اميدها و خطرها جوان جمعيت
ايران جوان جمعيت نيازهاي از مناسب درك نبود جوانان با
و سنگين خسارات جمعيت ، اين با ودفعي سليقهاي برخوردهاي و
داشت خواهد پي در پردامنهاي
آنها جوانان اخلاقي و فرهنگي هدايت براي نامناسب برخورد
و افسردگي سوي به نهايت در و ميكند دچارسرخوردگي را
ميدهد سوق اعتياد
گوشي در گفتوگوهاي صورت به كه نگرانكنندهاي آمار سرانجام
جمهوري خبرگزاري ويژه اخبار بخش تا و ميشد شنيده محافل در
تهران عصر روزنامههاي از يكي در بود ، كشيده دامن اسلامي
يك از برگرفته كه آمار اين اساس بر.يافت علني بازتاب
است ، شمار پرورش و آموزش منابع به وابسته پژوهش
گذشته 100 سال به نسبت اعتياد معرض در و معتاد دانشآموزان
كه ميشود اعلام هنگامي آمار اين.است يافته درصدافزايش
و نوجوانان گرايش به نسبت نگرانيهايي ازرسانهها بعضي در
تصويرهاي ويژه به پوشاك خارجي بهنقشهاي نسبت جوانان
تجربه.بود شده ابراز تايتانيك كشتي مشهور فيلم به مربوط
كارگيري به از شدت به كه جرياناتي و افراد است داده نشان
به جوان نسل بازداشتن براي قهرآميز و خشن روشهاي و راهها
روند متوجه كمتر ميكنند ، جانبداري فرهنگي مبتذل گرايشهاي
در يا و بودهاند مخدر مواد سوي به نسل اين گرايش خزنده
دهنده تكان واقعيت اما.ندارند را لازم موردژرفنگري اين
و نوجوانان ميان در اعتياد گرايشخطرناك رشد كه است آن
سر از حتي كه است ، بودنبرخوردهايي نادرست بيانگر جوانان
بزهكاريها و انحرافات از قشر اين بازداشتن براي و دلسوزي
دادن دست از سرخوردگي ، احساس كه چرا است ، گرفته انجام
فرو مقدمه جوانان اضطراب و افسردگي و محيط با انطباق
روشهاي از بسياري لاجرم ، و است اعتياد دام در افتادنآنها
معابر و خيابانها در كه خشني جملهبرخوردهاي از بازدارنده ،
را خود مثبت اثرات آنكه از شده ، پيش انجام جوانان به نسبت
نسل گرايش و ناهنجاريهايرواني بروز زمينهساز دهد ، بروز
.است شده زيانآور مخدرهاي و مسكنها سوي به جوان
حساسيتهاي درباره روانشناس و اعصاب متخصص عشايري حسن دكتر
اين با خردمندانه و منطقي برخوردهاي ضرورت و دورهجواني
يا هيجانخواهي دوره جواني ، و نوجواني دوره..:ميگويد قشر
بازي با رشدو بازي با ما جوان و نوجوان.است تغييرات دوره
و كرده هيجان ايجاد كه قواعديدارد بازي و ميآفريند هيجان
.مييابد رشد آن روند در عاطفي تغييرات
نظر از را رشد كلاسيك روانشناسي در و قديم در:ميافزايد وي
و ميكردند ، بررسي هوشي بهره و عقلاني فرايند در ذهن تكوين
عاطفي سواد يك هوشي بهره از غير به كه ميدانيم امروزه ما
و عاطفي نظر از بايد پسانسان.است مطرح هم عاطفي هوش يك و
در شخصيت موتورحركت حقيقت در هيجان زيرا.يابد رشد هيجاني
بلكه ماشيننيست.نيست كامپيوتر انسان پس.است مختلف سنين
به گرايش عاطفي شرايط تحت كه انگيزه با است موجودي
نشده توجه منفي هيجانهاي به رابطه اين در.دارد هيجانمثبت
.است
منفي هيجانهاي مردسالار خانوادههاي در عشايري دكتر گفته به
خانواده اين در فرد كه ترتيب اين به بروزنمييابد امكان
رفتارهاي ديگر و بلند صداي با كردن صحبت خنديدن ، اجازه
.ندارد را قبيل اين از طبيعي
از بالايي درصد كه است داده نشان اجتماعي پژوهشهاي نتيجه
قالب در ماجراجويي اعتياد ، بزهكاري ، به كه جوانان
يا سينمايي فيلمهاي در ماجراجو الگوهاي از تقليدپذيري
در ويا خانواده در آن از پيش ميآورند ، روي منفي چهرههاي
.شدهاند مواجه قهرآميز و تند رفتارهاي با جامعه
مثبت هيجان جوانان در:ميگويد زمينه اين در عشايري دكتر
و ستيزهجويي باعث منفي هيجانهاي و مثبت باعثخصلتهاي
را آن نيز فرهنگي اجتماعي ، ساختار و ميشود گريزپذيري
هم داردو منفي هيجانهاي هم كه تئاتر مانند.ميكند تعديل
به ميتواند خود كه است شرايط اين در و مثبت هيجانهاي
نشود تعديل هيجانات اگر بنابراين.برسد هيجانات اصالت
اين به مسئله اگر و ميشود منفي هيجانات ايجاد خودباعث
فرد دادن سوق و واقعيتها از جوان گريز نگرددباعث حل ترتيب
و مخدر مواد از استفاده خودارضايي ، همچون فعاليتهايي به
راههاي از جوانان تاميننياز جاي به وقتي يعني ميشود ، غيره
حل را مشكلاتآنان نتوانيم هيجانات تعديل و اقناعي و اصولي
شيوه واين كنيم برخورد هيجانمدار هستيم مجبور كنيم
و رنجوري روان رفتاري ، اختلال سوي به را برخوردجوانان
.ميدهد سوق اعتياد
تاثيرپذيري و حس بر كه فرامرزي ارتباطات عصر در ما براستي
ميگذارد ، تاثير نخواهيم چه و بخواهيم چه سليقهجوانان و
داشتهايم؟ فعاليت اندازه چه تا آنان ، اقناع و جذب براي
يا است بوده پررنگتر بار خشونت و جزمي برخوردهاي
آنان رعايتشخصيت جواني ، دوره عميق شناخت سر از رفتارهايي
جوان؟ نسل در نفس به اعتماد و استقلال روحيه ايجاد و
نوجوانان گرايش علل ميكنيم ، دريافت زمينه اين در پاسخيكه
.كنيم پيدا ميتوانيم نيز را مخدر سويمواد به جوانان و
فردا تا
|
مردم دل قاب در
به خويش سكه عيار كه كنم دفاع شهرداري از نميخواهم من
را او محكوميت تصوير يكسونگر دادگاه اگر و داد نشان پاكي
ابعاد با چهارچوبي داراي كه آويخت قضا بهديوار قابي در
ابعادي با را او تصوير ايران مردم بود پيش از شده ساخته
تاريخ كه باشد آويختند ، خويش دل قاب در شهامت و صداقت از
براي امااگر.باشد تاريخي قضاوت اين قاضي خود
بر بنا كه) باشد داشته ارزشي مردم نظر راي انشاءكنندگان
جهت در محكوميت اين كه آنست سئوال (ندارد گفتهها بعضي
محرومان و مستضعفان است ، اجتماعي طبقات از كداميك منافع
و گذشتند بودن شهري جنوب تاريخي سد از اولينبار براي كه
فرهنگسرا و بوستان و باغ به تبديل گندابروهاشان و زاغهها
بازارهاي از استفادهكنندگان.شد شهر شمال مشابه وبزرگراه
اندكي مراكز اين مدد به توانستند بزرگكه فروشگاههاي و روز
و محتكران -عمدهكالا صاحبان طرف از وارده فشار مقابل در
يا و كنند مقاومت زيرزميني انبارهاي دارندگان و دلالان
برزن و كوي و محله هر در ناباوري با كه ومادراني پدران
تئاتر و كتابخانه و وخانهفرهنگ ورزش زمين به دسترسي امكان
و مهمترجوانان همه از يا و يافتند فرزندانشان براي
ساليان از بعد كه سرزمين اين دوستداران و روشنفكران
اين در كه يافتند آن به اميد ونااميدي سرخوردگي متمادي
.كرد كاري ميتوان سرزمين
غرور خود كه مردي است كسي چه تحقير براي زندان در شلاق حكم
مردم به را آبرومند شهر يك در زندگي از بردن لذت شكوه و
طبقاتي چهره اندكش ياران كمك با خود كه مردي داد ارمغان
بزرگ زمينداران و سرمايهسالاران مقاومت وجود با را شهر
پرداخت بايد كجا به نقدي جريمه كرد دگرگون وكهنهانديشان
دادگستري صندوق يا و مستضعفان بنياد-امداد كميته -شود
.ندارد وجود كه (تهران شهرداري) خصوصي مدعي
به نه راي اين كه است آن سكه ديگر روي است رويسكه يك اين
اهداف لحاظ به بلكه آن تحقير و باربيعدالتي سنگيني لحاظ
و سياسي صحنه از وكارساز لايق انساني حذف يعني آن اصليتر
.است اعتراض مورد كشور اجتماعي
است بيارزش مساله اين مدعيان براي مردم راي و نظر براستي
اينچنين كشور نقاط ساير مردم چرا خودميپرسيدند از وگرنه
مردمان شهردار كه او شهردارند سرنوشت نگران علاقه و شور با
داده پاسخ تا نيست اصفهاني و شيرازي و بلوچ مردم و كرد
عشق و مسئوليت و تعهد آزادگي ، محكوميت به حكم اين كه شود
و پرتوان نيروي حذف مفهوم به راي اين كه زيرا وطناست به
زير.است شده زاده خاك براين كه ايرانياست انسان يك تلاشگر
حاصل او ولياقت شعور و يافته رشد كشور اين آسمان
حقي مردم براي اين و است ملت معنوي و مادي سرمايهگذاري
.نيست محكوميت و حذف قابل دادگاهي هيچ در كه ميكند ايجاد
مواردي در فقط ملتي هر سرنوشت در كه ميدهد شهادت تاريخ
تغيير توان و قابليت كه ميشوند انسانهاييپيدا استثنايي
در واقبال بخت اين و دارند را جامعه آن سرنوشت
.باشد اندك ميتواند حد چه تا ستمديده و محروم سرزمينهاي
اميركبير قتل پشيماني در قاجار ابله و كوردل كهشاه هنگامي
بسازم آدم خواستم چوب از اينمملكت در امير از بعد:ميگويد
نابودي به كهچگونه است مطلب اين به او عاجزانه گواهي نشد
بهعقبماندگي سال صدها مجددا را كشور او چون بزرگي
.است بازگردانده تاريخيخويش
حد چه تا ما سرزمين در مگر كه است باقي سئوال اين اكنون و
بتوانند كه دارد وجود شايستهاي انسانهاي آمدن بوجود شانس
نهگفتنها و ناممكنها و كارشكنيها و مشكلات انبوه مقابل در
تا.سازند ممكن را ناشدني و بزرگ كاري و كنند پايمردي
بايد كي تا و ندهيم بها وطن لايق فرزندان حذف به كجابايد
معنوي و مادي بالقوه نيروهاي ومهاجرت مغزها فرار شاهد
ديگر بهكشورهاي احترام و امنيت اندكي جستجوي در كشور
رسانههاي از را آنان پيشرفتهاي و موفقيتها اخبار و باشيم
.بيگانگانبشنويم
درگيريهاي اوج در انقلاب از بعد سالهاي در كه هنگامي
يا بهحق) كشور تحصيلكردگان و ازمديران بسياري خشونتآميز
و تلاش عرصه محروميتاز يا و مطرود حذف به محكوم (بهناحق
افراد اين كه بود آن بر اعتقاد را بسياري شدند فعاليت
بايد شدهاند مرتكب جرمي اگر حتي كشورند اين سرمايههاي
خدمت با را خويش مجازات و بمانند اينكشور در و شوند محكوم
سر بر نتيجه در و چنيننشد كه ديديم اما بگذرانند وطن به
.آمد چه كشور اقتصادي ساختار و صنعت
ما كه است من پيشنهاد ايراني انسان يك عنوان به نيز اكنون
اما بپوشيم چشم تهران در شهردار تداومخدمات از ميتوانيم
است اويي همچون نيازمندحضور ايران كشور پهناي به گسترهاي
تهران در پلها و بزرگراهها از بينظير شبكهاي شهردار
بگذاريد كشور راههاي توسعه بر را او كرد ايجاد بستهديروز
سيمايي تهران ويرانه شهر به وآلونكها ، زاغهها تغيير با او
و ويران روستاهاي احياء به را او بخشيد انساني و آباد
او بفرستيد بلوچستان و زاهدان و خراسان محروم شهرهاي
با و كارا سازماني به را كشور بياعتبار و شهردارينكبتزده
و دردمند بوروكراسي دادن سامان به را او كرد بدل اعتبار
سبز فضاي تهران خشك و تفته شهر به او بگذاريد كشور گرفتار
بگذاريد را او بخشيد را كشور شمال استانهاي طراوتآميز و
كارهاي به او كند وصل خزر درياي به را فارس خليج كه
.نكنيد محروم استعداد اين از ايرانرا مردم تواناست بسياري
صوراسرافيل شيرين
|
|