:شيشهاي خانهء اين پشت
آرمان؟ يا قانون خشونت ،
ساخته) شيشهاي آژانس سينمايي فيلم به سياسي نگاه
(ابراهيمحاتميكيا
و نوساناست در وآرمان جاذبههايقانون بين حاتميكيا
ميشود ديده كشوقوس اين فيلم سراسر در
به فيلم اين در شما شدآيا پرسيده حاتميكيا از وقتي
نه ، :گفت پاسخ در جمله يك فقط نميپردازيد؟ خشونت ترويج
.نداشتهام را منظور اين من
:اشاره
در را زيادي بحثهاي سياسي نظر از شيشهاي فيلمآژانس
به سياسي منظر از گزارش اين در نيز مابرانگيخت جامعه
.پرداختهايم فيلم اين
آياآژانس كه دهد پاسخ پرسشها اين به دارد تلاش گزارش اين
با فيلم رفتارقهرمان آيا است؟ تروريستي فيلم يك شيشهاي
يا است مردمستيز فيلم اين نيست؟ مغاير قانونگرايي
سئوالهاي بسياري و طلب؟ آرمان يا است خشونتطلب ظلمستيز؟
...ديگر
بخشپاياني.است گزارش اين نخست بخش ميآيد ادامه در آنچه
.شد خواهد حضورتان تقديم آينده هفته آن
ميگرفت ، قرار سينماها پرده بر شيشهاي آژانس كه زمان آن
خواهد سال فيلم پرفروشترين فيلم اين كه زدند حدس بسياري
نقطهنظر از فيلم اين كه ميزد حدس كسي كمتر شايد اما.شد
شخصيتها ، حتي و شود باعث را زيادي بحثهاي نيز سياسي
.كنند اظهارنظر آن درباره نيز سياسي نشريههاي و جناحها
كهپيشبيني همچنان و يافت تحقق زيادي تاحدود اول حدس
پرفروشترين اينلحظه تا و كرد زيادي فروش فيلم اين ميشد ،
.ميشود تلقي سال فيلم
بهوقوع نيز ميكرد فكر آن به كسي كمتر كه هم دوم حدس
سياسي نظر از كمسابقهاي بهطور فيلم اين و پيوست
.گرفت قرار سياسي شخصيتهاي موردتوجه و شد حساسيتبرانگيز
مسئولانبلندپايه ازجمله سياسي چهرههاي از بسياري شد گفته
.ديدهاند را فيلم اين كشور
آژانس موسوي ميرحسين مهندس كه نوشت سينمايي نشريه يك
هنري حوزه انديشه تالار در عمومي نمايش از پيش را شيشهاي
تالار به ورود به موفق ازدحام دليل به سروش دكترديد
را فيلم خارجه وزارت سخنگوي محمدي ، دكتر.نشد انديشه
موفق بلندپايه ، مسئولان از يكي خانواده اعضاي.ديده بارها
.نشدند فيلم نمايشدهنده سينماهاي از يكي به ورود به
...ديدهاند را فيلم مملكتي ، و حكومتي مقامهاي بالاترين
آن ديدن به نديدهاند ، را فيلم كه هم آنها از بسياري
رانديده فيلم كه سياسي مقام يك.ميكنند علاقه اظهار
فيلم اين درباره آنقدر همفكرانش و دوستان كه ميگفت بود ،
باشد ديده را فيلم بيآنكه خودش حالا كه كردهاند صحبت
.كند اظهارعقيده و صحبت آن درباره ميتواند
فيلمتروريستي يك را شيشهاي آژانس كه كساني نبودند كم
بودند معترض اينانميكند تشويق را خشونتطلبي كه خواندند
خاتمي آقاي جمهوري رياست با كه تازهاي دوره در چرا كه
است ، وقانونگرايي مدني شعارشجامعه مهمترين و شده آغاز
فجر فيلم جشنواره جايزههاي بيشترين كشور سينمايي مسئولان
.ميكند تجويز را كهقانونشكني دادهاند فيلمي به را
آژانسشيشهاي كه دادند چنين را گروه اين پاسخ كساني و
نميكند ، قانونمخالفت با.است آرمانطلب نيست ، خشونتطلب
.شود قانون آرمانهاقرباني نكند كه ميدهد هشدار فقط
سازمانمجاهدين مركزي شوراي عضو سرخي ، عرب فيضالله
فيلم از اگرمنظور:ميگويد باره اين در اسلامي انقلاب
شيشهاي آژانس نه ، تروريستاست ، مشوق كه است اين تروريستي
.دارد نظر اجتماعي مساله يك بهطرح فيلم بلكه.نيست چنين
هرگز و را آن ريشههاي هم و كرده رامطرح مساله هم فيلم
.است برنيامده خشونت با همدلي جلب جهت در
نابودي خطر در:آرمانها
را راههايقانوني همه وقتي [كاظم حاج] حاتميكيا قهرمان
با ميكندو عصيان بستهميبيند ، [عباس] همسنگرش نجات براي
باشد كاظم حاج آرمانهاي نماد عباسشايد.درميافتد قانون
.نابودي خطر:ميبيند خطر در را آن كه
راگروگان مردم ميبرد ، اسلحه به دست كه است چنين و
.ميكند رفتار خشونت به آنها با و ميگيرد
اقدامتروريستي يك را حاجكاظم اقدام كه كساني نبودند كم
خاطر به دارد حق آرمانطلب كاظم حاج آيا:گفتند و يافتند
عدالت با خشونت آيا.كند رفتار خشونت به مردم با عدالت ،
سوي به آرمانهايش خاطر به است مجاز او آيا نيست؟ تعارض در
شورش قانون عليه و بزند برهم را نظم بكشد ، اسلحه مردم
نيست؟ تروريست يك او رفتارها اين با آيا كند؟
شوراي عضو و ما عصر نشريه سردبير آرمين عقيدهمحسن به
آژانس فيلم اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان مركزي
بسيار فيلم يك بلكه نيست ، تروريستي فيلم يك نهفقط شيشهاي
.است انساني و لطيف
چه بوديم ، كاظم حاج جاي به ما اگر:ميگويد آرمين
و ميانباورها جدي تعارض نوعي معرض در حاجكاظم ميكرديم؟
.قرارگرفته موجود باواقعيت انقلابي و انساني پاك ارزشهاي
احساس ميتوان اما كرد ، تاييد نشود را كاظم حاج اقدام شايد
.كرد درك كاملا را او معصومانه و انساني پاك
بهگفته كه چرا ميكند همدلي احساس كاظم حاج با آرمين
.درككرده را او شرايط و است حاجكاظم نسل از خودش
تصميمحاجكاظم و شخصيت درباره ميتوانند كساني:ميگويد وي
را انقلاب كه نسلي.باشند داشته را او تجربه كه بدهند نظر
از پيش ماجراهاي و انقلاب نسبتبه روشني تصور و نكرده درك
ندارد ، جنگ دوران در جوانان وحماسه ايثار و شور و آن
درباره و كند درك را حاجكاظم فكري و شرايطروحي نميتواند
حاجكاظم نسل تنها.باشد داشته منصفانهاي اوقضاوت اقدام
هيچوجه به او.بود خواهد همدلي سر از او درباره داورياش
براساس اصولا ندارد ، را تروريستي عمليات يك انجام قصد
و باشد موافق نميتواند انسانها كشيدن بند به با آرمانهايش
.ميگذارد راشاهد گروگانهايش نام دليل همين به
حماسه دوران تبليغات و حاجكاظم
و جامعه شده تعطيل روزنامه مسئول مدير جلاييپور حميدرضا
روزشيوه جامعه انتشارات و چاپ مديرهشركت هيات رئيس
وي.نميكند هم محكوم را او اما نميكند تاييد را كاظم حاج
اين.ايدئولوژيكاست اسلام سال بيست محصول كاظم حاج:ميگويد
از پس شد ، شروع انقلاب از قبل مبارزه دوران در تبليغات نوع
تبليغات اينادامهيافت هم جنگ دوران در بويژه و انقلاب
نيازمند جنگ و مبارزه دوران در ما بود مشروع هم كاملا
هنوز اما.باشند عشق و احساس اسير بيشتر كه بوديم افرادي
حاج.ميدمند تنور آن مقدسدر دفاع ميراث نام به عدهاي هم
.است تبليغ شيوه آن به نقدما.است تبليغات اين محصول كاظم
شيوه يك نتيجه او خطاي.مقصرنيست ميكند ، خطا اگر كاظم حاج
است صادقي آدم كاظم حاج.است تبليغشده دهه دو كه است جمعي
خود فيلم در حاتميكيا.است ايدئولوژيوفادار آن به كه
هستند ، فشار گروههاي نماينده نوعي كهبه را موتورسوارها
تبليغات نوع آن محصول نيز آنموتورسوارها.ميكند محكوم
.هستند
جلاييپور با زيادي حد تا باره اين در كه نيز آرمين
مورد منظري همان از را كاظم حاج اقدام است ، همعقيده
:داده قرار توجه مورد جلاييپور كه ميدهد ، بررسيقرار
چه و انقلاب دوران در چه ما:ميگويد باره اين در آرمين
در قهرمانانه دفاع و پيروزي به رسيدن براي جنگ دوران در
و آرماني گرايشهاي بايد تجاوزگر دشمن برابر
را جنگ كه چرا.ميكرديم تشويق را احساساتآرمانگرايانه
سلحشوري روح نيازمند جنگ.برد پيش محاسبهگر باعقل نميشود
سال هشت حدود جنگ واقعيت به توجه با ما و است حماسهجويي و
.زديم دامن حق به را اينگرايشها
كه شد جديد فضاي يك درگير حماسهجو نسل آن جنگ از پس
احساسي برجنبههاي عقلاني جنبههاي توسعه ضرورتهاي خاطر به
برخورد در نسل آن كه است طبيعي.داشت غلبه حماسي و
همان نماينده كاظم حاج.شد تعارض نوعي دچار واقعيتها با
نهادهاي و دستگاهها خطمشي و سياست متاسفانه.نسلاست
تحليل يك بر مبتني سالها اين در كشور سياسي -رسميتبليغي
نوع يك با گروهي.است نبوده جنگ از پس واقعيتهاي صحيحو
حماسي پاك روح محتواي به توجه جاي به قشريگري و تحجر
بهاء آن قالبهاي و شكل به فقط كاظمها وارزشگرايحاج
وواقعيتهاي عقلانيت از دفاع نام به نيز گروهي و دادهاند
اين در.قراردادهاند غفلت مورد را نسل آن ارزشهاي موجود ،
باشيم؟ داشته كاظمهاميتوانيم حاج از انتظاري چه ما وضع
از و دارد باره اين در متفاوتي عقيده اماباهنر
به دنبال الان ما:ميپردازد موضوع اين به ديگري زاويه
از نبايد صلح زمان در اما نيستيم ، رزم روحيه آوردن وجود
پشت را جنگ زمان كه است درستبود غافل رزم مردان
و است روبهرو توطئه با همواره ما جامعه اما سرگذاشتهايم ،
توهم را آن بعضي گرچه.بيفتد گير دوباره درآينده است ممكن
.نميدانيم توهم را آن ما اما توطئهمينامند ،
ارشاد و فرهنگ معاونمطبوعاتيوزير بورقاني ، احمد
سخن اين بيان با نيست ، معترض كاظم حاج شيوه به كه اسلامي
با اما ندارد نان خانه در كه كسي از تعجبم در:پيامبركه
اين از كيا حاتمي:ميگويد ،.نميتازد برمردم شمشيرآخته
را فيلم اين پس.ميتازد مردم بر و گرفته حديثايده
.تروريستينخوانيد
نميكند تاييد را كاظم حاج شيوه عربسرخي امافيضالله
اينكهروش بر است گواهي خود فيلم پايان من نظر به:وميگويد
يك دركصحيح بلكه.نميشود منتهي مطلوب نتيجه به كاظم حاج
دلحاجكاظم سوز اما ميكند حل را مشكل (احمد) دردمند مسئول
آن ازكنار سادگي به بتوان كه نيست اهميت كم موضوع يك
به انسان جانيك حفظ جهت در است تلاشي حاجكاظم رفتار.گذشت
را اسلامي و هدفانساني يك او اين بنابر.شريف معني تمام
جايي باشد وجودداشته قانوني راههاي اگر كه ميكند تعقيب
راهي چنين ولياگرنميماند باقي قانون خلاف رفتار براي
مصداق ازتخلفات پارهاي جان حفظ مقام در باشد نداشته وجود
.است ميت اكل
دغدغه؟ كدام
آيا است ، شيشهايآرمان آژانس و حاتميكيا اصلي دغدغه آيا
بهحركتهاي دست آرمانهايش به دستيابي خاطر به كاظم حاج
ميزند؟ آنارشيستي
دست عدالت خاطر به و است عدالتطلب حاجكاظم:گفتهاند كساني
رفتار.ميكند رفتار خشونت به مردم با و ميبرد تفنگ به
يك او ايندليل به هم و است حق احقاق خاطر به خشونتآميزش
ثروتاندوزان چوننميخواهد ميكند عصيان حاجكاظم.است قهرمان
حقطلب نيست ، خشونتطلب او.برند مسلخ به را همهارزشهايش
.است ظلمستيز نيست ، ستيز مردم.است
كه نيست همان اين مگر:گفتهاند گروه اين پاسخ در كساني و
به كه مدعياند هم آنها.ميگويند فشار گروههاي
حاج.ميزنند غيرقانوني حركتهاي به دست خاطرآرمانهايشان
بريزد برهم را جامعه نظم آرمانهايش ، نام به ندارد كاظمحق
مردم با عدالت ، بهخاطر كاظم حاج.كند قرباني را وقانون
ما آيا.است ظلم از جلوهاي خشونت.ميكند رفتار بهخشونت
اين آيا كنيم؟ ظلم مردم به عدالت خاطر به حقداريم
بيعدالتينيست؟
دچار حاتميكيا ابراهيم جلاييپور ، گفتهحميدرضا به
.نميزند صريح طور به را خودش حرف و است فكري بحران يك
جامعه دلمشغوليهاي يكسو از كيا حاتمي:ميگويد جلاييپور
تساهل و تسامح قانون ، بايد كه دارد را آن ضرورتهاي و جديد
آن و جنگ و انقلاب فرزند ديگر سوي از و باشد آناصل در
مسائل اين با را خودش تكليف حالا و است شور حماسهو
نوسان در وآرمان جاذبههايقانون بين حاتميكيا.نميداند
براي.ميشود ديده قوس و كش اين فيلم سراسر ودر است
با را خودشان كهتكليف است كندن جان مثل درست بچههايمذهبي
.كنند روشن اينمساله
به شيشهاي آژانس:است گفته باره دراين نيز آرمين
حيرت ، اين.حاتميكياست خود تعارضهاي و حيرت بيان نوعي
برخورد در و كرده رشد جنگ و انقلاب در كه است نسلي حيرت
.است شده تعارض دچار موجود باواقعيتهاي
فيلم جشنواره در فيلم اين نمايش از پس خود حاتميكيا
جايگاه كه است مطرح برايش سوال اين كه بود گفته فجر
كجاست؟ مدني جامعه در آرمانها
اينفيلم در شما بودآيا پرسيده او از كه جواني موقع همان
در يكجمله فقط نميپردازيد ، بيقانوني و خشونت ترويج به
:شنيد خود پاسخ
.نداشتهام را منظور اين من نه ،
بنييعقوب ژيلا
|