آري:حزبي منافع
!هرگز:پاسخگويي
باحجتالاسلام گفتوگو در فشار گروههاي و احزاب اسلامي ، انقلاب
آخر قسمت - انصاري مجيد
"مثلا نميباشد اينگونه سياسي شخصيتهاي مورد در چرا:همشهري
به كه سياسي شخصيتهايي انقلاب از قبل در ميبينيد شما
و غرب به گرايشهايشان بودند مطرح ايران در عنوانسياستمدار
آنها به اعتمادي هيچ هم مردم و بود مشخص مردم شرقبراي
مردم همين اما !وزراء و وزير تا گرفته پادشاه نداشتنداز
از بعد اينكه با) انقلاب از بعد و ميآيند همانسابقه با
كه بودند احزاب و سازمانها درون در همشخصيتهايي انقلاب
به اعتماد براي را راهشان (بودند غرب يا شرقو به وابسته
.ميكنند پيدا (ره) مثلامام بزرگي شخصيت
مقايسه مقايسه ، .است متفاوت كلي طور به موضوع:انصاري
بدين من صحبتهاي كه ميدهم توضيح "بعدا من نميباشد درستي
رد مطلق بطور بخواهيم را گرايي حزب واقع در كه معنينيست
بخاطر احزاب كه نميدهد هم را نتيجه اين من كنيم ، صحبتهاي
و سياسي تشكلهاي جهت در گامي مردم ، گذشته منفي اينذهنيت
اينگونه نبايد من بحث از.برندارند جامعه متشكلكردن
.شود استنباط
يك عنوان به ميخواستم تاريخي ذهنيت يك تحليل به "صرفا
در كه بودند اشخاصي اسلامي انقلاب رهبران.بپردازم عامل
.شدند بزرگ مردم با.كردند حركت مردم با مردم ، مبارزه متن
.كردند رشد و شدند متولد ايران مردم اسلامي جامعه بطن در
راس در.نشيبها و فراز تمام در برداشتند گام دركنارمردم
رهبر يك از قبل را امام مردم ، .است امام اينهاحضرت تمام
روحاني يك تقليد ، مرجع يك عنوان به قبل ازسالهاي سياسي ،
گرايش او به و بوده شناخته شناس اسلام و وارسته ، روشنفكر
.نبود شخصي مسائل فكر به لحظهاي هم امام و كردهبودند پيدا
طول در كوچك قدم يك و گام يك رهبرشان كه كردند مردممشاهده
سياسي و وديني فكري رهبري صحنههاي در حضور و مدتمبارزه
قدم خانوادگي آسايش و شخصي مسائل و نفس برايهواهاي
رهبران ديگر و امام به مردم اعتقادي عوامل.است برنداشته
شده موجب عوامل همين هم امروز و بود واساسي پايدار ديني
مردم باز دشمنيها همه و تبليغات همه و همهمشكلات عليرغم كه
و حزب هر از فراتر كشور ، اسلامي رهبران به جاننسبت عمق از
كه اشخاصي حساب اين بنابر.باشند داشته حزبگرايياعتقاد
از قبل كه شخصيتهايي با بودند مردم با و مردمبودند همراه
"اصلا.است متفاوت "كاملا نبودند مردم با روزهم يك انقلاب
واقعيت يك است نبوده قراردادي بدبيني دورهيك آن بدبيني
مثل كه ملت منافع از جدا و ملت از افراديجدا.است بوده
راس در كه بودند احزابي گذشته احزاب.بودند احزاب همان
آن با هم عمل ميدان در و سوء آنعملكرد با افرادي آنها
از بعد.بياورند بوجود منفي توانستندذهنيت ناموفق تجربه
افتاده راه كه رسمي و خودي حزب كهحزب ، كرديم عرض ما انقلاب
مردم قبول مورد شخصيتهاي از كه ايرانبود اسلامي جمهوري حزب
عدم و سو يك از حزب تجربهتشكيلاتي "اولا ولي گرفت شكل
هم بعد و ديگر سويي از كلاسيكحزبي شده تعريف سازماندهي
"بعدا كه مسائلي و افرادداشتهاند اين تك تك كه مشغلههايي
آمد بوجود حزب خود داخل كهدر انشعابي "نهايتا و آمد پيش
حزب به مردم واقع در كمكرد ، را اسلامي جمهوري حزب كارآيي
حزب ولي نميكردند نگاه بدبينانهگذشته ديد با اسلامي جمهوري
.بكند ساماندهي و نتوانستسازماندهي عمل ميدان در
در مردم كه هستند زيادي سياسي گروههاي كشور در هم الان
پيدا آنها به توانستهاند را نسبي اعتمادهاي مدت اين طول
كساني.است گذشته انقلاب عمر از سال ديگر 20 امروزه.بكنند
راحتي به مردم مياندازند راه حزب و سياسي گروههاي كه
بررسي مورد را آنها گذشته و سياسي شناسنامه خواهندتوانست
لحاظ به چه و فردي لحاظ به چه.بدهند مطالعهقرار و
.بياورند بدست را اعتماد كافي ديد وبا حزبي گرايشهاي
در فعال رسمي حزب ما كه ميكنم عرض جا همين در من
را قدرتمندي حزبي عملكرد كنوني دوران در ولي كشورنداشتيم
عملكرد اين كه كردند اعمال مساجد و ديني مجامع روحانيتو
ستم رژيم عليه جامعه نيروهاي بسيج و مردم جلباعتماد در
فعاليت تاريخ در حزبي هيچ ميكنم فكر.بود بسيارموفق شاهي
در.بكند منسجم را مردم مقدار اين باشد حزبينتوانسته
سازمان و مساجد امور سازمان و روحانيت اينموردسازمان
داشته مهمي نقش عزاداري و ديني هياتهاي سازمان حسينيههاو
.دارند و
موارد در و خاص شعاعي در سازمانها اين كه است طبيعي اما
به حزبي عملكرد اما.كنند هدايت را جامعه خاصميتوانند
و حزب مشخصات با حزب يك تشكيل به احتياج معناياصطلاحي ،
تا دارد خاص اقتصادي وديدگاههاي نامه اساس ارائهمرامنامه ،
تخصصي و مشخص عرصههاي در را جامعه بتواند عمل درميدان
.فعالكند
فرموديد اسلامي جمهوري حزب مورد در را مطلبي:همشهري
جمهوري حزب كه گفتيد.گيرد قرار ما بحث پايه ميتواند كه
بود جوشيده مردم درون از بود ، خودي حزب كه آنجا از اسلامي
در مردم حركت در بنابراين داشتند اعتماد آن به مردم و
عبارت به.است بوده موءثر بسيار مقاطعانقلاب از بسياري
سازمانهاي و حزب به نسبت كه منفي برخلافذهنيت مردم ديگر
اسلامي جمهوري حزب به داشتند انقلاب درجريان و قبل در سياسي
حزبي فعاليت فعالانه و كردند اعتماد همانويژگيها دليل به
حزب فعاليت تا شد باعث فرموديد كه عواملي عامليا.داشتند
نظير موارد و مشغلهها انشعاب ، كند ، پيدا اسلاميافول جمهوري
در يعني مردم ، از نه برميخاست حزب درون كهاز بود اينها
حزبي حركت فقدان اساسي عامل كه نيست ذهنيتمردم اين اينجا
.ميشود
شما برداشت اين سوءال اين به دادن پاسخ از قبل:انصاري
در مردم گسترده فعاليتهاي وجه هيچ به بكنم ، تصحيح را
فعاليتهاي از ناشي فعاليتهاي "صرفا نبايد را انقلاب اوايل
شد ايجاد فضايي يعني.كرد قلمداد ايران اسلامي جمهوري حزب
و سريعتر بسيار حركتش كه هم امام حضرتكرد وحركتايجاد
اسلامي جمهوري حزب بود ، اسلامي جمهوري حزبي ازحركت عظيمتر
هم و بودند مردم از رهبرانش هم كه جهت ازاين ايران
يك توانست بود امام و انقلاب مردم ، شعارهايشبا آرمانهاو
كه نيست معني اين به هرگز ولي.بكند ايجاد را اعتقادي
انجام دوران آن در كه پيشرفتهايسياسي و تحولات اقدامات ،
همراه حزب دادكه نشان درواقع.است حزبي كار نتيجه ميشد
.است بوده مردم
و جانبه همه تاثير وگرنه است حزب به مربوط بحث:همشهري
.است بديهي امر انقلاب تدام و پيروزي در عميقامام
ايران اسلامي جمهوري حزب بگويم بايد حال هر به:انصاري
اين همه تعقيب صدد در من كه شد ، مختلف آفتهاي دچار اگر
دشمنان تبليغات از ناشي آفتها اين از بعضي نيستم ، آفتها
قرار امام دستور به "نهايتا كه بود ديگري مسائلمختلف است
تا بكند حركت حزب از فراتر و آزادتر جامعه كهفعاليتهاي شد
و سنجيدهتر هم روز همان اگر ولي.نشود جدي دچارمشكلات
نظر به ميكرد حركت اسلامي جمهوري حزب علميتر و حسابشدهتر
.بكند پيدا دست جامعه اساسيتر سازماندهي به بود منقادر
وثوق مورد افراد از متشكل حزب يك اگر همينطور امروزهم
و شفاف دستورهاي و اساسنامه و مرامنامه با واعتمادمردم
مردم اعتقاد ميتواند فزاينده طور به "طبعا كند روشنفعاليت
ذهنيت كرديد ، اشاره كه طوري همان و.كند جلب بهخودش را
بين از تدريج به ايران در احزاب بد ديرينه متكيبه منفي
.برود
بايد قانونگرايي فرمودند جمهور محترم رياست همانطوريكه
كار سرلوحه سياسي فعاليتهاي بخصوص اجتماعي فعاليتهاي در
فعاليت بخواهد كه صنفي هر و ودسته گروه شخص ، هر و شود
خيلي اماباشد آزاد اساسي قانون چهارچوب در بكندميتواند
بشوند مشخص مسئولينش.بشود ثبت و بياييد روشن وخيلي شفاف
استفاده بدون.بشود عرضه مردم به شفاف خيلي مواضعآنها و
در و بكنند عرضه را خودشان افكار فشار و اهرمهايزور از
بهترين ميتوانند احزاب و گروهها رقابت مردمدر كه اينجاست
جهت را دمكراسي اصطلاح به مستمر تمرين ويك بكنند انتخاب را
داشته مطلوبتري بالندگي و بيشتر آگاهيهايسياسي به رسيدن
اسم اينجا در مناست موانع و ازمشكلات يكي هم اين.باشند
اعضاي از يكي عنوان به اما نميخواهمببرم را خاصي گروه
پرقدرت "نسبتا گروههاي از كهبعضي ميكنم عرض احزاب كميسيون
ظاهر انتخابات در است كلكشور در آنها فعاليت دامنه كه
عملكرد يك انتخابات در "ودقيقا ميكنند عمل وسيع ميشوند ،
طرف از آنها به كه زماني ودهند مي ارائه خود رااز حزبي
براي بكنيد مراجعه كهبايد مينويسيم نامه احزاب كميسيون
پرسيد بايد.نيستيم ماحزب كه ميكنند اعلام پروانه ، دريافت
همه كه گروهيهستيد يك !هستيد چه پس نيستيد حزب اگر
واقع در داريديعني انتخابات در را حزب يك سياسي عملكردهاي
يك رسمي اماپاسخگوي بكنيد استفاده ميخواهيد حزب منابع از
است مشكلاتي همه اينها.باشيد داشته نميخواهيد را سياسي حزب
فراتر گاهي نوعگروهها همين "اتفاقا و دارد وجود كه
حتي و جلوترميگذارند را پا حزبي اهداف و ازفرهنگ
كردناذهانعمومي مشوش باعث كه ميكنند فيزيكي برخوردهاي
اما شيوههاروميآورند اينگونه امثال به گروهها اين.ميشود
.باشد جوابگو كه نيست كسي مسئوليتخواهي هنگام
در كه گروهها اين ميشود باعث عواملي چه:همشهري
ميكنند هم فيزيكي برخوردهاي و نكرده عمل چارچوبقانون
شما باشند؟ داشته فعال حضور سياست درصحنه بتوانند
مراجع از مجوز نيستند حاضر حتي اينجريانات كه ميفرماييد
آزادانه فعاليت بتوانند بايد دليل چه پسبه.بگيرند قانوني
بدهند؟ ادامهحيات و باشند داشته
در طرفداراني گروهها اين از يك هر هرترتيب به:انصاري
خاص تفكر يك نماينده سياسي گروههاي از يك هر.دارند جامعه
امكاناتي از و هستند جامعه در خاص گرايش يك نماينده و
رسانهاي و تبليغاتي امكانات جمله از هستند همبرخوردار
خودشان حيات به ميتوانند جهت اين به و كلمه عام بهمعناي
فعاليت ادامه براي مشكلي و دارند مالي منابع.ادامهدهند
عدم و قانونگرايي عدم ميكنند ايجاد كه مشكلي تنها.ندارند
.است آنها منضبطبودن
تا فشار گروههاي ميكنيد فكر سوءال آخرين عنوان به:همشهري
شوند؟ ايران در حزب پيدايش مانع ميتوانند اندازه چه
است خوبي جواب واقع در و است خوبي سوال اين:انصاري
و مثبت معناي به را تحزب اگر ما كه اوليهاي سوالات براي
به بايد است ، هم لازم كه بدانيم لازم جامعه براي اصطلاحيكلمه
مختلفي موانع.بكنيم مبارزه آنها شكلگيري موانع با طورجدي
شما كه فشار گروههاي همين جمله از هست باره دراين
صورت به فعاليتشان گاهي فشار گروههاياشارهفرموديد
با ميشوند صحنه وارد كه وقتي.است شبهحزبي فعاليتهاي
غيرمردمي ، برخوردهاي غيراخلاقي ، خشن ، برخوردهاي برخوردهاي
و تشنج جلب اين خودميكنند متنفر و خودمنزجر از را مردم
كند خسته هم سياسي مثبت فعاليت از را استجامعه ممكن فشار
و آزادي تشكل ، وجود "اصولا كه آورد بهوجود را تصور اين و
ذهن در لذا و است شده مشكلات اين باعثوجود جامعه در حزب
بهتر مشكلات اين از رهايي براي كه شكلميگيرد تصور اين مردم
اين.بگذريم سياسي فعاليتهاي و حزبي وفعاليت حزب از است
و مردم به دهم مي هشدار "واقعا و است خطرهايجدي از يكي
كه كشور سياسي صحنه در حاضر دلسوز مسئولينسياسي و جامعه
وگرنه بكنند طرد را فشار گروههاي باشندو مراقب خودشان
مردم مشروع آزاديهاي شدن محدود نتيجهكارشان فشار گروههاي
هموار "نهايتا و حزبي و سياسي فعاليتهايسالم شدن ، محدود
استبداد يك يا و مرج و هرج يك جامعهبراي عمومي بستر كردن
ما سياسي نظام به توجه با درايران استبداد البته كه است
سياسي نظام كه چرا گشت بازنخواهد هيچگاه خداوند خواست به
قالب در اسلام به ديگر ازسوي و است مردم به متكي نظام ما
در جامعه عمومي فرماندهي "نهايتا.است متكي كشور فقيه ولايت
برنخواهيم استبداد به ما و.اعمالميشود فقيه ولايت قالب
كنند خسته گونهاي به را مردم گروههايفشار ، اگر اما.گشت
كه است طبيعي بشوند منصرف پرنشاطسياسي فعاليتهاي از كه
مورد در بحث پايان در من.نخواهدبود خوشايند جامعه براي
نبودن كه كنم اشاره بايد ايننكته به احزاب تحقق و شكلگيري
شده موجب كشور كنوني عرصهفعاليتهاي در سياسي ضرورت اين
دچار مردم انتخابات در "مواردمخصوصا از برخي در كه است
سياسي گروههاي از برخي ديگرگاهي تعبير به.بشوند سردرگمي
مجلس انتخابات در را سردرگميكساني همين از استفاده با
چهارچوب بسا چه كه رايميگيرند مردم از و ميكنند معرفي
كلي طور به فرهنگي و اقتصادي ، اجتماعي مسائل در آنها فكري
مشخص حزب يك چون ولي.جامعهباشد اكثريت خواست با مغاير
و افراد گونه اين هم اعلامشدهاي قبل از مواضع نيست ، شدهاي
همه و كلي شعارهاي درقالب جريانات همين.ندارند جريانات
مطرح را افرادي گستردهكلي ، تبليغات يك پوشش در و پسند
متوجه بعد ولي.جلبميكنند هم را اعتمادي "طبيعتا و ميكنند
را حركتهايي درغيرمجلس ، يا مجلس در افراد اين كه ميشويم
ما.نميباشد جامعهمنطبق عمومي خواست با كه دهند مي انجام
از يكي شايد و راخوردهايم زيادي ضربههاي رهگذر اين از
هم ما كشور در سياستهايتوسعه ناپايداري باعث كه عواملي
معضلات از يكي مسائلاقتصادي در الان.باشد موضوع همين شده
و اقتصادي مواضع سياستي ، ناپايداري ناپايداري كشورمان جدي
در و سرمايهگذاري در امنيتكافي و تضمين عدم و ثبات عدم
گونهاي به هم فرهنگي درمسائل.است اينها امثال و سود جلب
فعال احزاب كلمه معنايواقعي به اگر ما حاليكه در.ديگر
.نخواهدداشت وجود مشكلات اين باشيم داشته
سپاسگزاريم:همشهري
|