غمانگيز و مكرر تجربهاي
و مقدسات حريم به بياعتنا گروهي ، كه هنگامي پيش ، مدتها
يا خدمتگزار ، و خدوم چهرههاي به نسبت بيتفاوت و ارزشها
تخيلات برخي پرتو در عمومي ، خواستهاي و افكار به نسبت مغرض
عمومي قوانين و حقوق حريم از را پاي نامعقول ، خواستهاي و
نهادند ، پا زير را اخلاقي و ارزشي حريمهاي و نهادند فراتر
حرم ، اين حريم در هيچكس ديگر بهزودي كه بود پيشبيني قابل
توجيهاتي با كساني پيش ، سالها ازماند نخواهد محترم
و شده قائل حقوقي خود براي قانون ، و آيين خلاف و نامعقول
و قوانين به بياعتنايي و مردم حقوق كردن پايمال با
اين.داشتهاند روا ديگران به تعرضاتي مسئول ، نهادهاي
تحت ميتوانند اينكه تصور با تعداد ، اندك و كممايه گروههاي
و قانون از فراتر مقدس ، دفاع ارزشهاي يا ديني مقدسات پوشش
اختلاف و نظر تفاوت كه كساني به بارها كنند ، رفتار نظم
نيز بارها و وبارها بردند يورش دارند ايشان با ديدگاهي
وحشت به را عموم آسايش قانوني شرايط و مجوزها بدون
سينماها ، مردم ، خيابانها ، ساختند بدل اندوهباري وآشفتگي
شاهد چندي هراز..و نشريات وفرهنگي ، تفريحي مراكز برخي
ملجا و مرجع وهيچ شده واقع ناجوانمردانه و يكباره يورش
نابجا طغيانهاي اين پاسخگوي نيز شدهاي شناخته و قانوني
از نهي و معروف به امر نظير پوششهايي.است نبوده وبدفرجام
امام وصاياي به تمسك يا رزمندگان ازآرمانهاي دفاع يا منكر
و مردم مسئولان ، بودكه دلايلي جمله از عظيمالشان ، راحل
احتياط به گروهها اين با جدي برخورد در را جامعه
رويارو نهادهاي و افراد و جامعه غالبا واقع ، درواميداشت
بماند باقي برجاي ارزشها مينمودندحرمت سعي گروهها ، اين با
و گلگونكفن مظلومو شهيدان و رزمآوران عظمت و عزت بهويژه و
آسيب و بياحترامي و تعرض دستخوش بههيچوجه عزيز امام
به جامعه اكثريت اعتقاد همراه به دلايل اين همه.واقعنشود
پيشه صبوري مردم تا ميشد باعث كه عوامليبود همدلي ، و وحدت
و هرج و آشفتگي شديد ، به برخوردهاي و تند واكنشهاي و كنند
.نيايد بهوجود دامنهدار بحرانهاي و نكشد مرج
از كه است سازندهاي تكليف و ماست وظايف از يكي صبر ،
ما مردم به (ع)ائمهاطهار و مقدس دين افتخارات و آموزهها
اما...صابروا اصبرواو آمنوا ياايهاالذين:گرديده منتقل
عملكردهاي برابر در تحمل و صبر نهايي حدود بهراستي
حرمتي هيچ كه كمتعداد ، و كممايه گروهي وبحرانزاي ناهنجار
گروههاي و اشخاص براي هيچحقي و قوانين و ارزشها براي
كجاست؟ نيستند ، و نبوده قائل اجتماعي مختلف
هاشمي آيتالله امامت به نمازجمعه اقامه هنگام در كه زماني
ضمن در و پرداختند نماز حرمت شكستن گروهيبه رفسنجاني ،
خطيب به و كردند ادب اسائه -است نماز از بخشي كه -خطبهها
داشتند ، روا توهينها -است فقيه ولايت نماينده كه -جمعه
چارهاي جد به كساني و ميشد شنيده هشدارها اگر
در را دردناك و غمبار حوادث از مسلمابسياري ميانديشيدند ،
در و آن از بسيارپيش مسلما نميبوديم ، شاهد زمان اين
و بيحرمتي و عمومي نظم در اخلال به گروه اين كه هنگامي
ذيحق و قانوني موسسات و نهادها و مردم از بسياري تعرضبه
به اما ميانديشيدند ، چارهاي ميبايدمسئولين ميكردند هجمه
و كردن چرك پنهانبهسوي جراحتي همچون كه بود واقعيتي هرحال
.رفت پيش عميقتري بيماريهاي و عوارض
غمبارتر ، حرمت ابعادي در و بار چندمين براي جمعه ، روز
مردمي ، دولت حرمت روحانيت ، حرمت ارزشها ، و عبادات
بهدست كفن گلگون شهيدان حرمت بالاخره و مردم اكثريت حرمت
نه گفت بايد كه كسانيگرديد پايمال سنخ همان از گروهي
براي نه شهيدان پاك پيكر تشييع براي نه عبادت ، براي
اقامه مكان در مردم با همراهي براي نه و نظام به مساعدت
برجسته چهرههاي از تن دو به هجوم با بودند ، آمده گرد نماز
بسيار و تاسفانگيز صحنههايي كشور ، ممتاز شخصيتهاي و
حقوق به حد چه تا كه دانست ميتوان.آوردند پديد ناگوار
پايمال ازحق ابعادي چه و شده تجاوز ما جامعه در رايج
حق شهيدان ، حق نمازگزاران ، حق نماز ، الهي حقاست شده
و خدمتگزار چهرههاي از تن دو حق بالاخره و دولت و نظام
كسوت در شخصيتها اين از يكي آنكه ويژه به.كشور در مسئول
روحاني پرسابقه و انقلابي و ممتاز چهرههاي از و روحانيت
.فضيلت صاحب و شايسته و دانشور خدمتگزاران از ديگري و است
واقعه اين برابر در دولت روشن مواضع سريع ابراز خوشبختانه
موثر آن افشاي در حدودي تا مصلحت تشخيص مجمع مباحثات و
بزودي كه ميسازد روشن دلها در را اميد اين بارقه و بوده
صورت آشوبگر و غيرقانوني جريانهاي اين با جدي برخوردي
.گرفت خواهد
سكوندستگاههاي و سكوت است ، نگراني باعث آنچه اينهمه با
مذكور جريانهاي مقابل در كشور انتظامي و امنيتي اطلاعاتي ،
- دارند كه اقتداري و كارآمدي عليرغم دستگاهها ، اين ;است
ميكنند سكوت مواردي چنين در يا اغلب - دارند انشاءالله و
محكومسازي طي حداكثر ، و آرامش تجويز و توصيه با يا و
كه است حالي در اين.ميگذرند موضوع كنار از موعظه و زباني
مسائلي در ما كشور اطلاعاتي دستگاههاي خوشبختانه ميبينيم
حيرتانگيز سرعتي با لاجوردي ، اسدالله مرحوم شهادت نظير
حين در را گريخته مسلح منافقين از تن يك و شده عمل وارد
در قبولي قابل كارنامه لذا و نموده دستگير مرز از عبور
پاسخ جاي اما.نهادهاند جاي به خود از عمل سرعت و كارآمدي
تن ، هزاران چشم مقابل در چگونه كه است خالي شبهه اين به
رجال به بيشتر يا ساعت نيم حدود كه را آشوبگر تن چند
ميكنند حمله نظام معتبر شخصيتهاي و دولتي برجسته
اين است ممكن چگونه كنند؟ دستگير و شناسايي نميتوانند
مقابل در و باشند عاجز يا غافل امر اين از دستگاهها
اجراي هنگام در و مردم ، و شخصيتها ارزشها ، حريم شكستهشدن
عزيزان پيكر تشييع نيز و مقدس آيينهاي شريفترين از يكي
باشند؟ چشمبسته و بيدغدغه اينگونه ملت ،
امنيت ويا نظم حفظ مسئول دستگاههاي از هيچيك متاسفانه ،
عكسالعمل آنهيچگونه از پس نه و مذكور محل در نه كشور
آشوبگري نه شده ، اخلالگريشناسايي نه نداشتهاند ، مناسبي
اوضاعي چنين با مقابله براي قدمي حتي نه و شده دستگير
وضعيت اين برابر در عمومي افكار آيا.است شده برداشته
آيا كند؟ نگراني احساس امنيت و نظم آينده به نسبت نبايد
به دستگاهها اين تمايل عدم بر مبني شايعاتي مسئوليت
شايعه اين حتي نيست؟ آنها خود با مذكور گروههاي با مقابله
قضايا اين در خود دستگاهها ، همين از بخشي ناكرده خداي كه
حال در ندارد؟ رفتاري و عملكرد چنين در ريشه نقشند ، صاحب
خيل با كشور انتظامي و اطلاعاتي و امنيتي دستگاههاي حاضر ،
و حل آيا و مشغولند كاري چه به امكانات و پرسنل از كثيري
و نهادها از كداميك كار حوزه در مسائلي چنين فصل
دستگيري و جدي برخورد جاي به كه است چگونه مسئوليتهاست؟
ميكنند توصيه حفاظتي مسئولين از برخي خاطيان ، و متجاوزان
جمعه نماز مثل صحنههايي در مسئولين و شخصيتها از عدهاي كه
و قانوني دولت و قانون مسئوليت آيا !شگفتا.نشوند حاضر
كه رسيده بدانجا ما جامعه در ديني ارزشهاي و عمومي حقوق
واقع !مجعولالانديشه و !مجهولالهويه تن چند دست بازيچه
را برجسته رجال حقوق و امنيت نميتوان اگر حال است؟ گرديده
حقوق ميتوان چگونه پس كرد ، تضمين مسئول دستگاههاي سوي از
زماني چه تا وضعيت اين.كرد اعاده را مردم عامه امنيت و
و هست كساني چه با آن مسئوليت و داشتهباشد ادامه ميتواند
بود؟ خواهد
در كه است عصرگاهي روزنامه يك نوشتههاي همه ، از مضحكتر
به كه همانها دقيقا:فرموده اظهار اينآشوبگري با ارتباط
عمل وارد گروه همان همزمانعليه ميدادند شعار گروه يك نفع
محلبرگزاري در ديروز حركت كه نيست انتظار از دور ميشدند ،
در كه باشد گرفته صورت جريانهايي همان توسط نمازجمعه
اين الخ..دارند قصد خبرگان مجلس انتخابات آستانه
هرچيز از بيش گرفته ، خود نيزبه خيرخواهي پوشش كه نوشتهها
راكه پديدهاي.ماجراست متاثركننده ابعاد نشاندهنده
نيز آنها چهرههاي و صورت حتي و ميشناسند همگان سالهاست
اينگونه است ، تشخيص قابل ضداجتماعي و مشخص درصحنههاي
مطبوعاتي مشاركت جز نيست چيزي زدن وارونه نعل و تطهيركردن
.اجتماعي ارزشهاي و حقوق پايمالكردن و آشوب در ضدفرهنگي و
باز صحت ، فرض بر تازه ، ميشود؟ دفاع بدينگونه كساني چه از
حقوق حفظ و امنيت از دفاع وظيفه كه نيروهايي مسئوليت هم
مسئولين مقايسه اگر.نميرود ميان از دارند را اجتماعي
و فلان گروههاي با مهاجراني و نوري همچون متشخصي و برجسته
نشريه امثال پس باشد صحيح دارند مظلومنمايي قصد كه بهمان
قابل چگونه ميدانند روشني به همگان كه سوابقي با مذكور
بود؟ خواهد تعريف
نظام وقف را خود كه مهاجراني و نوري همچون مسئوليني ارزش
آنان.است نهفته چالشها همين در مردمكردهاند و كشور و
در نفاق با نبرد و داخل در بيقانوني با مبارزه اول صف در
را گنديدهاي تخممرغ كه مشتي آنگرفتهاند قرار خارج
در كه لگدي و سيلي با كوبيد ارشاد وزير سر بر درسوئد
كه است اين مهم.ندارد چندانفاصلهاي شد او نثار تهران
رفتارهايمشمئزكنندهاي چنين از و برگزيده را خود راه مردم
ما عابدون انتم ولا ماتعبدون ، لااعبد:جستهاند بيزاري
لكم اعبد ، ما عابدون انتم ولا عبدتم ، ما عابد ولاانا اعبد ،
.وليدين دينكم
كه است حركت در سويي و سمت به ما جامعه و ما نظام اكنون
.كند ايجاد خود براي جهاني صحنههاي در عظيم اعتباري
متين چهرهاي درپيابراز نظام و انقلاب رهبران و بنيانگزاران
پيامبر سيره.بودهاند متعالي رفتاري و منش بر مبتني و
انقلاب الگوي كه رفتاريست بزرگ گواه نيز ما بزرگوار وائمه
و خبرها چنين وجود با و احوال دراين.ماست اسلامي
در را نظام آبروي و حيثيت ميتوان چگونه غمبار ، آشفتگيهاي
كدام و الگو جامعه كدام راستي به كرد؟ حفظ معاصر جهان
كفرزده و تشنه بشر به ميتوان را رفتارها كدام انديشهو
و عزيز شهيدان و نمايندگانرزمندگان داد؟ هديه امروز
اسلامناب چهره كسانياند؟ چه ما اسلامي تفكر و جانبازان
پاك قانون ضد و بيفرهنگ مدعيان لوث از ميبايد را محمدي
در را بزرگوارمان امام حكيمانه توصيف يادبياوريم به و كرد
شعار بيپروا اينگونه كهامروز نوري آقاي جناب شخصيت مورد
اين وفاصله سرميدهند... و اسلام بهنام را نوري بر مرگ
اينان ميان نسبتي هيچ بهواقع كه كرده سفر عزيز آن و جماعت
;نيست آنبزرگوار و
با و متقي مبارز ، متدين ، فاضل ، هستيد فردي..جنابعالي
محترم خانواده از آن بر علاوه خوبو بسيار سياسي فهم
نمايندگي حكم از بخشي).بزرگ است افتخاري خود كه شهداء
.(جلد 21 نور صحيفه - پاسداران سپاه در امام
|