سياسي فرهنگ تحليل متدولوژي
ايران
نيم در اما نيست ، سابقه پر و پيشينه با مفهومي سياسي توسعه:مسئله طرح
و كيفيت ماهيت ، ارزيابي و بررسي به سياسي متون از عظيمي حجم اخير قرن
برگيرنده در سياسي توسعه تئوريك بعد از.است يافته اختصاص آن فرايند
و دوم جهاني جنگ از بعد بويژه كه است متفاوتي الگوهاي و رهيافتها
كشورهاي عقبماندگي جبران براي اروپايي و غربي محققين بوسيله عموما
ميان اين از.است شده پيچي نسخه و پيشنهاد طراحي ، سومي جهان غالبا
توسعه ارزيابي و مكالمه در اساسي متغيرهاي از يكي سياسي فرهنگ رهيافت
.ميآيد حساب به سياسي
سياسي علوم و اجتماعي علوم در كلگرا مفاهيم از نيز سياسي فرهنگ اما
آن تاثير و نقش ميزان بررسي بويژه و آن تحليل و شناخت كه ميشود محسوب
و رهيافتها كارگيري به و استفاده مستلزم سياسي مناسبات و تحولات بر
سياسي فرهنگ موضوع محققين و انديشمندان رو اين از.است مطالعاتي الگوهاي
رهيافتهاي سياسي فرهنگ نقشآفريني ميزان به ايمان فراخور به ابتدا
و نئوماركسيستي ماركسيستي ، سيستمي ، گرايي ، كاركرد شامل مختلفي مطالعاتي
سياسي تصميمات در عضو هر مشاركت ميزان حسب بر سپس و (1)فراماترياليستي
مذهبي ، مختلط ، تبعي ، محدود ، مشاركتي ، نظير متنوعي مطالعاتي الگوهاي
و نموده پيشنهاد را...غيره و (2)مدني پاره ، چند همگني ، ايدئولوژيك ،
.گرفتهاند بكار
نيافته رسميت هنوز سياسي فرهنگ مطالعه ضرورت حتي و جدي مطالعه ايران در
بخشي به واقع در ميگوييم سخن ايران سياسي فرهنگ از وقتي بنابراين است ،
دست اين از نوشتههايي ساير و مستشرقين ادبا ، مورخين ، نوشتههاي از
معرفي به مستقيم غير بطور و سياسي غير كاملا زاويه از كه داريم اشاره
با.پرداختهاند تاريخي مختلف ادوار در ايران سياسي فرهنگ از گوشههايي
براي الگوهايي و رهيافتها مذكور نوشتههاي ميان از حاضر پژوهش حال اين
سياسي فرهنگ مطالعه رهيافتهاياست داده بدست ايران سياسي فرهنگ مطالعه
فرد سطح دو در جامعهشناسانه و روانشناسانه رهيافتهاي دسته دو به ايران
رهيافت سه به روانشناسانه رهيافتهاي ميان از.ميشوند تقسيم جامعه و
روانشناختي ،
ويژگيها ، از بسياري كه ادعا اين با است شده اشاره تمثيلي و شناسي منش
كلان و اجتماعي سطح به خرد و فردي سطح از ميتواند فردي خوي و خلق صفات
شناختي ، فرهنگ رهيافت سه به نيز شناسانه جامعه رهيافت در.كند پيدا تعميم
كه فرض اين با است شده پرداخته توسعه شناسي جامعه و كاركردي و سيستمي
و مناسبات ميتواند هم فرهنگي موءلفههاي و خصوصيات ويژگيها ، از بسياري
رفتاري و نگرشي قالب يك ميتواند هم و سازد متاثر را اجتماعي كلان روابط
و مختصات از تركيبي حال هر به.آورد بوجود خرد سطح در فرد براي
الگوهايي يا الگو مداومت و استمرار براثر كلان و خرد فرهنگي موءلفههاي
و روابط الگوها اين از يك هر درون در كه آورده پديد را سياسي فرهنگ از
ميتوان ايران جامعه خصوص در تعبير اين با.است حاكم فرهنگي خاص مناسبات
آمريت ، عشيرهاي ، و قبيلهاي نظير سياسي فرهنگ از متنوعي الگوهاي
و شناسايي را شيزوفرنيك سياسي فرهنگ و مشاركتي -تبعي پاتريمونيال ،
فرهنگي الگوهاي اين درون در حاكم روابط و موءلفهها عناصر ، .كرد استخراج
از بارزي مشخصات داراي
طبعا كه است مشاركتي سياسي فرهنگهاي با مقايسه در نيافتگي توسعه
و مشاركتي سياسي نهادهاي كارآمدي و برپايي براي مناسبي بستر نميتوانند
الگوها از يك هر كه آنجا از.باشند سياسي توسعه تحقق بويژه دموكراتيك
بنابراين است تاريخي ادوار همه در ايران سياسي فرهنگ از بخشي بيانگر
سياسي فرهنگ مختلف ابعاد شناخت و مطالعه براي است معتقد حاضر نوشتار
.شود جسته سود تركيبي الگوهاي و تعاملي رهيافتهاي از بايد ايران
تلاش در پژوهش اين سازي فرضيه مقام در و كليتر سطحي در ديگر ، بيان به
:كه نمايد ثابت تا است
عقبماندگي و توسعه ارزيابي در اساسي متغيرهاي از يكي سياسي فرهنگ -1
.است سياسي نظامهاي و جوامع سياسي
مستلزم سياسي فرهنگ نوگرايي و تحول متعاقبا و شناخت مطالعه ، -2
.است مطالعاتي الگوهاي و رهيافتها بر مبتني متدولوژي بكارگيري
آن نيافتگي توسعه ابعاد شناخت منظور به ايران سنتي سياسي فرهنگ تحليل -3
.است متدولوژيخاصي استخدام نيازمند ;بودن ضروري عين در
* * *
خصيصههاي برخي بررسي ضمن فوق فرضيههاي اثبات با حاضر پژوهش بنابراين
خواهد برملا را آن نيافتگي توسعه از ابعادي هم ;ايران در سياسي فرهنگ
ايران در سياسي توسعه فرهنگي موانع مهمترين از برخي واگويه به هم و ساخت
.پرداخت خواهد
ايران سياسي فرهنگ تحليل رهيافتهاي -1
كانون تاكنون ديرباز از كه است ، سابقه با و باستاني كشوري زمين ، ايران
در.است بوده گسترده فرهنگي تنوعات با گوناگون طوايف و اقوام همزيستي
با مختلفي سياسي نظامهاي و حكومتها ساله هزار چند تاريخي پيشينه اين
متعدد اجتماعي خاستگاههاي از متمايزي اعتقادي نظام و ارزشها باورها ،
شهروندان زماني ، مقطع هر در طبعا كه راندهاند حكومت و بوده برسركار
اينرو از.بودهاند برخوردار خاصي سياسي ايستارهاي و گرايشها از آنها
و جداگانه بطور فوق مقاطع سياسي فرهنگ بهويژگي پرداختن كه نيست شكي
اين امابود خواهد مختلفي رهيافتهاي و گوناگون پژوهشهاي موضوع جامع
در را ايران اجتماعي -سياسي توسعه فرهنگي بستر بررسي خاص بطور كه پژوهش
محققين نوشتههاي لابلاي در سياسي فرهنگ شناخت به ناچار به دارد ، نظر
نوشتار اين در بنابراين.است نموده اكتفا اخير قرن يك در خارجي و داخلي
دو قالب در ايران سياسي فرهنگ به مربوط پراكنده نوشتههاي و مطالب كل
.است گشته تبيين شناسانه جامعه و روانشناسانه رهيافت
:روانشناسانه رهيافتهاي -11
و دروني مسائل به كه رواني روحي خصوصيات و ويژگيها كليه شناخت و مطالعه
بررسي روانشناسانه رهيافتهاي قالب در ميشود مربوط ملت يك رواني
دسته سه به ميتوان مشخصتر و تخصصيتر بطور را رهيافتها اين.ميگردد
تمثيلي رهيافت و فلسفي شناسي منش اجتماعي ، روانشناختي رهيافتهاي
سياسي فرهنگ روانشناختي رهيافت در كه بيان اين باكرد تقسيم عاميانه
سطح در تجربي و علمي روشهاي با فرد رواني ويژگيهاي از برخي يا تمام
سياسي فرهنگ شناسي منش روش در اما.ميشود داده تعميم ملت كل به و كلان
و خلق و جامعه يك مردم به ويژگيها و خصوصيات برخي دادن نسبت و اسناد
روشهاي از دور به و تعصبآميز بغض و حب از سرشار ديدي با آنها ملي خوي
تحليل به صرفا عاميانه رهيافت نهايتا و.ميپذيرد صورت تجربي و علمي
بين در رايج قصار كلمات و ضربالمثلها اشعار ، براساس سياسي فرهنگ
.مينمايد اكتفا مردم تودههاي
روانشناختي رهيافت -111
تاريخي محيطي ، مختلف عوامل كه است براين تصور روانشناختي رهيافتهاي در
و آورده وارد ايرانيان روان و روح بر را متعددي رواني آسيبهاي سياسي و
((فولر گراهام)) ميان اين از.است گشته سبب را خاص سياسي فرهنگ شكلگيري
ژئوپولتيك:عالم قبله)) عنوان تحت خود كتاب در كه است كساني جمله از
ايرانيان رواني و روحي خصوصيات بر تامل و بررسي به را بخشي ((ايران
و سياسي عمل منشاء ميتواند درون در كه خصوصياتي.است داده اختصاص
.شود محسوب آنان خارجي سياست جهتگيريهاي عامل مهمترين برون در و اجتماعي
پنهانكاري ، زيركي ، همچون خصوصياتي ايرانيان سياسي فرهنگ در او عقيده به
به را فرصتطلبي و دروغگويي خيانت ، نيرنگ ، بلهقربانگويي ، چاپلوسي ،
امنيت عدم و بياعتمادي در ريشه ميتواند هم كه كرد مشاهده ميتوان وضوح
از ميتواند هم و باشد داشته مردم و حكام رابطه غمناك داستان از ناشي
بوسيله دايمي محاصره و بيگانگان مكرر هجوم از ناشي تاريخي و محيطي عوامل
فرهنگي حقارت از ميتواند هم و باشد شده متاثر اش تاريخي دشمنان و اعراب
.باشد برآمده تاريخي و بزرگ تمدن وارثين عنوان به پياپي شكستهاي از ناشي
عنوان ميلادي نوزدهم درقرن نيز موريه جيمز را ويژگيها اين شبيه (3)
و جنگ سلاح.ندارند وفا كه مبنديد دل ايرانيان به)) او گفته به.بود كرده
هر مياندازند دام به را آدمي پوچ و هيچ به.است خيانت و دروغ ايشان صلح
عيب و ملي ناخوش دروغ.ميكوشند تو خرابي به كوشي ايشان عمارت به چه
قسم به حاجتي چه را راست سخن.معني اين بزرگ شاهد قسم و است ايشان فطري
((كيست ايران)) عنوان با مقالهاي در نيز ندوشن اسلامي محمدعلي (4)((است؟
از سرشار فضايي بويژه تاريخي و جغرافيايي مختلف عوامل ميكند تاييد
استدلالي غير و اشراقي تفكر شكلگيري در مداوم ناآرامي و ناامني كشمكش ،
قضا و تسليمي فرهنگ و روحيه گسترش نفع به اراده و تصميم تضعيف جهت در
(5).است داشته چشمگيري نقش ايرانيان قدري
شناسي منش رهيافت -112
دربرگيرنده ايران سياسي فرهنگ مطالعه در فلسفي شناسي منش رهيافت اما
نگرش بدون و تفنن و ذوق سر از كه است ايراني نويسندگان نوشتههاي برخي
ستايش و اغراقآميز بصورتي و مطلقانديشانه نظري كليت يك قالب در و علمي
مفروض.است پرداخته ايرانيان وخوي خلق و ويژگيها توصيف به گرايانه
ملي روح يك داراي ملتها كه است تصور اين از ناشي مكتوبات دست اين تمامي
عنوان تحت كتاب سه.ميماند ثابت ظاهري تحولات و تغيير وجود با كه هستند
از ((ايراني سازگاري)) ايرانشهر ، كاظمزاده حسين از ((ايراني روح تجليات))
جمله از جمالزاده علي محمد نوشته ((ايرانيان ما خلقيات)) و بازرگان مهدي
ايران سياسي فرهنگ تحليل به رهيافت اين چارچوب در كه است آثاري
.پرداختهاند
روح عظمت ستايش و فرهنگ تحسين به كلي طور به نخست كتاب ميان ، اين از
فرهنگ از انتقادي نگرش برگيرنده در دوم كتاب و يافته اختصاص ايراني
و مستشرقين برخي نوشتههاي به استناد با سوم كتاب نهايت در و است ايراني
سياسي فرهنگ و فرهنگ در نكوهيده و پسنديده صفات مجموعه خارجي ، نويسندگان
(6).است چيده هم كنار را ايران مردم
تمثيلي رهيافت -113
دريچه از تا كوشيدهاند نيز متاخر پژوهشگران و محققين از ديگر برخي
در متداول و فارسي ادبيات در رايج قصار كلمات و اشعار ضربالمثلها ،
فرهنگ و فرهنگ پندارها ، نگرشها ، روحيات ، از گوشههايي مردم عامه ميان
عنوان با نوشتاري در ((كديور جميله)).نمايند توصيف را ايران مردم سياسي
تحت مقالهاي در مهرانزاده سهراب و ((عامه فرهنگ نظر از اقتدارگرايي))
فرهنگ تحليل به رهيافت اين چارچوب در ((عامه سياسي فرهنگ عناصر)) عنوان
است كليتي عامه فرهنگ از مقصود فوق تحقيقات در.پرداختهاند ايران سياسي
كه است بديهي.است شده تشكيل افراد تك تك پندارهاي و نگرش از كه
تفنن يا و علينگري در ريشه آنكه از بيش فرهنگي ، هر در ضربالمثلها
و شدهاند ناشي عيني و تاريخي انباشتههاي و تجارب از باشد داشته
به آنها فاحش تناقض ايران عامه فرهنگ در تمثيلها بارز مشخصه مهمترين
.ميآيد حساب
پيدايش براي مختلف جوامع آمادگي كه پيشفرض اين با كديور جميله خانم
فرهنگ با مستقيمي رابطه اقتدارگرا يا مردمسالاري حاكميتي شيوههاي
همواره ايران مردم تودهاي فرهنگ كه است باور اين بر دارد ، آنان سياسي
در او سپس.است بوده اقتدارگرا حاكميتهاي پذيراي گذشته دوران طول در
روابط سطح سه در را عامه فرهنگ در رايج ضربالمثلهاي فرضيه اين اثبات
ترسيم حكومت با مردم روابط و يكديگر با افراد روابط خانواده ، درون
ساير با پدر آمرانه رابطه نشانگر ضربالمثلها اين اول سطح در.مينمايد
دوم سطح در.است بوده مرد وسيله به زن تحقير با توام خانواده افراد
شقاوت و دست بالا به نسبت فروتني راي ، و انديشه بيثباتي چون خصوصياتي
روابط در ملي و جمعي منافع بر شخصي منافع دادن اولويت و زيردست به نسبت
با مردم رابطه و سوم سطح در نهايتا و است بوده حاكم يكديگر با افراد
غيره و چاپلوسي تسليم ، ناامني ، مانند موضعگيريهايي و ويژگيها حكومت
عامه سياسي فرهنگ و فرهنگ در فوق موءلفههاي مجموعه كه است داشته وجود
(7).است گشته موجب را اقتدارگرا حاكميتهاي استمرار و استقرار
تبيين به فارسي هاي ضربالمثل همان از استفاده با نيز مهرانزاده سهراب
گفته در.است پرداخته ايران سياسي فرهنگ در اساسي معضل چند ريشهيابي و
بر حاكم اساسي معضل نخستين فارسي اشعار و ضربالمثلها روايت به و او
است تقديرگرايانه باورهاي به اعتقاد و تقديرگرايي مردم ، تودههاي نگرش
به اميد با گاه و موجود وضع پذيرش به گاه روزگار ، از شكايت به گاه كه
مكرر تجاوز و سياسي اوضاع بيثباتي در ريشه و ميانجامد ، بهتر فرداي
تودهها سياسي بينش در اساسي معضل دومين.دارد زيردستان به زبردستان
تقديس و پرستش شكل به يا كه است سياسي قدرت با برخورد در دوگانگي مسئله
در ريشه و ميكند بروز آن از بيزاري و تنفر صورت به مقابل در يا و
سياستگريزي و انفعال اساسي معضل سومين.دارد بيامان و مستمر استبداد
اساسي معضل چهارمين بالاخره و دارد تاريخي تجارب در ريشه كه تودههاست
دم به را آنها كه است آينده به نگاه موضوع ايران مردم عامه نگرش در
و است داده سوق نگرش و بينش در محافظهكاري و فرصتطلبي غنيمتشمردن ،
و تطور و اجتماعي نهادهاي سست بنيادهاي از ناشي شديد ناامني در ريشه
در نويسنده.است موقعيتها و منصبها پستها ، حكومتها ، مداوم تحول
(8).است كرده ذكر نيز را ضربالمثلهايي فوق مسائل از هريك تاييد
خصوصيات روي بر تحليل اوليه سكوي روانشناسانه رهيافتهاي در صورت هر به
مردم كل به ويژگيها اين تعميم با تا ميشود تلاش و است استوار فردي
.نمايد تحليل را ايران سياسي فرهنگ درون در سياسي جهتگيريهاي جامعه
دارد ادامه
خرمي قاسم
|