سياسي نظامهاي در دولت و مجلس
نهاد طريق از بيشتر مردم حاكميت پارلماني هاي نظام در *
حاكميت رياستي هاي نظام در اما...شود مي اعمال پارلمان
شود مي اعمال مجريه قوه طريق از "مستقيما مردم
:اشاره
و مجلس ميان حقوقي روابط بررسي پي در تنها گفتار اين
رقابت خلال از كه موجود سياسي روابط به و است دولت
دنبال به تنها بلكه نميپردازد ، آمده بوجود جناحها
اسلامي جمهوري اساسي قانون كه است نكته اين دريافتن
در روابط اين و كرده تنظيم چگونه را مجلس و دولت روابط
و مجلس.ميگنجد حقوقي شده تعريف چارچوبهاي از يك كدام
دارند هم با رابطهاي چه كاركردي و ارگانيك لحاظ از دولت
روابط از شكل اين وجود و ميگذارند تاثير هم بر چگونه و
.دارد نهاد دو اين از يك هر كارايي بر تاثيري چه
در موجود كلي الگوي دو توصيف و تعريف ابتدا بنابراين
روابط نوعي به يك هر كه ميگيرد قرار مدنظر امروز جهان
اصول به توجه با آنگاه ميكنند ، تنظيم را مجلس و دولت
اساسي قانون كه ميشود بررسي نكته اين اساسي قانون
.است كرده پيروي الگوها اين از يك كدام از اسلامي جمهوري
مقالات گروه
و مجلس روابط تنظيم حين در اساسي قانون مصوبين يا موءسسان
راي:مانند ابزارهايي و نهادها پيشبيني طريق از) دولت
بودجه ، تصويب استيضاح ، سوءال ، اعتماد ، عدم راي و اعتماد
در را مصالحي و نكات بايد (...مجلس انحلال لوايح ، تقديم
به جلوگيري ديگر قوه بر قوه يك سلطه از تا بگيرند نظر
قبولي قابل نحو به قوه دو از يك هر استقلال و آيد عمل
كند اخلال ديگري كار در نتواند قوا از يك هيچ و شود حفظ
اختيارات از استفاده با را ديگر قوه به مربوط فعاليت و
با مملكتي امور اداره كه نمايد فلج نحوي به خود قانوني
اين تامين براي و نكات اين به توجه باشود مواجه مشكل
روابط تنظيم براي متفاوت الگوي دو جهان در تاكنون مصالح
را قوا بين روابط نحوي به يك هر كه شده تجربه قوه دو
الگو دو اين.مينمايد تضمين را "قوا تعادل" نموده تنظيم
نظامهاي الگوي -رياستي 2 نظامهاي الگوي -از1 عبارتند
.ميپردازيم يك هر شرح به جداگانه كه پارلماني
اساسي قانون الگو اين اصلي خاستگاه:رياستي نظامهاي -1
حد تا قوا استقلال الگو اين در.امريكاست متحده ايالات
آنرا عدهاي كه نحوي به شده گرفته نظر در توجهي قابل
دو رياستي ، نظامهاي در.مينامند قوا كامل استقلال رژيم
از ارگانيك لحاظ از و كاركرد حيث از مقننه و مجريه قوه
به مخصوص كاركرد يك هر كه معنا اين به.مستقلاند يكديگر
ديگري از متمايز "كاملا يك هر كاري حوزه و دارند را خود
قواعد وضع و قانونگذاري حيطه در تنها قانونگذار قوه.است
اجراي به "صرفا مجريه قوه و مينمايد عمل مقررات و
و قدرت راه اين در و ميپردازد امور اداره و قوانين
نميتواند مقننه قوه.دارد نيز را كافي و لازم اختيارات
نيز اجرايي قوه مقابل ، در و كند دخالت اجرايي امور در
.ندارد را قانونگذاري امر در مشاركت يا دخالت توانايي
يا) مجلس به لوايح تقديم با نميتواند دولت حتي يعني
بايد طرحها كليه بلكه.شود قانون تصويب خواستار (مجلسين
بنابراين شود ، مطرح مجلس در نمايندگان خود ابتكار با
.مستقلاند "كاملا كاركردي لحاظ از قوه دو گفت ميتوان
از يك هيچ كه معناست اين به نيز قوه دو ارگانيك استقلال
قوا.نيست ديگري مديون و مرهون را خود وجود قوه دو
مردم كه همانطور گرفتهاند ، نشات مردم راي از "مستقيما
انتخاب.ميكنند انتخاب را (مجلسين يا) مجلس نمايندگان
سبب ارگانيك استقلال اين است مردم با نيز جمهور رئيس
.باشند مشروعيت صاحب اندازه يك به قوه دو هر كه ميشود
آنجا ازاست مردم راي در "مستقيما دو هر پشتوانه كه چرا
شدهاند ناشي مردم راي از "مستقيما قوه دو از يك هر كه
معنا اين به نمايد كوتاه را ديگري عمر نميتواند يك هيچ
مجلس نه و كند منحل را مجلس ميتواند جمهور رئيس نه كه
ساقط را دولت اعتماد عدم راي بوسيله ميتواند (مجلسين)
برابر در تنها دولت هيات اعضاي عنوان به نيز وزرا.نمايد
جمهور رئيس بوسيله آنها انتخاب.هستند مسئول جمهوري رئيس
و ميگيرد صورت (مجلسين) مجلس اعتماد راي به نياز بدون و
توضيح يا (مجلسين) مجلس سوءالات به دادن پاسخ به موظف
و سوءال حق (مجلسين) مجلس يعني.نيستند آن به دادن
.ندارد را وزراء استيضاح
متجلي جمهور رئيس شخص در كشور اجرايي قوه كل نظام اين در
يعني.است ركني يك قوهاي مجريه قوه كه معني اين به شده
نخست تفكيك) دولت رئيس هم و است كشور رئيس هم جمهور رئيس
در اجرايي اختيارات كليه (ندارد وجود كشور رئيس -وزير
(مجلسين) مجلس از مستقل او و است جمهور رئيس دست
اختيارات راه اين در و بپردازد كشور اداره به ميتواند
.دارد توجهي قابل
طريق از قوا تعادل شده سعي الگو اين در گفتيم كه همانطور
.شود ايجاد قوا كامل استقلال
در كه رياستي رژيمهاي مقابل در:پارلماني نظامهاي -2
باشند ، در مستقل يكديگر از حتيالامكان قوا شده سعي آن
متقابل همكاري طريق از "قوا تعادل" پارلماني رژيمهاي
رژيم پارلماني ، رژيم دليل همين به.ميشود تامين قوا بين
به اروپايي ممالك اكثر) ميشود ناميده هم قوا نسبي تفكيك
نسبي ، تفكيك از مراد البته (ميشوند اداره طريق اين
از يك هر بلكه نيست يكديگر در قوا ادغام يا قوا تداخل
.هستند مستقل يكديگر از ساختاري لحاظ از سهگانه قواي
و دولت توسط اجراييه قوه (مجلسين) مجلس توسط مقننه قوه
لحاظ از قوا ليكن ميشود اعمال دادگاهها توسط قضاييه قوه
.ميگذارند تاثير يكديگر بر ارگانيك و كاركردي
قوه بودن ركني دو پارلماني نظامهاي ويژگي مهمترين
كشور رياست از دولت رياست مقام كه معنا اين به است مجريه
حالي در است وزير نخست برعهده دولت هيات رياست.است مجزا
اين به)است...پادشاه يا جمهور رئيس با كشور رياست كه
سازگاري جمهوري حكومتهاي با هم پارلماني الگوي ترتيب
.(مشروطه سلطنتي حكومتهاي با هم و دارد
(...پادشاه جمهور ، رئيس) كشور رئيس نظامها نوع اين در
(مجلسين) مجلس برابر در و است كشور مقام بالاترين
محدودي اختيارات "معمولا مقابل ، در ولي ندارد مسئوليتي
اداره وليدارد تشريفاتي جنبه او وظايف اكثر و دارد
ميشود انتخاب كشور رئيس توسط كه است وزير نخست با دولت
.ميرسد وزيري نخست به (مجلسين) مجلس تاييد با تنها و
و مسئولند مجلس مقابل در همگي وزيران هيات و وزير نخست
نمايند كسب را مجلس اعتماد راي بايد فعاليت به شروع براي
يا وزرا مواردي در ميتواند مجلس نيز فعاليت دوره در و
ايشان صورت اين در كه دهد قرار سوءال مورد را وزير نخست
حتي يا و.گويند پاسخ سوءالات به شده حاضر مجلس در موظفند
استيضاح را دولت كل يا وزراء از هريك ميتواند مجلس
در.شود فعاليتشان ادامه مانع اعتماد عدم راي با نموده
مجلس اعتماد راي از را خود مشروعيت دولت هيات چون حقيقت
راي اين كند اراده كه زمان هر ميتواند مجلس كرده ، كسب
در البته و كند ساقط را دولت و بگيرد بازپس را اعتماد
انحلال كشور رئيس از كه دارد را حق اين نيز دولت مقابل
غيرمسئول مقامي كه كشور رئيس و نمايد درخواست را مجلس
دولت همچنين و ميكند منحل دولت درخواست به را مجلس است
موظف مجلس صورت اين در و دارد را مجلس به لوايح تسليم حق
به را آن نموده رسيدگي دولت سوي از ارسالي لوايح به است
قانونگذاري امر در دولت ترتيب اين به و بگذارد راي
.ميكند مشاركت
شركت مجلس جلسات در ميتوانند نيز وزير نخست يا وزرا
در با نيز مجلس.نمايند دفاع خود ارسالي لوايح از كرده
اعمال بر محاسبات ديوان نظير ارگانهايي داشتن اختيار
استصوابي جنبه گاهي كه ميكند اعمال نظارت نوعي اجرايي ،
شده سعي نيز پارلماني نظامهاي در ترتيب اين به مييابد
"قوا تعادل" يكديگر بر قوا متقابل اثرگذاري طريق از تا
.شود رعايت و حفظ
نظامهاي در گفت ، ميتوان كلي طور به:مقايسه و بررسي
اعمال پارلمان نهاد طريق از بيشتر مردم حاكميت پارلماني
بر نموده اساسي دخالت دولت تشكيل امر در مجلس لذا ميشود
مجلس مقابل در دولت.دارد جانبه همه نظارت مجريه قوه كار
اكثريت اجرايي بازوي عنوان به بيش و كم و است مسئول
مردم حاكميت رياستي نظامهاي در اما.ميكند عمل پارلمان
قوه بنابراين و ميشود اعمال مجريه قوه طريق از "مستقيما
قدرت پارلمان و دارد گستردهاي اختيارات مجريه
.ندارد را دولت عملكرد بر مستقيم و قاطع تاثيرگذاري
سيستم يك صورت به پارلماني و رياستي الگوي دو از يك هر
متقابل رابطه و هماهنگي هم با آن مختلف اجزاء كه درآمده
كارايي سيستم همان در تنها يك ، هر اجزاء و عناصر و دارند
ديگري در سيستم يك ابزارهاي بكارگيري و اقتباس و دارد
يك در چنانچه مثال براي.نميآورد بار به مطلوبي نتيجه
باشد ، داشته را مجلس انحلال حق جمهور رئيس رياستي ، نظام
(قوا كامل استقلال) رياستي نظام اساسي اصل از اينكه ضمن
.ميگردد مطلقه قدرت يك به تبديل جمهور رئيس شده ، عدول
قوا تعادل "اولا كه است اين سيستم دو هر هدف حال هر به
و شود جلوگيري ديگري بر قوه يك تسلط از و شود رعايت
بين اختلاف وجود كه شود تنظيم نحوي به قوا روابط "ثانيا
.نگردد مملكت امور اداره شدن مختل باعث قوه دو
ممكن قوا كاركردي تداخل پارلماني رژيمهاي در مثال براي
شود ، اجرايي امور روند در اختلال و وقفه ايجاد سبب است
باشد دولت گرايش مخالف مقننه قوه اكثريت كه صورتي در
دولت مسير بر مانعتراشي به خود اختيارات با ميتواند
دولت سوي از ارسالي لوايح تصويب عدم با "مثلا و بپردازد
گفتيم كه همانطور چه سازد مواجه مشكل با را دولت فعاليت
اختيارات مجلس حمايت بدون دولت پارلماني رژيمهاي در
شده تنظيم نحوي به پارلماني سيستم "اصولا و ندارد چنداني
با نميتوانند مخالف گرايشهاي با مجلس و دولت آن در كه
سيستم اين در مشكل اين حل براي البته و.كنند كار هم
عدم و اعتماد راي استيضاح ، :دارد وجود نيز لازم ابزارهاي
و هماهنكي كه هستند وسايلي جمله از مجلس انحلال و اعتماد
شروع از قبل دولت:ميكنند تضمين را دولت و مجلس همسويي
فقط ترتيب اين به و است مجلس اعتماد راي نيازمند فعاليت
.باشد مجلس حمايت مورد كه برسد قدرت به ميتواند دولتي
كشور رئيس انگلستان ، مثل منظم حزبي دو نظام يك در حتي
نمايد معرفي وزير نخست عنوان به را كسي است موظف "عملا
مجلس ترتيب اين به.دارد اكثريت عوام مجلس در او حزب كه
نيز مردم و بود خواهند سياسي جناح يك از همواره دولت و
را حاكم سياسي گرايش مقننه قوه انتخابات در شركت با تنها
.ميكنند تعيين
دولت و مجلس بين چنانچه پارلماني رژيم يك در نحو همين به
با ميتواند مجلس باشد داشته وجود جدي اختلافات
و نمايد اشكال ايجاد دولت حركتي روند در مكرر استيضاحهاي
را زمينه و ساقط را دولت اعتماد ، عدم راي با نهايت در يا
يا و كند فراهم مجلس با موافق دولتي آمدن كار روي براي
و است عمومي افكار حمايت مورد كند احساس دولت چنانچه
احساس يا بداند خود مطلوب فعاليت مانع را مجلس اقدامات
رئيس از ميتواند دارد را دولت كردن ساقط قصد مجلس نمايد
مجلس ، صورت اين در نمايد درخواست را مجلس انحلال كشور
"واقعا چنانچه و ميشود برگزار جديد انتخابات شده منحل
"مسلما باشد ، بوده دولت از حمايت جهت در عمومي افكار
اما داشت خواهد دولت با بيشتري هماهنگي جديد مجلس تركيب
خود قبلي مواضع روي "مجددا مجلس انتخابات ، از پس چنانچه
مردم كه بود خواهد اين نشانگر واقعيت اين نمود ، پافشاري
مجلس بر حاكم گرايش نفع به دولت و مجلس بين منازعه در
بر و استعفا جز چارهاي دولت براي "ظاهرا و دادهاند راي
در پيش چندي اتفاق اين نمونه.نميماند باقي كناري
دولت آمدن كار روي باعث كه تحولاتي جريان در فرانسه
با "ژوپه" راستگراي دولت:گرديد مشاهده شد ژوسپن چپگراي
ميباشد فرانسه مردم عمومي افكار حمايت مورد كه تصور اين
در اخلال در سعي كه مجلس چپگراي نيروهاي تضعيف براي
.نمود را مجلس انحلال خواست در داشتند ، دولت فعاليتهاي
با و "شيراك ژاك" جمهور رئيس توسط مجلس انحلال از پس اما
اكثريت شدند موفق چپ نيروهاي جديد ، انتخابات برگزاري
كه بود واقعيت اين نشانگر امر اين آورند بدست را مجلس
نيروهاي و راستگرا دولت ميان منازعات در فرانسه مردم
در و گرفتهاند را چپ نيروهاي جانب مجلس در فعال چپگراي
دولت نهايت در و ديد استعفا به ناچار را خود دولت نتيجه
.گرفت دست در را قدرت مجلس حمايت با ژوسپن چپگراي
دو اختيارات اگر پارلماني نظامهاي در كه ديديم بنابراين
هم با هماهنگي بدون كه است تنيده درهم نحوي به قوه
ايجاد جهت لازم ابزارهاي مقابل در كنند كار نميتوانند
(مجلس انحلال اعتماد ، راي و استيضاح) مهياست نيز هماهنگي
از يا سياسي جناح يك از مجلس و دولت همواره عمل در و
نظامهاي در اما.شد خواهند تشكيل هم به نزديك گرايشات
اينكه به توجه با پارلماني ، نظامهاي برخلاف رياستي ،
ميشود انتخاب مردم مستقل راي با (دولت رئيس) جمهور رئيس
مجلس اعتماد راي و حمايت جلب به نيازي فعاليت براي و
داشته وجود جهت اختلاف دولت و مجلس بين است ممكن ندارد
حزب از جمهور رئيس كه متحده ايالات وضعيت مانند).باشد
جمهوريخواهان اختيار در كنگره كه حالي در است دموكرات
و دولت هماهنگي براي راهي هيچ صورت اين در (.دارد قرار
را دولت ميتواند مجلس نه ندارد ، وجود (مجلسين) مجلس
و شود مجلس انحلال خواستار ميتواند دولت نه و كند ساقط
ادامه خود حيات به قانوني مهلت پايان تا دو اين از يك هر
نحوي به قوه دو اين روابط ديگر طرف از اما.داد خواهند
جمهور رئيس ;نميشود امور در اخلال باعث كه شده تنظيم
عدم با حتي كه نحوي به دارد توجهي قابل اختيارات "معمولا
.نمايد اداره را مملكت ميتواند نيز مقننه قوه حمايت
.(پارلماني نظام برخلاف درست)
ناجي فرناز
دارد ادامه
|