اسلامي تاريخنگاري مكاتب
و شيعه فقه معارف پيك
امروز نيازهاي
اسلامي تاريخنگاري مكاتب
اجمالي بررسي استكه آن نمايندگان برجستهترين نخستينو از
دريافت ودر تاريخي روايات و احاديث درتدوين آنان كوششهاي
دارد اساسي نقش مدينه تاريخنگاري بيان و اصول
تا پيدايش از تاريخنگارياسلامي ، بررسي:جستارگشايي
اسلامي تمدن مهمفرهنگ مظاهر از يكي بهعنوان دورهتكامل
باب اين دقيقدر پژوهشي.است يافته اهميتبسيار امروز
اسلام تاريخ درازي به دورهاي و دارد بسگسترده دامنهاي كه
انگيزهها ، زمينهها ، شناخت موجب ميتواند دربرميگيرد ، را
و اخبار سنجش و نقد آن بهتبع و مكاتب روشها ، ديدگاهها ،
جلوهگر بيشتر موضوع اين اهميت.گردد تاريخي منابع و آثار
مضامين نظر از اسلامي تاريخنگاري كه شويم متذكر اگر ميشود
تاريخ بر مشتمل وسيعي حوزه سياسي ، تاريخ از گذشته مواد ، و
را مختلف دانشمندانرشتههاي احوال و اخبار و علوم
سير در قابلبررسي جنبههاي مهمترين از يكي.دربرميگيرد
سياسي تاريخ تدوين دقيقتر ، بهطور و اسلامي تاريخنگاري
به ميتواند كه است تاريخنگاري اصلي مكاتب شناخت اسلام ،
و روايات تعليل و درك و مختلفتاريخي ديدگاههاي شناخت
منجر تاريخي حوادث درباره متناقض بلكه و گوناگون اخبار
و مذكور مكاتب تا كوشيده نويسنده مقاله اين در.گردد
.دهد قرار بررسي مورد اختصار به را آن برجسته نمايندگان
.مينماييم جلب مطلب اين به را گرامي خوانندگان توجه
معارف سرويس
سجادي صادق سيد:نويسنده
كه آثاري نخستين موادتاريخي و نشان و نام در تحقيق
نيز و متاخرترآمده و جامعتر كتب در آن بخشهايياز
آثار اين نويسندگان ديدگاه و وانديشه خاستگاه بررسي
اساسي جهت دو آغاز از اسلامي تاريخنگاري كه ميدهد نشان
در مكتبي را يك هر متمايزشان خصوصيت سبب به كه داشت
آثار به اجمالي نگاه با گرچه (1)شمردهاند تاريخنگاري
آنها اختلاف كه ميرسد بهنظر مكتب دو هر اين نمايندگان
و است تاريخنگاري روش و اخبار تدوين شيوه در بيشتر
در دقت (2)دارند هم با جزئي تمايزات فقط ديگر بهعبارت
نشان را تمايزاتمهمتري آثار اين مضمون و وتدوين نقل شكل
موادتاريخي و نگرش در دستكم را يك كههر بهگونهاي ميدهد
يكي مكتبدر دو اين از يك هر.جداگانهدانست مكتبي ميتوان
يكي و مدينه در يكي:پايگرفت فرهنگي مهم مركز دو از
و اسلامي ديدگاه مدينه در.كوفه و بصره در دقيقتر يا درعراق
بدل قبيلهاي و فعاليتهاينظامي مركز به كه كوفه بصرهو در
بر مكتب دو هر امااين.داشت غلبه قبيلهاي بود ، ديدگاه شده
در هجري سوم قرن ازاواسط و نهادند متقابل يكديگرتاثيرات
دو يا مكتب دو اين مسير بزرگ مورخان آثار از بسياري
و (ق 279) بلاذري چون مورخاني و پيوست هم به ديدگاه
225310) طبري و (ق 276-213) ابنقتيبه و (ق 284) يعقوبي
دو هر تاريخي مواد و روايات استناد به را خود آثار (ق
.آوردند پديد مكتب
مكتب پديدآورندگاناين و نمايندگان مدينهنخستين مكتب
مشايخ حديث سماع و نقل حلقههاي در كه بودند مدينه محدثان
(3).آوردند پديد را تاريخنگاري مكتب اولين و شدند تربيت
ديدگاه و خواندهاند نيز حديث اهل مكتب را آن سبب بدين
عراق مكتب با اينان تمايز وجه مهمترين هم اسلاميشان صرفا
.بهشمارميرود
خلفاي از تن سه و اسلام ودولت اسلام (ص)پيامبر مقر مدينه
و ديني قدرت نقطهاوجگيري و اصحاب تجمع مركز راشدين ،
و بهگفتار ويژه اهتمام بارقههاي نخستين.اسلامبود سياسي
توسعهو دامنهاش بهسرعت و درخشيد اينجا در پيامبر كردار
درمهد اسلام تاريخ پس زان و سيرهپيامبر و مغازي و يافت نظم
مكتب اين نمايندگان عنايت.شد اهتمام اين اصلي محور آن ،
مكتب كه شد سبب هم بهمغازي اسلام ، پيامبر احوال ضبط درخلال
قرن اواخر در.بنامند مغازينيز مكتب را مدينه يا اهلحديث
و آمد گرد اصلي و اطلاعاتپايه و شد توجه محور سيره اولهجري
تدريج به مدينه ومكتب شد آغاز آن نگارش قرن پايانهمين در
از حديث اهل هدف درآغاز ، كه مينمايد چنين (4).تكوينيافت
ميخواستند بلكه تاريخنگارينبود پيامبر سيره و گردآورياحول
.كنند تدوين وگفتار كردار در امت براي ونمونهاي راهنما
و ذكر جز نبود تاريخنگاري ، چيزي وجههنظر از سببحديث بههمين
رشتهاي وتشكيل تدوين قصد آنكه بدون وقايعناپيوسته ، نقل
از اما(5).باشد كار در تاريخي ازحوادث پيوسته و جامع
نيز فراواني تاريخي البتهنكات روايات اين كه آنجا
اطلاعات انتقال روش مورخانبعدا آنكه از قطعنظر دربرداشت ،
حديث اهل كه مواديتاريخي و آموختند حديثنگاري هماز را
ديدگاهي از ;مورخانشد اين منابع مهمترين از گردآوردند
تاريخنگاري از بخشي هم را راه آغاز در حديث تدوين بايد
پيامبر زندگي و مغازي كه زمان ازآن اما (6).آورد بهشمار
حديث اهل كوششهاي شد ، واقع توجه مورد آن خاص بهمعناي
مكتب اولين و گرديد بدل تاريخنگاري به ومستقلا مستقيما
.آورد پديد را تاريخنگاري
از تن چند مديون آن نظرتاريخي وجهه و مكتب اين پيدايش
اجمالي بررسي كه است نمايندگانآن برجستهترين و نخستين
در و تاريخي وروايات احاديث تدوين در آنان كوششهاي
.دارد اساسي نقش مدينه تاريخنگاري بيان و دريافتاصول
تحول و پيدايش كه است تذكر به لازم آن از پيش اما
وكل يكمجموعه بهعنوان بايد را اسلامي تاريخنگاري
يكديگر مكمل و مرتبط بايد را آن آثار نخستين و نگريست
بهسرعت اسلامي تاريخنگاري كه شد سبب پيوستگي هميندانست
بر مشتمل تاريخي متعدد و جامع آثار سوم قرن از و يابد رشد
پيش بلكه و اسلامي جامعه اجتماعي و سياسي حيات مختلف جوانب
مكتب اين بنيادگذاران مهمترين ازجمله.آيد پديد اسلام از
(7).كرد ياد كسان اين از بايد
درباره كه تابعين ازبزرگان.عفان بن عثمان بن ابان.
والي مدتي مروان ايامعبدالملك در.است اختلاف سالمرگاو
فقها زمره در را او.داشت حج امارت سال هر و مدينهبود
عثمان بن ابان شهرت.شمردهاند مدينه محدثانبرجسته و
كتب در و است (ص)پيامبر مغازي از او روايات سبب به بيشتر
كتب در سيره به مربوط بخشهاي و اسحاق ابن آثار مانند سيره
سيره روايات ظاهرا گرچه نشده ، ياد او از ابنسعد و واقدي
شاگردش زيرا است ، بوده گردآورده مغازي ضمن در نيز را
باقي آن از چيزي ولي كرده نقل آن از عبدالرحمان مغيرهبن
ابان كتاب مكرر كه شده نقل مغيره همين از (8).است نمانده
اين از اما (9).است بوده خوانده او خود بر را مغازي در
.است بوده نوشته ابان خود را كتاب اين كه برنميآيد گزارش
نوشته و گردآورده را استاد روايات او شاگرد همين بسا چه
مينمايد عجيب چه (10).است بوده خوانده ابان بر پس وزان
از اصلا يعقوبي و واقدي چون بعدي مورخان مهمترين كه
بلكه او نهروايات از نيز طبري.يادنكردهاند او روايات
ياد مدينه حكومتشبر و حاج امارت و جمل درجنگ موضعش از
يعقوبيكه در مذكور عثمان بن اماابان (11).است كرده
ميبايست (12)كرده اواستفاده روايات از مورخ اين
نام به كتابي گويا كه باشد شيعي بجلي عثمان ابانبن
اين كه زده حدس هوروويتز و داشته المبداوالمبعثوالمغازي
با (13).است خوانده مغازي صاحب را او ياقوت كه است همان
مغازي در كتابي خود چه -را عفان عثمانبن ابانبن همه اين
كسي اولين بايد -باشد پرداخته كار اين به شاگردش يا نوشته
داشته مبذول اهتمامخاص رسول حيات از بخش اين به كه دانست
.است
از و مدينه هفتگانه فقها ، از (ق د 94)زبير عروهبن.
هجري تا 26 از 22 اختلاف به را او تولد.حديث اهل بزرگان
را سپسسالهايي و مدينه در را ونوجواني رشد دوران.گفتهاند
بويژه عصر سياسي وقايع در(14).گذراند مصر در نيز
روزگار زهد وبه نداشت شركت امويان ضد بر قيامبرادرانش
احاديث ضبط و علم تحصيل به را عمر همه و (15)ميگذرانيد
از بعضي و داشت حسنه روابط امويان با (16).كرد سپري
وليدبن سوالات پاسخ به است مربوط او تاريخي نوشتههاي
.(ص)اسلام پيامبر ومغازي حيات تاريخ باب در (17)عبدالملك
كتابي نويسنده اولين و مغازي در پژوهش شاخه موسس را عروه
طريق از او روايات از بعضي(18).خواندهاند باره اين در
كهنترين از كه مانده جاي بر طبري و واقدي و ابناسحاق
به پيامبر غزوات بعضي و وحي آغاز شامل مغازي تاريخ قطعات
نداريم دست در گزارشي هيچ كه آن با اما (19).ميرود شمار
بوده نوشته پيامبر سيره در ويژه كتابي عروه كند تصريح كه
مغازي و اسحاق ابن سيره در او از منقول روايات كثرت ولي
نيز را سيره او اينكه بر باشد نشانهاي ميتواند واقدي
روايات از كهبعضي آن با (20).است بوده كرده تدوين
سوالات پاسخبه در او آنچه درباره ازعروه منقول
كلمه مغازيبا و تاريخ كتب در اموينوشته ، عبدالملك
كهاين كرده اثبات هوروويتز شدهولي نقل او از قال
در عروه روش (21).است ازكتب بدل مواقع بعضي در كلمه
كه شد سبب او اجتماعي موقعيت و بود صريح و ساده تاليف
به پيامبر اصحاب يعني اوليه منابع از را تاريخي اطلاعات
دوره پيامبر ، عصر از غير عروه تاريخي روايات.آورد دست
و (23)ايران و شام فتوح رده ، جنگهاي ،(22)راشدين خلفاي
(24).بردارد در را (ع)علي بن حسن امام ايام حتي
فقه در نيز نوشتههايي پسرشهشام ، روايت به زبير عروهبن
افسوس آن بر سپس و رابسوخت آنها حره واقعه در كه داشته
بدان عروه كه تاريخي موضوعهايديگر جمله از (25).خورد
رفتار مدينه ، به مسلمانان هجرت بعثت ، و وحي آغاز پرداخت ،
مكه فتح و حديبيه صلح مدينه ، به او هجرت پيامبر ، با قريش
مغازي به منحصر او روايات بنابراين.كرد ياد بايد را
گاه كه است آن رواياتعروه ويژگيهاي از (26)نبود
عبدالملك به درنامههايش خاصه -وگاه شده ذكر اسنادرواياتش
ذكر آن اسناد و مندرجگشته پيوسته روايت يك در چندروايت -
اسناد قواعد عصرهنوز آن در كه شد متذكر بايد اما.است نشده
و مرسوم تاريخي اخبار در بويژه مستقيم روايت و نشده نهاده
(27).مقبولبود
راويان نخستين و موالي جمله از (ق د 123)سعد شرحبيلبن
و مدينه به مهاجران نام از فهرستهايي گفتهاند.بود مغازي
تهيه داشتند شركت احد و بدر غزوات در كه كساني
مغازي و جنگجويانبدر به كس داناترين را او (28).كرد
كساني نام كه كردهاند متهمش اما ;(29)دانستهاند پيامبر
عقبه بن موسي.است كرده وارد بدر شهيدان و جنگجويان جزء را
از فهرستي تهيه به خود ميدانست بري اتهام اين از را او كه
دهد نشان تا (30)زد دست مدينه به مهاجران و جنگجويان اين
.است درست روايتشرحبيل
زهره بني به منسوب (ق د124)زهري شهاب بن مسلم بن محمد.
بزرگي محدثان نزد مدينه ودر شد زاده ق در 51 محتملا كه
فرا به زبير عروهبن و عثمان ابانبن و مسيب بن سعيد چون
به متكي مغازياساسا روايت در خود و حديثپرداخت گرفتن
بزرگترين و مدينه تاريخنگاري مكتب راموسس زهري.بود عروه
بنيادهاياستوار بر را آن كه دانستهاند مكتب اين نماينده
كه آن با (31).كرد معين آنرا تدوين روش و داد قرار
ميشنيد را آنچه هر (32) داشت ، نيرومند گفتهاندحافظهاي
تصريح هم زهري همدرس و معاصر كيسان ، بن صالح.ميكرد ثبت
سپس زهري و پرداختند پيامبر سنن نگارش به دو هر كه كرده
حاجي هم و (34)صفدي (33).نگاشت نيز را صحابه سيره
.كردهاند ياد او مغازي كتاب از (35)خليفه
را آن كه اوست مغازي كتاب همين سبب به زهري فراوان شهرت
.آورد گرد ديگران و مسيب بن سعيد و زبير عروهبن روايت به
نبود آن خاص معناي به مغازي اخبار بر مشتمل فقط كتاب اين
جمله از (36).دربرداشت را پيامبر زندگي تماممراحل بلكه
و آفرينش اشاراتيبه از بايد پرداخته بدان كهزهري موضوعاتي
در او حيات دوره مكه ، در (ص)اسلام پيامبران ، پيامبر احوال
موضوعاتي و آن از پس غزوات و مكه فتح او ، غزوات و مدينه
از قطعاتي (37).كرد ياد پيامبر زندگي و شخصيت درباره
و طبري و سعد وابن واقدي و اسحاق ابن آثار در زهري مغازي
(38).است آورده گرد را آنها از بعضي دوري كه هست بلاذري
بن عبدالرزاق كتاب از مهمي بخش كه دريافته زكار سهيل اما
از را آن صنعاني كه است زهري مغازي كتاب همان صنعاني همام
همين بررسي (39).است كرده روايت او شاگرد راشد بن معمر
سيره كلي خطوط و چارچوب نخستين زهري كه ميدهد نشان قطعات
حوادث تاريخي تسلسل كلي اوبهطور.است كرده معين را نويسي
را حوادث سنوات مواقع پارهاي در وحتي داشت نظر مد در را
اهل ديدگاه همان زهري ديدگاه البتهاست داده دست به نيز
و اخذ ضمن در هم تاريخي احاديث به او كه آن جز است حديث
ضبط و نقل باب اين در آنچه اما.داشت تمام عنايت حديث ضبط
همان بر متمركز و ساده و صريح حديث ، اهل شيوه همچون كرد ،
اجتناب بزرگنماييوقايع و مبالغه از و است نظر مورد موضوع
.است ورزيده
انساب ، از بايد پرداخته بدان زهري كه ديگري موضوعات از
مانند دوره اين وحوادث راشدين خلفاي عصر تاريخصدراسلام ،
عطايا سياه ، برقراري ديوان بنيادگذاري انتخابخليفه ،
داخلي جنگهاي عثمان ، قتل به منجر حوادث و قرآن وگردآوري
خاصه امويان به آنكه با او.گفت سخن (ع)علي امام عصر
به ندرت به جز بود ، نزديك هشام برادرش و عبدالملك وليدبن
و نزديكي همين دليل به (40).است نپرداخته دوره اين تاريخ
را او بعضي كرد ، سپري دمشق در كه طولاني سالهاي
(41).آوردهاند بهشمار شام تاريخنگاري مكتب ازنمايندگان
به كه شمالي عرب قبايل درباره كتابي و زهره انساببني كتاب
نرسيد انجام به ولي كرد آغاز قسري عبدالله خالدبن دستور
(42).اوست آثار ديگر از
زبيربن خاندان موالي از (ق حدود 141 د) عقبه بن موسي
او.مكتبمدينه برجسته نمايندگان از و زهري شاگرد العوام ،
انس بن مالك كه افتاد مقبول كهچنان نوشت كتابي مغازي در
مردي را موسي خود و ميكرد توصيه بدان استناد به را محدثان
.نيست دست در اكنون كتاب اين (43).ميخواند موثق و صالح
تاريخ نويسنده بكري ديار ظاهرا محققان ، برخي گفته به
دست در را عقبه بن موسي كتاب اين (ق قرن 10 در) الخميس
.است داشته
آلمان ملي كتابخانه در مذكور كتاب از قطعهاي علاوه به
در آلماني باترجمه را آن زاخاو ادوارد وجودداردكه
كتاب كه ميشود معلوم قطعه همين از.منتشركرد م 1904
چنانكه.است نداشته بر در را پيامبر مغازي فقط موسي مغازي
معلوم كرده نقل موسي كتاب از سعد ابن كه رواياتي بعضي از
حبشه به مسلمان مهاجران از فهرستي شامل كتاب اين كه ميشود
بدر جنگجويان ونيز داشته حضور عقبه بيعت در كه وكساني
از را مغازي روايات موسي گفتهاند كه آن با (44).است بوده
و زهري از موسي سماع منكر اساسا بعضي ولي كرده اخذ زهري
(45).اوبودهاند نزد تلمذش
كه ميشود معلوم متاخرتر رواياتآثار بعضي از حال هر به
راشدين خلفاي عصر حوادث نيز و اسلام از پيش تاريخ به موسي
اين حوادث در او از رواياتي و داشته توجه نيز امويان وحتي
(46).است شده نقل دوران
مكتبمغازي يا مدينه مكتبتاريخنگاري حيات مرحله اولين
مدينه دورهمكتب اين درميرسد بهپايان اينان با سير و
شد ، حديثآغاز متن از تاريخي يافت ، پژوهشهاي بنياد
و بعدي تحقيقاتوسيع چارچوب و آمد تاليفاتپديد نخستين
مانند مغازي سيرو بزرگ راويان و ظهورنويسندگان زمينه
.گرفت شكل سعد ابن و واقدي و سندي ابومعشر و اسحاق ابن
زنده ، روايتبود حديث اساسامانند نيز آن روايت روش
زندگي وتحولات حوادث درباره مبالغه و زوايد از خالي صريح ،
اين تاريخنگاري خصائص از اسلام صدر مسلمانان و اسلام پيامبر
عصر اين راويان مشهورترين از يكي درباره اما.است دوره
(درگذشته 114ق درستتر ، روايت به بنا)منبه بن وهب يعني
كه بود يمن نژادان ايراني يعني ازابناء كه گفت بايد
همچنين.است مشهور يمن تاريخ و اسرائيليات و قصص در بويژه
صحت هنوز كه دادهاند نسبت او به سيره و درمغازي آثاري
را او محققان از بعضي اينرو از.است ترديد محل آن انتساب
بلكه (47)شمارنياورده به مدينه مكتب يا حديث زمرهاهل در
طبقه در يا و (48) قصص و اخبار اصحاب طبقات در
(49).دادهاند قرار يمن در مغازي تدوينكنندگان
بود كسي اولين او كه سبب بدان گويا ابنالنديم حال هر به
اهل از پرداخت بنياسرائيل پيامبران تدويناخبار به كه
كثرت سبب به فقط او كه درحالي (50).است دانسته كتابش
علاقهمند ايشان آثار و اخبار دانستن به كتاب اهل با مراوده
دست به ق سال 10 در او واقدي ، از طبري روايت بهبود
در كه بود تني دو از يكي و آورد اسلام يمن در يحنس وبربن
درست روايت اين اما (51).پرداخت قرآن جمع به آنجا
ميبايست 130 او صورت اين در آنكه از گذشته زيرا.نمينمايد
در وي احتمال اقرب به كه است دست در دلايلي باشد زيسته سال
.است شده زاده سال 34
انبياء قصص درباره او روايات سبب به وهب شهرت حال هر به
كتاب حموي ياقوت علاوه به (52).است يمن تاريخملوك نيز و
جمله از (53).است داده نسبت او به نيز را اسرائيليات
-كهن انبياء قصص و آفرينش درباره المتبدا به بايد او آثار
المتبدا همان اسرائيليات كتاب از مراد روزنتال گمان به كه
الملوك كتاب يا هم اخبار و حمير الملوك كتاب و (54)-اوست
بعد آثار در او مغازي درباره ولي كرد اشاره (55)الموجه
اين در كتابي او كه نميدانيم درستي به و نيامده اشارهاي
مغازي قطعه محققان از بعضي آنكه جز نه ، يا است داشته باب
بنابر را هايدلبرگ در محفوظ رينهارت پاپيروسهاي در موجود
منتشر را آن از بخشي ودوري (56) ميدانند او از دلايلي
اين انتساب صحت در شد گفته چنانكه اما (57)است كرده
(58) خلكان ابن چون كساني واقع در.است ترديد او به آثار
صاحب و اخباري را او صراحت به (60) ذهبي و (59) ياقوت و
و مغازي در او روايات از ما منابع و ناميده قصص و اخبار
.نكردهاند ياد هيچ سيره
دارد ادامه
)Duri,.:پانوشتها
)pellat,.
نشاه61 دوري (3
Duri,(4
كاهن ، 91 (5
همو ، 90 با كنيد مقايسه (6
مغازي كنندگان تدوين از بعضي كه است لازم نكته اين تذكر (7
در زماني نظر از ميشود ، ياد آنها از دراينجا كه سيره و
و دوم طبقه در كه مانندزهري دارند جاي مختلف طبقات
مهدوي ، :نك مثلا)دارند جاي سوم طبقه در كه عقبه موسيبن
سيره و مغازي تدوين نظر از اما (بعد به ح مقدمه/10 سيرت ،
.كرد ياد هم كنار در آنان از ميتوان
صص 65 همو ، (8
طبقات 5/156 سعد ، ابن (9
نشاه ، 21 دوري ، با كنيد مقايسه (10
فهرست طبري ، (11
يعقوبي ، 2/6 تاريخ (12
معجمالبلدان4/55 (13
هوروويتز ، 11 ، 12 نشاه 62 ، دوري فتوح 217 ، بلاذري ، (14
258-خلكان 3/257 ابن (15
صص 1314 هوروويتز ، :فس (16
مغازي واقدي ، :نك بعد ، به طبري 2/328329 ، 421 مثلا (17
الوافي ، 1/7 -صفدي (2/631 18
واقدي ، طبري 2/291 ، 298 ، 305 ، 399 ، 410 ، مثلا (19
همان ، 1/18 ، 56 ، 2/543 ، 565
هوروويتز ، 2023 (واقدي ، 2121 مغازي ، مقدمه جونز ، (20
طبري ، 3/391 ، 419: مثلا (22
همو ، 3/391 ، 505 ، 571 (23
ص 60 محمودي ، چاپ انساب ، بلاذري ، مثلا (24
هوروويتز ، 19 سعد ، 5/1335 ، ابن (25
هوروويتز ، 24 بويژه 73 ، نشاه 6672 ، دوري ، (26
ص 26 هوروويتز ، (همان 2874 دوري ، (27
تهذيب 4/282 حجر ، ابن (29
حاشيه نصار ، حسين تذكار با كنيد مقايسه ;همو ، 10/322 (30
هوروويتز مغازي ص 26
زهري ، 31 مغازي مقدمه زكار ، ;نشاه ، 7879 دوري ، (31
الكبير ، 1/1/221 تاريخ بخاري ، (32
تهذيب ، 9/396397 حجر ، ابن (33
وافي ، 1/7 صفدي ، (34
الظنون ، 2/1747 كشف (35
ص 67 هوروويتز ، (36
كتاب سراسر المغازي ، كتاب زهري ، (37
151-نشاه ، 82 ، 143 (38
سهيل سبب همين به ص 22 ، المغازي ، كتاب مقدمه زكار ، (39
.كرد منتشر و استخراج عبدالرزاق كتاب از مذكوررا بخش زكار
طبري ، 5/496 ، :نك باب اين در را او كوتاه اشارات (40
انصاب 5/21 ، 2527 ، 8889 بلاذري ،
خون ، 1/127 المور و التاريخ شاكر ، مصطفي ، (41
هوروويتز ، 6667 (42
تهذيب ، 10/322 حجر ، ابن (43
هوروويتز ، 7072 (44
همان ، 10/322323 حجر ، ابن (45
طبري ، 6/464 ;انساب ، 5/12 ، 82 بلاذري ، : مثلا (46
نشاه ، 104 دوري ، (47
همانجا (48
يه/سيره ، 1 مقدمه مهدوي ، (49
ص 22 الفهرست ، (50
طبري ، 3/158 (51
ص 31 هوروويتز ، (52
الادباء ، 19/259 معجم (53
Historiography,Pحاشيه 2 (54
يز/مقدمه ، 1 سيرت ، مهدوي ، ;هوروويتز ، 3435 (55
يو يه ، /مقدمه ، 10 سيرت ، مهدوي ;نشاه 115117 دوري ، (56
ص 103 همان ، (57
وفيات ، 6/25 (58
همانجا (59
ص 439 م ، سال 1890 شماره 64 ZDMG(60
و شيعه فقه معارف پيك
امروز نيازهاي
مصلحت ، بر را حق كه شعوري.است شعور يك از برخاسته تشيع
بر را فرياد و برتسليم را مبارزه فرهنگ ، بر منطقرا
را اسلامي امت شعور ، رهبري اينبرگزيد و داد سكوتترجيح
به آن از كهما كشاند مخصوصي خط به و خاصيبخشيد جلوه
در را اسلام كهتاريخ است همان امامت و تعبيرميكنيم امامت
خورشيد نور است ، همچنانكه زده پيوند مستقيمبهنبوت خط يك
.است پيوسته خورشيد به مستقيم خط يك در
عام ولايت دوره است ، خاص ولايت كه امامت دوره پايان از پس
چرا است ، مردم خود بهعهده مسئوليت دوره اين در.فراميرسد
و انبياء بهوسيله آنها بيواسطه پرورش و مستقيم آموزش كه
است يافته پايان آن دوره و شده انجام گذشته در اولياء
بلوغ به اذهان و (است شده مقطوعه امامت و مختومه نبوت)
چاه از را خود ، راه و بيفتند راه خود بايد و رسيدهاند
آگاهي و شعور همان اعتبار به عام ، ولايت (1).دهند تشخيص
همين جز چيزي شد ، رهبري مسئله صحنهگردان ابتدا از كه
امت رهبري شرايط راس در كه چرا باشد ، نميتواند فقيه ولايت
دانايي و مهمآگاهي شرط سنت ، و قرآن قضاوت به اسلامي ،
و افلاطون كه دارد ، اعلميتي قرار هماناعلميت رهبر ، يعني
مدينه ساختن براي-حكمت بهنام -زردشت و بودا كنفوسيوسو
مولويها و بوعليها و فارابيها و بودند درجستجويش فاضلهشان
.ريختند آن قالب در را كلامشان جان فردوسيها و
نظارت با و عقل پيمانه با حكمت مظروف ريختن فقيه ، ولايت پس
كه اين تشخيص يعني.است مكان و زمان ظرف در گوش ، و چشم
حياتخويش مراحل از مرحلهاي چه زمان ، در هر در اسلامي امت
به خود حركت طولاني مسير از نقطهاي چه در كاروان اين و است
سوال ، اين به جواب نهايت ، در و دارد قرار سويايدهآل
كه هماناجتهاداست اين كرد؟ ، و بايد چه حال:كه هميشگي
فقهاي و اينجاست و امروز براي عقل زبان به دين گفتن سخن
بهخوبي آن از مردم دنياي و دين حفظ براي شيعه بزرگ
برجسته نمونههاي از تنباكو تحريم فتوايكردهاند استفاده
.است آن
طرح مكان ، و زمان كه ميرسد ذهن به مسئلهاي جا اين در حال
ما جامعه مشكلات هم كهامروز اين آن و ميكند ايجاب آنرا
فتوا و نيست كمتر تحريمتنباكو مثلا زمان جامعه ازمشكلات
-ديني جامعه حتي -هم وجامعه نيست خارجي دشمنان هممخصوص
پس.نميباشد خالي سوءاستفادهكنندگانداخلي و ازدشمنان
دست آن از وفتواهايي فتوايي به هم ما جامعهامروز
خطر در مردم روزاقتصاد آن اگر زيرا است ، بياندازهنيازمند
.است درخطر مردم امروزدين بود ،
دشمنان از تلخ بسيار خودمانتجربههاي اسلام تاريخ در ما
رحمت و رافت دين كه را اسلام چهره كه چرا داريم ، داخلي
و اختلاف بذر همينها و كردند خونين داخلي دشمنان همين است ،
همينها و پاشيدند اسلام مزرعه در هميشه براي شايد را دشمني
كردند زنده مجددا را مطرود و منسوخ اشرافيت دين ، اسم به
-را انقلاب آن و ساختند منحرف خود اصلي مسير از را تاريخ و
شكست و ناكامي و ناآرامي به -را ديگر انقلابهاي بسياري و
.كشاندند
سراغمان به خط همان در نوعو همان از انقلابي هم اكنون
بر ديگري سيهجامگان.است ديگري امتحان روز و آمدهاست
پيروز كفر توحش ديگريبر سربداران و تاختند اشرافيتجهل
كه است ، تكرارتاريخ خطر زمان زمان ، اكنون و شدند
روشگذشتگان به شما:ميفرمود (ع)اميرالمومنينعلي
خانه دردرون فرصتطلبها باز كه وميبينيم رفت ، خواهيد
خودبيكار كيسه انباشتن براي نقابهايگوناگون با و اسلام
و دين و فلسفه و علم و وسياست نمينشينند و ننشستهاند
دير اگر و ميگيرند و خودگرفتهاند خدمت به هم را تاريخ
و كربلاها و شد خانهنشينخواهند عليها باز شود ،
تقيه به اجبارا شيعه باز و خواهدآمد بهبار مظلوميتها
بود نخواهد معلوم هم ديگر سال تا 1500 و برد خواهد پناه
فيالمثل.نه يا كند سربلند دوباره توانست خواهد آيا كه
بيمسكني:است سخت جوانان بر زندگي كه ميبينيم اكنون
و شكلي ازدواجبه مشكلات ديگر ، بيكاريبهصورتي و بهصورتي
.ذالك قسعلي و شكليديگر به تحصيل مشكلات
كف از استثمار كهابزار فتوايي با جز مشكلات اين
و زمين تكليف هرچيز ، از قبل و آورد بهدر استثمارگران
وسيله) امانت بهعنوان و خداست مال اصل در كه را زمينداري
و سازد روشن ،(2)مردماست دست در (تجارت وسيله اشتغالنه
بنشاند خود جاي سر را امانت اين از سوءاستفادهكنندگان
را خانواده تشكيل و يعنيازدواج (ص)رسولالله حسنه وسنت
مانده مسكن گرو در هرچيز قبلاز متاسفانه و -است دين كهنصف
دهد ، نجات معضلات و چنبرهمشكلات از است ، شده ومتوقف
برهه اين در شيعه فقهپوياي كه بجاست چه و شد ، حلنخواهد
را اسلام هم و را انقلاب هم تا بكند آنچناني كاري بحرانيهم
تا مردم زيرا دهد ، نجات خطر از را مردم ايمان دراصل ، و
زندگي اساسي مسائل در رضايتي احساس و نبينند اميدي نور
(3)ميآيد انسانيت از پس دين ، .شد نخواهند نكنندقانع پيدا
طبيعي حق و انساني اوليننياز اجتماعي عدالت كه ازكسي و
را انسانيتي چه است ، اونداده به را او ، يعنيسرپناهش
توقع او از را دينداري بتوان بعدا تا داشت ، توقع ميتوان
.والسلام داشت؟
:پاورقيها
نه (ع)امام غيبت از كههدف معتقدم من دليل همين به -1
:دارند فرق هم با دو واين است بلكهامتحان انتظار
در ولي.است راهنمايياستاد منتظر كلاس ، در دانشجو
خودش آگاهي و وتوانايي سواد و عرضه منتظر امتحانبايد
امت امتحان دوره دورهغيبت ، است استادساكت باشد ، زيرا
.است
(قرآن 5510) -للانام وضعها والارض -2
به عاشورا روز در (ع)امامحسين فرمايش از مفهوم -3
في احرارا فكونوا...دين لكم يكن لم ان):ابنسعد سپاهيان
.(دنياكم
انديشه علي:نوشته
|