تقويتكننده عوامل و موانع
سياسي توسعهء
(دوم بخش) سياسي توسعه و اسلامي انقلاب
كه است اين ديگران حقوق رعايت به اعتقاد لزوم از منظور
برابر خلقت انديشه اسلامي ، جامعه بهويژه جامعه در وقتي
يافته گسترش ديگران حقوق به اعتقاد لزوم نيز و انسانها
بلكه نيست ديگران حقوق به تخطي فكر در فردي هيچ ديگر باشد
وظيفهشناسي و واقعبيني پسنديده خصلت از جامعه آحاد
توسعه راه در كه كه است فضايي درچنين.ميشوند برخوردار
پيشرفت عوامل ازمهمترين يكي عنوان به مردمي مشاركت سياسي ،
عينيت ملي قدرت پشتوانههاي بزرگترين از يكي و پويايي و
(10).مييابد
:ابتكار برابر در ظن وسوء التقاط بيماري -4
اصالت و خلوص و سلامت كننده تهديد عقيدتي ، و فكري التقاط
.است فرهنگ يك
ايدئولوژي آن به اعتقاد در رخوت و سستي بروز به امر اين
متكي قدرت و سياست بنيان تزلزل خود بهنوبه و ميشود منجر
صحيحو بهرهگيري لزوم بيتوجهيبه.آورد مي پديد را آن بر
انسان ، معرفتي و علمي و عقلاني تلاشهاي و تجارب از مناسب
پرواي پرهيزو تلاش ، و تجربه اين از بهرهگيري شيوه در ابهام
مواجهه از گريز و جديد مسائل تبيين در قدما بسيارياز
بروز موجبات از معاصر وفرهنگي فكري جريانهاي با مستقيم
.است بوده ابتكارهاينوين برابر در ظن سوء و التقاط بيماري
.باشد دانش و شناخت بر مبتني و خلاق و مبتكر بايد فرهنگ
تحليل كه صورتي در و فرهنگند فقرات شناخت ، ستون و دانش
در.ميگيرد قرار خطر درمعرض سياسي ساختار تماميت روند ،
بودن حالتمنفعل از جامعه فرهنگي ، باورهاي كاركرد نتيجه
متقابلا و ميشود خارج اسفبار وضعيت قبول و كاري محافظه و
مناسب حلهاي راه يافتن جهت بالندگي و سازندگي روحيه به
(11).ميشود متمايل
:جزميت -5
و خلاق و ابتكاري فرهنگ بازدارنده عوامل از يكي جزميت
مردم دارد وجود جزميت كه جوامعي در.مبتكراست ذهن پرورش
تدريج به و ميگيرند ناديده را خود توانائيهاي و آگاهيها
بايد مردم كه حالي در.ميشوند دور انساني رفتارهاي از
كنند احساس آزاد اعتقاداتشان و انديشهها در را خود كاملا
تاثيرخارجي ، يا آموزش گونه هر كه باشند باور اين بر و
و اعتقاداتشان بررسي خودجهت به كمك براي است سازوبرگي
اختياردارد ، در افراد اصلاح براي جامعه كه ابزاري تنها
قطبنمايي منزله به اينآنهاست باطني يافته تكامل آگاهي
گونهاي به و روشني به را (واقعيات دنياي) نقشه كهحيات است
را توسعه برطريق تاثير توانايي بدينسبب و مينماياند دقيق
.دارد
نيروهاي از مطلوب استفاده امكان نيز حاكمه دستگاه جزميت
اين بيانگر تاريخ و ميدهد هدر به را سازندهاجتماع و خلاق
محتاج سياسي ، توسعه و اجتماعي پيشرفت كه است واقعيت
سياسي مشاركت كلي طور به و دولتي امور در مردم همكاري
.است مردم
سود به متفاوت وجوه در امتياز اعطاي كه است توجه شايان
تمايل عدم بر ناخواه خواه دولت ، سوي از خاص قشري و طبقه
نيروي به بايد ميگذارد ، بنابراين اثر مردم سياسي مشاركت
بدون سياسي ، نظام همهجانبه پيشرفت كه چرا داد ، اهميت مردم
نخواهد مفهومي و معنا مردم سياسي مشاركت و مساعي تشريك
(12)داشت
به و يكديگر با سياسي و فرهنگي موضوعات و مسائل خلط -6
:فرهنگ كردن زده سياست كل طور
موضوعات و مسائل ثغور و حدود تعيين و صحيح تفكيك عدم
در يكديگر با آنها گوناگون مراتب و شئون سياسي و فرهنگي
توسعه كننده تضعيف موانع و آفات از مجموعه ، يا جامعه يك
.ميرود شمار به سياسي
آفت است ممكن روزمره سياسي امور در خوض و سياست در غور
پديد را شئون و امور همه در نگريستن سياسي يا و سياستزدگي
توسعه امحاء و تضعيف زمينههاي حالتي چنين (13).آورد
حالتو اين است ممكن نهايت در و ميآورد فراهم را سياسي
خلاقيتها نابودي جمله از پسندي عوام و ابتذال نوعي به روند
و خشونت تضاد ، ناسازگاري ، افزايش به ونيز ناب ارزشهاي و
.ميشود مبدل اجتماعي نابساماني
:جامعه يك فرهنگ در طلبي موفقيت انگيزه فقدان -7
صنعتي انقلاب تفكرمليگرايي ، اروپايي ، رنسانس چون تحولاتي
نگذاشته ملل از بعضي در چنداني تاثير جهاني تحولات ديگر و
زمان و وقت به ندادن اهميت ملل ، اين بارز ويژگي ازاست
.است
به اعتماد موفقيتطلبيو انگيزه جاي به جوامعي چنين در
تاثير كه جايگزينشده قهارطبيعت عوامل به دلبستگي نفس ،
كه طوري به ميباشد كار از انصراف چيز ، هر از قبل آن
.ميآورند دست به درزندگي كمتري ارزش و سهم فكر و فعاليت
يا) محور -تفكركار سياسي ، توسعه فرآيند در حالي در
(14).قرارميگيرد محور -جايمهر به (موفقيتطلبي انگيزه
:منسجم فرهنگي مرزهاي و حدود و پويا فرهنگ نداشتن -8
در بايستي نهتنها سياسي نظام و جامعه يك فرهنگي هويت
تقابلي خصلت و نباشد خود به ومنحصر محدود و منزوي دنيا
به بلكهبايد باشد داشته پويايي ويژگي و وتعاملي
و پالايشي خصلت هم كه گيرد قرار تدبير و تدقيق مورد گونهاي
جامعه آحاد و نگريسته خويش درون بر و باشد داشته ويرايشي
وراي از هم و نشوند فرهنگي رياضت و خودبندگي دچار نظام و
با و باشد داشته آگاهي خويش واقعي يا و فرضي مرزهاي
نميتوان اينصورت غير در.باشد ارتباط در ديگر فرهنگهاي
در تا كرد مشخص جامعه براي فرهنگيصحيحي سياست چهارچوب
و پذيرش اقدامبه چهارچوب آن در سياسي ، نظام صورتنياز ،
ازيك و كند خويش نياز فرهنگيمورد مبادي و اصول اقتباس
و اقتباس البتهباشد برخوردار جانبه همه و پويا فرهنگ
نظام و جامعه فرهنگي اصالت و ماهيت به كه فرهنگي پذيرش
از لحاظ بدينگذارد مثبت اثر سياسي توسعه ودر نزند لطمه
هم كه شود انجام صافياي طريق از بايد فرهنگي اقتباس سويي
هم و نزند لطمهاي سياسي نظام فرهنگي اصالت و ماهيت به
و تكنولوژي و علم و دانش از سياسي نظام و فرهنگي هويت
حدود ديگر سوي از و (15)نماند عقب خويش عصر سياسي نوآور
اين.شود ارائه جامعه و نظام براي منسجمي فرهنگي مرزهاي و
ثمره نشود محقق اگر كه است توسعه فرهنگي شاخص مهمترين امر
در نيز سياسي توسعه و نميكند پيدا معنا فرهنگي مبادله
.نميرسد ظهور منصه به جامعه
:سياسي توسعه كننده تقويت فرهنگي عوامل -د
از موجز و كلي نمايي و چارچوب شد ارائه بالا در كه آنچه
و سياسي توسعه كننده تضعيف و بازدارنده فرهنگي عوامل
عوامل يعني گفتار اين اصلي بحث به ورود براي مقدمهاي
انقلاب در آن جايگاه و سياسي توسعه كننده تقويت فرهنگي
آيا اينكه و است يكديگر با دو آن متقابل ارتباط و اسلامي
انقلاب و يكديگرند منافي اسلامي نظام و انقلاب و سياسي توسعه
مكمل يا و ميگيرد؟ قرار سياسي توسعه عوامل با مقابله در
توسعه به نيل راه اسلامي نظام و انقلاب و هستند يكديگر
اين در ميتواند كه عاملي مهمترين ميكند؟ فراهم را سياسي
كه است اسلامي انقلاب فرهنگ گيرد قرار توجه مورد راستا
شيعه سياسي فرهنگ و محمدي ناب اسلام از برگرفته و برخاسته
.است
نوع از اسلاميايران انقلاب شده اشاره بارها كه همانطور
يا الهي ازخودآگاهي وبرخاسته (ص)اكرم رسول انقلاب
اسلام بر تكيه با مردم كه انسانهاست الهي فطرت و خداآگاهي
مشاركت و (ع)اطهار ائمه و شيعه پوياي فقه و محمدي ناب
.ميدهند تشكيل را آن اصلي و اساسي ركن انقلاب در فعال
غربيها كه آنچنان كرد ثابت اولا كه است انقلابي بنابراين
ثانيا و نيست محض معنويت اسلام ميانديشند مذهب درباره
و سياسي معنوي ، مادي ، جهات همه از انقلاب اين كه شد اثبات
و آن در مردمي مشاركت و دارد اسلامي هويت و روح عقيدتي ،
حفظ و ويژگيهاست همين بر مبتني نيز حكومت در سالاري شايسته
و مبنا برهمين نيز آن در مردم فعال حضور و آن تداوم و
.بود خواهد امكانپذير اساس
فرهنگ كه گفت انقلابميتوان بر حاكم اسلامي روح به باتوجه
سرنوشت تعيين در مردم حق بر همواره انقلابكه اين سياسي
دارد تاكيد آن صحنههاي همه در آنها فعال مشاركت و خويش
بلكه نيست آن شاخصهاي و سياسي توسعه با تضاد در تنها نه
زيرا ميكند هموار جامعه در را سياسي توسعه به نيل راه
هم توسعه ، زمينه در انقلاب اين ديني و فرهنگي خميرمايههاي
و (ص)اكرم رسول زمان مدينهالنبي اسلامي فرهنگ از برگرفته
فرهنگ با اينكه هم و است (ع)علي حضرت انديشههاي و افكار
عقلگرايي آن مهم شاخص و ندارد منافات جامعه مردمي و ملي
.جزمگرايي تا است
از عقلانيتفرهنگي اينكهامروزه به باتوجه بنابراين
مولد عناصر نيازمند توسعه و است سياسي توسعه عمده مباحث
خرده با پيگير مبارزه و درونزا خلاقيتهاي و آفرينندگيها
و تفكر با واقعي تضاد در كه است تنبلپرور و منحط فرهنگهاي
ديني حيات كه آنجا از نيز و (16)دارند قرار علمي باورهاي
سياسي تصميمگيريهاي در عقل دخالت بر مستمر تاكيد با شيعه
سياسي توسعه با انگاري مطلق و انديشي جزم از اجتناب و
اسلامي انقلاب سياسي فرهنگ گفت ميتوان لذا ندارد ، منافات
كه زماني تا و ميباشد سياسي توسعه زمينهساز ايران
به نيل راه ميتواند شود تلقي آن در اساسي عنصري عقلگرايي
ذكر قابل لحاظ بدين.سازد هموار زمينهها ديگر در را توسعه
تنها نه اسلامي نظام در شيعه صحيح اصول كاربرد كه است
كننده تضعيف و بازدارنده فرهنگي عوامل امحاي باعث ميتواند
سياسي توسعه نوين مدل است قادر بلكه گردد سياسي توسعه
كشور رادر (ص)اكرم رسول مدينهالنبي از برگرفته ديني
.كند پايهگذاري
حضور آنها در عقلانيت عنصر كه موضوعاتي برخي شيعه اصول در
:از عبارتند دارد چشمگير
:اجتهاد -1
حوادث احكام استخراج براي است وسيلهاي فقه در اجتهاد
از زمان و عقل بستر در زندگي نوين رويدادهاي و واقعه
با همگام زمان طول در فقه تا استنباط ، خاصه عناصر
چه ، شود ، متحول جامعه نيازهاي و زندگي متحول رويدادهاي
پاسخگو رويدادها برابر در نميتواند هيچگاه فقه آن بدون
كه ديني بيانات اينكه لحاظ به ديگر تعبيري به (17).باشد
حوادث و اعمال صور و محدود و كلي است واقع سنت و كتاب در
و متناهي غير ميدهند تشكيل را ابتلاء مورد مسائل كه واقعه
آنها تفاصيل و احكام جزئيات آوردن دست به براي نامحصورند ،
بنابراين (18).نيست استدلال پيمودن و نظر اعمال جز راهي
عنوان به آن معرفي و ديني حريم در عقل كردن وارد پذيرش
رابطهاي ايجاد و شرعي قواعد استنباط منابع از يكي
به اسلام كه است آن نمايانگر شرع و عقل ميان ناگسستني
در موضوعات ارزيابي و تبيين شناخت ، براي عقلاني كوششهاي
را عقل و است ورزيده اهتمام اجتماعي حيات مختلف عرصههاي
آن بوده ، قانون كاشف ميتواند كه ميشناسد عنصري عنوان به
منابع ساير از استنباط نيز و دهد تعميم يا نموده تحديد را
(19).باشد خوبي مددكار مدارك و
:اصوليگري -2
شيعه فكري نحلههاي از يكي عنوان به اصوليگري كه حالي در
كاوش و عقل كاربرد در خردمندي ، و برتعقل متكي باگرايش
برعدم و داشته تاكيد اخبار در موجود كلي مسائل در عقلاني
با اخباريگري آن مقابل در ميكند ، پافشاري بادين آن منافات
مراجعه به توصيه و سنت و كتاب حديث ، برظاهر مبتني نگرشي
نفي و آن از ديني دستور گرفتن و اخبار به مردم مستقيم
امر همين و است شده جمود كامل مظهر تحليل ، و تجزيه و تفكر
و سياسي تحولات به شيعه نگرش در را بنياديني پيامدهاي
(20).است آورده بهوجود اجتماعي
استنباط در عقل نقش به ميتوان اصوليگري پيامدهاي بررسي در
و مادي و الهي حاكميت بين مصالحه براي تلاش و دين ازمتون
و عقلانيت عنصر دادن دخالت و سياسي برنهادسازي صحهگذاشتن
بركت به كه عاملي نمود اشاره سياسي تصميمگيري در مصلحت
مستحكمتري و ارزشمند جايگاه روز به روز انقلاباسلامي پيروزي
با موارد اين اگر بهويژه.ميكند پيدا سياسيايران صحنه در
بر شود داده تطبيق سياسي توسعه فرهنگي و عقلي شاخصهاي
سياسي توسعه پذيرش براي مكتباصوليگري قابليت و ظرفيت
.ميافزايد
دارد ادامه
توسعه و ملي فرهنگ ;يوسف نراقي ، -زيرنويس10
مهر 1370 ، نهم ، شماره دوم ، فرجاد ، سال مجله ،(2)اجتماعي
فصلنامه توسعه ، فرهنگ و شيعه ;عباسعلي رهبر ، -ص 9 11
ص 248 اسلامي ، شماره 5 ، حكومت
و دين درباره گفتار شش ;حميد عنايت ، :به كنيد نگاه -12
ص 7061 تهران ، 1352 ، موج ، نشر جامعه ،
انتشارات مولد ، فرهنگ مهاجم ، فرهنگ ;جلال رفيع ، -13
رهبر ، -ص 338339 14 تهران 1373 ، اول ، چاپ اطلاعات ،
اسلامي ، سال حكومت فصلنامه توسعه ، فرهنگ و شيعه ;عباسعلي
ص 244 پائيز 1376 ، سوم ، شماره دوم ،
خرداد تهران ، سوم ، جهان جامعهشناسي ;رضا اسراري ، -15
ص 168 1358 ،
فرهنگ مجله توسعه ، در سنت نقش ;مهران سرابزاده ، -16
ص 29 شماره 2 ، آبان 1371 ، و مهر اول ، توسعه ، سال
مقاله روحانيت ، و مرجعيت درباره بخشي ; طباطبايي علامه -17
چاپ انتشار ، سهامي شركت شيعه ، و اسلام در تقليد و اجتهاد
ص 6 تهران ، 1342 ، اول ،
ص 15 پيشين -18
چهارم ، چاپ صدرا ، انتشارات مقاله ، شش ;مرتضي مطهري ، -19
ص 121 تهران ، 1368 ،
و اسلام ;مرتضي مطهري ، :به كنيد نگاه بيشتر آگاهي براي -20
تهران ، پنجم ، چاپ اول ، جلد صدرا ، انتشارات زمان ، مقتضيات
ص 156 1368 ،
|