منير سراجهاي
علوي مكتب معلم و نبي ميلاد جشن مناسبت به
توحيددارند ، زمين در ريشه كه همزاداني‌اند تشيع ، و اسلام
شكل يك‌محدوده و زمان يك در آنها مباني و اصول اما
(ص)محمدامين بعثت با اسلام مباني واقع ، در.است نگرفته
- يافت را خود نهايي شكل سال طول 23 در و - نموده چهره
افتاد بر (ص)محمد جمال پرده كه شد ظاهر هنگامي تشيع ، اما
پرده‌اي را الهي قدس حرم ناگزير ، شدو افلاك رهسپار او و
تشيع ، .مي‌فرمود استتار مي‌بايد منظرجميل ، اين از ديگر
.شد اسلام امت سايه‌بان خود و درآمد به سايه‌اسلام از اينگونه
تا فاصله‌بعثت در ،(ص)محمدي شريعت و اسلام مباني اگر اما
خداوند لطف‌تشريعي براساس نبي ، وفات تا هجرت و هجرت
وجود شيفتگان و گرفت ، شكل پيامبر ، بي‌بديل سنت و (وحي)
خاك و نهادند او پاي جاي بر گام امين ، برگزيده آن نازنين
چنين اسلام نازنين زاده با ;كردند چشم توتياي را پايش
.نكردند
جفاهايي به گاه و يافت ديرتر را ناب گوهر اين قدر روزگار ،
و علي ، شهادت نبي‌تا مرگ از.زد زخمها شريفش پيكر بر عجيب ،
روي عظما مصيبت اين درپي آنچه و كربلا قيام تا پس آن از
خواب و زراندوزان جفاي و جورزورگويان آتش در تشيع نمود ،
رميده ، ستمبري همچون و مي‌سوخت جهل‌عوام‌الناس و حمله‌العلم
تنها خويش مظلوميت سنگر در زمانه ، محاق‌ستمگران در
ازدرخشش زماني اندك تنها آنكه وجود با اينهمه ، .مانده‌بود
غريب علويان ، سخت و اهلبيت حق در بود ، گذشته محمدي نور
تا تاريخ دامان كه‌بر بود حقيقتي نبود ، افسانه اما مي‌نمود ،
.گريست خواهد ابد
مدرسه‌اي كنگره‌هاي به‌ناگاه ناپيدايي ، كرانه دشت چنين در
ياد از را آنچه علويان ، دانشگاه و سربرآورد متعالي و بزرگ
سلسله زعيم.آورد پديد باز و گفت باز بود ، رفته دست از و
;(ع)صادق امام جز نبود كسي مبارك ، مكتب اين در علم ، جليل
پايدار اينگونه بود ، پديدار كه آييني امام ، آن همت به و
.شد
مبارك ، همچنان مكتب اين و پيوسته هزاره‌ها به قرنها اينك
آن ;راه‌مي‌جويد بزرگ معلم آن و امام آن و مدرسه آن از
موسس آن و آموزگاربي‌مانند آن واصل ، عارف آن معصوم ، امام
سراج همان برافروخت معلمي چنين كه چراغي... علوي ، مكتب
تجلي زيرا ;بود خواهد دلها روشني‌بخش ابد تا كه است منير
...است حق الهيه انور هزارباره درخشش و محمدي نور دوباره
برعاشقان علوي ، مكتب معلم بزرگ زادروز و (ص)نبي ميلاد
...باد مبارك
|
