خانواده و صنعتي توسعه
اقتصادي -اجتماعي نيروي قويترين عنوان به نيز صنعت و شده معرفي اجتماعي
نظر در مينمايد تحميل اجتماعي زندگي شئون ديگر و خانواده بر را خود كه
ميشود ، تلقي اقتصادي -اجتماعي توسعه اساسي بنياد صنعت چون.ميشود گرفته
رابطه زير پرسشهاي به پاسخگويي با كه است آن مقاله اين هدف رو اين از
:كند روشن را خانواده و صنعتي توسعه بين
دارد؟ گريزناپذيري پيامدهاي صنعت "واقعا آيا (1
چيست؟ خانواده بعد بر خاصه خانواده ، بر پيامدها اين تاثير (2
افتد؟ موءثر صنعتي توسعه بر ميتواند خانواده چگونه (3
خانواده در خاصي ارزشهاي بر مذهبي نظر از كه تاكيدي به توجه با (4
نيست؟ مانعتالجمع ارزشها اين مراعات و صنعت آيا ميشود ،
از كه است نهادي خانواده ما جامعه در كه دارد اهميت جهت آن از موضوع
قانون و مذهب جهت از چه و عمومي افكار جهت از چه فوقالعادهاي ، اهميت
با را توسعه خود صنعتي ، توسعه در نهاد اين به بيتوجهيدارد كشور اساسي
جامعه بر هم دوش به دوش مذهب و خانواده چون.ميكند روبهرو بنبست
ميشود ، اعمال جامعه در خانواده طريق از مذهبي ارزشهاي و ميگذارند تاثير
در كه شود احساس اگر و دارد نظارت برخانواده مذهب كه روست اين از
واكنش آن به نسبت است ، گرديده تضعيف يا يافته راه خللي خانوادگي ارزشهاي
واسطه به خانواده اركان در تزلزل اين بگوييم اگر حال.ميشود داده نشان
تجديد صنعتي توسعه الگوي در بايد صورت اين در ميگردد ، حادث صنعتي توسعه
تعيين در تا ميكند كمك برنامهريزان به موضوع اين بنابراين.كرد نظر
داشته مدنظر صنعت با رابطه در را خانواده حقيقي جايگاه توسعه هدفهاي
باشد داشته صنعتي توسعه امر در مشاركتي ميتواند خانواده اگر يا باشند ،
.برند سود مشاركت اين از خود هدفهاي تحقق در
تعاريف
و كاركنان اقتصادي ، موءسسات تكنولوژي ، به "صنعت" اصطلاح بررسي ، اين در
تكنولوژي ، از منظور.(فانس ، 1967) دارد دلالت آن با مرتبط افراد
انقلاب دوره در يافته رشد و گرفته پا الكترومكانيكي ابزار و دستگاهها
از منظور.(تافلر 1366) است اخير دوره الكترونيك (كال ، 1967) و صنعتي
با مرتبط اقتصادي سازمانهاي تكنولوژي ، آن طي كه است روندي صنعتي ، توسعه
.ميشود جايگزين جامعهاي در آن لزوم مورد انساني نيروي و آن
بررسي
رژيم بودن منطقدار بر دلالت كه نظريهاي مهمترين:صنعت پيامدهاي -1
ديد ، اين در.است شده ارائه او همكاران و كلارككر وسيله به دارد صنعتي
تكنولوژي از كه جامعهاي هر و است چرايي و بيچون پيامدهاي داراي صنعت
ديد ، اين در.نمايد پيروي را غرب الگوي بايد "لزوما ميكند استفاده غربي
:از عبارتند صنعتي ، رژيم از حاصل پيامدهاي
;پرورش و آموزش (3;اجتماعي تحرك (2;(جديد متخصصان) صنعتي كار نيروي (1
در دولت مداخله (7;شهر سلطه (6;سازماني جامعه (5;مشاغل طبقهبندي (4
(11;جمعيت (10;جامعه در آرا اتفاق (9;پيچيده قوانين و مقررات (8;امور
.بودن جهاني
مشابهي تغييرات ليكن و نميكند طي را واحدي راه جوامع همه در منطق اين
اخلاقي ، و ديني ارزيابيهاي نژاد ، و طبقه خانواده تركيب در تغيير نظير
مشابهي سرنوشت به "نهايتا و ميآورد وجود به مليگرايي و حقوقي مفاهيم
.(ديگران 1344 و كلارككر) ميگردد منتهي است "مركب صنعتي نظام" كه
:از عبارتند كه دارد شهرنشيني و شدن صنعتي ملازمات بر تاكيد نيز كال جوزف
به منطقهگرايي از (3;شهر به روستا از انتقال (2;جمعيت افزايش (1
;جديد اجتماعي طبقات (6;پرورش و آموزش (5;كار جديد تقسيم (4;مليگرايي
انسجام (9;هستهاي خانواده (8;زندگي معيارهاي افزايش براي انتظار (7
.ارگانيك
سوي به كه جامعهاي هر در ملازمات اين كه دارد تصريح كال اينكه وجود با
نباشد تنوع آن در كه هم دنيايي از لكن دارد ، وجود كند حركت شدن صنعتي
حفظ با را جديد اقتصادي نظام يك نميتوان كه ميكند ادعا او.نيست راضي
كرد بررسي معقولانه بهطور بتوان شايد اما پذيرفت ، جامعه سنتي نظام
بدين تا دارد مقدماتي چه به نياز است شدن صنعتي شرف در كه جامعهاي
ندارد منافات جديد نظام با كه جامعه در موجود سنتهاي از دسته آن وسيله
.كرد حفظ را
،(صنعتي تمدن) دومي موج تمدن را آن كه تمدني به نسبت نيز تافلر الوين
اين نظر به.ميگيرد موضع (الكترونيك) سومي موج تمدن نفع به ميخواند
;انبوه توليد (2;فسيلي سوخت (از1 عبارتند صنعتي تمدن تاثيرات نويسنده ،
برنامه (5;هستهاي خانواده (4;(كالا افزايش) كالا جديد توزيع (3
-پستي) جديد خدمات (7;سهامي شركت ايجاد (6;شده استاندارد آموزشي
(9;(جديد معني به بازار ايجاد) مصرف و توليد جدايي (8;(بهداشتي
تراكم (12;سازي همزمان (11;كردن تخصصي (10;توليد كردن استاندارد
(14;طلبي بزرگ وسواس توليد ، افزايش (13;سرمايه و كار و انرژي
مراتب سلسله (17;قوي دولت (16;جديد اجرايي مديران (15;تمركزگرايي
(21;امپرياليستي ميل (20;مليگرايي (19;شدن ماشيني سياست (18;قدرت
بينالمللي اقتصادي جديد نهادهاي ايجاد (22;خام مواد توليد افزايش
اقتصاد بر امريكا هژموني) جهاني بانك و پول بينالمللي صندوق مانند
(پيشرفت به اعتقاد گرايي ، تكامل تجربي ، علم) ارزشها در تغيير (23;(جهاني
روشن (25;فردگرايي اتمگرايي ، عالم ، كردن خطي زمان ، جديد معني (24;
موج تمدن كه خصوصياتي اين در.(تافلر 1366 الوين).طبيعت پيچيدگيهاي شدن
است ، آميخته در هم با را الزامات و پيامدها منطق ، تافلر ميسازد ، را دومي
منشا بر تكيه با و متقابلگرايي كنش موضع يك از بيشتر كه آنجا از ولي
از الزامات اين ميدهد ، قرار بررسي مورد را موضوع انسان بودن اثر
.ميگيرد فاصله قبليها كاركردي الزامات
جزء دارد اقتصادي جنبه كه را آنچه پيامدها و تاثيرات اين از ميتوان
بر سعي آرون ريمون.كرد قلمداد است اقتصادي پديده يك خود كه صنعت منطق
يك در كه را صنعتي اقتصاد يك از مختصاتي او.دارد برداشتي چنين ارائه
مختصات اينبرميشمرد شمول جهان صورت به است روءيت قابل شده صنعتي جامعه
:از عبارتند
تاريخي لازم امر يك اين البته كهاست خانواده از جدا اقتصادي بنگاه (1
به كار تقسيم از اساسي كيفيتي صنعتي ، كارگاه يك كار نظام در (2;نيست
در كارگر تمركز (5;منطقي محاسبه (4;فني كار تقسيم (3;است آمده وجود
.كار محل
اشاره آن به كه) است وارد نظريات اين تمام به كه اشكالاتي و ايراد با
صنعت منطق از مشخص صورت به بخواهيم اگر كه گرفت نتيجه ميتوان (ميشود
صنعت وجود بگوييم ميتوانيم تنها نباشد ، بحث جاي آن در كه نماييم صحبتي
:با است ملازم
مواد از استفاده افزايش (2;جديد كالاهاي ايجاد و توليد در افزايش (1
امكانپذير را كار انجام كه فني كار تقسيم خاصه كار ، تقسيم (3;خام
.خانواده از كار محل جدايي موارد ، اغلب در (4;ميكند
عنوان صنعت منطق عنوان به مختلف متفكرين وسيله به كه پديدههايي بقيه
امكان صنعت وسيله به علم خود كه هرچند) است علم پيامد يا است ، گرديده
و شناخت نتيجه صنعت مرحلهاي در اما كرده ، پيدا را فوقالعادهاي گسترش
تحول مثل پديدهاي مثال ، براياست داشته ديگري علتهاي يا (است بوده علم
پل) است صنعت بر مقدم كه بوده كشاورزي توليد در افزايش نتيجه جمعيتي
صنعت نتيجه و است داشته غرب فرهنگ در ريشه هستهاي خانواده.(بروك ، 1355
مليگرايي ، بازار ، انبوه ، توليد.(گوردن ، 1978 ميشل) است نبوده
.صنعت تا است سرمايهداري پيامد اينها از ديگر بسياري و تمركزگرايي
را سرمايهداري (وبر نظريه) مهم ديدگاههاي از يكي حداقل كه ميدانيم
اشاعه فلسفي ، انسانشناسي جهانبيني ، مثل اموري.ميداند برصنعت مقدم
شده خوانده صنعت مستقيم پيامد عنوان به كه آنچه ايجاد در نيز خردگرايي
اين مستقيم رابطه عدم براي هم دليلي هيچ اگر حتي.داشتهاند دخالت است
دال دارد وجود آن سر بر كه بحثي باز ، باشد نداشته وجود صنعت با پديدهها
.است رابطه اين بودن مبهم بر
كمك به ميبيند را پديدهاي وقتي انسان كه است چنين "اصولا ما نظر به
كه دارد براين سعي يا ميآورد عمل به آن از استنتاجي خويش درايت و عقل
به تبيين اين كه باشد داشته خاص تبييني خود اجتماعي زندگي مختلف وجوه از
كارخانه "مثلا.ميكند مشاهده كه است پديدههايي براساس تمثيلي گونهاي
كه را آنچه و ميكند تشبيه بزرگ كارخانهاي به هم را جامعه ميبيند ، را
صنعت كه همين نتيجه ، درميبيند حاكم نيز جامعه در است حاكم كارخانه بر
و بيني ، انسانشناسي جهان ايدئولوژي ، با همراه غربي انسان وسيله به
در آن از خاصي استنباط گرفت ، قرار مشاهده مورد خاص فرهنگي با كلي بهطور
.است شده قلمداد صنعت معلول غلط به كه گرفت صورت اجتماعي زندگي با ارتباط
غرب در كه است صنعت ملازم رو اين از خصوصيات ، اين نمودهاند فرض عدهاي
موضوع اين از غافل.است گرديده مترتب صنعت اشاعه بر مشابهي آثار شرق و
به يا غرب كرده تحصيل گروهي وسيله به نقاط اكثر در صنعت اشاعه "اولا كه
صنعت وضعي چنين در كه است پرواضح و است پذيرفته صورت استعماري نفوذ صور
دال آمده ، حاصل طريق اين از كه مشابهتي و يافته اشاعه هم با غرب فرهنگ و
باليده و پاگرفته ماركسيسم خود "ثانيا.باشد نميتواند صنعت خاص منطق بر
اقتصاددان يك بين اختلافي "اصولا جهات از بسياري در و بوده غرب ديار در
اين بر هم آرون كه طوري همان) نيست ماركسيم اقتصاددان يك با ليبرال
وجود مالكيتها نحوه مورد در كه است قضاوتي است مهم كه آنچه.(دارد تاكيد
.دارد
خلاق ، متكامل ، ذهن يك حاصل صنعت كنت اگوست مثل شخص براي كه طور همان
ديگر و رفاه انسجام ، صلح ، براي بالقوهاي توانايي آن در و است اثباتي
اهميت همين صنعت هم اروپايي سوسياليستهاي براي ميبيند ، انساني آرمانهاي
.(تافلر 1366)ميباشد دارا را
آنان به شوماخر يا "عصيانگران فن" آنها به تافلر كه گروهي ديگر ، طرف از
بر سعي كه هستند انسانهايي همان واقع در ميگويد ، "خود به بازنگرندگان"
جامه جديد تكنولوژي وسيله به را خود خواستهاي و تمايلات كه دارند اين
معلول اشتباه به را گروهها اين خواست و تمايل است ممكن.بپوشانند عمل
با اقليت گروههاي يا روشنفكران واقع در اينهاكرد قلمداد جديد صنعت
ابزار) قدرت وسايل از موارد اغلب در چون كه هستند خاص هدفي و جهانبيني
ابزار و وسايل از محرومند ، (مديريت ابزار و اطلاعات وسيله يا توليد
دل (راه در وسايل) است راه در كه آنچه به و نموده اميد قطع موجود
ديگر تمايلاتي وسيله به هنوز كه وسايل آن با را خود هدفهاي تا ميبندند
به تسلط اين است ممكنبخشند تمايلاتي -ذهني تسلطي درنيامده ، تسلط به
تحقق صدد در بلافاصله صورت اين در كه برسد عينيت به اقليت همان وسيله
تمايلاتي -عيني تسلط به را خود تمايلاتي -ذهني تسلط و برميآيند تمايل
ايدئولوگ ، نقش سازند ، عملي را تسلط اين نتوانند اگر.ميسازند مبدل
نظرات اعمال صدد در كه مينمايند بازي را دانشمندي و اديب يا روشنفكر
.ميشوند موفق موارد اكثر در هستند ، كه خود
كوچك ، تكنولوژي شوماخر براي الكترونيك ، تافلر براي اتوماسيون ، ماركس براي
آن بر پيش از را نتايجي ميتوانند كه است درنيامده تسلط به تكنولوژي
.نمايند حمل
هيچ در گفت ميتوان فقط.است شده اغراق صنعت اثرات مورد در آنكه نتيجه
وجود به بشري تخيلات حتي و خواستها تحقق براي ابزاري چنين دورهاي
را خواستها اين ارضاي براي صنعت از استفاده و خواستها اين.است نيامده
معلول بيشتر را آن نيز لائر همچنانكهاست غيرعلمي خواندن صنعت منطق
.(لائر ، 1978) ميداند ناكجاآبادي تفكر
خانواده بر صنعت تاثير
را دارد خانواده بر صنعت كه روشني تاثير شد ، گفته كه مطالبي به توجه با
ميشود ، زياد توليد كه زماني.نمود جستجو صنعت منطق چهار همان در بايد
پيدا تكنولوژي با ارتباط در توليد اين براي جديدي كار تقسيم لزوم
را خود شكل برآورد را صنعت نيازمندي اين بتواند خانواده اگر.ميگردد
را صنعت لزوم مورد متخصصان "فرضا نخواست يا نتوانست اگر و مينمايد حفظ
نداشته خاص شكلي به خانواده حفظ به تمايلي خانواده اعضاي يا كند ، تربيت
گفته.نمايند تجربه را جديدي شكلهاي تا مينمايند رها را آن باشند ،
خاطر به كه را گسترده خانواده خانواده ، از توليد شدن جدا كه ميشود
هستهاي خانواده به تبديل و ميدهد تغييرشكل است بوده گرفته شكل توليد
توليدي واحد خانواده كه جايي در (صاحبنظران اين نظر به) زيرا.ميكند
اداره مرد يك تسلط تحت اغلب كه خانوار متعدد كارگران به هم نيازي نيست ،
حفظ براي هم كوششي اگر حتي شرايط اين در بنابراين.ندارد وجود ميشوند ،
زندگي ، هزينههاي فشار زيرابود خواهد بيثمر بگيرد انجام خانواده شكل
است لازم مختلف مشاغل كسب براي كه شرايطي و جديد وسايل به دسترسي امكان
.ميشكند هم در را كوشش اين
گوردن كه طوري همان اما.دارد وجود واقعيت از بخشي استدلال ، اين در
نبوده خانواده عمومي شكل غرب ، در خاصه گسترده ، خانواده.مينمايد اشاره
گسترده ، خانواده آنيم ، شاهد ديگر جوامع در حتي و داشته وجود كه آنچه.است
برگزيدگان بين در فقط كامل گسترده خانواده.است بوده يافته تعديل
است داشته رواج برميآمدهاند ، واحدها اين مخارج عهده از كه ثروتمندي
جوامعي در هم هنوز و داشته وجود خويشاوندي قوي تعهدات.(گوردون ، 1978)
خانواده با خويشاوندي تعهدات اين اما.دارد وجود خودمان جامعه نظير
خاصي اجتماعي شكل شدن صنعتي كه فرض اين لائر ، تصريح به.دارد فرق گسترده
گود تحقيقات به اشاره با لائر.است نقض قابل بسياري شواهد با ميطلبد را
را شدن صنعتي با آمدن كنار قدرت متعددي خانوادگي شكلهاي كه ميدهد ادامه
خانواده كه جاهايي ديگر و نيجريه يا لبنان در كه است شده ديده.دارند
اينكه تا گرفته شكل خانوادگي روابط بر منطبق صنعت بيشتر داشته وجود سنتي
تغيير را خانوادگي روابط و شكل غرب ، به شبيه صنعتي واحد يك اداره براي
.(لائر ، 1978) دهند
دارد ادامه
|