|
حزب شناسي جامعه بر درآمدي
حزبي فعاليتهاي حزب ، به خاص نگاهي يك هر وروانشناسي سياست
غربي كشورهاي در كه آنجا از.دارند و داشته رهبريحزب و
دامنهاي مطالعات اين لذا است قدرت بازي اركاناساسي از حزب
عميقي پژوهشهاي جامعهشناسان ميان اين در و گسترشدارد روبه
نحله چهار حاضر مقاله.رساندهاند انجام به اينزمينه در
جامعه در آن جايگاه و حزب تبيين به كه جامعهشناسيرا
ساختارگرايي ، .ميدهد قرار موردنظر پرداختهاند ،
هر كه است چهارنگرشي وتغييرگرايي تفهمگرايي كاركردگرايي ،
ساختار.گرفتهاند كار به تبيينحزب در ويژهاي مباني يك
و مرامنامه به توجه با يكحزب ، تمايز وجه مطالعه به گرايان
.ميپردازند ديگر وگروههاي سازمانها با آن ، تشكيلات
اصلي تبيينگر حزب كاركردهاياساسي معتقدند كاركردگرايان
ايجاد كه ميكنند اساسعنوان براين و ميباشد جامعه در حزب
بحث.است حزب مهمترينكاركرد زمامداران و مردم ميان ارتباط
در.است كاركردهايحزب بر موءثر عوامل ديدگاه اين ديگر
و است "امتياز" به دستيابي وسيله حزب تفهمگرايي ، انديشه
خوددست نظر مورد امتيازات به تا ميدهند تشكيل حزب مردم
خواهي آرمان تبديل چگونگي تفهمگرايي ، اصلي بحث.يابند
ميگيرد انجام حزب واسطه به كه است سياست در پيشگي بهتجارت
اساس اجتماعي پيكارهاي تغييرگرايي ، نحله در وبالاخره
خاستگاه اجتماعي پيكارهاي نظريه ، اين در.تحليلميباشد
اصليترين پيكارها ، اين مطالعه بنابراين و حزبهستند اساسي
مقالات گروهميرود شمار به تغييرگرايان تلاشتحقيقاتي ،
و است جامعه در ايدئولوژيك ژرف اختلافات مبين مقدمهحزب
ظهور منصه به را اجتماعي -سياسي گوناگون وبينش مرامها
حزب چارچوب در طرفداري و هواداري و عضويت و رهبري.ميرساند
آن اصول و مرام به كه ميشود واگذار كساني به هميناساس بر
ميدانند مزبور اصول درتحقق را خود جامعه سعادت دلبستهاندو
قيمت به تنها و ميشمارند بيگانه را خويش مخالفانمسلكي و
در آنان پذيرش به حاضر قبلي فكري ازمرام ايشان عدول
بواسطه البته شديدي آرمانگرائي چنين.هستند خويش اردوگاه
اجتماعي مناسبات بر مبتني واقتصاد فردگرايانه تفكر تحكيم
ماشينهاي به "عملا را احزاب وبسياري نهاده سستي روبه نوين
نوين انتخاباتي احزاب لذا.است نموده مبدل انتخاباتي
قدرت اين كه قدرتند وكسب انتخابات در پيروزي پي در "صرفا
ارزشمند فينفسه بلكه;نبوده حزبي آرمانهاي تحقق وسيله نيز
و ثابت اصول جاياعلام به قدرت كسب پي در مزبور احزاب.است
جاذبههاي و فضايانتخابات با وضعيتي انطباق به لايتغير ،
دست احزاب ساير با رقابتيحرفهاي به و ميپردازند رايگيري
ايدئولوژيك احزاب عمر"ديگر كه است ترتيب اين به:ميزنند
سر به بودند غالبدهه 1950 احزاب دورژه ، موريس تعبير به كه
را آنها ميتوان ميشودكه آغاز نويني احزاب دوران و ميرسد
تجاري شركتهاي چونان كه فراگير احزاب"خواند فراگير احزاب
قدرت كسب سر بر حريفان با بهرقابت سياست بازار در
جاي به كه داشت آن بر اجتماعيرا انديشمندان ;مشغولند
و اقتصادي ذهنيت بهتبيين احزاب ، سازماني ايدئولوژيك تحليل
روي پيروزيانتخاباتي طريق از قدرت به دستيابي تجاري
به نسبت ديدگاههايبينشي عمدهترين شرايطي چنين در.آورند
تغييرگرا و كاركردگرا ، تفهمگرا ساختگرا ، نظريات سوي از حزب
مختصرآنها بررسي به اينجا در كه شده ارائه
زاويه از را حزب پديده حزبساختگرايي ، ساختگرايي.ميپردازيم
.ميكند بررسي احزاب ساير ازتشكيلات آن تمايز و حزبي سازمان
حاكميت وسيله را حزب ميخلز ، سازمان روبرت مثال عنوان به
تقويت براي ناچارند كه حرفهايميداند سياستمداران از گروهي
در.نمايند حزبي امور وقف خودرا وقت تمام حزب ، نقش ايفاي
راس در سياسي سالاران فن كوچكياز گروه تدريج به شرايط اين
منافع حفظ براي و حزبمينشينند مراتب سلسله و قدرت هرم
سد خويش كوچك جمع به ورودديگران بر را راه حزبي ، و فردي
به را سالارانه فن نوعياستبداد ترتيب اين به و ميكنند
وضعيت چنين درواقعميسازند تحميل حزب تشكيلات
اليگارشي تحتعنوان آن از ميخلز كه است همان استبدادآميزي
با وي كهالبته است حالي در اين.ميكند ياد فنسالاران
وسيلهايبراي به را آن حتي و نبوده مخالف حزب سازمان
متفكرانديگري جهت همين بهميداند اغنيا با ضعفا مقابله
حزب سازماني ساخت دمكراتيك بعد بر الدرسولد نظير
حزب استبدادي غير ماهيت به رهگذر اين از و تاكيدكردند
سازماني ، زاويه همين از دورژه موريس همچنين.اعتقاديافتند
و ميكند تلقي قدرت كسب براي تلاش را احزاب اصليترينوظيفه
انتخابات تعميم و راي حق گسترش محصول آنهارا پيدايش
عبارتي به و مقننه درمجالس حزب اوريشه نظر به.ميپندارد
.است نهفته قانونگذار گروههاي انتخاباتيبا ستادهاي ادغام
مجالس در همسو نمايندگان از تشكيلجناحهايي با كه آن توضيح
ارتباطي و تبليغاتي عملكرد ضرورتتداوم نيز و قانونگذار
دو اين گيري ، راي ايام از وبعد قبل در انتخاباتي ستادهاي
.ميگردند حزب پيدايش ساز وزمينه ميشوند تركيب هم با پديده
ولي ;هستند دروني دارايمنشاء احزاب اين دورژه نظر به
در راي حق بواسطهتعميم كه دارند وجود نيز ديگري احزاب
و ميآيند بهوجود سياسي مشاركت اقشارخواهان و گروهها ميان
تلقي منشاءبيروني داراي خود فرامجلسي خاستگاه لحاظ به
ملاك سازمانرا اگر دورژه عقيده به ديگر سوي از.ميشوند
از خواصرا و عوام احزاب ميتوانيم دهيم قرار احزاب تقسيم
خواصمبتني احزاب برخلاف عوام احزابسازيم متمايز يكديگر
قوي مراتب سلسله و منسجم سازمان از و عضويتاند حق بر
اتكا با خواص احزاب ليكن ، برخوردارند سامان به وتشكيلاتي
نيازي خود ، نفوذ صاحب و اشرافي رهبران شخصي برسرمايههاي
بود راستا همين در.نميبينند گسترده تشكيلات اين بهايجاد
تقسيمبندي اين به نيز را فراطبقاتي احزاب كهالدرسولد
به توجه عين در حزبي قوي مراتب سلسله فاقد را وآن افزود
همين بر هم شارلوت ژان.دانست حزب اعضاي نه دهندگانو راي
فراطبقاتي حزب تعريف همان با را رايدهندگان احزاب سياق
بودن تشكيلاتي درجه برحسب نيز ولاوسن كرد تبيين الدرسولد
:از عبارتند كه كرد دستهتقسيم شش به را آنها احزاب
برهه در تنها مقطعيكه احزاب عوام ، احزاب كلوپها ، "
و حزبي پيشتاز ، كميتههاي احزاب ميشوند ، ظاهر انتخابات
كه همچنان درادامه (Lawson ,K.1976 977) ". خواص احزاب
جايگزين فراگيربزودي احزاب كه نمود پيشبيني كرشهايمر گذشت
.بودهاندميگردد خواص احزاب جانشين خود كه عوام احزاب
به سازمانرا عنصر واينر و لاپولومبار پايه اين بر همچنين
و سياسيدانستند تشكيلات ساير از نوين حزب مميزه فصل عنوان
عمر وابستهبه آن عمر كه كردند تعبير تشكيلاتي به را حزب
ملي گوناگون نقاط در مختلفي شعب و نباشد رهبرانش
فراسوي به را خود سازمان و نمايد تاسيس وبينالمللي
قدرت كسب در ذينفوذ ، گروههاي از تمايز در و مركزبگسترد
بحرانهاي از ميتواند حزب نگره اين ازقدمبماند ثابت
با ديگر عبارت به.شود ناشي مشاركت و مشروعيت ، همبستگي
كسب لزوم و مشروعيت سنتي مباني نابودي و توسعهسياسي تداوم
و ميشوند مشروعيت بحران دچار سياسي مردمي ، نظامهاي مشروعيت
هواداران يافتن و مردمي پايگاه كسب قدرتبراي صاحبان لذا
همبستگي بحران از مراد.حزبميپردازند تشكيل به اجتماعي
دعاوي برابر در را خود سياسي نظامهاي"غالبا كه است آن نيز
مقابل در كه مييابند قومي طلبانهاقليتهاي استقلال
بحران با را دولت و ميكنند مليمقاومت دولتهاي تمركزگرايي
به قدرت كسب براي هم اقليتها واين ميسازند مواجه همبستگي
بحران در احزاب ريشه سومين بالاخره.ميآورند روي حزب تشكيل
جديد طبقات ظهور از آمده بر اينبحران كه است نهفته مشاركت
هر بهاست (صنعتي جوامع طبقاتمتوسط و كارگران) اجتماعي
احزابدر تشكيلات و سازمان بررسي به ساختگرا ديدگاه تقدير
ابعاد ساير تبيين و ميپردازد آنها مرامنامه با رابطه
وا شناختي جامعه بينشهاي ديگر به آنهارا
تبيين به "عمدتا حزبكاركردگرايي كاركردگراييميگذارد
در را پديده اين عملكرد و تاكيدميكند احزاب آثار و نقشها
اين.مينشيند تحليل به اجتماعي-سياسي نظام با ارتباط
و احزابند مستقيم عملكرد خاصمعرف معناي در البته كاركردها
حزبي فعاليتهاي عوارضغيرمستقيم و نتايج به عام مفهوم در
نگره اين از فرانكسورلف نمونه عنوان به.دارند اشارت
بهفعاليتهاي دمكراتيك نظامهاي در را احزاب وظايف
هدايت كنترلو براي نظامي را حزب و ميكند محدود انتخاباتي
فرهنگبر و محيط تاثير به او.ميگيرد نظر در انتخابات
سازمان است معتقد و دارد توجه نيز احزاب سياسي كاركردهاي
تعيين جامعه در آن نقشهاي ايفاي نحوه را حزب وكاركرد
در سياسي احزاب تمايز باعث هم كاركردها همين ميكندكه
نيز اپشتاين كه است راستا همين در.مختلفميگردد جوامع
ايفا انتخابات در را خود نقش مهمترين احزاب":ميكند تاكيد
مبنا اين بر لاوسن همچنين (Epstein,L.D.86)".مينمايند
و مردم بين ارتباط ايجاد شامل را وظيفهاحزاب مهمترين
گماردن با احزاب است معتقد بهعبارتي و ميداند حاكمان
ميان مستمر ارتباط نوعي مقاماتدولتي به خود نمايندگان
شكلدهي قالب در احزاب بنابراين.ميكنند برقرار دولت و مردم
و سازماندهي و نامزدهايانتخاباتي انتخاب عمومي ، افكار
مردم بين ايجادارتباط" به دهندگان راي جهتدهي
ارتباط اين كه(Lawson, k: 31966) "وزمامدارانميپردازند
و دولتي درمقامات احزاب نمايندگان گماشتن مبين سو يك از
از و است تشكيلاتشهروندان و اجتماعات در دولتي مقامات حضور
شهروندان به طريقاحزاب از خود عكسالعملي وجه همين طرفي
توسط متخذه وسياستهاي دولت اقدامات مقابل در كه ميآموزد
سياسي آموزشمشاركتپذيري اين.دهند نشان واكنش دولتمردان
با را بكوشندارتباطشان حاكمان ميشود سبب نيز شهروندان به
تداوم شرط جمعيبه خواستههاي تامين در و نمايند حفظ مردم
به بدينسانحزب.دهند بروز خود از بسنده تلاشي قدرت ،
صورتيعني اين غير در و ميپردازد مشاركت هدايت و ساماندهي
به...حزب روزگار" خود ارتباطي كاركرد به توجه عدم
:17)."شد خواهد آن جايگزين ديگري تشكيلات و رسيد سرخواهد
كاركردهاي شد سبب نكات اين به توجه (Lawson, k.:1988
نظام پايداري و ثبات زننده برهم تاثيرات بهمعناي هم احزاب
.گيرد قرار التفات مورد آن مثبت كناركاركردهاي در سياسي
موجب "عملا مخالف احزاب چگونه داد نشان ترتيبژرژلاوو اين به
به نيز مرتن يا و ميشوند محسوب حاكم نظامسياسي تقويت
هر بهنمود توجه عطف احزاب پنهانفعاليتهاي عواقب تبيين
نقشهاياحزاب و آثار بررسي به گرا كاركرد ديدگاه اگرچه روي
رافراتر احزاب نگره اين حال اين با اما ميپردازد جامعه در
برايآنها شده تعيين پيش از نقشهاي و ميكند تصور محيط از
نهادها از ديگر برخي "احتمالا كه ميگيرد نظر در
محمدي عباس.نمايند ايفا را وظايف اين نيزميتوانند
دارد اصلادامه
|
|