سقوط و مشروطه بحرانهاي
انقلاب
صدور سالروز مناسبت به مشروطه انقلاب ناكامي علل به نگاهي
مشروطيت فرمان
قاجار شاه مظفرالدين توسط مشروطيت فرمان صدور:اشاره
مشروطه مجلس تشكيل مبنيبر ((مرداد 12851906م در 13
.ميشود ياد عصرمشروطيت بهعنوان آن از كه است آغازدورهاي
و اظهارنظرهايفراوان مشروطيت انقلاب جنبههايمختلف درباره
و داخلي پژوهشگران و توسطمحققان متناقضي موارد برخي در
بهبررسي بخواهيم اينكه بدون اينجا در.مطرحشد خارجي
بپردازيم مشروطه درشكلگيري موثر متغيرهاي و روند چگونگي ،
به باتوجه را مشروطه انقلاب كه ميكنيم نكتهاشاره اين به
در نويني دوره آغاز آن ، ميتوان پيامدهاي و جنبهها برخي
قرن بهيك نزديك تحولات از بسياري زيرا ايراندانست ، تاريخ
كه موضوعي حال اين با.ريشهدارند مهم رويداد آن در اخير
بحرانهاي كهچه است اين ميشود پرداخته آن به اينمقاله در
زمينه كه آمدند پديد انقلابمشروطه پيروزي از پس داخلي
سالبين در 14 ديگر عبارت به آوردند؟ رافراهم آن ناكامي
چالشهايي و بحرانها باچه ايران جامعه تا 1299 سالهاي 1285
يعني مشروطه ، انقلاب اصلي هدفهاي شكست كهمنجربه شد روبهرو
اين هدف شد؟ خارجي ، استعمار و داخلي استبداد با مبارزه
از بهويژهپس باره ، اين در عمده مانع چند بررسي مقاله ،
.است اسفند1299 سوم كودتاي تا دوم ، مشروطه
مقالات سرويس
مختلفي مولفههاي انقلابمشروطيت بودن ناموفق عوامل درباره
درزير آنها از برخي به كه داد قرار ميتوانمدنظر را
.ميشود پرداخته
پيوستهدولتها دگرگوني و بيثباتي بحران.1
از يكي آنها دگرگونيپيدرپي و جابهجايي و دولتها بيثباتي
ناپايداري.ميشود تلقي سياسي نظام درهر بحران شاخصهاي
معاصر تاريخ بحراندر نشانههاي از مجريه قوه يا حكومت
مقطع در مشروطه ، انقلاب از پس دوره درميباشند كشورمان
در و رضاخان رسيدن سلطنت به تا اسفند سوم كودتاي از بعد
اينگونه شاهد محمدرضا كارآمدن روي آغازين سالهاي
.هستيم بيثباتيها
شد شروع درسال 1285 مشروطه اعلام از كه سالي چهارده در
حكومت بار يك ماه سه هر تقريبا اسفند 1299 ، كودتاي تا
دگرگونيهاي اين از گذشته.است نموده تغيير (كابينه)
داد ، رخ كابينهها كار در كه بحرانهايي از بايد پيدرپي ،
بر مشروطهخواهان پيروزي زمان در بحرانها از يكيكرد ياد
وقتي.داد روي صغير استبداد برچيدن از پس و شاه محمدعلي
خويش مقام ترك به وادار را شاه محمدعلي ملي ، نيروهاي
وجود دولتي مهر 1288 تا 8 تير تاريخ 26 از مدتي تا نمودند
با كه گرفت دردست را مملكت امور ويژهاي هيات و نداشت
تداوم كه ديگري بحران.است شده ياد آن از عالي مجلس عنوان
سوم كابينه در كه بود بحراني نمود ، متزلزل را مركزي حكومت
جنگ دوران در.پيوست بهوقوع آبان 1294 در مستوفيالممالك
ناتوان كشور امنيت از دفاع در مركزي حكومت وقتي اول جهاني
سيد آيتالله آنها راس در كه مليون از گروهي بود ، شده
نمايندگان از تعدادي همراهي به داشت قرار طباطبايي محمد
آنجا در و رفتند قم به گروهها ديگر از افرادي و مجلس
هيات كرمانشاه در حتي و دادند تشكيل را ملي دفاع كميته
كه بحرانها اين از ديگري نمونههاي.تشكيلدادند موقت حكومت
بختياري نجفقليخان استعفاندادن بود ، شده حكومت گريبانگير
براي او از احمدشاه درخواست وجود با (صمصامالسلطنه)
در وزارت و نخستوزيري نپذيرفتن و (ارديبهشت 1297) استعفا
نداشتن درنتيجه و اسفند سوم كودتاي از پيش آخر ماههاي
بحران و بيثباتي اوج بيانگر كه بود ماهها اين در كابينه
ناامني بيثباتي ، دوران در كه است طبيعي.است دوره اين در
تصميمها و نميگيرد صورت مناسب تصميمگيري مييابد ، افزايش
براي زمينه و است خويش منافع فكر در كس هر و نميشود اجرا
.ميشود فراهم بيگانگان و فرصتطلب عوامل دخالت و نفوذ
پيشين مستبدان و فرصتطلبها رسيدن قدرت به.2
شدن برچيده از بعد دوم ، مشروطه از پس كه منفي نكات از يكي
بود گستردهاي تلاش افتاد ، صغير ، اتفاق استبداد دوره
مدتها كه انقلاب جدي مخالفان و مستبدان كهفرصتطلبان ،
يا و حاكمه هيات و استبداد از دفاع به مردم نهضت درمقابل
قدرت قله به رسيدن براي بودند ، پرداخته آنها دربرابر سكوت
اينان.كردند آغاز كشور اداره اركانعمده گرفتن دردست و
و پراكندگي بهرهگيرياز با مشروطه ، انقلاب پيروزي ازفرداي
و (آزاديخواهان) قديمي ياران همراهانو ميان افتادن فاصله
در باقيمانده عناصر ميان در استبدادي پديدآمدنگرايشهاي
با و كشاندند سياسي مخروطنظام راس به را خود حكومت ،
كمكم ايالتها حكومت و وزارت گرفتنكرسيهاي دراختيار
شدن روشنتر براي و ادامه در.گرديدند كشور واقعي زمامدار
.ميكنيم اشاره نمونه چند به موضوع اين
تشكيلات عضو و دورهقاجار سرشناس اشرافزاده ناصرالملك ،
ويكتوريا ملكه نشان دريافت افتخار به كه كسي و فراماسونري
به مشروطه پيروزي از پس ماند ، انگلوفيل همواره و آمد نايل
و نخستوزيري ماليه ، وزارت ازجمله بالايي مقامهاي به ترتيب
آخرين در دورهاي در و نايبالسلطنهرسيد عنوان به سپس
ميرزا شاهزادهعبدالمجيد.بود كشور اصلي مقامتصميمگيرنده
شاه مظفرالدين دوره صدراعظم بهعنوانآخرين كه (عينالدوله)
مقام تا نيز پيروزينهضت از پس كرد ، مبارزه بامشروطهخواهان
بود شده شناخته مستبدي كه علاءالدوله.رفت پيش نخستوزيري
آصفالدوله قوامالملكشيرازي ، و شد منصوب فارس ايالت نيزبه
بعد نيز مشروطه مخالفان ديگر تنكابنياز محمدوليخان و
نخستوزيري خراسانو كرمان ، حاكمان بهعنوان دوم ازمشروطه
.رسيدند
پيشين حاميانپادشاه و مستبدان فرصتطلبان ، دستيابي
اختلاف نگراني ، موجب خود قدرت ، قله راس به ،(شاه محمدعلي)
.شد نهضت رهبران و انقلابي نيروهاي ميان دستهبنديهايي و
حزبي و گروهي اختلافهاي قالب در بعد سالها در وضع اين
.شد نمايان پايدار
مهدي گفته نهضتبه در پراكندگي و اختلاف بروز.3
مشروطيت اول دوره در مشروطهخواهان ميان اختلاف تخم ملكزاده
ريشه مهاجرت دوره در شد ، كاشته صغير مشروطه بهاصطلاح يا و
قول به و آورد بيرون خاك از سر تهران فتح از پس و دوانيد
.شد آفتابي معروف
با انقلابي و تندرو مشروطهخواهان ميان اول مشروطه دوره در
و برپايي براي اعتدالي محافظهكارو مشروطهطلبان
ملي ، خطمشيانقلاب و آزادي مباني محكمكردن و برقراريمشروطيت
شيوهاي هر از بايد داشتند اولعقيده دسته.شد ايجاد اختلاف
و حكومتمشروطه برقراري و آمده دست به حفظآزادي براي
ديگر گروه اما.كرد استفاده(محمدعليشاه) شاه با مبارزه
بامقاومت و خونريزي و درگيري بدون كه بودندهمانگونه معتقد
ابزارهاي و شيوه باهمان آمد بدست مشروطه تحصن و منفي
شاه با آرامي به و كرد حفظ را ميتوانآن مسالمتآميز
و يافت شدت مشروطهاول ، شكست از پس اختلافها اينكنارآمد
سبب را آنها و ميدانستند شكست مسئولاين را ديگري يك هر
تشكيل و تهران فتح از پس.خواندند مشروطه رفتن ازميان
سر نفاق و اختلاف زهرآلود گياه كه نگذشت ديري دوم ، مشروطه
يافت شدت روزبهروز و شد آشكار كشمكش و آورد بيرون خاك از
و شد منتهي پارك وجنگ نهضت سران خونريزي و ترور به تا
عنوان با ديگري حزب و انقلابي بهنام حزبي دوره همان در
بهوجود ميگرفت ، سرچشمه مشروطهخواهان اختلاف از كه اعتدالي ،
.آمدند
چند روي بود تاحديانقلابي زمان آن در كه دمكرات حزب مرام
يا فئودالها با مبارزه يكي بودكه گشته استوار اصل
مذهبي نهاد سياسياز قوه انفكاك ديگر و ملوكالطوايفي
دمكرات ، نوپاي و جوان حزب دواصل اين از پيروي با.بود
و عشاير ايلها ، روساي با جنگ نهضت ، پيروزي اول روز از
با و كرد آغاز را روحانيون از بسياري نيز و خاني حكومتخان
كهرهبران اعتدال حزب.شد درگير جامعه متنفذان از طبقه دو
رعايت با خودشان قول بودندبه ملايم و محافظهكار تاحدي آن
بودند ، بيشتر داده تشكيل را حزب آن عامه وطبع محيط استعداد
و اشراف و اعيان وتاجران ، ثروتمندان بازاريها ، موردپسند
انقلابي قولخودشان به يا دمكرات حزب از كه وفئودالها خانها
و درآمدند اعتدال حزب عضويت يابه اينان.بود داشتند ، بيم
.بودند حزب اين به ياوابسته
آنها ديدگاههاي اختلاف حزب ، دو تشكيل آغاز از اساس اين بر
ثبات به آنكه از بيش و شد درگيري و كشمكش به تبديل
اينجا در كه آنچه اما.انجاميد مرج و هرج به شود منجر
.است مشروطه از پس ميانعلما اختلافنظر است توجه قابل
نهضت پيروزي و درشكلگيري كه برجسته روحانيون از بسياري
واختلافنظر پراكندگي دچار آن از پس نقشداشتند مشروطه
يا و مشروطه بودن اسلامي ترديددر با علما از گروهيشدند
عليه منفي سمتگيري به شريعت مباني با نسبيآن انطباق
مشروطه اصول ديگر و وكالت انتخابات ، قانونگذاري ، مجلس
اصول با مباين را آنها و پرداختند آزادي و مساوات همانند
طرفدار علماي جهتگيري ، اين مقابل در.كردند معرفي شريعت
اسلام با منطبق كاملا نظامي را آن آنكه بدون مشروطه
تحديد دليل به و مطلقه استبداد با مقايسه مقام در بدانند ،
به را مشروطه مجموع در عدالت ، نسبي تحقق و مطلقه سلطنت
.ميدانستند غيبت دوره براي پذيرش قابل و نزديك اسلام
بيگانه به سرسپردگي رسم تداوم و منطقهاي شورشهاي.4
محمدعلي وبركناري تهران فتح با ميكردند تصور كه كساني
و امنيت و شده ريشهكن استبداد حكومتملي ، برقراري و شاه
كه دريافتند ميشود ، بهزودي برقرار كشور سراسر در آرامش
از پس كوتاهي مدت.ميدهد نشان را اينتصورها خلاف واقعيت
كشور مختلف مناطق در مختلفي شورشهاي و درگيريها مشروطه
از طرفداري به آذربايجان در شاهسونها شورششد آغاز
با آنها همپيماني و جنوب در بختياريها شورش و شاه محمدعلي
خوزستان در انگليسيها پشتيباني و حمايت با كه خزعل شيخ
دوم مشروطه از پس شورشها اين از نمونه دو ميكرد ، حكومت
.بودند
رسم تداوم و بهبيگانگان آوردن پناه شورشها ، اين علاوهبر
آن هدفهاي از يكي كه مشروطه ، انقلاب پساز نيز سرسپردگي
اين در.ادامهيافت همچنان بود ، بيگانه سلطه با مبارزه
تهران در شاهزادگان اعيانو از گروهي نيز دوران
حتي پذيرفتهو را انگليسيها و روسها از وپيروي تحتالحمايگي
با آنان.كردند نصب خانههايخود در سر بر را بيگانه پرچم
بامشروطهخواهان مخالفت به موارد برخي در پشتيبانيبيگانگان
مشروطهخواهان ميان در نفوذ شرايطبا بعضي در و پرداختند
.دادند بيگانگانادامه نفع به كارشكني و بهتوطئهچيني
فقر گسترش و اقتصادي مشكلات.5
اجتماعي انقلابهمهجانبه يك مشروطه نهضت اينكه وجود با
شالودههاي و نهادها همه در بنيادين دگرگوني قصد كه نبود
طرح با مشروطه رهبران برخي ولي باشد داشته را اجتماعي
مردم در را آرزو اين اقتصادي مشكلات حل و فقر با مبارزه
كشور ، سياسي وقايع نهضت ، پيروزي از پس اما.دادند گسترش
مجدد غلبه و منطقهاي شورشهاي مجلس ، با دربار اختلاف
موجب مشكلات ديگر اولو جهاني جنگ در ايران اشغال و استبداد
اقتصادي فشار بلكه نيابد ، كاهش ميزانفقر نهتنها شدند
كه اوضاعآشفته اين در.يابد فزوني روزبهروز برمردم
شاه بود ، يافته گسترش ارزاقعمومي كمبود و مالي فشارهاي
خود وپولهاي گذارد را ولخرجي و رشوهخواري بناي(احمدشاه)
و مونتكارلو سواحل در و اروپاييپسانداز بانكهاي در را
آنقدر فقر ايندوره در.مينمود مصرف اروپايي ديگرشهرهاي
مستمر فشار از نجات براي گاهيمردم كه بود يافته گسترش
.ميزدند تلخ خودكشيهاي به گرسنگيدست
بيكفايتياحمدشاه و شاه محمدعلي استبداد.6
بزرگي مانع همانابتدا از كه داخلي عوامل مهمترين ازجمله
رسيدن سلطنت به آورد ، فراهم تحققمشروطه راه سر بر را
مطلق اعمال بر اصرار خشونت ، يكدندگي ، .بود شاه محمدعلي
به از بيپروايي اختيارات ، حداكثر از برخورداري و قدرت
آنان ، بيمحاباي قمع و قلع و مخالفان عليه خشونت كارگيري
مشروطه نهال رسيدن بهثمر سدراه قاجار شاه اين جانب از
با و نكرد رارها مشروطه با مخالفت وضعيتي ، هيچ در او.شد
و وتبعيد حبس و مجلس بستن توپ به ودرنهايت خشونت بكارگيري
را اول مشروطه عملا باغشاه ، در مشروطهخواه سران اعدام
.برچيد
شاه ، محمدعلي تبعيد و بركناري و دوم مشروطه پيروزي از پس
در.نشاندند تخت به نبود ، بيش كودكي كه را قاجار احمدشاه
اين.ميكردند اداره را كشور نايبالسلطنه دو سلطنت اول سال
در يا او و يافت ادامه نيز احمدشاه تاجگذاري از پس وضع
.ميگرفتند تصميم او جاي به اطرافيان يا و بود سفر
دانست قاجار ناكامترينپادشاه بايد را او اساس اين بر
نخست سالهاي كردند ، تبعيد اودسا به پدرشرا نخست كه چرا
ناصرالملك سپس عضدالملكو نيابت با سن كمي دليل به او
سوي از ايران اشغال و اول جنگجهاني بروز شد ، سپري
او پايههايحكومت شدت به عثماني و روسيه انگليس ، نيروهاي
براي او بر انگليس فشار انقلابروسيه با بود ، كرده سست را
داخلي ، گرفت ، شورشهاي شدت معروف 1919 داد پذيرشقرار
كرده سلاح خلع را او حكومتي وچالشهاي اقتصادي بحرانهاي
بيكاره فردي رابه او اسفند 1299 سوم كودتاي سرانجام بودو
.تبديلساخت ظاهري پادشاهي و
عاشق و بهكشورش علاقه بدون راحتطلب ، جواني احمدشاه
در سلطنت به را اينها همه و خوشگذرانيبود و پول جمعآوري
تجربه و تربيتي معيارهاي و ويژگي.ميداد ايرانترجيح
طمعورزي و بياعتمادي بدگماني ، وحشت ، ايجاد باعث زندگياش
واطرافيان درباريان فشارهاي همراه به اينها وهمه شد او در
پادشاهي به را وي براحمدشاه ، بيگانگان و مخالفان همچنين و
را مشروطه هدفهاي نتواند تا كرد مبدل وبيكفايت بيتدبير
.بخشد تحقق
انقلاب ومباني نظري جنبههاي به گرچه شد ، گفته آنچه
در كه ميكند اشاره بهعناصري اما ندارد ، توجه مشروطه
.است برخوردار اهميت از روز آن مسائلسياسي چارچوب
شبكلايي عنايتي علي
|