سياسي نظام نظريه و طالقاني
طالقاني آيتالله ملكوتي رحلت سالگرد مناسبت به
مسائل اساسيترين از شوراها مساله كه گفتم بار صدها
بااين ميگويد عظمت آن با پيامبرش به حتياست اسلامي
مسئوليت بدانندكه.بده شخصيت اينها به.كن مشورت مردم
دارند
اشاره
وي مداري مسئله طالقاني ، آيتالله مرحوم ويژگي مهمترين
و مسايل.بود قرين دانستن جرات با طالقاني بزرگ روح.بود
اين در او.بود ساخته تاريخساز مردي وي از بزرگ دردهاي
فردي را او روزگارش ، جوانان كه رفت پيش آنجا تا زمينه
كه مسجدي اينرو از.ميديدند مسايلشان طرح جهت مناسب
كه بود جواناني محفل (هدايت مسجد) ميخواند نماز طالقاني
.كنند قرآنسيراب از پرتوي با را خود تشنه روح ميخواستند
مسايل همچنين و توطئههايساواك برابر در شاه رژيم زندان در
اين بودند ، كرده پيدا خلالمبارزه در جوانان كه بيشماري
به خصيصههايي چنين.ميشد چارهساز بودكه طالقاني تدبيرهاي
مكانش و زمان مسايل به كه روحاني يك بهعنوان طالقاني
دينيبخشيده روشنفكر يا ديني نوگراي شخصيت يك آشنابود ،
حضور به صورتروشنتر به ديني روشنفكر جريان احياي.بود
.بازميگردد ديني اصلاحتفكر تاريخ در اسدآبادي سيدجمالالدين
آيتاللهالعظمي تنزيهالملله و تنبيهالامه اثر با تاريخ اين
روشنفكري تاريخ به (مشروطيت دوره جاويدان اثر) ناييني
بزرگ اثر اين.بخشيد بيسابقهاي انسجام ديني نوآوري و ديني
جاي به فقهي اثر عنوان به آيتاللهطالقاني مرحوم توسط
طالقاني.است شده ترجمه فارسي به دورانمشروطيت از مانده
بخشي شكل در ايران سياسي تاريخ در موثر و حضورمستمر با
عظيميايفا نقش ديني روشنفكري احياي و ديني اصلاح بهجريان
عمده بطور رهاييبخشوي آگاهي و روشن ديدگاههاي.است كرده
و علم رابطه نشدني بحثكهنه.است متجلي قرآن از پرتوي در
در ايشان عصر جوانان مسايلعمده از يكي عنوان به دين
از رويكردي چنين با نيز زير مقاله.است متجلي قرآن تفاسير
سعي و ميكند ياد ديني روشنفكري از عنواننمادي به طالقاني
را وي ديني انديشه و سياسي انديشه خلاصه و بطورمجمل دارد
.درآورد تحرير بهرشته
مقالات گروه
داردو تعلق جديد جهان به عليالاصول روشنفكري اصطلاح -1
طور به نهضتمشروطيت از پس اصطلاح اين.است حاضر عصر فرزند
ميشود گفته كسي به اصولا روشنفكرنهاد ايران به پاي رسمي
و دارد موضوعيت او براي فكر.است تفكر او اصلي مشغله كه
گرهگشايي او وظيفه.نيست جنبي و حاشيهاي و فرعي امر يك
كه ديني روشنفكري اما.است عمومي افكار تنوير و معرفتي
دو داراي است ، ما كشور در روشنفكري جريان از خاص شكلي
.داشتن ديني صبغه دوم ، .كردن روشنگري اول ، :ميباشد جنبه
در كه ميشود اطلاق كساني به ديني روشنفكر اصطلاح اساس براين
وظايف جزء نيز را افكارعمومي تنوير بودن ، ديندار عين
تلاش كه را كساني ديگر بيان بهميكنند محسوب خود اجتماعي
بخشند روشني پيرامونشان محيط به خويش انديشه با تا ميكنند
ديگران به بيراهه از را راه روشنيبخشي ، اين در و
ديني وظيفهاي منزله به را عمل اين حال عين در و بنمايانند
.ناميد ديني روشنفكر ميتوان خودميشمارند ، بر
قشري طبقهو به تعلق نه ديني روشنفكري تعريف ، اين براساس
اجتماعي قشر و آنطبقه در تنها كه دارد اجتماع از خاص
از اجتماعي قشر و هيچطبقه نه و گشت آن دنبال به بايد
بلكه.است ديني روشنفكري پيدايش با متنافر ساختاري نظر
تعبير به و بوده اجتماعي طبقات از فراتر ديني روشنفكري
قرار اساس برايناست اجتماعي سياليت خصلت داراي ديگر
بر جفاي هم روحانيت ، مقابل در ديني روشنفكري اصطلاح دادن
.است عام طور به روحانيت بر جفاي هم و است ديني روشنفكري
ميتوان هم غيرروحانيون ، ميان در كه گفت اينگونه ميتوان پس
ميان در اما.غيرديني روشنفكر هم و يافت ديني روشنفكر
ديندار روشنفكري قطعا شود ، يافت روشنفكري اگر روحانيون
عام اصطلاح ميان تمايز به بايد بنابراين.بود خواهد
توجه منظر اين از ديني روشنفكري خاص اصطلاح و روشنفكري
.داشت
تبعروشنفكري به و) روشنفكري جريان به وابستگان براي -2
در.ميشود نامبرده متعددي شاخصههاي و خصوصيات از (ديني
از گروه اين درباره اساسي شاخصه سه به تنها مقاله اين
زمينههاي در شاخصه سه اين.شد خواهد بسنده اجتماعي نخبگان
هر فردي شخصيت و ديني انديشه سياسي ، انديشه به مربوط
.بود خواهد ديني روشنفكر
سياسي انديشه -1ـ2
ميتوان را حكومت نوع درباره متفاوت ديدگاههاي منظر ، يك از
:داد قرار كلي دسته دو در
آمرانه ديدگاه -
سالارانه مردم ديدگاه -
خود راحق كردن حكومت خاص ، گروهي يا شخص اول ديدگاه در
قايل حاكمارزشي انتخاب در مردم نظر براي و دانسته
تفكر اين به قائلان كه است آن توجه قابل نكته.نميباشد
تنها و نبوده واقف خود عمل بودن ناشايست به هميشه لزوما
.نميشوند مردم حقوق گذاردن زيرپا به حاضر قدرت كسب براي
انتخاب در مردم راي به ننهادن وقعي كه كساني بسا چه بلكه
قدرت گرفتن اختيار در و آنان به خود نمودن تحميل و حاكم
به را كار اين حتي و دانسته صواب عين را مردم بر حكومت
آن افراد اين ذهني زمينه.بدانند شرعي تكليف به عمل نوعي
گيرد ، صورت مردم خود بدست حاكم انتخاب اگر بسا چه كه است
شناخته لازم عقلي رشد ديدگاهفاقد اين در كه) مردم
خود آخرت بخصوص و دنيا فرديناصالح ، انتخاب با (ميشوند
در با كه ميكند حكم شرعي وظيفه بنابراين.سازند تباه را
و انحراف از را مردم (ممكن شيوه هر به) گرفتنقدرت دست
نگرش ديگر عبارت به.برهانند خود آخرت و دنيا تباهكردن
به نسبت دلسوزانه نگرشي ديني ، و سياسي نخبگان از گروه اين
مردم فكري انحراف از جلوگيري آنان ذهني دغدغه و بوده مردم
.ميباشد موعود بهشت سوي به (اجبار با حتي) آنان هدايت و
ازحكومتهاي شكلي عمل در ديدگاه اين طرفداران مطلوب حكومت
تمامتخواه -(اليگارشي)سالاري گروه -(اتوريته) يكهسالاري
خواهد (اتوريته بوروكراسي) ديوانسالاريآمرانه و (توتاليتر)
.بود
حاكم انتخاب است معتقد كه است ديدگاهي مقابل ديدگاه اما
و دنيا اين در چه را راهخود دارند حق مردم و است مردم حق
دارد اعتقاد ديدگاه اين.خودبرگزينند آخرت ، جهان در چه
ويك است اهميت حايز انتخاب نتيجه از بيش بسيار انتخاب نفس
.باشد نيزارزشمندتر درست انتصابي از كه بسا چه غلط انتخاب
حكومت چگونه معضل حل استكه آن نظريه اين طرفداران استدلال
پاسخ از است ارزشمندتر و بسيارپايدارتر درازمدت در كردن ،
اگر ديگر بيان به.باشد حاكم بايد كسي چه كه سوال اين به
حتي گيرند ، فرا را حاكم برگزيدن و كردن نحوهانتخاب مردم
غلط انتخابي به چند مواردي در و كار ابتداي اگردر
و چگونهبرگزينند كه گرفت خواهند ياد درازمدت در دستزنند ،
آن توجه قابل نكته.رفت خود اصلاح سمت به حكومت وسيله بدين
دوم نگرش از همواره ايران در ديني روشنفكري جريان كه است
حكومتهاي انواع مقابل در و نموده حكومتجانبداري به نسبت
.است گرفته موضع كشور آمرانهدر
در طالقاني مرحوم سياسي انديشه گردد مشخص آنكه براي اينك
مثالهايي ذكر به بوده نزديكتر نگرش كدام به ميان اين
.ميپردازيم
امامت به بهشتزهرا در كه جمعه نماز خطبه آخرين در (الف
برگزار فوتايشان از قبل روز چند تنها و طالقاني مرحوم
:سخنگفتند مردم با اينگونه ايشان گرديد ،
اسلامي مسائل اساسيترين از شوراها مساله كه گفتم بار صدها
مشورت مردم اين با ميگويد عظمت آن با پيامبرش به حتي.است
به متكي دارند ، كهمسئوليت بدانند.بده شخصيت اينها به.كن
چرا ميدانم نكردند ، كه نهاين ولي نباشند ، رهبر شخص
اساسي اصل اين در ميكنند بحث مجلسخبرگان در هنوز نكردند ،
!نه ميتوانند؟ اينكه يا شايد ، شود ، صورتپياده چه به كه
و زندگي و خانه از مردم همه يعني است اصلقرآني اين
:فرمود علي.كارشان در كنند مشورت هم با واحدهابايد
هلاك كارهايخودش در كند استبداد كس هر.هلك برايه مناستبد
مرتبه يك ميشود ، خوب اخلال كارخانهها در ميگويند -ميشود
اخلال كارخانه يك در استكه اين از مهمتر اصل آن بشود ، اخلال
.بشود
آيهوشاورهم تفسير در طالقاني مرحوم همچنين (ب
-سوم جلد) قرآن از پرتوي تفسير در (عمران ، 159 آل)فيالامر
:ميكند بيان چنين (صفحه 395
گذاردند بيپناه را مدينه كه بود شورا آثار از همه
دشمنپيش سوي به (ص اكرم رسول) حضرت آن شخص نظر برخلاف و
چون تحكيمميكند ، را شورا اصل باز اينها همه باراندند
و تاانديشهها.هميشه براي و است اسلامي اجتماع پايه
سرنوشت در شريك را خود راي صاحب هر و كند بروز استعدادها
وبتوانند شوند تربيت وهميشه برايآينده مسلمانان و بداند
رهبري را خود نبوت ، غروب از بعد هرجا و زمان هر در
دهند زيان چه هر شورا تحكيم براي و راه اين در اگر.كنند
ثابتتر قدمها و محكمتر آراء هرشكستي با تا دارد ، ارزش
و ببيند صدمه و افتد زمين به همي كه بچه مانند و شود
.محكمگردد و مستقيم خود پاي و انديشه به تا برخيزد ،
انديشه در طالقاني مرحوم كه است آن دهنده نشان فوق موارد
به كاملا و داشت سالاري مردم به عميق اعتقادي خود سياسي
از بجايمانده اينسنت احياي براي كه بود واقف امر اين
عبارت به.پرداخت نيز را بهايآن بايد اسلام گرامي پيامبر
صراط از مردم انحراف نگران هيچروي به مرحوم آن ديگر
بالعكس و نبوده حاكمان ناشايست جهتانتخاب به الهي مستقيم
نوع از) نگرشهايي مباد كه بوده اين مرحوم اصليآن دغدغه
در(گرفت قرار بررسي مورد مقاله اين در كه اول نگرشنوع
از.بگيرد را مردم سياسي رشد جلوي كه گردد حاكم جامعه
بايد كه است كودكي مانند به جامعه طالقاني مرحوم ديدگاه
خوردنهاي زمين بهقيمت حتي را ، رفتن راه امكان او به
از جزيي خود نيز زمينخوردنها همين كه چرا.داد چندباره
.ميگردند محسوب راهرفتن
از جزيي خود نيز مردم سوي از ناصحيح انتخاب اساس اين بر
هم درازمدت ، در و ميآيد حساب به مردم سياسي آموزش فرآيند
به را حاكميت ثبات هم و نمود خواهد اصلاح را مردم انتخاب
.آورد خواهد دنبال
ديني انديشه -2ـ2
مياندو را خاصي مرز ميتوان نيز ديني انديشه زمينه در
مشخص ديني انديشهورزان ميان ديني معارف حوزه در نگرش نوع
.نمود
از جلوگيري و دين خلوص حفظ در را خود وظيفه نخستين نگرش
عبارت به.ميداند ديني معرفت با معارف و علوم ساير التقاط
متون فهم و درك براي كه اعتقاددارند تفكر اين پيروان ديگر
علوم و پيراموني معارف دانستن به نيازي تنها نه ديني
بر ديني متون مفسر احاطه و آشنايي حتي نيست ، كه بشري مرتبط
ساير و روانشناسي جامعهشناسي ، فلسفه ، همچون)علوم اين
مفسردر كه گرديد خواهد باعث (دين فهم با مرتبط علومانساني
تحت (قرآنكريم جمله از) نظر مورد ديني متن تفسير هنگام
اين و برسد ديني متون از نادرست برداشتي به علوم آن تاثير
.خواهدبود دين در التقاط آغاز
نمودن پاسخگو از كه حال عين در ديني متفكرين از گروه اين
استقبال كلام حد در روز مبتلابه مسائل به ديني معارف
دارند دين خلوص حفظ براي كه دغدغهاي خاطر به ليكن ميكنند ،
تعريف گذشته ديني سنتهاي حفظ در عمدتا هم را خلوص و)
ديني متن نوع هر كه وحي كلام نهتنها خاطر همين به و كرده
نقد دايره از دور به را گذشته ديني ازعالمان مانده باقي
(ميدانند قداست به آميخته احترامي حائز و داشته نگاه
و حياني و غير ديني متون از نقد گونه هر ارائه با درعمل
.مينمايند مخالفت دين از جديد قرائت نوع هر ارائه
ميان كه اين آن و است اهميت حائز نكته يك بيان اينجا در
آمرانه حكومت نوعي به سياسي انديشه حوزه در كه كساني
خلوص دغدغه ديني انديشه حوزه در كه كساني و هستند معتقد
به.دارد وجود ظريف و ارتباطنامحسوس نوعي دارند ، را دين
آمرانه حكومتهاي سياسي انديشه زمينه كهدر آنان ديگر عبارت
انديشهديني زمينه در دارند ، اعتقاد بدان و توصيهميكنند را
پاي متونديني تفسير در انحصار و دين خلوص حفظ بر نيز
.ميفشرند
را خود تنها سياسي ، انديشه زمينه در كه گونه همان زيرا
در كه است اين نيز آنان توجيه و ميدانند قدرت كسب شايسته
مستقيم صراط از انحراف احتمال مردم توسط حاكم انتخاب صورت
قدرت اعمال در قيموميت نوعي به عمل در و دارد وجود
را خود تنها ديني انديشه زمينه در نيز همانان قائلند ،
صورت در كه معتقدند و ميدانند متونديني تفسير شايسته
دين در التقاط و خطا احتمال ديگران ، دينيتوسط متون تفسير
در قيموميت نوعي به نيز زمينه اين در لذا و دارد وجود
.تفسيرقائلند
خالص كه حال عين در كه است مطرح ديگري ديدگاه مقابل در
است برخوردار ويژهاي اهميت از آنها براي ديني متون ماندن
قرائتي ارائه و دين ساختن توانا آنها ذهن اصلي دغدغه ليكن
و بوده روز مسائل پاسخگوي بتواند كه است دين از جديد
اين استدلال.ندهد دست از خودرا اجتماعي كاركرد هيچگاه
دين ، بودن ثابت عين در كه است آن ديني متفكرين از گروه
سيال تاريخ طول در همواره و نمانده ثابت دينيهيچگاه معرفت
اول پيروانديدگاه كه را آنچه عمده بخش بنابراين.است بوده
كه دين نه هستند ، آن تغييرناپذيري اثبات و خلوص حفظ پي در
.است دينيگذشته عالمان و دينداران معرفت
بر دين تواناسازي نظريه تابعين كه ديگري اساسيتر اشكال
ميگويند ، كه است اين ميگيرند دين خلوص حفظ نظريه پيروان
است معتقد بدان دينداري شخص هر كه است امري دين خلوص حفظ
نميتوان را ديني انديشه ليكنخلوص باشد آن پي در بايد و
عصر و زمان هر در خلوص.خويش زمان نسبتبه مگر كرد تعريف
توسط نوزدهم قرن در خالص آب تعريف مثال برايمعنادارد يك
كه را آبي.چيزديگر بيستم قرن در و بود چيز يك شيميدانها
آلوده امروزه خالصميدانستند ، را آن صدبار گذشتگان
و تبيين تعريف ، بدون خلوص پاكيو عشقورزي ، اين.ميدانيم
نخواهد بهجايي راه نهتنها آلودگي و خلوص مقوله دو تحليل
.انداخت خواهد شفافيت از نيز موضوعاترا كه برد ،
گرفته ريشه جا همين از نيز سنتي فقه و پويا فقه ميان نزاع
دين ، ساختن توانا دغدغه پويا فقه طرفداران كلام يك دراست
و دارد را حقوقي احكام اجراي جنبه كه) فقه عرصه در بخصوص
در و دارند را (ميكند پيدا مردمارتباط روزمره زندگي با
و ميفشرند پاي دين خلوص حفظ بر سنتي فقه طرفداران مقابل
وناخالص التقاطي اما كارآ ديني بر را ناكارآ اما دينيخالص
.ميدهند ترجيح (خود زعم) به
تعلق دوم فكري جريان به ايران در ديني روشنفكري تفكر -
اسلامي سراسركشورهاي در ديني روشنفكران خاطر همين به.دارد
از استفاده با تا تلاشكردهاند همواره ايران در جمله از و
قرائتي و كنند بازخواني را مفاهيمديني بشري جديد معارف
توانايي خلوص ، حفظ عين در كه ارائهنمايند دين از جديد
را غيرديني معارف و علوم ساير با وگفتگو رابطه ايجاد
ديني انديشه حوزه در روشنفكران ديگر تعبير به.باشد داشته
و خرافات از آنها پيراستن و ديني متون پالايش را وظيفهخود
دين ازحوزه خارج بشري معارف با مفاهيم آن انطباق و آراستن
.ميدانند
بهجايمانده مكتوب اثر مهمترين استناد به طالقاني مرحوم -
شخصيتي ازقرآن ، پرتوي تفسير ارزشمند مجموعه يعني او ، از
قرآن يعني آن بخصوصمهمترين) ديني متون تفسير در كه بود
علوم ساير از بهرهجويي آشناييو از بينياز را خود (كريم
چنين مجموعه اين مقدمه در مثالايشان بهعنوان.نميديد روز
:ميگويد
به محدود ميشود ، يا و شده نوشته تفسير بهعنوان كه آنچه
و هدايت براي قرآن آنكه حال است ، مفسرين معلومات و فكر
.ميباشد قيامت روز تا مردم همه بهره
.زماندرآيد يك مردم ذهن در نميتواند آن حقايق اعماق پس
و ميماند سيرتكاملي سر پشت و ميشود تمام باشد چنان اگر
است علم و زمان اينپيشرفت.نميماند آيندگان براي بهرهاي
قرآن اسرار و بواطن ازروي اندك اندك ميتواند كه
.پردهبردارد
و (صفحه105) قرآن از پرتوي تفسير سوم جلد در ايشان همچنين
زمين آفرينش فرضيههاي كه اين بعداز نازعات ، سوره تفسير در
اين علميترين ميكند ، بررسي نظرياتجديد براساس را آسمان و
فيلسوف و دانشمند كانت نخست كه فرضيهايدانسته را فرضيهها
آخر در و كرده تكميل را آن لاپلاس سپس و داشته آلمانيابراز
فرضيههاي كهاينگونه انطباقي و نزديكي همه با:ميگويد نيز
كه همچنان داشت ، توجه بايد دارد ، آيات اين ظواهر با جديد
بوده ، قرآن طلوع زمان نظريات و ازانديشهها برتر آيات اين
زيرااسرار.است برتر نيز آينده و زمان اين علمي نظريات از
.نميداند عالم خداي جز را عالم واقعي
زياد احتمال به مذكور ، مصاديق براساس باري -
تحتتاثير خود تفسير نوع در طالقاني آيتالله مرحوم
(.ق.ه 12661323) عبده محمد شيخ تفسيري نگارش و نگرش نحوه
جوهري علماندودطنطاوي تفسير نيز و او عقلي -علمي تفسير و
مسلمان ومفسران مصلحان از دو هر كه (ق ه 12871358)
و ماثورات به تمسكش ولي.است گرفته قرار بودهاند ، عربزبان
در.است بوده عبده از جديتر مفسرينبسيار قدماي به اعتنايش
چراغ كه است ميدانسته بهخوبي آخر ، تحليل ايشاندر حال عين
حصر از و نگاهداشت روشن نميتوان جديد علم روغن رابا دين
:است بوده آگاه بهخوبي هم علم وحد
ازحدود يابد توسعه هرقدر آدمي انديشه كه اين نه مگر
جسي فاقد هر مگر برود ، جلوتر نميتواند ماده و مكان و زمان
حس آن معلومات و ميتواندمحسوسات باشد قوي ديگرش حواس گرچه
اين ظواهر ميتواند رحم در آياجنين دريابد؟ را نايافته
و طبيعت رحم در كه انساني كند؟ هستتصور كه چنان را جهان
هرقدر محدود ادراكات و حواس اين با ميبرد بسر مكان و زمان
بيرون حدود اين از يابد وسعت و رود پيش فكرش و همنظر
و جهل به اعتراف صحيح ، انديشه و علم نتيجه بلكه.نميرود
و صفحات 117 -سيام جزء قسمتاول -قرآن از پرتوي)است تحير
(118
عنايت درعين طالقاني مرحوم كه است آن نشاندهنده فوق مطالب
نيز نكته اين كريم ، به قرآن آيات تفسير در روز علوم به
موضوعات تفسير در را حرفآخر امروز علوم كه است داشته توجه
جديد عقل و علوم از استفاده ايشان ديگر بهبيان.نميزنند
ميدانسته ديني متون از نوين قرائتي دربيان لازم شرط فقط را
جريان خصيصههاي مهمترين از اين كه.كافي شرط نه
.ميباشد روشنفكريديني
شخصيت و منش -3ـ2
روشنفكران ازجمله و روشنفكران عموم براي كه خصوصيتي سومين
اين در.است آنها شخصيتي خصوصيت كرد ، بيان ميتوان ديني
.ميشود پرداخته مهم خصوصيت چند ذكر به اجمال به زمينه
كردن انتقاد جسارت (الف
در چه خود پيراموني مسائل با بايد اول درجه در روشنفكر يك
انتقادي ديدي با اجتماع و سياست عرصه در چه و معرفت عرصه
خود با مسالهاي هر با برخورد در كه معنا بدين.كند نگاه
برطرف راه و كجاست در مساله قوت و ضعف نقاط كه بينديشد
.است ضعفكدام نقاط آن ساختن
سكون به را روشنفكر كه است آفتي موجود ، شرايط از رضايت
درعين.مياندازد پويايي از را او تفكر و واميدارد انديشه
كافي موجود اوضاع از نبودن راضي و بودن منتقد صرف حال
نيز را خود انتقاد بيان وجسارت جرات ميبايد روشنفكر.نيست
.باشد داشته
و موجود شرايط از نبودن راضي و رازداني ديگر عبارت به
لازمروشنفكري شرط مطلوب وضعيت به رسيدن براي راهحل داشتن
بسط و اجتماع درمياناقشار نظرات اين انتشار و بيان و است
براي كافي شرط جامعه ، سطوحمختلف در انديشهها اين توسعه و
تمايز وجوه از يكي اصولا.است يكمتفكر دانستن روشنفكر
بودن منتقد مقوله همين ديني عالمان و روشنفكرانديني ميان
برخورد و انديشه حوزه در تحول ايجاد جسارت نيز و شرايط از
يافتميشود كسي كمتر.است فكري ايستاي و متحجر باجريانات
سطح شدندر ملكوك تحمل اوضاع ، از انتقاد مقابل در كه
خويش ، وانديشههاي افكار يكسويه نقد افترا ، و اهانت جامعه ،
با جز اين و.باشد راداشته جاني تهديدهاي و مالي تحديدهاي
است ، ديندار روشنفكران هنر كه الهي لايزال قدرت به توكل
.نميشود ميسر
بودن امي (ب
برج مقابلاصطلاح در را آن ميتوان كه است اصطلاحي بودن امي
درميان معناي بودنبه امي يكسو از.برد بهكار بودن عاجنشين
را او مردم كه آنچنان.است زيستن آنان همچون و بودن مردم
.نكنند احساس حجابي و خودمرزي و او ميان و بدانند خود از
نيز مردم همچون امي فرد نيستكه معنا بدان اين اما
نكته همين در نيز بودن امي و عاميبودن تفاوتبينديشد
.است نهفته
ميان حايل و مرز ايجاد بهمعناي كه بودن عاجنشين برج اما
آنان با و است ديدن آنان از فراتر را خود و مردم و خود
سخن مريدانش ، با كه قطبي و شاگردانش با كه استادي بهگونه
.نميباشد ديندار بخصوصروشنفكران روشنفكران زيبنده گفتن ،
انتلكتوئل و روشنفكر كاربردي اصطلاح دو ميان مرز اينجا در
كه ميگردد اطلاق كسي به انتلكتوئل كه چراميگردد روشن
.است گفتن سخن و زدن قلم و انديشيدن محدوده در شغلش تنها
بخصوص) روشنفكر از كه مبنايتعريفي بر و اساس اين بر
كه گرفت نتيجه چنين ميتوان ارائهگرديد ، (ديني روشنفكر
نيز او وظيفه و است بودن انتلكتوئل از چيزيفراتر روشنفكري
.آن از بسيارخطيرتر
كسي.بود ديندار روشنفكر يك طالقاني مرحوم نيز اساس براين
ليكن بود ، عموميجامعه سطح از فراتر بسيار انديشههايش كه
حايلي مردم و خود اوميان كه بود نگرديده باعث امر اين
.شود نظارهگر را مردم و عاجينشسته برج در يا كند ايجاد
اسلام گرامي پيامبر همچون و كلمه راستين بهمعناي او بلكه
مردم دل در او جايگاه و مردم عقل روشنفكر مخاطب.بود امي
و راهشپررهرو شاد ، روحشبود چنين نيز طالقاني و است
.باد پرمخاطب راهيانش
:استفاده مورد منابع
طالقاني سيدمحمود -قرآن از پرتوي تفسير مجموعه -1
فرهنگيآيتالله بنياد كوشش به -زمان ابوذر يادنامه -2
طالقاني
سيدجمال:ناشر -طالقاني آيتالله انديشههاي -3
پاييز 1361 -نخست دفتر -هاجر پيام مجله -4
خرم امير
|