ديگر نيمهء آن براي
حق كمترين از تاريخ طول در اجتماع ، پيكره نيم اين زن ،
است ، آورده بدست حقي زماني در اگر و بوده برخوردار طبيعي
هيچگونه گرنه و گذاشته خود حسابالطاف به آنرا مردان
.نبودهاند قايل آنان براي حقي
جز و شده ذكر اهريمن سپاه جزء زن اساطير در "اصولا
است موجودي زن.است نداشته چيزي مرد براي ذلت و بدنامي
ميكشد انسان كه بدبختيهايي تمام كه بدسرشت و مايه دون
.است بوده او اوليه گناه از ناشي و او سر زير
بوده سالارانه مرد شرايط و جو از ناشي هم غلط افكار اين
گرنه و است نموده رشد عقايد و افكار طور اين كه است
دوره اين به فمينيسم كه بشر زندگي اوليه دوران در "اصولا
شكار ، يعني معاش ، شيوه براساس خانواده نظام ميكند افتخار
كه بوده خانواده مادر اين و بوده سالار زن خانواده نظام
در تغييرات و دوره اين از پس داشته دست در را امور تمام
وضعيت اين كه بود كشاورزي شدن جايگزين يعني توليد شيوه
در هم تفكر اين ميكند پيدا تغيير سالار مرد نظام طرف به
تا ميشد عوض معاش شيوه بايد و بود حاكم زيادي دوران طول
.ميشد عوض زن به نسبت هم تفكر
معاش شيوه و نگرش اين كه شد باعث صنعتي انقلاب و رنسانس
فرد و كرد عوض را انسان به نگرش نوع رنسانس.شود عوض
انقلاب ديگر طرف از گرفت قرار توجه محور و مطالعه مركز
در كه هرچند شوند توليد كار وارد زنان كه شد باعث صنعتي
جرياني باعث خود اين اما شد زنان به زيادي ظلم راه اين
بر و بود مدرنيته لوازم از خود كه شد فمينيسم نام به
اعتراض نوعي و بود استوار جديد عصر انديويدآليسمي بينش
فرانسه انقلاب از پس خصوص به بود طبيعي و بشري حقوق به
حقوق به توجهي چندان اما آورد ارمغان به را بشر حقوق كه
.نشد زن
بالاي دارند حق زنان كه همانطور كه كردند اعتراض اينها
خطابه سكوي بالاي كه دارند حق نيز سان همان به بروند دار
را گذشته تعصبات همه شما كه داشتند اعلام همچنين بروند
شايعترين و قديمي ميدهيد اجازه ليكن بردهايد بين از
از نيمي ميشود موجب كه است تبعيضي آن و بماند باقي آنها
محروم مجلس در حضور از بهويژه احترام ، و منصب از جمعيت
(1).گردنند
جسي خانم از ميتوان جنبش اين پايهگذاران مهمترين از
داشته طرفداراني هم مردان بين در و (2)برد نام برنارد
.برد نام ميل استوارت جان از ميتوان آن جمله از كه است
روشي و راه درصدد "زنان اسارت" نام خودبه كتاب در ميل
در زنان اجتماعي و سياسي حقوق برقراري و ايجاد براي
براي شد مجلس نماينده كه دورهاي طي در او.بود انگلستان
شايد جنبش اين "اصولا شد نيز موفق و نمود تلاش امر اين
ولي باشد زنان حقوق احقاق و مسايل درباره راديكال جنبشي
انعطافپذير محيط حساب به بايد را جنبش اين بودن راديكال
.گذاشت سالارانه مرد
و كرده تقسيم عمومي و خانگي دسته دو به را امور جنبش اين
گرايش دو.شد شغلي و اجتماعي امور در زنان فعاليت خواهان
:دارد وجود گروه اين بين در عمده
زنان به بيشتر آزاديهاي دادن خواهان:ليبرالي گرايش (1
.بودند
حقوق آوردن دست به كه بودند معتقد:ماركسيستي گرايش (2
امكانپذير ساختارها بنيادي تغييرات راه از فقط زنان
.ميشود
زنان به كشور يك در فقط كه شد شروع حالي در قرن 20
تا. بود زلاندنو آن و بود شده اعطا حقوقي و سياسي برابري
فنلاند ، استراليا ، كشورهاي زنان اول جهاني جنگ از قبل
آلمان در 1917 ، شوروي.آوردند بدست سياسي حقوق نيز نروژ
بعد فرانسه و ايتاليا امريكا 1920 ، انگلستان 1919 ، 1918 ،
مورد در مقاومتهايي هم سوئيس ، در دوم جهاني جنگ از
سال 1971 در اينكه تا گرفت صورت سياسي حقوق آوردن بهدست
قرن 20 پايان در حاليكه در (3)آوردند بدست راي حق زنان
و مطلوب كمال اين اما دارند راي حق زنان كشورها اكثر در
جامعه بر حاكم شرايط "اصولا نميباشد باشد بايد آنچه
عاملي را زنان راي حق آوردن بهدست سالارانه مرد جو يعني
.است كرده شرايط اين تثبيت براي
تحصيل ، حق مانند دارند مردان كه دارند را حقوقي همان زنان
در و گرفتن راي حق داشتن ، راي حق مالكيت ، حق كار ، حق
اينها اما دارند نيز زنان دارند حق مردان كه جهاتي تمام
اعطاي چرا اما عملي ، و واقعي تا دارد حقوقي جنبه فقط
جواب است؟ نكرده زنان وضعيت بهبود به چنداني كمك حقوق
اين كه زيرا دانست زنان جنبشهاي و گروهها از ناشي رابايد
بر مبتني و سازمانيافته رقابتي ، جوش ، خود گروهها
اكثر بلكه نميباشند استوار خود خاص و مناسب ايديولوژي
و ميكنند فعاليت ديگر گروههاي تحريك اثر بر گروهها اين
از پيروي و سياستگريز و محافظهكار زنان مرام چون
تثبيت جهت در جنبشها اين ميباشد خود شوهران سياستهاي
.كردهاند عمل سالارانه مرد موقعيت
ايران در زن
فعاليت "اصولا و نداشته اول نقش زنان كشورمان تاريخ در
ماشاهد آخردورهساساني در فقطاست بوده تبعي آنها
سنتي اعتقادات براساس كشور اين در ميباشيم زن دو سلطنت
.ميكنند و كرده دخالت سياسي كارهاي در كمتر زنان
:دارد وجود زنان مورد در ديدگاه دو "اصولا
دين كه انديشه اين:مرد با برابر انسان عنوان به زن -1
رشد اخير قرن يك طول در ميكند تاييد را آن هم اسلام
جامعه برتر ايده نتوانسته هنوز ولي است داشته بيشتري
و بوده يكسان دو هر مرد و زن قرآن نظر از.باشد
تنها و يابند دست اسلامي و انساني ارزشهاي به ميتوانند
.ميباشد ، تقوا زن به نسبت مرد نه انسانها برتري ملاك
اين ميكند تلقي دوم جنس و پست را زنان كه ديدگاهي -2
كه است بوده جامعه موجود وضعيت و سنتها از ناشي ديدگاه
شده گرفته ديني دستورات و دين جاي به غلط تصور اثر بر
ولي ميباشد رايج كشورها از خيلي در تصور اين البته است
و جغرافيايي موقعيت و ساختاري عوامل ما كشور در
داراي پسر كه است كرده تقويت را ديدگاه اين استراتژيكي
آفرين دردسر و نامبارك دختر و باشد خاصي احترام و ارجحيت
.شود تلقي
را دختران حيات پايين ، معيشتي وضعيت و استبدادي ساختار
در شاهي اگر كه طوري به كرده پايين امنيتي ضريب داراي
در و اسارت به منطقه آن زنان ميشد ، پيروز منطقه فلان
به جو و گندم خروار چند مقابل در خشكسالي و قحطي موقع
از قاجار عصر در ما را فروش اين نمونه كه ميرسيدند فروش
موقعيت ديگر طرف از.شاهديم قوچاني دختران فروش جمله
كه بود آورده در چهارراهي صورت به را ايران هم جغرافيايي
سبزي چراغ كه بود اين بر تقدير گويا زمان از برهه هر در
ضريب اين و باشد همسايه كشورهاي و مرزنشين قبايل براي
اين از عواملي و عوامل اين.ميآورد پايين را امنيتي
به نسبت پسر برتري ديدگاه و دادند هم دست به دست قبيل
:كردند تقويت را دختر
.شود خانواده اصالت و نسل استمرار باعث ميتوانست پسر:1
.بود كارها در پدر همكار و بازو:2
با مقابله و جنگها و قومي و قبيلهاي نزاعهاي در:3
.بود خانواده مدافع دزدان و راهزنان
.پدر مرگ از پس خانواده سرپرست و جانشين:4
دختر كه غلط تفكر اين براي را زمينه زير شرايط عوض در
.كرد فراهم ميشد شمرده پست موجودي و دوم جنس پسر به نست
خانواده پدري نسل استمرار عدم:1
خانواده اقتصاد به جدي كمك عدم:2
جهيزيه هزينه جمله از اضافي هزينههاي تحميل:3
حيثيت رفتن بين از و جنگها و نزاعها در اسارت احتمال:4
خانواده
كشور جغرافيايي موقعيت و ساختارها از ناشي همه عوامل اين
هنوز متاسفانه و بود ايران در غالب و رايج تفكر كه بوده
غلط تصور اين حتي نقاط از بعضي در و است غالب تفكر هم
.است گرفته خود به نيز ديني جنبه
: ميبرد نام زن دسته از 3 خود كتاب در شريعتي
.محدود تفكر داراي و مقدسماب و سنتي زن -1
داده دست از را خود هويت كه ماب اروپائي و متجدد زن -2
.است درآمده ابزارگونه صورتي به و است تجدد دنبال و است
در را زن واقعي نمود او.فاطمهوار و (س)فاطمه چهره -3
"فاطمه با" است اسلام در زن مظهر فاطمه ميبيند فاطمه
ارزشهاي صاحب و خويش خاندان مفاخر و وارث عنوان به دختر
"پسر" جانشين پدر اعتبار و تبار ادامه و خويش نياكان
(5).ميشود
انقلابي فعاليتهاي در مردان پاي پابه زنان انقلاب از بعد
بر مانعي تئوريها در گرچه اما كردند شركت سازندگي و جنگ
ولي نداشت وجود تصميمگيريها در زنان مشاركت راه سر
.بود جنسيت جامعه مديريت و مديران انتخاب معيار
در فقط نبايد را انقلاب تحولات در ايراني زن فعال حضور
را آن بلكه نمود تبيين و محدود سياسي تحليلهاي چهارچوب
شيء انسان عنوان به زن نفي انديشه به گسترده اعتراض بايد
.دانست گونه
در چنانچه.است شده بحث نيز زنان مورد در اساسي قانون در
ايجاد در:است آمده زنان شيءگونگي نفي تحقق براي مقدمه
در تاكنون كه انساني نيروهاي اسلامي اجتماعي بنيادهاي
انساني حقوق و هويت بودند خارجي جانبه همه استثمار خدمت
زنان كه است طبيعي بازيابي اين در و مييابند باز را خود
متحمل طاغوتي نظام از تاكنون كه بيشتري ستم دليل به
.بود خواهد بيشتر آنان استيفاي شدهاند
تعالي و رشد اصلي كانون و جامعه بنيادين واحد خانواده
كه خانواده تشكيل در آرماني و عقيدتي توافق و است انسان
اساسي اصل است انسان يابنده رشد تكاملي حركت زمينهساز
.است بوده
و بودن شيء حالت از خانواده واحد از برداشتي چنين در زن
استثمار و مصرفزدگي اشاعه خدمت در بودن كار ابزار يا
حيات فعال ميدانهاي در مردان همرزم خود و شده خارج
ديدگاه در خطيرتر مسئوليتي پذيراي نتيجه در.ميباشد
.بود خواهد والاتر كرامتي و ارزش از برخوردار اسلامي
:است قايل زن و مرد براي يكساني حقوق اساسي قانون اصل 20
قانون حمايت در يكسان مرد و زن از اعم ملت افراد همه
و اقتصادي سياسي و انساني حقوق همه از و دارند قرار
:برخوردارند اسلام موازين رعايت با فرهنگي
:است آمده اصل 21 در زن حقوق كاملترين
موازين رعايت با جهات تمام در را زن حقوق است موظف دولت
.دهد انجام را زير امور و نمايد تضمين اسلامي
احياي و زن شخصيت رشد براي مساعد زمينههاي ايجاد -1
او معنوي و مادي حقوق
خانواده بقاي و كيان حفظ براي صالح دادگاه ايجاد -2
حضانت و بارداري دوران در بالخصوص مادران از حمايت -3
بيسرپرست كودكان از حمايت و فرزند
بيسرپرست و سالخورده زنان و بيوگان خاص بيمه ايجاد -4
غبطه جهت در شايسته مادران به فرزندان قيمومت اعطاي -5
(6)شرعي ولي نبودن صورت در آنها
مخصوص كه مشخصكننده علايم اصل چند در اساسي قانون در
بايد جمهور رييس آمده اصل 115 در است شده ذكر باشد مردان
عدهاي گردد انتخاب..و سياسي و مذهبي رجال ميان از
سعدي شعر در مرد مانند يا و MAN كلمه مانند را رجال كلمه
.ميدانند مرد و زن از اعم انسان معناي به
آمده مجتهد كلمه قضاييه قوه رييس شرايط در اصل 157 در
قبلي اصل تفسير به توجه با مميزه علامت تنها اين كه است
.ميباشد
نماينده و كانديد توانستهاند زنان گذشته سال طي 20 در
مشاور و معاون حد تا را پستها از تعدادي و شوند مجلس
حدود 5/1 نفر اول 4 مجلس در 3.آورند بدست جمهور رييس
نفر پنجم 14 مجلس در درصد نفر 5/3 چهارم 9 مجلس درصد
اين و دادهاند تشكيل را نمايندگان كل درصد حدود 2/5
نشان را كسري درصد حدود 45 زنان جمعيت به توجه با آمار
ما كشور به محدود مشاركت كم درصد اين البته.ميدهد
تا 20 بين 7 درصد اين اروپايي كشورهاي در نميباشد
اخير انتخابات در زنان به كرسيها درصد بيشترين ميباشد
.آوردند بدست كرسي از 200 بيش زنان كه ميباشد آلمان
دانشگاهي جريانهاي و علمي هياتهاي در توانستهاند زنان
و باشند داشته شركت بيمارستاني مختلف امور و فرهنگي
حدود 46 امروزه كه طوري به بردارند گام مردان پابهپاي
اين كه ميدهند تشكيل دختران را كشور دانشجويان از درصد
.حقوقشان به رسيدن جهت در است بزرگي گام خود
خانه در زنان كه باشيم تفكر اين داراي نبايد ديگر امروز
بار الي 3 سال 2 يا 8 هر 4 يا و زايند نر شيران و نشينند
و باشند نداشته امور ديگر به كاري و شركت انتخابات در
و استحكام و سالارانه مرد خودفعاليت دادن راي با فقط
كه ندارد وجود ترديد جاي.بخشند تداوم را مردان سلطه
وجود تفاوتهايي جسماني ساختمان لحاظ از مرد و زن ميان
ديگري بر يكي برتري دليل مرد و زن تفاوت ولي دارد
.نميباشد
اجتماعي تغييرات از ناشي كه را مسائلي عدهاي متاسفانه
جهت در موانعي و داده روي بشر تفكر نحوه و زندگي در
اشتباه ديني دستورات و دين با است شده زنان مشاركت تكامل
قايل نيز دين كه كردهاند ايجاد را غلط تصور اين و گرفته
كه حالي در آنهاست ميان تبعيض و مرد و زن ميان تفاوت به
مرد و زن ميان تفاوتي توحيدي ، اديان ديگر و اسلام در نه
از يكي و شده ستوده اديان تمام در وزن ندارد وجود
.است شده شمرده خداوند مخلوفات زيباترين
در وقتي فراگير توسعه كه داشت توجه بايد پايان در و
افراد همه و باشد فراگير مشاركت كه ميافتد اتفاق جامعه
اجرا كشور در برنامهاي اگر و بدانند سهيم آن در را خود
هم حتم طور به و باشد آنها همه تصميمگيري حاصل ميشود ،
.كرد نخواهند فروگذار عملي هيچ از برنامه آن تحقق جهت در
بخشي احمد
مدرس تربيت دانشگاه
:پينوشتها
.ني نشر دوم ، چاپ سياسي ، جامعهشناسي بشريه ، حسين -1
.1374
محسن معاصر ، دوران در جامعهشناسي نظريه ريترز ، جورج -2
.علمي 1374 نشر اول ، چاپ ثلاثي ،
انتشارات اول ، چاپ سريرقدرت ، بر زن طلوعي ، محمود -3
.اسپرك 1369
ايران ، در جمعيت رشد جامعهشناختي عوامل خاني ، عليرضا -4
تير و خرداد شماره130129 ، اقتصادي ، سياسي ، اطلاعات
.1377
چاپخش ، سوم ، چاپ ،"زن" آثار 21 ، مجموعه شريعتي ، علي -5
.1369
.جد 1370 ما اول ، چاپ مدني ، -اساسي قوانين مجموعه -6
:عكس شرح
شكيبا الله حجت:از نقاشي
|