!؟...مردم كدام
آخر بخش -شيشهاي آژانس سينمايي فيلم به سياسي نگاه
براين ديدهاند را شيشهاي كهآژانس كساني از بسياري
مردم از نمادي را آژانس مسافران حاتميكيا عقيدهاندكه
متهم سختي به را حاتميكيا اينان از برخي.است داده قرار
مجرم را انسانها همه و كرده تحقير را مردم كه ميكنند
.است دانسته
داده ، ارائه مردم از حاتميكيا كه تصويري ميگويند گروه اين
درك را حاجكاظم حرفهاي هيچكس نيست ، واقعيت منطبقبا
ميانديشند ، پول به فقط همه نيست ، همدل بااو و نميكند
انقلاب ، معناي مردم از نفر يك حتي و.مجرم و فريبكارند همه
.نميفهمد را رزمآوران ايثار و حماسه جنگ ،
امنيتي نيروهاي و بسيجيها حاتميكيا كه گفتهاند نيز كساني
آنها از كه تصويري هم دليل همين به ميشناسد بهخوبي را
را مردم او اما دارد ، تطبيق واقعيت با زيادي حد تا داده
ارائه آنها از نادرستي تصوير هم دليل همين به نميشناسد
.است كرده
افرادي جمله از فردا نشريهايران سردبير عليجاني رضا
مردم از كه نادرستي تصوير خاطر به را حاتميكيا استكه
.ميدهد قرار انتقاد مورد سختي به داده ، ارائه
است ، سياه و منفي كاملا مردم به حاتميكيا نگاه:ميگويد وي
و فريبكارند نداشتهاند ، حضور جنگ و انقلاب در مردم گويا
و انقلاب در مردم همه فيلم اين در.هستند پول فقطدنبال
واقعيت تحريف اين.نميدانند را رزمندگان قدر بياثرندو جنگ
.است
كاملا نظر خارجه امور وزير معاون امينزاده امامحسن
است باور براين كه او.دارد باره اين متفاوتيدر
گاهي:ميگويد نداده ، قرار مردم رانماد مسافران حاتميكيا
يك براي را ارزشي.ميشويم افراط دچار موضوع يك تحليل در
صرفا كه تعريف همان براساس سپس و ميكنيم تعريف پديده
با برخي.ميكشيم نقد به را پديده آن ماست ، خود استنباط
را گروگانها ابتدا يعني دارند ، برخوردي چنين شيشهاي آژانس
خودشان ، فرض براساس سپس و ميكنند تعبير مردم از سمبلي
را خودمان تحليل نبايد.ميكنند محكوم را فيلم سازنده
پيدا فيلم در خودمان كه سمبلهايي براساس و بكنيم ارزشي
درباره حاتميكيا من نظر به.كنيم صادر كلي حكم كردهايم ،
كل درباره نه ميكند ، صحبت خاص شرايط يك در خاص پديده يك
مسافرانش كه نيست جامعه نماد شيشهاي آژانس يعني.ما جامعه
.نيست جامعه تفكر آدمها ، آن تفكرباشند مردم معرف هم
محسن با باره اين در كه ما عصر نشريه سردبير آرمين ، محسن
ارائه خاطر به را حاتميكيا نيست ، عقيده هم امينزاده
و ميدهد قرار انتقاد مورد مردم از تصويرغيرواقعي
ميكند افراط حاجكاظم نسل غربت بيان حاتميكيادر:ميگويد
ارائه جامعه از تصويري.دارد بهمردم بدبينانهاي نگاه و
و دارد زيادي فاصله ما اجتماعي واقعيتهاي با كه ميدهد
.نيست ما جامعه از تمامي و تام تصوير
انقلاب مجاهدين سازمان مركزي شوراي عضو سرخي عرب فيضالله
كار ، پايان در فيلم كارگردان هرچند:ميگويد نيز اسلامي
نماد گروگانها اما ميكند همراه خود با را افكارعمومي
.نيستند مردم از كاملي
مردم از حاتميكيا كه تصويري:جلاييپور نظرگاهحميدرضا در
آن بويژه بود ، واقعي و متنوع زيادي حد تا ارائهداده ،
باسمهاي كاملا تحصيلياش پاياننامه كهموضوع يزدي دانشجوي
.است همينگونه واقعا ما دانشگاهي تحقيقات وضع.بود
نيز اسلامي شوراي مجلس در تهران نماينده باهنر محمدرضا
طبقات تمام نماينده آژانس مسافران:ميگويد باره دراين
درك را انقلاب پيام كه خاصي اشخاص.مانيستند مردم
واقعيت كه حالي در.ندارند آژانس اين در جايگاهي كردهاند ،
آژانسهاي به هم انقلابيون و خواص انقلاب ، صاحبان كه است اين
مسافرت نيز كشور از خارج به و دارند رفتوآمد مسافرتي
.ميكنند
قانونمندي؟ يا شورش
راههاي به آرمانهايش ، خاطر به است مجاز كاظم حاج آيا
بگذارد؟ زيرپا را قانون و شود متوسل خشونتآميز
گروهي اجتماعي هر در:ميگويد باره اين در باهنر محمدرضا
قانوني عادي مسيرهاي از هرچه كه دارند وجود ازآدمها
به ميشوند ناچار و كنند حق احقاق ميروند ، نميتوانند
اين از كاظم حاج.نيست جوامع مطلوب كه بزنند دست اعمالي
حق كسي:كه دارد وجود قرآن در بيان اين.آدمهاست دسته
كاظم حاج باشد شده ظلم او به اينكه مگر بزند ، فرياد ندارد
توجه جلب براي كند ، حق احقاق قانوني طريق از نميتواند چون
.ميزند فرياد مردم
طور به كه كساني براي بايد حكومت هر كه دارد اعتقاد وي
ويژه بهطور و كند باز پروندهاي ميشود ، ظلم بهآنها ويژه
.كند احقاقحق آنها براي
عدالت حاكميت رامدعيان آنها كه كساني به خطاب باهنر
!بكنيد فكري قانون تاريك زواياي براي:ميگويد مينامد ،
به دست حق احقاق براي كه داده انسان به را اجازه اين اسلام
.بزند غيرقانوني و غيرعادي كارهاي
باهنر محمدرضا نظر با كاملا باره اين در كه امينزاده
و ظالم با مبارزه درباره بحث اين:ميگويد است ، مخالف
ارزشهاي بر مبتني كه اسلامي نظام درباره نه است ، طاغوت
آرمانهاست ، و ارزشها بر مبتني كه ما جامعه در است اسلامي
كه هركس اگر.بگيرد صورت قانوني مسيرهاي از بايد حق احقاق
مرج و هرج بزند ، شورش به دست شده ظلم او به رسيد ، نظرش به
در.شد خواهد متزلزل اسلامي نظام پايههاي و حاكم جامعه در
صورت آن در آيا است؟ كدام باطل و حق فرقان مبناي شرايط آن
ميخواهم هم اساس برهمين و است من با حق گفت نخواهد هركس
قانون ساخت است ، نظام آرمانهاي از قانونگرايي.بكشم شمشير
مبارزه قانونمندي اين زدن برهم و ارزشهاست بر مبتني اساسي
.آرمانهاست با
باره اين در جمهوري ، رئيس مشاور نصيري ، حسين مهندس
بميرد؟ بگذاردعباس بكند؟ بايد چه كاظم حاج:ميگويد
در كه بدهند پاسخ سوال اين به كاظمبايد حاج منتقدان
و است بسته او بر قانوني و منطقي راههاي تمام كه شرايطي
نيز [جانبازان بنياد] عباساند نجات مسئول كه آنها حتي
بايد چه ميكنند ، نامناسبي بدو غيرمسئولانه ، برخورد
جنگ و انقلاب سر بر را هستيشان همه كه كاظمها حاج..بكند؟
كه است اين كشور ماندگاري رمز.شوند درك بايد گذاشتهاند ،
شان و پاداش صاحب كرده ، كشور به كه خدماتي ميزان به هركس
.شود اجتماعي
فشار گروههاي از حمايت
گفتند شيشهاي ديدنآژانس از پس كه كساني نبودند كم
.است مهمتر قانون از بگويدآرمان حاتميكياميخواهد
آرمانها كه است نگران حاتميكيا كه معتقدبودند نيز عدهاي
ما:گفتند نيز كساني ميان اين ودر.شود قانون قرباني
نگران اما هستيم ، نگرانآرمانها حاتميكيا همچون نيز
آرمانها خاطر به كه تفكر اين ترويج با و هستيم هم قانون
براين اينان.مخالفيم گذاشت ، پا زير را قانون ميتوان
خشونت ترويج پي در آرمان ، نام به حاتميكيا كه باورند
.است برآمده
به را حاتميكيا كه است افرادي جمله از عليجاني رضا
و ميكند متهم فشار گروههاي از جانبداري و خشونتطلبي
به دست ميشود ، محسوب رزمندگان كهنماينده حاجكاظم:ميگويد
.است فشار گروههاي خشونت كاملايادآور كه ميزند خشونت
با كه كند وانمود ميخواهد جمله دو -يكي با حاتميكيا گرچه
دود...و نميزند فرياد بسيجي:است مخالف فشار گروههاي
اين با حاتميكيا اما ميكند خفه را ما شمادارد موتورهاي
سرپوش خشونتطلبان از خود برجانبداري نميتواند حرفها
گروههاي براي دروغين يكمظلومنمايي شيشهاي آژانس.بگذارد
.است فشار
گفته فيلمش نمايش از پس حاتميكيا اينكه به اشاره با وي
مدني ، جامعه در:كه است مطرح برايش سوال كهاين بود
نشان حاتميكيا سوال اين:ميگويد ميشود ، چه آرمانها جايگاه
و ميبيند تعارض مدني جامعه و ميانآرمانگرايي او كه ميدهد
كرده ايجاد تعارض نوعي مقوله دو اين ميان نيز فيلم در
آرمانهايي كه است بياطلاع اينحقيقت از حاتميكيا شايد.است
زور به نيازي شدن حاكم دارند ، براي شدن فراگير استعداد كه
طور به اسلامي وارزشهاي كرامت آزادي ، ندارند اجبار و
قانون به روندتدريجي يك در و ميشود تكثير جامعه در طبيعي
كردن جمعي استعداد كه كساني تنها.شد خواهد تبديل
پيش زور به را آن ميخواهند ندارند ، را آرمانهايشان
اماحاج ندارد وجود تضادي قانون و آرمان بين.ببرند
زور به ندارند ، را آن بردن پيش استعداد حوصلهو چون كاظمها
.ميشوند متوسل خشونت و
الزاما حاتميكيا اينكه به اعتقاد با امينزاده امامحسن
:ميگويد نميكند ، حمايت حاجكاظم شيوه از
اگر.نيست پديده آن از حمايت مفهوم به پديده يك كردن مطرح
حمايت معناي به كند ، صحبت خاص تفكر نوع يك درباره فيلم يك
حاج رفتار نميخواهد حاتميكيانيست تفكر آن از فيلمساز
و دهد توضيح را او رفتار ميخواهد كند ، راتاييد كاظم
كه برسد نقطهاي به است ممكن فردي چراچنين كه كند ريشهيابي
عباس شدن شهيد.بزند دست قانون وخلاف خشونتآميز اعمال به
جواب حاجكاظم شيوه كه دارد ازآن نشان نيز فيلم پايان در
نجات براي كه را ازفرصتهايي برخي خود رفتار با و نميدهد
از برخي در فيلم ميبردو ميان از ميآيد وجود به كاظم حاج
اين كهخاستگاه كند مطرح را سوال اين ميشود موفق لحظههايش
شخصي؟ يا است آرماني كجاست ، اعتراض
و كريم رباط مردمشهريار ، نماينده عسگري عقيدهحسين به
مورد را طلبان فقطخشونت نه حاتميكيا مجلس در قدس شهر
نجات راه تنها عنوان به را خشونت بلكه ميدهد ، قرار حمايت
.ميكند معرفي مشكلات از
همانا كه را تلخي حقيقت دارد قصد فيلمساز:ميگويد او
نيروهاي درگيري و يكسو از مقدس دفاع دوران ارزشهاي تضعيف
سوي از را جنگ از پس دوران در زندگي حاد مشكلات با بسيجي
ناچار به تلخ حقيقت اين نمايش براي بگذارد ، نمايش به ديگر
در خشونتگرايي تقويت موجب كه كرده مولفههايياستفاده از
.ميشود جامعه
جستجوي بدون حاجكاظم:ميگويد شهريار مردم نماينده
به راه سريعترين از ميخواهد مدني و قانوني راهكارهاي
.برميگزيند را خشونت هم دليل همين به برسد ، نتيجه
مردم ، از آنها كردن وجدا نقشي چنين در بسيجيان قراردادن
موجب كه ميدهد آنهاارائه از قانونشكن و گريز منطق چهرهاي
عنوان به خشونت گزينش.است مردم ميان در آنها شخصيت تضعيف
و نظام مدنيت ازكاركرد فيلمساز نااميدي دهنده نشان راهحل ،
عملي راهحلهاي بدونارائه ياس اين.است آن قانوني نهادهاي
در را راهكارهايقانوني از نااميدي مستقيم غير صورت به
تنها شودنه دور مدنيت از كه جامعهاي.ميكند تقويت جامعه
نخواهد ساز آرمان و بود نخواهد پايدار آن در آرمانها
.شد خواهد سوز آرمان بودكه
سلحشور
ملي ، منافع از [سلحشور] امنيتي نيروهاي از يكي
حرفهاي آياميگويد سخن آرامش و نظم قانونگرايي ، ثبات ،
نميآورد؟ يادمان به را خرداد دوم شعارهاي نوعي به او
تمسخر به را او آشكارا و ميكند مخالفت او با حاجكاظم
جانبداري ازحاجكاظم اينباره در حاتميكيا آيا.ميگيرد
فيلم درپايان سلحشور از كه تصويري با فيلمساز آيا ميكند؟
كردناو مضحكه قصد ميدهد ، ارائه هليكوپتر پرواز هنگام به
استهزاء قصد او تمسخر با حاتميكيا آيا دارد؟ را
دارد؟ را مدني وجامعه قانونگرايي
قطبي دو را جامعه حاتميكيا:ميگويد اينباره در عليجاني
ديگر قطب در و دارند قرار رفتهها قطبجبهه يك در ميبيند ،
است ، رفته جبهه كه [احمد] امنيتي نيروي آن نرفتهها جبهه
جبهه كه [سلحشور] امنيتي نيروي آن و است كاظم حاج طرفدار
همخواني خرداد دوم واقعيت با اين.است طرفدارقانون نرفته ،
خاتمي آقاي به جنگ و جبهه بچههاي از كهبسياري چرا ندارد ،
.دادهاند راي
كردن محكوم قصد اصلا حاتميكيا كه اعتقاد اين با امينزاده
قانونگرايي تحقق براي سلحشور:ميگويد ندارد ، را سلحشور
راه برسر زيادي موانع.است فشار تحت و دارد زيادي مشكلات
معناي به اين و دارد وجود نظم و استقرارقانون براي او
استدلال محكم و منطقي خوب ، خيلي سلحشورنيست او كردن محكوم
هم او است؟ فيلم نامطلوب عنصر ميكنيماو فكر چرا.ميكند
كاظم حاج تفكر حضور حجم البته.آرمانگراست كاظم حاج همچون
اين بين چالش در.سلحشوراست تفكر از بيشتر بيننده براي
بيان براي فرصتبيشتري (كاظم حاج) ماجرا طرف يك دو ،
به بلكه فرعياست فقط نه سلحشور شخصيت.دارد ديدگاههايش
سلحشورميتوانست ديالوگهاي.است نشده پخته هم كافي قدر
فيلمسازانتخاب خطاهاي از يكي شايد.باشد كاملتر و قويتر
گرچه مسافران بيشتر.باشد ماجرا وقوع براي آژانس
شايد.ندارند گفتن براي چنداني حرف اما طرفدارسلحشورند
كشورهاي به سفر امكان نوروزي تعطيلات گذران كهبراي آدمهايي
از طرفداري در نتوانند هم اين از دارند ، بهتر را خارجي
.كنند استدلال سلحشور
منفي قدري به سلحشور شخصيت نصيري ، حسين مهندس براي اما
و محكم فقط نه سلحشور استدلالهاي:ميگويد كه است نامطلوب و
و ندارد صحيحي درك قانون از او.است تهوعآور كه منطقينيست
قابل برايم شخصيت اين.است درك غيرقابل قانونگرايياش
شخصيت سلحشور بگويد؟ ميخواهد چه و كيست او.فهمنيست
خطاب اونيست انقلاب به متعلق اصلا كه است كاملابيهويتي
چيزي بگيرند ، تو از را اسلحهات اگر:ميگويد حاجكاظم به
اين.است رسيده پايان به تو يادوره و برايتنميماند
جدا جنگ و انقلاب از را خود كه است كساني به استدلالهامتعلق
.ميدانند
.نيست مطلوبي چندان شخصيت عرب نظرگاهفيضالله در سلحشور
هم نيست ، شكل و صورت يك تنها خرداد دوم پيام:ميگويد وي
پيام صورت فقط سلحشور برخورد.معنا و مضمون هم و صورتدارد
آن از دركي و است بيتوجه آن معناي به و دارد خردادرا دوم
.ندارد معنا
استهزاء قصد حاتميكيا:ميگويد اينباره در نيز آرمين
.ميكند صحبت مستدل و خوب خيلي او راندارد ، سلحشور
سلحشور؟ يا و عباس كاظم ، حاج است؟ فيلم قهرمان كسي چه
انسان من نظر به:ميگويد پرسشها اين برابر در امينزاده
توقعي هيچ واقع در كه كسي است ، عباس قصه اين آرماني
شده ، ضايع او از حقي كه كند تصور حتينميتواند و.ندارد
.كرده معامله خدا با را چيزش همه كه چرا
و است نقد قابل بيننده براي كاظم حاج شخصيت او مقابل در
درك اودر.كرد تلقي شخصي را او مسائل از بخشي ميتوان
با و است شده خطا دچار آرمانها شدن نهادينه درستضرورت
.ميزند لطمه آرمانها به خود شيوه همين
هم است كاظم حاج هم فيلم اين اعتقادآرمينقهرمان به
.دارد نياز دو اين از تلفيقي به ما نسل و عباس
عصاي با است موسوي روح يك داراي كاظم حاج كه است معتقد او
.است عيسايي روح آن نماد عباس و دست در موسي
:ميكند فكر ديگر گونهاي به اينباره در سرحي عرب
و عباس كاظم ، حاج كه است آرمان يك فيلم قهرمان من نظر به
به آرمان اين ميكنند ، تلاش آن تحقق جهت در سه هر احمد
امروز جامعه ميكنم فكر اما دارد احتياج نفر سه فداكاريهر
.است نيازمند احمدبيشتر به ما
نكته
تا كردم زيادي تلاش گزارش اين تهيه روزهاي تمام در
با صحبت به موفق هرگز اما شوم جويا نيز را حاتميكيا نظرات
حاتميكيا:گفت من به دستيارانش از يكي يكبار فقطنشدم او
است يكسال اما ندارد هم خاصي علت.نكند ميدهد ، صحبت ترجيح
.است تصميميگرفته چنين كه
شيشهاي آژانس بود قرار كه روز همان اين ، از پيش ماهها
وقتي شود ، داده نمايش فجر فيلم جشنواره در نخستينبار براي
سكوت روزه من:گفت كردم ، مصاحبه درخواست حاتميكيا از
...نشكنم زوديها اين به را روزه اين بدهيد گرفتهام ، اجازه
بنييعقوب ژيلا
|