همشهري به تلفن
رواني بهداشت در سكوت نقش
جامعه
!سياسي؟ زيباسازي
همشهري به تلفن
وظيفه نظام با من مشكل
كه هستم تهران جنوب واحد اسلامي آزاد دانشگاه فارغالتحصيل
طبق.شدهام مواجه مشكل با تهران وظيفه حوزهنظام در
مجدد آزمون طريق از اسلامي آزاد مقرراتدانشگاه و ضوابط
به واقع در من انتقال و شدهام منتقل مقصد به مبدا واحد از
شهر در رشته همان در فقط و است بوده شهر انتقال معني
هم تحصيلي وقفه هيچگونه حال عين در شدهام پذيرفته ديگري
انتقال و نقل اين دليل به وظيفه نظام حوزه اما نداشتهام ،
مسئولان از اين بنابر.است گرفته نظر در خدمت اضافه ماه سه
را نظر تجديد و رسيدگي استدعاي آزاد دانشگاه و وظيفه نظام
.دارم
محفوظ نام
هستم تصادف سه يا دو شاهد روز هر
(بخارست) قصير احمد خيابان در محلي در است ماه دو مدت من
مشغول پاستورنو بيمارستان روبهروي درست هفتم ، خيابان نبش
و من متوسط طور به روز هر تقاطع ، اين در.هستم كار به
رو اين از.هستيم شديد سهموردتصادف يا دو شاهد همكارانم
اين در قرمز نصبچراغ با ميكنيم تقاضا امر مسئولين از
تصادف شهرونداندچار تا كنند برطرف را مهم معضل اين تقاطع ،
.كنيم كار آرامش در بتوانيم نيز ما و نشوند
محفوظ نام
سوادآموزي نهضت در بيمه از استفاده شرط
اين در و ميكنم خدمت آموزشيار عنوان به سوادآموزي نهضت در
داراي و ميبردم استفاده درماني خدمات بيمه مزاياي مدتاز
از اخيرا.دارند قرار بيمه پوشش تحت كه فرزندهستم سه
از باشد نداشته كلاس دو معلمي اگر شدهكه بخشنامه مركز
من براي را مشكلاتي امر واين ميشود محروم بيمهاي خدمات
تقاضا نهضتسوادآموزي محترم مسئولان ازاست آورده فراهم
كه اتخاذفرمايند ترتيبي و رسيدگي مسئله اين به نسبت دارد
كه كلاسهايي در تدريس ميكنم يادآوريشود مشكل رفع
است (فارسي و تركمني) زبانه دو شود تكثير بايددراينمنطقه
.است توانفرسا كارواقعا اين و
كاووس گنبد -بدخشان صفيه بيبي
تبريز معلم تربيت دانشگاه دانشجويان تقاضاي
اينكه جاي به تبريز ، معلم تربيت دانشگاه خوابگاههاي در
كردن جور فكر به باشند تحقيق و مطالعه فكر دانشجويانبه
همه ميشود گرفته كه پولي اين با.خوابگاههاميباشند پول
.باشند برخوردار بيشتري رفاهي امكانات از دارند انتظار
.است مشكلات انواع با جدال خوابگاهها اين در زندگي اما
مطالعه ، براي مناسب مكان نبود ارتباطي ، بهداشتي ، مشكلات
حدود 400 براي تلفن خط دو تنها وجود و مناسب حمام كمبود
ما كه مشكلي عمدهترين مشكلات ، اين همه از گذشته دانشجو نفر
توان به توجه با كه خوابگاههاست اجارهبهاي مشكل داريم
زمينه اين در.است كمرشكن واقعا دانشجو طبقه مالي محدود
استمداد تبريز دانشگاه محترم رياست از نامهاي نوشتن با
.است نشده عنايتي ظاهرا كه كرديم
تبريز معلم تربيت دانشگاه دانشجويان
فرهنگ بلوار در برق نوسان
حداقل 3 هفته ، طي در فرهنگ ، بلوار مديريت ، پل از بالاتر
الي يك هربار شب ساعت 12 تا صبح ساعت 8 از ومعمولا بار
هربار ميكند پيدا جريان برق كه هنگامي.ميرود برق ساعت 4
صدمات برقي وسايل به كه ميشود وصل و قطع بار چهار الي سه
تماس منطقه برق بااداره ميكند ، وارد جبران غيرقابل
مصرف ميگويند حداكثر و نميدهند ما به درستي جواب گرفتهايم
مصرف كه مجاور مناطق در كه حالي در بالاست ، منطقه اين در
از نميشود ، مشاهده وضعيتي چنين است بيشتر بسيار برق
.دارم رسيدگي تقاضاي ذيربط مسئولان
فرهنگ بلوار ساكن -رحماني مهرداد
رواني بهداشت در سكوت نقش
جامعه
امروز ماشيني تمدن پرداخته و ساخته مصنوعي ناهنجار صداهاي
بوستان و خانه خلوت و خيابان در بيداري ، و خواب در كه است
شومي پديده بشريت براي و ميآزارند را انسان امروز سامعه
نام با زيست محيط متخصصان كه آوردهاند ارمغان به را
.ميكنند ياد آن از صوتي آلودگي
بعدازظهر ، يك تعطيل ، روز يك كه است آمده پيش تاكنون لابد
و زندگي و ازكار و باشد داده دست فرصتي كه هروقت يا
غنيمت را فرصت باشيد ، شده دلزده و روزمرهخسته مشغوليات
پناه (پارك) بوستان يا سبز فضاي نزديكترين به و شمرده
و شهرنشيني زندگي در بوستان از مناسبتر جايي.باشيد برده
مگر يافت؟ ميتوان را كجا امروز تمدنماشيني هياهوي در
صحرا و دشت و كوه به -باشيد داشته را آن فرصت اگر -اينكه
آن آيا اما.است ديگر داستاني كه ببريد پناه جنگل و
حتي نيازمنديد ، بدان سخت ميكنيد احساس گاهي كه را آرامشي
سروصدا كه چرا.هرگز يافت؟ ميتوانيد هم شهري بوستانهاي در
و موانع همه كه است بلند آنقدر ماشيني تمدن هياهوي و
و ميآيد انسان سراغ به هم آنجا در و درمينوردد را مرزها
سكوت ، موهبت از فنآوري و ماشين عصر انسان كه گفت ميتوان
.است آن نيازمند سخت اينكه عين در است محروم سخت
زمزمه مانند طبيعي صداهاي حتي كه نيست اين سكوت از مقصودم
دلكش نغمه شاخهها ، و برگها خشخش آبشار ، ريزش جويباران ،
.باشند نداشته وجود هم...و سيل خروش رعد ، غرش پرندگان ،
و است سازگار طبيعت نغمههاي اين با آدمي روح كه چرا.هرگز
از سرشار و لذت غرق بدانها سپردن گوش از تنها نه انسان
و فرسودگيها خستگيها ، آنها پرتو در كه ميشود ، شعف
نبود مقصود ، .ميسپارد فراموشي به هم را روزمره گرفتاريهاي
امروز ماشيني تمدن پرداخته و ساخته مصنوعي ناهنجار صداهاي
در حضر ، و سفر بيكاري ، و كار بيداري ، و خواب در كه است
ناخواسته هرگاه و جا هر و بوستان و خانه خلوت و خيابان
شومي پديده امروز بشريت براي و ميآزارند را انسان سامعه
نام با زيست محيط متخصصان كه آوردهاند ارمغان به را
.ميكنند ياد آن از صوتي آلودگي
حال به ميانديشيم ، رشكانگيزگذشتگان و آدم زندگي به وقتي
خلوت آياتاكنون.ميخوريم تاسف عصر اين روزانسان و
پر و سرسبز و بلبل و پرگل و باغهايزيبا راز و پررمز
سمرقند ، بخارا ، هرات ، بلخ ، مرو ، توس ، نيشابور ، نشاط
اين طلايي عصر در و دور و دير گذشتههاي در را...و شيراز
فضاهايي چنان در ترديد بدون كردهايد؟ مجسم ذهن در شهرها
آدمها و زندگي سطح از مييابد ، پرواز سيرو مجال انديشه
عروج ميرود ، بالا فلك نردبان از ميگيرد ، اوج ميرود ، فراتر
وهم اندر بهآنچه و مينوردد در را آسمان ملكوت ميكند ،
.ميرسد نايد
خيام ، حيرت توسي ، دغدغههاي غزالي متعالي انديشههاي شايد
از نيبريده جانسوز زمزمههاي و حافظ تاملاتآسماني
و سكوت حاصل حدودي تا نظايراينها و مولوي نيستان
و رويايي فضاهاي چنان در خراميدن و آنان روزگار خاموشي
و خواب در امروز گرفتار انسان كه است بوده خيالانگيزي
در مولانا اينكهيابد دست بدانها نميتواند هم خود روياي
سكوت عظمت و ارج و قدر نشانگر ميكند تخلص غزلهايشخاموش
.اوست نزد خاموشي و
بشر رواني و روحي ازگرفتاريهاي بسياري كه نيست ترديدي
سرسامآور و غيرطبيعي ناموزون صداهاي سرو امروززاييده
ازحجم بتوانيم كه ميزان هر به.محيطزيستاوست
همان به بكاهيم ، زندگيشهرنشينان محيط صوتي آلودگيهاي
گام آنان رواني و روحي بهداشت جهت در توانستهايم نسبت
در كه آوريم فراهم زندگي براي را مناسبي فضاي و برداريم
از بدور -جمعي و فردي خلاقيتهاي و انديشهها استعدادها ، آن
تبلور و شكوفايي امكان -آلاينده و بازدارنده عوامل مزاحمت
از ناشي ثمرات و بركات كه پاييد نخواهد ديري و بيابند
.شد خواهد ظاهر اجتماعي زندگي ابعاد همه در آرامش
جهت در را زير نگارندهپيشنهادهاي مقال ، اين خاتمه در
مفيد روانيشهروندان آرامش و آسايش تامين بهمقصود نيل
:ميداند موثر و
از دور مكانهاي در فرهنگيحتيالامكان و آموزشي مراكز -الف
.شوند احداث نقليه معبروسايل
ساير و موتوسيكلتها تردد ويادستكممحدوديت ممنوعيت -ب
.سروصدا پر و معيوب وسايلنقليه
علاوه و است شهري بزرگترينآلايندههاي از يكي موتوسيكلت -ج
توليد ;است دخيل هم تصادفات از بالايي بسيار درصد در آن بر
در ميتوان يادستكم و ساخت محدود ميبايست را آن توزيع و
است آشكار و كرد حركت داخل موتوسيكلتهايساخت صدور جهت
مجاز نميبايست داخلكشور به هم آن واردات صورت اين كهدر
.شود شناخته
را مردم كنند تلاش مراكزآموزشي و مطبوعات و سيما صداو -د
دوچرخه از واتومبيل موتوسيكلت جاي به تا تشويقسازند
.كنند استفاده
تشويق و حمايت مورد دوچرخهرا توزيع و ساخت دولت - -ه
همگان براي مناسب قيمت با آن خريد كه گونهاي دهدبه قرار
.باشد امكانپذير
ساير و آموزشي شهرداريها ، مراكز تربيتبدني ، سازمان -و
ازدوچرخه ، استفاده انگيزه بردن بالا بهمنظور ارگانها
.دهند گسترش عموم سطح رادر سواري دوچرخه مسابقات
كه مشاغلي و صنعتي و توليدي كارگاههاي و كارخانهها -ز
به و جمعآوري مردم زندگي محيط از هستند صدا و سر مولد
.يابند انتقال شهر از خارج
شهرها ، سبز فضاي چهبيشتر هر گسترش جهت در تلاش ضمن -ح
نظير) ضروري غير سروصداهاي ايجاد از دربوستانها شود سعي
از سرود پخش و ضروري چندان نه اعلانهاي راديو ، صداي پخش
در كه آيد فراهم امكاناتي عوض ، در و شود پرهيز (بلندگوها
ريزش صداي نظير) موزون و طبيعي صداهاي بيشتر فضاهايي چنان
گوش به (...و پرندگان نغمه آبشارها ، و فوارهها از آب
.برسد
غضنفري محمد
سبزوار دانشگاه علمي هيات عضو
!سياسي؟ زيباسازي
در كه چند هر - است بزرگ انسانهاي آرامبخش آغوش تاريخ
و روحي جسمي ، مشكلات چنبر در انسانها آن زمان ، از برهههايي
و شخصيت اعتبار ، تاريخ ، همين مالا و - آيند گرفتار حيثيتي
يا دير و ميكند حفظ تلاطمها از نوح كشتي چون را آنها حرمت
اين.مينشاند سالم فطرتهاي قضاوت جودي كوه بالاي بر زود
و شده نهاده حق بر عالم بناي كه است محقق رو آن از معنا
كه است اين جهان خلقت نحوه از خداجو خردمندان دريافت
باطلا هذا خلقت ما ربنا
نادرتاريخي شخصيتهاي آن زمره در كرباسچي آقاي ترديد بي
پفكردننميتوان با كه است برافروختهاي چراغهاي آن و
اينپف زياديبر نامرئي دمهاي كه چند هر كرد ، خاموشش
.سازند وكارآمدتر پرزورتر را آن بخواهند و بدمند مرئي
تاييد را كرباسچي آقاي وجود بودن چراغ كه مطلبي اولين
او كه است ايشان از راحل امام تاييدهاي و تمجيدها ميكند ،
پستهاي براي را ايشان و ودانشمندناميدند اسلام راحجت
با كه ميدانيم و ميدانستند شهرداريشايسته و استانداري
كردند تاييد را بنيصدر انقلاب اوايل مردمدر اكثريت آنكه
قائممقامي و نفرمودند تاييد را او - قولخودشان به - امام
مرحوم و نميديدند صلاح به رهبري در را آقايمنتظري
و پايه.نميدانستند شايسته نخستوزيري براي بازرگانرا
لسان از كه درست نظريات اينگونه ابراز مايهاصلي
تضرعهاي و شرعي رياضتهاي از ميشد ابراز عصر اينلسانالغيب
خان هفت عبوراز و تزكي و تعلم و اخلاص و انابه و شبانه
به رسيدن با و نشاتگرفته عشق شهر هفت پيمودن و نفس رستم
در آن شرح كه بود نايلآمده مقامي به شهود و كشف درجه
خورشيد آن از پرتوي وتبيين نميگنجد تو و من فكري محدوده
قضاوت اينكه دوم.است بيرون مقالمحدود اين حوصله از وجود
خلق روشنبينترين و سياسيترين سو يك از راكه ما مردم امروز
طول در را خويش فكري رشد بالاترين ديگر سوي از و جهانند
مقطع اين در غيرمدون و مدون تاريخ سال پنجهزار
برگرد همه اين اساسا و گرفت هيچ به نميتوان نشاندادهاند ،
.نشاننميدهند موافقت و مرافقت و نميآيند فراهم هيچ
جلسه هر در و گرديد كرباسچي آقاي نفع به همواره زمان چرخ
صداقت ، شخصيت ، عظمت به بيشتر مردم شد تشكيل كه دادگاهي
دادگاه نهايي راي لذا شدند آگاه او تدبير حسن و جوانمردي
را آنها از بسياري خشم و ترحم و تظلم مقدمه ، انشاي آن با
.برانگيخت
حجتالاسلام كه معتقدم قاطع ضرس به اينجانب كه نماند ناگفته
در و داشته اعتقاد آن به كه است كرده صادر را رايي محسني
بيگناه و مبرا را خويشتن خود خداي و خويش وجدان محضر
روانشناسي از كه نويسنده يك عنوان به اينجانب ليكن ميداند
دارم نظري اعتقاد اين پيدايش نحوه درباره ميداند چيزي نيز
بشود ، تشكيل دادگاه اينكه از قبل ايشان كه است اين آن و
پروندهساز دستهاي تلقينات و پرونده محتويات تاثير تحت
استماع به آنگاه بود كرده صادر را خويش قطعي راي ابتدا
طول در اولا كه است اين ادعا اين دلايل.پرداخت متهم سخنان
محسني آقاي كه درمييافت خوبي به بيننده بازجويي و تحقيق
ميشد سبب قضاوت كسوت اما دارد كرباسچي آقاي از عميق نفرتي
.بكند آن پوشاندن در سعي كه
وارائه دليل ابراز با متهم كه ببيند اگر خاليالذهن قاضي
آن باابراز و بشود خوشحال بايد ميشود تبرئه دارد اسناد
در بنمايد روحاتقويت اتهام رفع جهت در را متهم خوشحالي
زمينهاي كرباسچي بيگناهيآقاي اثبات براي جا هر حاليكه
موثر مقدمهاي بيان به اتهام رفع براي يا ميشد فراهم
:ميفرمود خشم به تحكميآميخته با محترم قاضي ميپرداخت
سئوال پاسخ براخذ اصرار صرفا و نرويد طفره كرباسچي آقاي
دامي را سئوال آن به پاسخ تنها زيرا داشت را خود خاص
صحت و ركند گرفتا را كرباسچي ميتوانستآقاي كه ميدانست
نجات واقع در و سازد محقق را ايشان پيشانجامشده از قضاوت
.ميفرمود تلقي كيفر از مجرم يك فرار شهرداررا
اثبات در معروف و خبره حقوقدانان از مقاله دهها اينكه سوم
از يكي شدو نوشته ايشان به خطاب شهردار آقاي بيگناهي
آقاي آگاهبودن و بودن بيغرض.نگرديد واقع موثر آنها
محسني آقاي تاييد مورد قطعا - كرباسچي آقاي وكيل - كشاورز
صد شايستهاي مبرز وكيل چنين استيك ممكن چگونه معالوصف است
داشته اختلافنظر قاضي با متعدد موارد در درجه هشتاد و
!باشد؟
باورهاي به محوريتبخشيدن و نظر حفظ در اصرار و ابرام اين
غيرمنصوص دراعتقادات آدمي كه ميشود پيدا جهت اين از شخصي
هم تجديدنظر وجوديدادگاههاي فلسفه.ميدهد خرج به تعصب
حكمي اشتباها مختلف دلايل به قاضي است ممكن كه است همين
پختهتر ، افراد بايد دادگاهها دراينگونه لذا كند صادر را
بيشتري نظر وسعت همهداراي از بالاتر و ورزيدهتر و نخبهتر
دادگاه به نظر تجديد دادگاه الا و باشند وجودداشته
.شد خواهد تبديل تاييدنظر
كهدارد والايي فرهنگي غناي خاطر به ايران ملت حال هر به
آن وواجدين ميداند بالا و والا ارزشهاي حفظ به موظف را خود
در و ميدهد حمايتقرار مورد و ميشمارد گرانقدر را ارزشها
اوج به باشند حضيض در ظاهرا ولو را آنها مناسب فرصتهاي
آراسته و پاك انسان يك حكماينكه به كرباسچي آقاي.ميرساند
وقف منحصرا را خود شهرداري در بود وشايسته مدبر يكمدير و
ايراني هر مانند بلكه نكرد شهر ظاهري وزيباسازي سرسپوري
بسا چه و بود علاقهمند نيز سياسي زيباسازي به متعهدديگر
.رابرانگيخت عدهاي خشم زمينه ، اين در او شدن واقع كهموثر
نوسازي رئيسجمهورش كه سياسي فضاي يك در را علاقه اين او
داد نشان بيشتر ميدوانيد تيشه بر ريشه كابينهاش و بود شده
استفاده خويش قانوني اختيارات شنيديماز ما كه آنگونه و
و پرونده دههزار از اينكه روزگار عجايب از باز و كرد
دادگاه حال هر به شد بحثانگيز او پرونده پنج فقط پروژه
خودشرا نتيجه و بكند را خودش قضاوت كه دارد حق محترمهم
قانونسقراط از حمايت براي كه آمادهاند ما ملت و بگيرد
با تا مترصدباشند همواره و بنوشند را شوكران جام اين گونه
در.كنند راجبران كاستيها ميدهند آينده در كه رايهايي
شوند عهدهدار را لشكرنور اين اميري ميتوانند كساني آينده
همراه ما روشن و آگاه مردم با اقلا فقيه ولايت چتر زير كه
حفظ براي ميمانند عقب ملت تودههاي از كه آنان زيرا.باشند
و مردم حذف و ديكتاتوري به توسل جز راهي خويش قدرت
.ندارند مردمي چهرههاي
معينيان
مسئولان پاسخ
|
نميشوند برخوردار جذب حق از
تحت مورخ 13/3/77 شماره1558 در مندرج مطلب به پاسخ در
براساسگزارش بهياران جذب حق همشهري عنوانتلفنبه
:آگاهيميرساند به پشتيباني معاونت
بعضي كشور استخدامي و اداري امور سازمان بخشنامه براساس
نيز و نميشوند جذب حق از برخورداري مشمول شغلي طبقات از
از كاركنان كليه برخورداري و تبعيض رفع منظور به
است گرفته انجام فوق سازمان با مكاتباتي مذكور ، فوقالعاده
.آمد خواهد بعمل لازم اقدام نتيجه حصول از بعد كه
وزارتبهداشت عمومي روابط كل اداره
شود مراجعه پاسگاه به
ميدان عنوانامنيت شماره 1558زير در مندرج شرح پاسخ در
:ميرساند اطلاع به رادريابيد منيريه
يا شخصي مراجعه حكايتاز مداركي آمده بعمل بررسيهاي با
لذا دستنيامد ، به پاسگاه به مقاله نظرنويسنده مورد اشخاص
ابلاغفرمايند مقاله نويسنده به فرمائيد دستور است خواهشمند
صورت در يا و مراجعه اينپاسگاه به موضوع به رسيدگي جهت
حاصل تماس باايشان تا اعلام را وي نشاني يا و امكانتلفن
.شود
ويژه 12 انتظامي پاسگاه فرمانده
ميشود داده توجه
عنوان تحت مورخه29/1/77 در مندرج مطلب به بازگشت
برابراعلام ميرساند اطلاع به كنيد رازياد بازرسان
و مذكور جاده بودن ترانزيت نظربه سمنان انتظامي ناحيه
تعطيلات ايام در بازديدهاييكه در مسير اين در تردد كثرت
آمده عمل به فوق محل از ناجا و ناحيه بازرسان توسط نوروزي
كه نگرفته صورت شده اعلام مراتب تحقق بر دال گزارشي تاكنون
به مجددا.است بيشتر گلوگاه اين كنترل عادي روزهاي در
.ميشود داده توجه و تاكيد بيشتر كنترل متصديان
عمومي روابط كل اداره سرپرست
|
|