|
جمهوري حكومتهاي
نظري مباني
روسو ژانژاك انديشههاي به نگاهي
و برابري اصل دو كه ميكند اعلام بلند صداي با روسو o
اولويتها صدر در تقنيني نظام هر در كه دارند آزاديجا
كه شده امر اين به مصروف او كوشش اعظم بخش و گيرند قرار
پذيرد صورت كاري بايدچنين چرا كند ثابت
كه است عمدهاي مباحث از آن مباني و جمهوري حكومت:اشاره
فلاسفه اما.پرداختهاند آن به ديرباز از سياسي فلاسفه
را جديد دنياي به ورود فكري زمينههاي كه روشنگري ، عصر
مورد را حكومت از نوع اين نو انديشهاي با فراهمساختند
و گسترده مباحث عرصه اين در ژانژاكروسو.قراردادند بررسي
فراوان نقدهاي مورد بعدها روسو نظريات.تاثيرگذاريدارد
از يكي عنوان به همچنان او اما گرفت ، انديشمندانقرار ديگر
با حاضر مقاله.است مطرح جمهوري حكومت پردازاناصلي نظريه
باب در روسو نظريات به ابتدا تعاريفجمهوري ، برخي ذكر
و برابري) جمهوري حكومت اصول آن از وپس ميكند اشاره حكومت
به وي نظر از را (قانونگذاري قانونمندي ، نمايندگي ، آزادي ،
.ميگذارد بحث
مقالات گروه
با توام زندگي كه دريافتند انسانها خلقت ، بدو همان از
يكديگر كنار در اينكه مگر نيست ، امكانپذير وآسايش رفاه
ترتيب بدين.ببرند بهره هم وجود از بتوانند تا باشند
ايجاد نيازها اين برآوردن براي اوليه و ابتدايي جوامع
اغتشاش و بينظمي از جلوگيري بهمنظور ديگر سوي از.شدند
مرور به كه شوند حاكم جوامع براين نيز قوانيني بود لازم
اين به بيشتري افراد تعداد تغييركرد ، قوانين اين شكل زمان
شكلهاي به نهايت در و شدند دولتهابزرگتر پيوستند ، جوامع
...و پادشاهي جمهوري ، چوندمكراتيك ، امروزيشان مختلف
.درآمدند
است حاكم جمهوري از خاص نوعي كشورها اكثر در كه آنجايي از
جمهوري طرح ارائه اوليه پيشگامان از يكي نيز روسو اينكه و
نظريات از گوشهاي به مقاله اين در تا شده سعي لذا است
براي بحث به ورود از قبل.شود پرداخته جمهوري روسودرباره
و جمهوري از تعاريفي ارائه به ابتدا بحث موضوع روشنترشدن
.جمهوريتميپردازم
غير يا دموكراتيك حكومت جمهوري سياسي ، قاموس در
يا مستقيم راي توسط آن زمامدار كه است دموكراتيكي
آن در توارث و شده انتخاب مختلفمردم اقشار غيرمستقيم
جمهوري.است محدود آن زمان مورد ، مدت برحسب و ندارد دخالتي
حكومت يا پارلماني رژيمدموكراتيك به موارد بيشتر در
خود خودي به جمهوري.اطلاقميشود نيز غيرسلطنتي ديكتاتوري
زمامدار قدرت محدودكننده بلكهسيستمهاي نيست دموكراسي معرف
ايفا كشور يك نظام در مهمي نيزنقش پارلمان و احزاب مانند
(1).ميكنند
مضمون بدين را جمهوري حكومت اروپايي فرهنگهاي اما
:ميكنند تعريف
ميكنند حاكميت اعمال "مستقيما يا مردم آن در كه حكومتي"
".خود برگزيده نمايندگان تاتوسط
جمهوري حكومت.است دموكراسي حكومت نوع بهترين جمهوري
و صورت بيانكننده جمهوري منتها است دموكراسي حكومت همان
مردم (2)آن محتواي بيانكننده دموكراسي و است حكومت قالب
در نيز آنها قدرت و داده قدرت خود نمايندگان به آزادانه
.باشد مردم ونظارت اختيار
است افلاطون از "پوليتيا" كتاب مشهور عناوين جمهوريت اما
سرمشق و ميباشد سياسي فلسفه در قديم آثار مهمترين كه
اصلي محور.است بوده مابعد ادوار يوتوپياي و فاضله مدينه
"كامل شهر" به آن در بحث كه است عدالت كتابمسئله اين
.ميرسد
از م قرن 18 اواخر در عثماني تركهاي را جمهوريت اصطلاح
در بار اول و ساختند (عامدي مردم ، همدلي) جمهور عربي لغت
كار به كشور آن جمهوريهاي و فرانسه جمهوري نخستين مورد
(3).رفت
كليه به جمهوري فرانسه ، و امريكا انقلاب از قبل تا
اعمال و رعايت را ملت رفاه و منافع كه ميشد اطلاق رژيمهايي
.ميشد نيز آريستوكرات و سلطنتي رژيمهاي شامل حتي كه ميكرد
در او "عمومي اراده" تئوري و روسو چون بزرگي متفكر آثار
بحث و بود موءثر دموكراتيك رژيم به تمايلعموم افروختن
پيش آمريكا و فرانسه انقلاب دردوران را جمهوري درباره
طرق با زمامدار گزينش و سياسيآمريكا استقلال با.كشيد
مفهوم به كه شد اعاده مجددا جمهورينيز رژيم وي ، محدودكردن
و آزاد دولت رژيم نوع دراين.است نزديكتر آن امروزي
تضمين شكل به مدني و حقوقسياسي كليه آن در و است قانوني
حق جمهوري رژيم ديگردر مهم مساله.است گشته حفظ شده
(4).اعمالميشود مردم برگزيدگان توسط كه است حاكميت
افلاطون ، چون فراواني انديشمندان هم روسو از قبل
و حكومت نحوه مورد در..و هابز ارسطو ، مونتسكيو ،
اما بودهاند ، عميقي و مفصل نظريات ارائهكننده حكومتداري
.بود هيجدهم قرن سياسي متفكر عميقترينواثربخشترين روسو
حكومتهاي مدل به ميكند ارائه وي كه وعقايدي آراء اگرچه
خود علاقه مورد سياسي نظام به او اما نزديكتراست دموكراسي
.ميكند اشاره عنوانجمهوريخواهي تحت
در آن طبقهبندي كه ميشود باعث روسو كار اصالت
.باشد دشوار اندازهاي تا اجتماعي -سياسي نظريههاي چارچوب
تكاملي انديشههاي مدافعان از يكي عنوان به را روسو گرچه
چشماندازهاي از او كار به نگريستن اما تفسيركردهاند
.است امكانپذير ديگرنيز متفاوت
روسو ژانژاك
در كلمه فرانسوي معناي به چند هر (781712) روسو ژانژاك
معناي به فيلسوف را او اما است فيلسوف هيجدهم ، قرن
سياست و ادبيات فلسفه در وي تاثيرناميد امروزينميتوان
در دموكراتيك شبه ديكتاتوري سياسي فلسفه مخترع اوبود قوي
هيجدهم قرن ماكياولي را روسو (5).است مطلقه مقابلسلطنت
بابت از روشنگري عصر چهرههاي از چهرهاي هيچ به ناميدهاندو
اندازه به تاكنون برداشت و بيان و جسارت و وانديشه اصالت
كبير انقلاب پيشوايان كه هنگامي.است نشده اعتبارداده او
افكار كردن وارد خاطر به خود گوناگون نظرات بانقطه فرانسه
انديشهها گونه اين به بخشيدن فعليت و سياست بهجهان جديد
همه از بيش كردند اقرار همگي ميگرفتند قرار موردمحاكمه
(6).كردهاند پيروي روسو ازنظريات
.ميباشد "اجتماعي قرارداد" وي آثار مشهورترين از يكي
پادشاهان آسماني حق و دفاع دموكراسي از كتاب اين در روسو
گرچه كه است اين بر فرض اثر اين درميكند انكار را
دليل به اما بودند خوشبخت اصيل ، حالتطبيعي در انسانها
داشت وجود آنها بقاي ادامه درراه كه متعددي موانع
وادي اين از (طبيعي مشترك ، ويرانيهاي آلام فردي ، بيماريهاي)
(ص 59 قرارداداجتماعي ، ).شدهاند رانده
:روسو آراء و عقايد
حكومتها انواع:الف
:ميشوند تقسيم دسته سه به حكومتها روسو نظر از
يا ملت افراد تمام به را حكومت ميتواند حاكمه هيات -1
بيش روسا عده كه طوري به نمايد ، واگذار آنها اكثريت به
.ميشود ناميده دموكراسي حكومت نوع اين.باشد مرئوسين از
بسپارد معدودي نفرات به را حكومت حاكمه هيات است ممكن -2
اين.باشد روسا از بيشتر خيلي مرئوسين تعداد كه طوري به
سه.ميخوانند اشراف حكومت يا كراسي آريستو را حكومت نوع
.موروثي و انتخابي طبيعي ، :دارد وجود اشرافي حكومت نوع
شود واگذار نفر يك به فقط حكومت امور تمام است ممكن -3
را حكومت نوع اين.بگيرند دستور او از فقط افراد تمام و
.مينامند پادشاهي حكومت
دولتهاي در دموكراسي جاي بهترين كه است معتقد او
دولتهاي در سلطنت و متوسط دولتهاي در كراسي آريستو كوچك ،
كراسي آريستو" وي نظر در ميناميم جمهوري ما آنچه.است بزرگ
همه حال مناسب اما ميباشد حكومتها بهترين كه است"انتخابي
(7).كشورهانيست
كه است اين حكومت طبيعيترين و بهترين":ميگويد او
شرط به بگيرند ، دست در را توده كارهاي سررشته قوم ، عقلاي
.خودشان نفع به ونه نمايند حكومت توده بهنفع آنكه
(اجتماعيص 85 قرارداد)
جمهوري حكومت اصول:ب
آزادي و برابري -1
آزادي و برابري اصل دو كه ميكند اعلام بلند صداي با روسو
گيرند قرار اولويتها صدر در تقنيني نظام هر در كه جادارند
چرا كند ثابت كه شده امر اين به مصروف او كوشش اعظم وبخش
.پذيرد صورت كاري بايدچنين
و فلسفي نظر از چه افراد كه است اين برابري از منظور اما
هيچ نظريه اين موجب به.برابرند هم با حقوقي نظر از چه
از بيش افراد از يكي قدرت جامعه در كه ندارد دليليوجود
به حكومت قدرت افراد برابري دليل به پس.ديگريباشد قدرت
اين مفهوم كه پنداشت چنين نبايد البته.تعلقدارد مردم جمع
دارايي و قدرت از مطلق طور به شهروندان كههمه است آن جملات
قدرت كه است اين روسو منظور بلكه برخوردارباشند مساوي
كار به ستم و تعدي راه در را آن ميزانينباشدكه به افراد
كشور در شخص مقام و موقع وسيله به قدرتبايد اعمال و ببرند
.شود مطرح قوانين و
موضوع حكومت ، امر در بشر افراد برابري مستقيم نتيجه
كه است معني بدين "ملي حاكميت"است "حاكميتملي"
.دارند حكومت حق فقط مردم خود است ، خودملت ملت فرمانرواي
بالاتر يا مساوي نيرويي هيچ و بالاترينقدرتهاست ملت اراده
با كه است معتقد نظريه اين روسوبنيانگذار.نيست آن از
مردم توده از بتوانند عدهاي ممكننيست ملي حاكميت بودن
نظر بهگيرند كار به خود نفع رابه آن و كنند بهرهبرداري
استوار ملي حاكميت بر كه حكومتياست حق بر حكومت تنها وي
.باشد
ملي حاكميت كه ميگيرد نتيجه خود استدلالهاي از روسو
كه هنگامي حتي":ميگويد او ".عمومي اراده از عبارتاست
اراده دارد ، غلبه مردم بر خصوصي تمايلات شهواتو تمام
وجود با بگويم خواهم نمي ماند مي پاكباقي و عموميثابت
منافع اين زنند ، مي پا پشت منافععمومي به مردم اينكه
اراده كه است اين مقصود ماندبلكه مي باقي محفوظ "كاملا
باقي اشخاص فكر در و آناست در عموم نفع آنچه يعني عمومي
.(ص 162 اجتماعي ، قرارداد) ".ميماند
ميشود ناشي همگاني اراده از قانون انديشمند ، اين نظر از
.است همگاني هدف يك آن هدف و
را انسانها بين طبيعي مساوات كه است همگاني اراده اين
عام خرد فرمان كه است آسماني نداي همان اين ميكند ، الزامي
با موافق كه ميدهد يادش و ميكند ديكته شهروندي هر به را
.نباشد تضاد در خود با و كند عمل شخصياش قضاوت احكام
برگذشت مبتني آن اساس كه سياسي جامعه يك تنها:آزادي -2
يا مدني آزادي به ميتوانيم ما است طبيعي ازآزاديهاي
حوزه در قانون و آزادي با ارتباط و پيوستگي.اخلاقيبرسيم
ما زماني زيرا است روسو نظريه اختصاصات از يكي امورسياسي
قانون بوسيله هم كه ميآوريم نظر در را خود آزادياخلاقي
(8).است گشته محدود آن توسط هم شدهو مقرر
از فردي وابستگي هرگونه باشد نداشته وجود آزادي اگر
باشد ، نداشته وجود برابري چنانچه و كاست خواهد دولت قدرت
(فصل 3 سوم ، كتاب)داشت نخواهد دوام آزادي
قانونمندي -2
يك در اساسي و مهم جايگاه قوانين انديشمند اين نظر از
همگاني اراده از قانون گفتيم كه همانطور.دارند جامعه
كه بيآن انسانها است ممكن چطور ":ميگويد او.ميشود ناشي
بيآنكه كنند ، اطاعت بدهد دستور آنها به سرشان بالا كسي
كه وقتي باشند آزادتر و كنند ، داشتهباشندخدمت اربابي
آزادي از بخش آن فقط آشكار اجبار درزير كار با هركدامشان
!بيازارد را ديگران آن با ميتواند ميدهدكه دست از را خود
فقط را آزادي و عدالت انسانها.است كارقانون شگفتيها اين
(9)".مديونند قانون به
شكل شود ، اداره قوانين بوسيله كه كشوري هر او نظر از
جمهوري يك در زيرا است جمهوري باشد چه هر آن سازمان و
ازكلمه كه معنايي همان يعني است حاكم همگان مصالح و منافع
.است جمهوري مشروعي حكومت هر.ميشود فهميده جمهوري
دارد ادامه
تركاشوند فتانه
سياسي علوم فرهنگ بابايي ، علي -1
نشر تهران ، جمهوري ، حكومت اصول رحيمي ، مصطفي -2
ص 7 اميركبير ، 1358
فرانكلين ، ;تهران فارسي ، دايرتالمعارف مصاحب ، غلامحسين -3
1345
سياسي ، علوم فرهنگ جاسمي ، بهرام دكتر و محمود دكتر -4
گوتنبرگ ، 1357 تهران ،
دريابندري ، نجف غرب ، فلسفه تاريخ برتراندراسل ، -5
ص 202 ج 2 پرداز 1373 ، كتاب تهران ،
ناتو ، تا افلاطون از سياسي انديشه ردهد ، برايان -6
ص 215 1373 ،-آگاه تهران ، افسري ، اكبر و كافي مرتضي
غرب فلسفه تاريخ -7
ص 216 ناتو ، تا افلاطون از سياسي انديشه -8
- ROSOPolitical economy Voughenii,.
|
|