عهد ايران در دولت و دين
مغول
و (dycronic) شناختزمان و بررسي بيگمان:گشايي جستار
در بسزايي نقش ميتواند ديني ، هر تحولات تاريخي روند
شكلگيري و گسترش چگونگي از همگاني آگاهيهاي بردن بالا
آنها ، رفتن ميان از "احيانا و ديني نهادهاي و مفاهيم
و تاخت به اختصاص پيميآيد ، از كه مطلبي.باشد داشته
و اسلام دين با آنان برخورد شيوه و ايران به مغولان تاز
دين برابر در چگونه اينان اينكه ، و دارد ايراني فرهنگ
.شدند تسليم به ناچار ايراني فرهنگ و اسلام
.مينماييم جلب جستار اين به را ارجمند خوانندگان توجه
معارف گروه
منيري ميرصابر:نوشته
مقدمه
سردارانش و بزرگ خان كه ايران به مغول تهاجم هنگام به
در كه تزلزلي اثر بر داشتند ، شركت آن در توان تمام با
رفت ، دست از دولت كه همچنان شد ايجاد جامعه اركان همه
عيني شاهد كه مردم.بود رفتن دست از كار در نيز دين
معنوي و مادي پايگاههاي و بودند خويش فرهنگ و نابودي
با ميديدند انهدام حال در ديگري از پس يكي را مملكت
هياهوي در سرانجام و افتادند تكاپو به نگراني و وحشت
را چيز همه كه مغولي ، ستوران سم غبار لابلاي در و زمان
براي و زدند دين ريسمان در چنگ بود ساخته تار و تيره
.گرفتند پناه (دين) سنگر اين در خويش ملي موجوديت از دفاع
طبقات و اقوام پيونددهنده عوامل مهمترين از كه سنگري
وحدت ايجاد براي بود وسيلهاي و ميآيد شمار به گوناگون
.آن از دفاع تامين و كشور
و شد مهمتر مغول زمان از سياسي امور در دين كارساز نقش
به منجر صفويه عصر در بعدها كه يافت اهميت حد بدان تا
مرزهاي و شد طولاني فترتي دوران از پس كشور يكپارچگي
"تقريبا بعد به ساساني زمان از كه جايي تا را ايران
.گسترانيد نداشت ، سابقه
پيروي ديني چه از مغولان ببينيم كه است اين ما منظور
دين مقابل در شدند ايران وارد ديني چه وبا ميكردند
"متقابلا و دادند نشان خود از عكسالعملي چه اسلام
چه آنان عكسالعمل و دادند نشان مقاومت قدر چه مسلمانان
.بود
مغولان نزد در دين
Chamanisme "شمني" آئين را آن كه مغولان ، دين
نشات غربي ميانه آسياي منطقه اقوام دين از ناميدهاند ،
يگانهپرستي نوعي از بوده عبارت شمني آئين.است گرفته
پايينتر ، مرتبههاي با گوناگون ايزدان آن در كه ناقص ،
شناخته سهيم يكتا خداي با كائنات نظم و نگاهداري در
ايزدان اين مظاهر عنوان به گوناگوني بتهاي و ميشدند
.است ميشده پرستش
از ماندن مصون براي عاملي منزله به جادوگري و خرافات
زميني و آسماني بلاياي از ماندن ايمن چشمزخمها ، و مصايب
اركان از يكي و است داشته رواج مغولان ميان در غيره و
.است بوده آنان ديني اعتقادات اصلي و اساسي
شامل تنها نه مردگان دنياي شمني ، آئين پيروان نزد در
و است بوده جسماني جهان برگيرنده در بلكه روحاني دنياي
را زندگي مرگ از پس فرد كه بودهاند عقيده اين بر آنان
تفكري طرز چنين با مغولانميدهد ادامه ابد تا همچنان
تسخير براي و كردند پيريزي را خويش حكومت مذهبي ،
پربار و ريشهدار فرهنگهايي كه متمدني و بزرگ سرزمينهاي
روحيه آنها گذاشتند بيرون پاي مغولستان از داشتند
ارمغان به متمدن ملل براي خود همراه به را خرافهپرستي
.بردند
ي دنيا با تماس از قبل مغولان كه گفت ميتوان كلي طور به
يگانهپرستي به خود منطقهاي حكومت تشكيل زمان تا و خارج
خداي كه را جاوداني بزرگ خداي و بودهاند معتقد ناقص
آسمان و ميكردند پرستش ميناميدند تعالي خداي و مطلق
ستايش مورد و ميدانستند او از مظهري نمودار را جاويدان
نظر در جاويدان آبي آسمان كلي طور به.ميدادند قرار
كائنات ادارهكننده و ايجادكننده و نهاني نيرويي آنان
آسمان گوناگون جلوههاي و عناصر دليل همين به.است بوده
.ميكردند پرستش را...و ماه خورشيد ، چون
مغولان مذهبي اعتقادات
شباني اقتصاد و ايلي زندگي از كه مغولان مذهبي اعتقادات
ايلهاي ساير معتقدات به شباهت وجود با بود يافته نشات
از را آن كه بود بهرمند خاصي ويژگيهاي از پراكنده
مقام خورشيد گذشت ، كه چنانميكرد متمايز خود همرديفان
فراوان تكريم مورد و داشت قوم اين ميان در خاص منزلتي و
را كمربند جاويدان آبي آسمان نيايش هنگام به.بود
برميداشتند سر از كلاه ميآويختند ، برگردن و ميگشودند
به رو بار ميكوبيدند 9 مشت خود سينه به كه حالي در و
نثار شراب خاص دعاي خواندن با و ميخواندند نماز خورشيد
جهات از جنوب سمت خورشيد بزرگداشت سبب به.ميكردند زمين
چرخش زيرا سمتراست ، از مهمتر چپ سمت و بوده مهمتر ديگر
خانان همواره تفكر طرز اين با.است راست به چپ از خورشيد
ماه.بود شده نهاده جنوب به رو كه ميكردند جلوس تختي بر
ستايش به و ميخواندند "بزرگ سالار" "اصطلاحا را
روح چهاردهم شب در يا و ماه هر اول در.ميپرداختند
وي به خوراك و هديه نثار با تا احضارميكردند را ابليس
.كنند شر دفع خود از
تعبير به) دوزخ و بهشت و جاويدان زندگاني از مغولان
اعتقاد كلي طور به ولي بودند ، بياطلاع (بزرگ اديان
و كرد خواهند زندگي ديگري دنياي در مرگ از پس كه داشتند
.هست نيز آنجا در ميگذرد دنيا اين در هرچه
آنان وظايف و روحانيون
ميدادند تشكيل را خاصي طبقه روحانيون مغولان ، نزد در
نيز آنان جسم بر بلكه مردم ، روح بر تنها نه كه
جامعه طبقه قدرتمندترين و ممتازترين و داشتند فرمانروايي
ميگرديد تشكيل مختلفي گروههاي از طبقه اين.بودند ايلي
وظايف اين كه داشتند عهده به را خاصي ديني وظايف هريك كه
.ميشد تقسيم متعدد درجات به
تركي به و "بوغا" مغولي به شمنها يا شمني ديني روحانيون
-ساحر يا پزشك -جادوگر معني به كه.ميشوند ناميده "قام"
شمن يك نميتوانست پزشكي يا و جادوگر هر ولياست روحاني
كه داشتند خارقالعادهاي قدرت چنان شمنها.باشد
پرواز به و سازند خارج بدن از را خود روح ميتوانستند
نزول اسفلالسافلين به يا و جولان آسمانها در تا درآورند
با.كنند برقرار ارتباط مردگان و اجنه با همچنين و كند
مكانهاي به كه بودند برگزيدهاي افراد شمنها حساب اين
شمنها مشغله عمدهترين.داشتند راه مقدس و نيافتني دست
بتهاي.بود ستارهشناسي و جادوگري طبابت ، غيبگويي ،
نگهباني و زيرنظر بزرگ بت و اشراف و سلطنتي خاندان
تنها كارشان آنان از گروهي و.بودند (روحانيون) شمنها
دست و شدن نزديك حق آنان جز به احدي.بود بتها از محافظت
سلاطين اردوي در هميشه ساحران اين.نداشت را بتها به زدن
محل و حركت زمان نيز كوچ هنگام به و بودند حاضر اشراف و
.ميكردند تعيين را زدن اردو
باعث چنگيزخان زمان در روحانيون يافتن قدرت ترتيب اين به
حكومت پاشيدن هم از و دادن دست از براي وي ترس و نگراني
بردن بين از و كردن محدود به تصميم نتيجه در شد مغولي
و شد موفق امر اين در حدودي تا كه گرفت روحانيون قدرت
ترتيب اين به و كرد قلمداد آنان قدرت مافوق را خود قدرت
سياست توانست و خودافتاد حكومت توسعه و ترويج فكر به
به را مذهبي رياست و نمايد جهاني را خود حكومتي و مذهبي
اين از پس.كند موروثي و منتقل خود خاندان براي و خود
و چنگيز خدمت به جهان نقاط ديگر از روحانيوني ماجرا
.ميپرستيدند را ديني هريك كه آمدند در مغول ديگر خانان
:ميگويد مغول خانان از يكي "قاآن قوبيلاي"
.را بودا بعضي و را محمد بعضي ميپرستند ، را مسيح بعضي"
و ميگذارم احترام را همه منبرترند كدام نميدانيم ما
".كنند حمايت مرا كه ميخواهم همه از
دستگاه در نفوذ براي تابع ، ملل از هريك ديگر طرف از
طريق از رفته ، دست از قدرت و اعتبار كسب و حكومت
بين بيامان مسابقهاي و شدند ، عرصه وارد خود روحانيون
بين حتي و دستگاه داخل در گوناگون اديان روحاني طبقات
.گرفت در مغول اشراف و سلطنتي خاندان و اجزا
زماني و مسيحيان گاهي و مسلمانان گاهي مسابقه اين در
استقرار از پس سرانجام ولي.ميشدند فاتح بوداييان
در ديگر شاخهاي و چين در چنگيزي خاندان از شاخهاي
شدند پيروز ايران در مسلمانان و چين ايرانبودايياندر
شرق به را غرب پاي حدي تا توانست دور راه از مسيحيت و
.بگشايد
اسلام و ايران با رويارويي در مغولان
نام با شد نزديك ايران مرزهاي به چنگيزخان كه هنگامي
چون محمد سلطان طرفي از.شد روبهرو محمد سلطان پرآوازه
و قدرت فزوني درصدد بود برخوردار برتري خارجي قدرت از
داخلي سياست نظر از ولي بود خود اطراف سرزمينهاي كسب
همين و نميدانست را مردم با برخورد نحوه و بود ضعيف
مردم و روحانيون و شد شيرازهحكومت ازهمپاشيدگي باعث
يك مغولان ديگر طرف در.برداشتند مخالفت سربه گروه گروه
خاندان چنگيز ، مادي و معنوي رياست به اعتقاد با و پارچه
كه قوانيني و خان دستورهاي.بودند پذيرفته را وي ايل و
نه و ميخواست نه احدي و بود لازمالاجرا بود آورده او
.كند سرپيچي آنها از ميتوانست
با خوارزمشاه محمد سلطان كه بود اوضاعحساس اين در
به همچنان منطقه اوضاع از ناآگاهي و پيروزي اطمينان
.ميداد ادامه كشورگشايي به كفار عليه خود جنگهاي
آنجا تا برد حمله خزر درياي شمال به كه هنگامي اينبار
نخستينبار براي كند مسلمان و درآورد خود تابعيت تحت را
كه مغولان با خوارزميانشد طنينانداز گوشش به خطر زنگ
منطقه آن در چنگيز ارشد فرزند "جوجي" فرماندهي به آنان
جنگ به و شدند روبهرو بودند مشغول خود فتوحات دنبال به
و شد مغول سپاهيان با برتري درگيري اين در كه پرداختند
بهكمك كه بدهد دست از را خود سلطانجان كه بود نزديك
جوجي چون ولي.يافت نجات مهلكه از جلالالدين فرزندش
.نكرد تعقيب را محمد سلطان داشت ديگر ماموريتي پدر ازطرف
هر افتادكه سلطان دل در هراسي چنان برخورد اولين از پس
نيرومند و باثبات مردي كه ميگفت ميافتاد ، او بياد وقت
.است نشده آفريده او از جنگآورتر و
دارد ادامه
فرهنگ عرصه اخبار
|
فرهنگ عرصه اخبار
نشر آينهي در عرفان و فلسفه دين ،
اسلامي تفكر اصلاح
ماشاءالله آزادي از هفته يك به نزديك كه حالي در
و جامعه شده امتياز لغو روزنامههاي سردبير شمسالواعظين
عنوان با را وي ترجمه با كتابي قطره نشر ميگذرد ، توس
جابر را كتاب اين.است كرده منتشر اسلامي تفكر اصلاح
دين حوزه كتابهاي از مجموعهاي و است نوشته العلواني
آن اسلامي انديشه بينالمللي موءسسه كه است كلام و شناسي
.ميكند منتشر را
كردن اسلامي راه در كوشش و تفكر روشهاي اصلاح موءسسه ، اين
مقوله اين است معتقد و ميداند محوري ضرورت يك را معرفت
اين.است كرده مطرح فراگير گونهاي به را خود امروزه
از يكي شده ، ياد مقوله كه است باور اين بر همچنين موءسسه
فرهنگ جانشين مثابه به معاصر اسلام تمدن اصالت مهم ، اصول
گرفتن ناديده طريق از غرب زيرا ميشود ، محسوب غرب تمدن و
اسلامي امت تمدني شخصيت و موقعيت و باورها مجموعه
.كرد وارد امت اين به ويرانگري ضربههاي
آميخته هم در نوين جامعهشناسي با گيدنز آنتوني نام *
ترجمه با قبل سال چند كه وي جامعهشناسي حجيم كتاب و است
توانست بود ، شده منتشر ني نشر سوي از و صبوري منوچهر
حوزه اين در شده ترجمه يا نوشته آثار ديگر بر را عرصه
پيامدهاي عنوان با كتابي معاصر انديشمند اين از.كند تنگ
گيدنز.است شده نشر بازار روانه مركز نشر سوي از مدرنيته
نهادي تحولات از برانگيز تفكر و تازه تعبيري كتاب اين در
احاطه از تعبير اين در او.ميكند عرضه مدرنيته با همراه
بر و ميجويد بهره جامعهشناختي انديشه سنت كل بر خويش
بر گيدنز.ميبيند دوسويه پديدهاي را مدرنيته اساس اين
در و ننهادهايم ، پسامدرن دوران به پا هنوز ما كه است آن
پيامدهاي آن در كه داريم قرار مدرنيته متاخر دوران
وي.شدهاند بنياديتر و تر ريشهاي و فراگيرتر مدرنيته
در دگرگونيهايي مستلزم پسامدرن دوران به گذر است معتقد
محسن را كتاب اين.است مسلط فرهنگي و اجتماعي سازمان شكل
جامعهشناسي كتابهاي ترجمه عرصه در كه كرده ترجمه ثلاثي
اين از پيش ثلاثي.ميرود شمار به شده شناخته چهرهاي
.بود داده وانتشار ترجمه را دين جامعهشناسي
ويژه تخصصي ماهنامه شماره دهمين كتاب هفته با همزمان *
فلسفه و ادبيات كتابهايحوزه بررسي و نقد و اطلاعرساني
ماهنامه شماره اين درشد منتشر ايران كتاب خانه سوي از
بررسي و نقد اسلامي ، فلسفه تاريخ به نگاهي چون مطالبي
در خرد و لطفي محمدحسن دكتر ترجمه با ماكياولي گفتارهاي
شده آورده فولادوند الله عزت دكتر تاليف و ترجمه سياست
.است
گذشته سال يك از "عملا را خود كار "ماه كتاب" ماهنامه
اطلاع خلاء كردن پر آن انتشار از اصلي هدف و كرد شروع
ميشد منتشر ماه طول در كه بود كتابهايي درباره رساني
چنين به دستيابي آن نامنظم انتشار دليل به و عمل در اما
طي 12 در كه حالي در نمونه براي.شد جدي خدشه دچار هدفي ،
شماره ميشد ، 10 منتشر شماره ميبايست 12 گذشته ماه
ضمن.آورد دست به را ويترين روي بر گرفتن قرار توفيق
و است شده حك مرداد ماه شماره 10 ، شناسنامه روي بر اينكه
همانند نيز بررسي مورد كتابهاي عمده انتشار زمان
اما.است ايام همان "سياست در خرد" يا ماكياولي گفتارهاي
در كه حالي ، در است آبان اوايل شماره ، اين انتشار زمان
حوزهها اين در متعددي كتابهاي آبان و شهريور ماههاي
نشريه اين درنمايه چه آنها خالي جاي كه شدهاند منتشر
اندركاران دست ميرسد نظر به.ميشود حس آن متن در چه و
را اعتنايي خور در مطالب وزانت لحاظ به كه مجموعه اين
انتشار اصل بايد رساندهاند چاپ به شماره در 10 تاكنون
كه باشند داشته ياد به و دهند قرار نظر مد را موقع به
با و ارشاد و فرهنگ وزارت سوي از كه ماهنامهاي اگر
دچار چنين ميرسد ، چاپ به وزارتخانه آن مالي حمايتهاي
و ماهنامهها از موقع به انتشار انتظار گردد ، بسط و قبض
و بيهوده ميشود منتشر خصوصي بخش همت به كه فصلنامههايي
.مينمايد عبث
|
|