زيستن مسلمان و بودن مسلمان
نكنيد تحميل مردم بر را
اسفند) قم طلاب جمع در بهشتي آيتالله مظلوم شهيد سخنراني
(1357
و بودن مسلمان بخواهيد قرآن ، دستور خلاف بر مبادا
كرديد ، تحميل اگر كه كنيد تحميل مردم بر را زيستن مسلمان
كرد خواهند طغيان تحميلتان اين برعليه آنها
درك خوب اگر پيامبران ، تعليمات و اسلام:گشايي جستار
.دارد همسان نسبتي آدميان ما فطرت با گردد دريافت و
گانه چند ابعاد با موجودي را انسان قرآني آموزههاي
مهم وجوه از را انتخاب آزادي همينبنياد بر.ميداند
تمام قربي و ارج آن به و شمارميآورد به انسان انسانيت
آگاهي قدرت وي به و آفريد رامختار انسان خداوند.مينهد
و شركت آگاهانه و طبيعتمختارانه آزمايشهاي در تا بخشيد
اختيار به يا و كند كفرپيشه راه انسان اينكه.كند انتخاب
آن آموزههاي و قرآن چراكه است ، آزاد برگزيند ، را حق طريق
آينده انتخابش بااين انسان كه گرفته قرار بنياد اين بر
بر را چيزي هيچ اساساسلام همين بر ميسازد ، -يابد خوب-خودرا
.را دين حتي نميكند تحميل كسي
حسين محمد آيتالله مظلوم شهيد سخنراني متن زير نوشته
و قم اعظم مسجد در سال 1357 ماه اسفند در كه است بهشتي
بهشتي شهيد سخن گوهر است ، شده ايراد طلاب و روحانيان دربين
به" كه ميكند توصيه نيز طلاب به و دارد قرار بنياد اين بر
بر را خود آزادانه و آگاهانه تا بدهيد فرصت ايران مردم
تحميل مردم بر را خودسازي و بسازند ، اسلامي مبنايمعيارهاي
مسلمان و بودن مسلمان قرآن دستور خلاف بر نكنيد ، مبادا
".بكنيد تحميل مردم بر رابخواهيد زيستن
صحبت مجالس و منابر از بعضي در كه روزها اين است خوب
گروهش و خود راي كس هر و ميشود مردم انتخاب حق و ازآزادي
سخنان به چشمي گوشه ، ميداند اسلام آموزههاي با رامطابق
دوران انقلاب كه زمانهاي در كه بيفكنيم بهشتي شهيدمظلوم
هيابانگهاي ميان در و ميگذرانيد را خود وبحراني اوليه
سخن اسلام روحنواز و لطيف آموزههاي از گروهكهايمختلف ،
.باد يادشگرامي.ميگفت
معارف گروه
الرحيم الرحمن الله بسم
قهرمان مردم به علميه ، حوزه به را فرخنده روزهاي اين
پرتلاش و پرخروش انقلابي مسلمان ملت به قم ، انقلابي و
.ميگويم تبريك ايرانصميمانه
با حوزه ، عزيز فضلاي با مقدس مكان اين در كه خوشوقتم
و پدران با شهر ، اين سلحشور و بين روشن و پرتلاش جوانان
فرهنگيان با كشاورزان ، و كارگران و بازاريان و اصناف
از بسياري در كه قم عزيز دانشآموزان با مبارز ، و پيشگام
انقلاب قهرمانهاي شكل در سالهشان كودكان78 جنبش ، مراحل
.سخنبگويم ميكردند ، تجلي
و است آزادي انقلاب پرارزش شعارهاي از يكي كه آنجا از
كه ميكشيديد فرياد انقلاب پرشكوه راهپيماييهاي در
مرحله در شد معلوم كه بعد و اسلامي حكومت آزادي ، استقلال ،
استقلال ، كشيديد فرياد اسلامي ، جمهوري بايدبگوئيد نخستين
بنيادي و اصيل رابطه آمد نظرم به جمهورياسلامي ، آزادي ،
مطرح بيش و كم سخن اين در اسلام آئينمقدس با را آزادي
.كنيم
كه است فراگيري اصول مختلف جهانبينيهاي و مكتبها بنيان
يكي.ميشناسند اصول آن با را بيني جهان هر و هرمكتب
است ، انسان به نسبت مكتب هر نگرش اصول اين ازبنياديترين
عاطفي روحي ، جسمي ، بافتهاي چهاست موجودي انسانچگونه
اجتماعيش و طبيعي محيط با رابطهاش دارد؟ وانديشهاي
چيست آينده با رابطهاش است؟ قوانيني چه تابع و چگونهاست؟
در انسان خود نقش و ميسازند عواملي چه را آيندهانسان و
ديدهاي زمينه اين در مختلف مكتبهاي ميانكدامست؟ اين
ديدي خود براي بيشك الهي مكتب اين واسلام دارند گوناگون
.خاص
تطبيقي دربحثهاي و بيايد بدست فرصتي اگر است جالب
مطرح ديگر مكتبهاي ديد با همراه اسلام ديد مقايسهاي ، و
خدا خواست به ميخواهم فقط امروز كوتاه سخن در ولي بشود ،
سوره اول آيات.باشم داشته اشارهاي اسلام ديد پيرامون
زمينه اين در كه كريم قرآن در است آياتي جمله از "انسان"
.دارد صريح حال عين ودر لطيف بياني
،"مذكورا شيئا يكن لم الدهر من حين الانسان علي اتي هل"
از برهه آن در كه است گذشته زمان ، از برههاي انسان بر آيا
نبود؟ باشد يادكردني كه چيزي انسان زمان
را انسان ما ،""امشاجا نطفه من الانسان خلقنا انا"
بوته در را او تا است مذهبي.آفريديم آميخته نطفهاي از
او منظور بدين "بصيرا "سميعا فجعلنا" و دهيم قرار آزمايش
راه او به ما "السبيل هديناه انا" كرديم بينا و شنوا را
همه اين سپاسگزار يا "كفورا اما و شاكرا اما" داديم نشان
خب.است نعمت همه اين برابر در پيشه ياكفران و مواهب
با ميكند آغاز را خود هستي با !است چگونهموجودي انسان
مايههاي.هيچي"تقريبا.نيست بردني نام يادكردنيو كه چيزي
متنوع و گوناگون و رنگارنگ چيست؟ بافتهاياصليش و اصلي
بهم ازچكيدهاي را انسان "امشاج مننطفه خلقناالانسان انا"
گوناگون عناصر از آميزهايومخلوط آميخته اما فشرده ،
.آفريديم
اسلام نظر نقطه نخستين بعدياين چند آزاد انسان و اسلام
بعدي دو يا بعدي يك انسانموجودي انسان ، درباره است قرآن و
مايههاي با گوناگون ، باابعاد بعدي چند است موجودي نيست ،
بافتهاي تنها نه وفراوان ، متنوع استعدادهاي رنگارنگ ،
.دارد خاصي امتيازات جاندارانديگر بافتهاي به نسبت جسمياش
چنين نيز شكفتنش ، قابل روحيش ، استعدادهاي بافتهاي بيشتر كه
عاليترين از يكي بيانگر ازآيه بخش اين.دارد وضعيتي
در باز كه آن خوش چه و است دربارهانسان تربيت و اصولتعليم
تربيت و تعليم اصول با رابطه جملهدر يك اين از فقط فرصتي
.دارد دگر منآهنگي عرض اما شود ، باز مطلبي
مايههاي و وتنوع رنگارنگي همه اين با را انسان چرا
رنگارنگ كنيم؟ درست موزه شما از خواستيم !آفريديم گوناگون
.دهيم قرار آزمايش بوته در را او خواستيم نه ، متنوع ، و
آزمايش -نه -شيميايي؟ مواد آزمايش نوع از آزمايشي؟ چطور
آزمايش.نيست معدني يا آلي مواد نوعآزمايشهاي از انسان
..." آزمايش اين منظور به است ، تازه هم نوعآزمايشش انسان
آگاهي قدرت او به.كرديم بينا و شنوا را او"بصيرا سميعا
عمده عامل يك با آزمايش اين در انسان معلومميشود داديم ،
داديم آزادي كسب ابزارهاي او به آگاهي ، ميكند ، عامل شركت
آگاهيهاي بدين و.كند شركت آگاهانه اينآزمايش ، در تا
انسان براي ما "السبيل هديناه انا" اكتفانكرديم اكتسابي
آسماني الهي آگاهيهاي از را او -وحي -آگاهيفرستاديم كمك
.كند شركت آزمايش اين در آگاهي كمال با تا برخورداركرديم
با فقط آزمايش اين در انسان مقدمات ، اين تمام با حال
ديگر مهم بسيار عامل يك با و -نه ميكند؟ شركت آگاهي عامل
"كفورا اما و شاكرا اما" انتخاب حق آزادي !چيست آن و
شكر يا گذاشتيم آزاد را او ما مقدمات همهاين بهدنبال
حق ، بهراهميآيد در خدا راه به راميگذارد ، موهبت اينهمه
كفران را نعمت اينهمه يا ميرود عدل بهراه خير ، راه به
آزاد مسير اين در.عدل خيرو و حق به پاميزند پشتميكند
كه اينست اينست ، انسان امتيازات ازبزرگترين يكي.است
.كند معصيت ميتواند
اين بله را ، خداوندگارشكند نافرماني توانست آدم
باشد نافرمان ميتواند كه است انسان امتياز بزرگترين
فرمانبرداري.كند پيدا ديگر ارزشي فرمانبردارياش تا
چندان اين برود راهي ازيك كردند مجبور را كسي اگر اجباري
.است انتخابي فرمانبري دارد ارزش كه چيزي آن.ارزشيندارد
آگاه است جانداري انسان.انسان براي تعريف استبهترين اين
با انسان ميكند؟ چكار انتخابش با فرد اين حال.انتخابگر و
سرنوشت ميسازد ، را خود سرنوشت و را خود انتخابشآينده اين
است جهت بدين.ميشود ساخته او آگاهانه دستانتخاب به انسان
.را دين حتي نميكند تحميل كسي بر را هيچچيز اسلام كه
الحق قل" و" الغي الرشدمن قدتبين لااكراهفيالدين" ميگويد
جانب از حق "فليكفر شاء من و فمنشاءفليوءمن ربكم من
هم هركس و بياورد حق به ايمان هركسميخواهد آمد ، خدايتان
و آزاد است انساني اسلام ، انسان.بهحق كافرباشد ميخواهد
او به را آزادي اين ندادهاند ، بهاو رايگان را آزادي اين
خودت را سرنوشتت و آيندهات ايانسان گفتند او به و دادند
محصول بيايد انسانها دست به وخوشبختي سعادت نوع هر.بساز
انسانها تيرهبختي و رنج نوع هر.آنهاست خود آگاهانه كار
و لهاماكسبت" آنهاست خود غلط وانتخاب آگاهانه كار محصول
علي مغيرانعمتانعمها يك لم بانالله ذالك اكتسب ما عليها
."بانفسهم ما يغيروا حتي قوم
ايران انقلاب مردم آزاد انتخاب و آگاهي محصول ايران ، انقلاب
و عالي بيان اين از شماست ، چشم پيش بارز و زنده نمونه يك
برده خواب به افسونها با سالها را ملتي كريم ، قرآن اصيل
چنينفهمانده غلط به آنها به بودند ، كشانده ذلت به بودند ،
.ماندههستيد عقب ملتي شما شما ، سرنوشت است اين كه بودند
اگرتوي دنيا ، مسلمانان به كنيد نگاه بودند گفته آنها به
توانستيد مستقل و آزاد پيشرفته كشور يك اسلام عالم
به !است اسلام شوم آثار از اينها ميشود معلومپيداكنيد
اينها ميبينيد ، را سرها به عمامه اين آنهاميگفتند
.هستند ابتذال و عقبماندگي و مناديانارتجاع
ميگفتند آنها به و تكاملند ضد و ضدترقي داعيان اينها
ما بهدنبال ميخواهيد تكامل و تعالي و ترقي اگر
طرز ما ، پوشيدن لباس شيوه ما ، فرهنگ ما ، بهدنبال بيائيد ،
خطتان بايد باشيد مترقي ميخواهيد اگر ما ، خط ما ، حتي زندگي
سابقه نه داريد ، فرهنگ شمانه لاتين ، خط به تبديلكنيد را
بخش رهائي فكر نه داريد ، اصالتي نه داريد ، تاريخيدرخشان
حتي داريد ، رهبر نه داريد ، سازنده و زنده نهمذهب داريد ،
قحطي تير به را ملتي !باشند برگشتهها فرنگ بايداز رهبرتان
ملت استبداد عاملان و استعمار مناديان اين بودند ، كشانيده
آگاهي ، !رسيدن سعادت به و برخاستن براي كمداشت چيز چه ما
خود با و بود شده بيخود خود از كه اينملت خودآگاهي ،
بداند و آيد بهخود كه ، اين داشت كهلازم چيزي اولين بيگانه
دارد ، مذهبي دارد ، مكتبي اصالتيدارد ، هست ، چيزي يك
مذهبي بنيادهاي اين اگراز كه دارد اجتماعي بنيادهاي
اسلامي رهبري و زندهميشود كند بهرهبرداري درست اجتماعي
خودآگاهي اين هرچيز قبلاز توانست اخير سيسال طول در آگاه
بيگانه را فهيمدآنچه شد ، بيدار.ببخشد ما ملت به را
اين بعد و خوددارد درون در را چيز همه بود ، همين ميخواست
جامعه اي رهبريگفت داد ، قرار انتخاب دوراهي برسر را جامعه
سال ده درطول ما جوان نسل كن ، انتخاب اكنون آمده بهخود
در انجامداد ، را تاريخي انتخابهاي بهترين از يكي اخير
-يكسالقبل و سي -سال 1326 در خواهران و برادران شهر همين
بودبراي يكسالي تازه ميكردم ، عبور آرام خيابان همين از
ميديدموقتي تعجب و تاسف كمال با بودم ، آمده قم به تحصيل
قم دبيرستان تنها موقع آن كه نظامي حكيم دبيرستان
پيادهرو يك از معلم و دانشآموز ميشد ، تعطيل كه بودعصرها
همين در ديگر ، پيادهروهاي از مدرس و طلبه راهميرود ،
دانشگاه و رفته مدرسه جوان نسل و نوجوان نسل و فرهنگي!شهر
كتاب و فيضيه مدرسه و عالم و طلبه از را خودش رفتهآنقدر
خيابان يك بايد كه ميدانست بيگانه اسلامي وكتابخانههاي
و كيست قم امروز جوان و !باشد فاصله حتي ميانآنها
بسياري در هنوز كه قبل ماه در 8 شهر اين دانشآموز 7ساله
در از ميخواست ، شير دل "گفتن شاه بر مرگ" شهرهايايران از
ميزد فرياد نفري گروههاي 67 با ميآمد كهبيرون دبستان
"انقلاب يك" ميگويند را اين "خميني بر درود" ،"شاه بر مرگ"
قسمت!شده تحميل ما ملت بر كه انقلابي !نوعانقلابي چه اما
است اين ايران انقلاب امتياز بزرگترين مناينجاست ، عرض اصلي
را انقلاب اين جرياني و گروه هيچ نيست ، انقلابوارداتي يك كه
مردم اين خود بهدست كه است انقلابي نكرده ، ماتحميل ملت بر
و كرده رشد آمده ، بوجود مردم اين انتخاب و پرتوآگاهي در و
جهت خصوص به ما جوان نسل است رسيده پيروزي از اينمرحله به
و دختران كرد ، انتخاب مخلصانه و آگاهانه را اينانقلاب
مردان و زنان دانشجو ، پسران و دختران پسراندبيرستان ،
انتخاب و آگاهي با و آگاهي و اطلاع ميدان فارغالتحصيلدر
كريم قرآن سوره اين راستي به پيوستند ، اينانقلاب به خويشتن
نصرالله اذاجاء":ميكرد تجلي من برابر ماههادر اين در
فوج ، فوج ، "افواجا دينالله في يدخلون ورايتالناس والفتح
تباهي به را آنها غربزدگي كه انسانهائي گروهاين گروه
به روبرتافتند ، دروغين آمال كعبه اين ازغرب ، بود ، كشانده
رهبري و خود آئين سوي به و آمدند بهخود آمدند ، خود سوي
بااخلاص راهپيمائي در جوانها كه آنروزي خود ، شده انتخاب
به "رهبر خميني اكبر الله" كه سرميدادند را ندا اين قلب
ملت ، ببينيد گفتيم ، صراحت با راست چپو از انقلاب دشمنان
رهبري اين ميكنند ، انتخاب وآزادانه آگاهانه را خود رهبر
در كه بود اين جالب است ، تحميلنكرده ما ملت بر هيچكس را
يك امروز گفتند دوستان عاشورايتهران و تاسوعا راهپيمائي
در را شعار همين شعف و باشور كه ديديم را ارامنه از گروه
گفتيم و آمديم نزديكآنها به.ميگفتهاند راهپيمائي
چيزي ، عالي ، چهرهبرجسته اين ما رهبر بگويند اگر مسلمانها
اما نيست دينماسلام من گفت درآمد صفا كمال با !چي شما
.خودبرگزيدم رهبري به را او من.است رهبر همين رهبرم
دارد ادامه
|