سياسي توسعهء و اسلامي انقلاب
كه است مناسبي فرهنگ نيازمند سياسي توسعه به دستيابي
اين تبيين با حاضر مقاله.آورد فراهم را لازم بتواندبستر
به و پرداخته سياسي توسعه شاخصهاي باره در بهبحث موضوع
اشاره جزميت و التقاط اسطورهگرايي ، چون فرهنگي عواملي
ضمن ادامه ، در.ميباشند توسعه اين فرآيند مانع كه ميكند
شيعه فرهنگ سياسي ، توسعه كننده ايجاد فرهنگي عوامل بررسي
به كه ميگيرد قرار نويسنده نظر مورد ايران اسلامي انقلاب و
زمان مقتضيات به توجه و اجتهاد چون عناصري حضور دليل
شيعه ، مباني با ايران اسلامي انقلاب كه گرفت نتيجه ميتوان
نيز آن مشوق كه ندارد سياسي توسعه با منافاتي تنها نه
.ميباشد
مقالات سرويس
انقلاب در آن كننده تقويت و بازدارنده عوامل و سياسي توسعه
اسلامي
عنوان تحت ميلادي چهاردهم قرن در جريانفراگيري دنبال به
و ديني جديد فهم فردگرايي ، آن ، مهم شاخصههاي كه رنسانس
صورت به غربي جوامع در سياسي توسعه الگوهاي بود علمگرايي
در قرن چندين طي آن ملزومات و لوازم و شد ظاهر كمرنگ خيلي
اينكه تا گرديد فراهم سياسي و اجتماعي تاريخي ، گذرتحولات
به جديدي عناصر ورود به منجر فرهنگي -حركتاجتماعي اين
بيستم قرن در ويژه مقولهاي صورت به و انسانشد فكري منظومه
طي سياسي توسعه مفهوم در كه روندتغييراتي در البته.درآمد
از پس نخستين سالهاي در آمدبهويژه پديد گذشته دهه چهار
معيارهاي بر تاكيد دردهه 1950 ، عمدتا و دوم جهاني جنگ
.بود اقتصادي
بود ، توسعه به مربوط مطالعات بر حاكم كه هم سرد جنگ فضاي
كه شود ايدئولوژيك برخوردي توسعه مقوله با تا گرديد سبب
اما.شد آن جانشين غيرارزشي و پراگماتيسم جنبههاي مرور به
پيشين معيارهاي جايگزين سياسي و اجتماعي رفتهرفتهمولفههاي
حاكميت ، حق چون جديدي مفاهيم سياست و عرصهاجتماع در و شد
فرهنگ تحول نشان كه شد مطرح برابري آزاديو حق آزادي ،
دنياگرايي ، فرهنگ رشد.بود اصطلاحدمكراتيك به سنتي سياسي
و مذهبي مداراي و تسامح ملت ، فردگرايي ، مفهوم شكلگيري
آگاهي نفوذ حوزه گسترش مفهومشهروندي ، آمدن بهوجود و سياسي
بهوجود اجتماعي نظام و فرد تازهايبراي نقش افراد انتخاب و
.آورد
نظريهپردازان ديدگاه از سياسي توسعه تعريف با نوشتار اين
بيان ضمن و پرداخته سياسي توسعه شاخصهاي ارائه به مختلف ،
در سياسي توسعه كننده تضعيف و بازدارنده فرهنگي عوامل
انقلاب در سياسي توسعه كننده تقويت فرهنگي موردعوامل
.كرد خواهد بحث اسلامي
اجتماعي تحولات درمانگر بعد سياسي توسعه:تعريف -الف
آن ، بودن كيفي شديدا و جامع چندبعدي ، دليل به و است
چپلكوت رونالد.است يكجامعه توسعه سطح پيچيدهترين
ميتوان بخش سه در را سياسي توسعه نظريات كه است معتقد
.كرد تقسيم
;ميدانند مترادف دمكراسي با را سياسي توسعه كه دسته آن -1
;داشتهاند تمركز سياسي توسعه و تغيير بر كه دسته آن -2
تسلسلي مراحل و بحرانها تحليل و تجزيه با كه دسته آن -3
(1);پرداختهاند سياسي توسعه
پيدايش از پس و نيست خودي خودبه مكانيكي تحول سياسي توسعه
متضمن واقع در و ميآيد پديد ضرورتا لازم عيني زمينههاي
عيني تحولات برآيند است ممكن خود كه هست نيز تحوليذهني
.بود نخواهد ممكن سياسي توسعه آن حدوث بدون ليكن و باشد
لازم خواست و اراده تكوين از عبارتست درواقع ذهني عنصر اين
اين.مشاركتآميز و رقابتي سياسي ساختننظام متحقق براي
عنوان به انتزاعيتر زباني ميتوانبه را اراده و خواست
چندان نميتوان اينخصوص در.كرد تعبير سياسي ايدئولوژي
گروههاي يا مردمو عامه ايدئولوژي و نگرشها كه كرد ترديد
.باقيميگذارد مستقيم تاثير سياسي نظام نوع روي بر حاكمه
كشوريمخالف حاكمه گروههاي يا و مردم اكثريت اگر مسلما
باشند ، استقرار نداشته عقيده برآن يعني باشند سياسي رقابت
(2).شد خواهد ناممكن تقريبا رقابتي سياسي نظام
ارجح مصلحتگرائي ، رفتاري لحاظ از وپاول آلموند گابريل
و همبستگي ميزان فردگرايي ، بر دستهجمعي فعاليتهاي بودن
اعتقاد مبناي بر سياسي روابط و سياسي نظام ميثاقبا
تلقي سياسي توسعه براي معيارهايي عنوان به را متقابل
و عرفي فرهنگ ساختاري ، تنوع ساختاريبر نظر از و ميكنند
و آلموند گابريل.تاكيدميورزند فرعي نظامهاي بالاي سطح
سياسي توسعه عدم علت بررسيهايخود در همچنين وربا سيدني
و تاريخي رواني ، بهمسائل مربوط را سوم جهان كشورهاي در
نظامها اين در طولتاريخ در كه معني بدين.ميدانند فرهنگي
سياسي پيشرفتتوسعه مانع كه آمده پديد فرهنگ نوعي
(3).ميشود
صنعتي ميزان براساس را سياسي توسعه مفهوم هانتينگتون
سياسي مشاركت و اقتصادي رشد اجتماعي ، تجهيز و شدن ، تحريك
در كه آنجا از است اعتقاد براين و قرارداده ارزيابي مورد
و مشاركت صورت به جديدي تقاضاهاي سياسي توسعه فرايند
سياسي نظام اين بنابر ميكنند ، ظهور جديدتر نقشهاي ايفاي
وضعيت تغيير براي لازم توانائيهاي و ظرفيت از بايد
مرج ، و هرج بيثباتي ، با صورت اين غير در باشد برخوردار
دارد امكان و شد خواهد روبهرو سياسي زوال و اقتدارگرايي
پيدا تجلي انقلاب شكل به نابسامانيها اين به جامعه پاسخ
(4).كند
و رشد به بخواهد كشوري اگر كه است معتقد هم بايندر
بحران پنج اين.سرگذارد پشت را بحران پنج بايد برسد توسعه
:از عبارتند
و مشروعيت بحران نفوذ ، بحران مشاركت ، بحران هويت ، بحران
توسعه كشورهاي تمايز وجه كه است معتقد او.توزيع بحران
كه است توسعه آن در توسعه حال در كشورهاي از صنعتي ، يافته
بهويژه فوق بحرانهاي موفقيتآميز طريقي به گذشته در آنان
(5).نهادهاند سر پشت را مشروعيت هويتو بحرانهاي
به پاسخگويي در را نظام ظرفيت افزايش مجموع در نيز پاي
شدن تخصصي ساختاري ، تنوع مردم ، خواستههاي نيازهاو
توسعه لازمه را سياسي مشاركت افزايش همچنين و ساختارها
(6)ميپندارد سياسي
توسعه كه كرد تصريح ميتوان شده ياد تعريفهاي به توجه با
اين.است سياست شدن نهادينه مفهوم جامعهبه يك در سياسي
پيچيدگيهاي و تنوعات براي كه ميآيد دست به زماني توسعه
ساخته آمدهاند ، نهادهايي وجود به نوسازي نتيجه در كه جديدي
.شوند سياسي جامعه درون در همبستگي و انسجام موجب كه شوند
شود فراگير ميتواند جامعه يك در هنگامي سياسي توسعه اين
تضاد در تنها نه جامعه دينيآن و فرهنگي مايههاي خمير كه
توسعهسياسي به نيل راه بلكه نباشد آن شاخصهاي و توسعه با
با نبايد سياسي توسعه شاخصهاي حقيقت در.كند هموار را
.باشد داشته منافات جامعه وملي ديني فرهنگ
سياسي توسعه شاخصهاي مورد در:سياسي توسعه شاخصهاي -ب
(7):است شده بيان زير اصل دوازده
.گردد تشويق بايد مثبت فردگرايي -1
.باشد برخوردار قوي استقرايي زمينههاي از تفكر -2
.باشد خاص متاع تخصص و عمومي متاع تفكر -3
.باشد جامعه برنامهريزي ركن مهمترين آموزش ، -4
.بياموزند را جمعي كار شيوههاي و منطق مردم ، عموم -5
.باشد مستحكم و قوي فوقالعاده جامعه عمومي هويت -6
مردم ميان در پذيري قانون آن دنبال به و جامعه به علاقه -7
.باشد بنيادي
همسو مردم عمومي مصالح و منافع با حاكمه هيات منافع -8
.باشد
نهادهاي و نباشد اجتماعي فرهنگ منبع تنها دولت -9
.باشد وفعال موثر اجتماعي نظام در غيردولتي
.باشد داشته وجود اقتصادي آرامش -10
.باشد اصلاحپذيري و اصلاحنگري بر مبني گيري تصميم -11
.گيرد صورت رقابت و لياقت اساس بر افراد انتخاب -12
فرهنگ و انساني ارزشهاي و اصول با كه صورتي در شاخصها اين
شود تلفيق آنها در و باشد نداشته جامعهمنافات يك ديني
عام آرمانهاي با توسعهسياسي تئوريك معناي كه گونهاي به
مسير در را جامعه تكاملي حركت وقت آن گردد ادغام انساني
جلوهگر سياسي توسعه نهايتا و اقتصادي و اجتماعي توسعه
ملي و ديني فرهنگ اين كه گفت ميتوان صورت اين در.ميسازد
ميتواند بلكه نيست سياسي توسعه كننده تضعيف تنها نه جامعه
به سياسي توسعه كننده تضعيف فرهنگي عوامل نابودي باعث
.آيد شمار
عوامل:سياسي توسعه كننده تضعيف و بازدارنده عوامل -ج
متناوب جامعه ، يك در سياسي توسعه كننده تضعيف و بازدارنده
و تشريح امكان نوشتار اين در لحاظ همين به.وبسپارند
اين در عوامل اين از برخي اماتبيين نيست آنها همه توضيح
تضعيف در هستندو فرهنگي ماهيت داراي عمدتا كه گفتار
اجتناب غيرقابل دارند سزايي به نقش جوامع در سياسي توسعه
:از عبارتند عوامل اين.است
:اسطورهگرايي -1
است تاويلي و تعبير است ، ابتدايي ذهني آفرينش نوعي اسطوره
آئيني و جادويي باشد علمي آنكه از بيش طبيعيو روند از
و پديدهها ناشناختگي و دانشبشري تكامل عدم واقع در.است
كم زندگي در آدمي سهم كه ميشود سبب پيرامون ، اشياي
وجه انسان عمل به نسبت طبيعي و اجتماعي عمل و شود انگاشته
كه را كاري رو اين از.كند خويش تابع را آن و يابد برتر
دورههاي در خودميبيند برعهده آگاهي ، دورههاي در آدمي
(8).ميگذارد ديگران عهده بر ناآگاهي
و پنهاني آرزوهاي زائيده خود اسطوره گفت ميتوان بنابراين
جان اختناق شرايط در كه است اجتماعي شده سركوب آرمانهاي
را مرحله اين اوج كه ميكند ، رشد ذهنها درون در و ميگيرد
هابرماس.كرد جستوجو جامعه ترقي و پيشرفت افول در بايد
ناشي هراسهاي نيافته توسعه جامعه در:ميگويد باره اين در
غلبه اجتماعي و فردي زندگي بر سهمگين طبيعي رويدادهاي از
كه ميگيرد صورت اسطوره ياري به پديدهها اين تفسير دارد ،
طبيعي ، نيروي به و ميآميزد درهم را فرهنگ و طبيعت دنياي
علمي شناخت بنابراين.ميدهد انسان قدرت از برتر قدرتي
ندارد جهان پيچيده امور تبيين در استواري منزلت و پايگاه
متافيزيكي برداشت و جادو اسطوره ، بر اغلب بينيها جهان و
و قويتر را اسطوره تكوين ضرورت خود امر همين و دارد تكيه
.ميكند محسوستر
:پردازي شايعه و شايعه -2
ارتباط فرهنگ اصطلاح به و پراكني شايعه و سازي شايعه
سياسي فرهنگ داراي كه وكشورهايي سوم جهان در شفاهي ،
خاطر به اينكشورها مردم.است مرسوم بسيار هستند محدود
اخبار خود دولتهاي به اعتماد عدم و احساسي نگرشهاي
اندكي دانش واقع در و نداشته باور را گروهي رسانههاي
شبكههاي و مردم گفتار طريق از تنها و دارند حوادث درباره
قضاوت به حوادث درباره شفاهي ، ارتباطات و غيررسمي
(9).مينشيند
:خشونت -3
جاي نيافته توسعه كشورهاي جوامع سياسي فرهنگ در خشونت
خشونت كه پندار اين گونهاي به.است كرده باز را مهمي
اهداف به دسترسي براي راه بهترين و حق احقاق راه بهترين
صورت به خود كشورها اين مردم در ميباشد اجتماعي و سياسي
روشهاي در ميتوان را امر اين علتاست درآمده فرهنگ يك
و غيردموكراتيك مقررات و قوانين وضع پرورش ، و آموزش
و واقعبيني عدم آن ، به احترام عدم و قانون از سوءاستفاده
كه...و ديگران حقوق رعايت به اعتقاد عدم و شناسي وظيفه
جستجو داشتهاند فراوان تاثير مردم در پندار اين تقويت در
.كرد
دارد ادامه
صفاتاج مجيد
يافتگي ، توسعه و عقل ;محمود سريعالقلم ، -زيرنويس1
;حسين بشيريه ، -و 294 ص 96 ، سفيد ، 1372 نشر اول ، چاپ
شماره نو ، راه هفتهنامه سياسي ، توسعه و سياسي ايدئولوژي
4 ، 26/2/77
شماره سياسي ، 2/2/77 توسعه راههاي همشهري ، روزنامه -3
1524
فومن ، نشر اداري ، تحول و سياسي توسعه ;عبدالعلي قوام ، -4
ص 1110 تهران ، 1371
سفيد ، نشر سازي ، دگرگوني و نوسازي ;حسن سيفزاده ، -5
ص 173 تهران ، 1368 ،
دستخوش جوامع و سياسي سامان ;ساموئل هانتينگتون ، -6
ص 11 تهران ، 1370 ، علم ، نشر ثلاثي ، محسن دگرگوني ، ترجمه
ص 9594 يافتگي ، توسعه و عقل ;محمود سريعالقلم ، -7
ص 33 تهران ، 1369 ، آگه ، نشر زال ، اسطوره ;محمد مختاري ، -8
تحقيقات و مطالعات موسسه شاه ، سقوط علل ;علي حافظيه ، -9
ص 249248 لوسآنجلس 1990 ، خاورميانه ،
|