تمدنها برخورد به غرب چرا
ميانديشد؟
تمدنها ميان اختلاف وجوه كه است معتقد هانتينگتون *
كيان فرعي عناصر به او اتكاي اما است ، اساسي و واقعي
است فرهنگي
است تمدن رشد فرايند است كندرسه نظريه اصلي مبناي آنچه *
معتقد وياست عقايد ميان جنگ آن محرك وي عقيده به كه
نظامي ابتدايي حالت از تمدنها رشد فرايند در جنگ كه است
آن جايگزين فرهنگها و عقايد نبرد و است شده خارج خود
ميشود
ريشه "تمدنها برخورد" مورد در هانتينگتون نظريه:اشاره
تاريخي ستيز از ناشي اصل اين.دارد تاريخي اصل يك در
بيان با حاضر مقاله.است اسلام "خصوصا و شرق با غربيان
ولتر ، ) است گرفته شكل غرب تاريخ بستر در كه نظرياتي
چرا كه ميپردازد نيز موضوع اين به (منتسكيو و كندرسه
ميسازد؟ مهيا را خود دوباره شرق با مبارزه در امروزه غرب
خود ، تمدن مادي رويكردهاي در غرب بنبست نگارنده نظر به
معنويت به غرب تمايل و دين اين شدن فعال و اسلام پويايي
به را غرب تمدن اساسي بنيادهاي كه است موضوعاتي جمله از
نظرياتي تا است شده باعث موءلفهها اين.است انداخته خطر
راستاي در است حركتي كه شود مطرح تمدنها برخورد چون
را غربي تمدن كه تمدنهايي ديگر و اسلام عليه غرب بسيج
.نميبينند خود نيازهاي پاسخگوي
مقالات گروه
سقوط و سرد جنگ پايان بيستم ، قرن آخر دهه رويداد مهمترين
عميق دگرگونيهاي براي را زمينه كه بود شوروي امپراطوري
چارچوب فقدان.ساخت فراهم بينالملل روابط در سياسي
شد جديدي مباحث طرح منشاء رويدادها ، تحليل براي مفهومي
نياز احساس.برانگيخت جهان در را متفاوتي واكنشهاي كه
همكاري منابع امر بدو در بتواند كه تازه پارادايم يك به
جديد نظام در را احتمالي درگيري افقهاي سپس و
زيادي اهميت از دهد نشان سرد جنگ از بعد بينالمللي
به كامل طور به سرد جنگ اينكه از قبل.گرديد برخوردار
خود سياسي حيات از نويني مرحله وارد جهان و برسد پايان
و ابرقدرت دو بين سنتي رقابتهاي احتمالي خلاء شود ،
محافل در جدي بحث يك صورت به جهان ، رهبري و اداره چگونگي
.درآمد آمريكا نظريهپردازان و سياسي
سياستهاي تا بود فرصتي سرد ، جنگ از پس شرايط تبيين
سالها ، اين در جهانگيرد قرار ارزيابي مورد بينالمللي
اول جريان.گرفت قرار فكري عمده جريان دو تاثير تحت
Francis-) فوكوياماست فرانسيس خوشبينانه نظريه از متاثر
غرب تمدن تاريخي پيروزي را سرد جنگ پايان كه (Fukuyama
نهايي و كامل شكل "دموكراسي ليبرال" است معتقد و ميداند
مفروضات و فوكوياما رهيافت.است بشري جوامع در حكومت
Theend)(history تاريخ پايان كتاب در وي بنياني
در كه سريعي تحولات با برخورد در آن ، تازگي رغم بهof
برخوردار لازم كارايي از پيوست وقوع به بينالمللي عرصه
از مجموعه اين بتواند كه ديدگاهي به نياز احساس و نشد
ديگري فكري جريان بروز موجب كند تبيين و تفسير را تحولات
(Samuel.P.Huntington) هانتينگتون ساموئل ميتوان كه شد
تاثير و گسترده ابعاد.دانست جريان اين مهم نماينده را
ميان در مباحثي طرح و بروز موجب هانتينگتون ، انديشه
اين مجموعه.شد اجتماعي و سياسي انديشمندان و متفكران
در نظريهاي چنين نتايج و آثار بررسي برگيرنده در مباحث
ترسيم و جهاني نوين تحولات شكلگيري بينالملل ، روابط
بررسي هانتينگتون ، نظريه اهميت.است جهان آينده دورنماي
نتايج و آثار و نظري ساختار و چارچوب تاريخي ، ريشههاي
روشن براي گرچه.ميسازد ضروري را بينالملل روابط در آن
نظريه بررسي مسير در كه ناگزيريم ما بحث ، نسبي شدن
نظريه اين برابر در غرب در كه را چالشهايي هانتينگتون ،
گونهاي به را مباحث و دهيم قرار توجه مورد آمده وجود به
.كنيم عرضه تطبيقي
هانتينگتون نظريه تئوريك ساختار و عمومي ويژگيهاي
وقوع عصر را (سرد جنگ از بعد) جديد دوران هانتينگتون ،
برخورد دايره از فراتر كه ميداند چالشهايي و جريانها
به.ميشود منجر تمدنها نبرد به دولتها و ملتها
بشري حيات و زندگي تكامل مرحله آخرين هانتينگتون اعتقاد
كه تمدنهاست تقابل ميشود آغاز نويني عصر آن از بعد كه
منشاء.بود خواهد جهاني غالب سياست ميلادي ، سوم هزاره در
اين.است هشتگانه تمدنهاي ميان گسل خطوط درگيري ،
ژاپني ، غربي ، تمدنهاي:از عبارتند هشتگانه تمدنهاي
لاتين آمريكاي ارتدوكس ، اسلاو ، هندو ، اسلامي ، كنفوسيوسي ،
هانتينگتون ، .ميگيرد قرار حاشيه در كه آفريقا تمدن و
در و ميداند اسلام تمدن و غرب تمدن ميان را اصلي نزاع
قرار را كنفوسيوس و غرب تمدن نزاع و چالش دوم مرحله
نزاعها و تحولات همه كانون هانتينگتون واقع در.ميدهد
تمدن نمو و رشد محل كه قارهاي.ميكند تلقي آسيا را
.است كنفوسيوس و اسلامي
و است اساسي تمدنها ، بين اختلاف است معتقد هانتينگتون
مذهب ، حيات تجديد.است افزايش حال در تمدني خودآگاهي
و اقتصادي منطقهگرايي ملي ، و قومي سنتهاي به بازگشت
مهمترين زمره در كشورها ، نزديكي در فرهنگي مشتركات نقش
.است تمدني خودآگاهيهاي افزايش دهنده نشان كه است عناصري
تقابل و حاكميت بدليل كه سرد جنگ دوران سياسي مرزهاي
رفتن بين از حال در بود شده تشكيل سياسي ايدئولوژيهاي
ايجاد تمدنها بين كه است گسلي خطوط آن جايگزين و است
.است شده
نظام تئوري چارچوب در است نظريهاي هانتينگتون ، تئوري
عمومي تئوري بر حاكم نظر وجه از متاثر كه جهاني
و تجربي فكري ، مختلف حيطههاي نظريه ، اين در.سيستمهاست
خواهانهاي خود بصورتآرمان و نشده تفكيك هم از اخلاقي
.است گرفته خود به علمي و منطقي بوي و رنگ
نقطه "اصولا كه است اين من فرضيه":ميگويد هانتينگتون
و دارد ايدئولوژيكي رنگ نه نو ، جهان اين در برخورد اصلي
به و بشر افراد ميان عميق شكافهاي اقتصادي ، بوي نه
".بود خواهد فرهنگي ماهيت داراي برخوردها جوش نقطه اصطلاح
دو به را آن ميتوان كه خود مقاله سراسر در هانتينگتون
رخدادهاي با آن تطبيق و تاريخي و نظري پايههاي بخش ،
و تمدنها ويژگيهاي كرد ، تقسيم نهايي ارزيابي و واقعي
مورد آن تكامل و تحول نحوه و تاريخي وجه با را فرهنگها
و چالش تمدنها اين كه دهد نشان تا ميدهد قرار بررسي
مرحله آخرين در امروزه و داده پرورش خود درون در را نزاع
كه چرا شدهاند كشيده برخورد نقطه به بشري حيات تكامل از
تمدن و فرهنگ يك تنها و ندارد وجود آنها همه بقاء امكان
در هانتينگتون.گيرد قرار بشر الگو بايد كه است برتر
.ميداند فرهنگي كيان را تمدنها خود نظري مباحث
و انسانيت آرمانگرايي ، را آن اصلي عناصر كه كيانهايي
و سنتها مذهب ، تاريخ ، زبان ، و داده تشكيل جهانگرايي
تعريف از نحوهاي چنين.هستند آن فرعي عناصر نهادها ،
كه است خواهانهاي خود آرمانخواهي همان فرهنگي ، كيان
خصوصيت تا ميآورد در استخدام به را علمي تعاريف و علم
ملات و شاخص عنوان به را غرب فرهنگ تمدن و كيان برجسته
وجوه كه است معتقد هانتينگتون.بنماياند ارزيابيها تمام
به او اتكاي اما است ، اساسي و واقعي تمدنها ميان اختلاف
سنتها مذهب ، تاريخ ، زبان ، ) است فرهنگي كيان فرعي عناصر
.(نهادها و
تمدن دهد ، نشان كه مبناست براين هانتينگتون نظريه اساس
ريشه ديدگاه ، ايناست بشري تمدن مطلوب آرماني نوع غرب
غرب تفكر تاريخ طول در كه دارد كساني تاريخي تفكرات در
.كردهاند تلقي مطلوب را آن تمدن و برتر را اروپا هميشه
را وي هانتينگتون ، ذهن ناخودآگاه در فكري اينسابقه حضور
غرب تمدن اين چالشي هر در كه است كشانده ارزيابي اين به
به بايد شكل هر به برتري اين و بود خواهد برتر كه است
اين هانتينگتون فكر تاريخي ريشههاي مبحث در.برسد اثبات
.ميدهيم قرار توجه مورد را مساله
است ، مطرح هانتينگتون نظريه در كه اصلي مباحث از ديگر يكي
محور و دارد جهاني و سياسي ابعاد كه است دغدغههايي
آن تفسير صدد در هانتينگتون نظريه كه است چالشهايي اصلي
دستاندركاران براي كاري دستورالعمل يك ارايه سپس و
دو -از1 عبارتند دغدغهها اين.آمريكاست خارجي سياست
و تاسيس كه است شكلگيري و رشد حال در اقتصادي بلوك نوع
قرار تاثير تحت را غرب منافع يكديگر ، با آنها پيوند
تاسيس و چين محوريت به آسيا در اقتصادي بلوكهاي.ميدهد
.اكو مانند اسلام فرهنگي حوزه محدوده در اقتصادي بلوكهاي
رويارويي امكان حركتهايي ، چنين هانتينگتون اعتقاد به
خواهد بيشتر آسيارا مقابله توان و افزايش را آسيا و غرب
.كرد
تمدن اجتماعي -سياسي الگوي عنوان به ليبرال دموكراسي -2
و است نكرده پيدا غربي غير كشورهاي در زيادي كشش.غرب
به بومي و محلي بوي و رنگ نيز شده هدايت دموكراسيهاي
الگو يك عنوان به دموكراسي از نويني شكل و گرفته خود
ارزشهاي انتقال و اشاعه تحولي چنين.است كرده ظهور تازه
در است ، كرده كند را سوم جهان كشورهاي به غرب فرهنگي
مهمترين از يكي غربي ارزشهاي و فرهنگ اشاعه كه حالي
-سياسي مدل مقبوليت به بايد و ميتواند كه است ابزارهايي
آرماني نوع عنوان به آن تلقي و ليبرال دموكراسي اجتماعي
دغدغه از سطح دو اين.نمايد كمك يافته تكامل يكتمدن
نمايان پيچيدهاي بسيار شكل در هانتينگتون نظريه در اصلي
كه است مساله دو اين به پاسخي يافتن براي و است شده
مباحث در است ، گرفته شكل صورت اين به هانتينگتون نظريه
و تاريخي اصالت و مقابله دلايل و نحوه نظري و تاريخي
در كه پويايي فكري و تمدني جريانات با مقابله اين فكري
و گرفته قرار توجه مورد دارند قرار آن تمدن و غرب برابر
مثل امروز ، جهان رخدادهاي كاربردي ، و سياسي مباحث در
تشكيل و (كنفوسيوس تمدن) چين سياسي نظامي قدرت شكلگيري
.است گرديده تلقي مهم (...و اكو) اقتصادي بلوكهاي
هانتينگتون نظريه تاريخي ريشههاي
ايستادگي":ميگويد سوربن دانشگاه استاد روويه پرفسور
از ناشي (آسيا) ايرانيها مقابل در (تمدنغرب) يونانيان
ليبراليسم از ميخواستند آنها.است فرهنگي انگيزههاي
روح.كنند دفاع ايران توتاليتاريسم حمله مقابل در يونان
به "اساسا كه است فكري جرياني يك روويه پروفسور ديدگاه
اجتماعي ، تاريخي ، علمي ، مطالعات از وسيعي بخش كلي طور
وسيعي بطور مباحث اين.ميدهد تشكيل را غرب انديشمندان
اروپا علمي تحول جريان در سپس و شده شروع پراكندگي از
را آن ميتوان و درآمده علمي نظريات شكل به (رنسانس)
تاثير تحت كه دانست كساني تمام ناخودآگاه ذهنيت از جزيي
نظريات و شناسي جامعه علم تاريخ نگرش ، شيوه نوع اين
.نهادهاند بنيان را سياسي
در دو هر كه هستند برجستهاي شخصيت دو ولتر ، و كندرسه
انديشه اين تئوريك تعميق در تاريخ ، و فلسفه نظري مباحث
نيت كه گفت جديت با نميتوان چه اگرداشتند بارزي نقش
دو قالب در امروز كه است انديشهاي تعميق و تبيين دو اين
است ، كرده خودنمايي (هانتينگتون و فوكوياما)فكري جريان
در را دو اين انديشههاي اثر ميتوان قطع بطور اما
تمدنهاي نبرد و فوكوياما تاريخ پايان تئوري بازپروري
زمره در ولتر و كندرسه.دانست تامل قابل هانتينگتون
تضاد و تعارض نظري زمينههاي جدي بطور كه هستند كساني
منتسكيو كه آنهاست از بعد و كردند مطرح را تمدنها
گستردهتري مباحث فرانسه ، سياسي انديشمند و تاريخ فيلسوف
.كرد بيان آسيا و اروپا رويارويي قالب در را
تضادها اين فكري مباني به اينكه از قبل ولتر و كندرسه
به زمان ، آن رقابتآميز شرايط تاثير تحت بيانديشند
و رسوم و آداب سنتها ، زاويه از اروپا -آسيا رويارويي
حوزه اينكه دليل به دو اين اما.پرداختند ديني ارزشهاي
تشكيل سياسي انديشههاي و تاريخ فلسفه را آنها تفكر
و فكري مقولههاي و اسناد اتكاي به اينكه از بيش ميداد
جريانات تاثير تحت كنند ، مطرح را علمي بحثي فرهنگي ،
سياحان شنيدههاي و ديدهها و تاريخي گزارشهاي سياسي ،
.دادند قرار خود ارزيابي مباني را
تفكر تكامل بر تاريخي نگرش عنوان تحت دارد كتابي كندرسه ،
ولتر.است يافته انتشار ميلادي سال 1795 در كه انساني
و آداب عنوان تحت (1795)سال همين در كه كتابي در نيز
تكامل چگونگي را خود نظريه اساس كرد ، منتشر ملتها رسوم
ملتها رسوم و آداب تمام وي.داد قرار اروپا تمدن رشد و
بدون و ميكند ارزيابي اروپايي سنن و آداب با سنجش در را
از آلودي تعصب و بدبينانه ارزيابي علمي ، كاووش گونه هيچ
بيشترين ميان اين دردارد اروپايي غير مردم سنن و آداب
اروپا رقيب زمان آن در كه آسياييهاست متوجه او حمله
سياسي دغدغههاي خوبي به نظريات اين درميشدند تلقي
اروپا و آسيا قاره نظامي ، اقتصادي ، رقابتهاي از ناشي
حركت يك نتيجه را تمدنها تكامل ولتر.است روءيت قابل
انسانها و ملل از بعضي ولتر ، اعتقاد به.ميداند طبيعي
براي بيشتري توان از تاريخي و طبيعي جغرافيايي ، دلايل به
معلوم كه دارند ناموزوني حركت تمدنهابرخوردارند تكامل
آن رشد قهقرا ، به يا ميرود تكامل سمت به حركت اين نيست
تاريخي ، شرايط اگر ولتر ، عقيده بهكند يا است زياد
تكامل تمدن باشد ، داشته وجود مناسب جغرافيايي و طبيعي
ايستايي ، و عقبماندگي قهقرا ، صورت ، اين غير در مييابد
ساختار يك بتواند اينكه بدون ولتر.است تمدن آن ذات جزء
و طبيعي شرايط كه ميكند ادعا آورد وجود به محكم نظري
يابد تكامل اروپايي تمدن كه شده فراهم گونهاي به تاريخي
اين مهم نكته.است تغيير غيرقابل و ذاتي تكامل ، اين و
و ميداند اصل يك را تمدن تكامل ناموزوني ولتر كه است
كه ميشود باعث ناموزوني اين كه همانگونه كه است معتقد
تكامل تمدنها ديگر به نسبت آن ذات دليل به اروپايي تمدن
سبب ناموزوني همين نيز اروپايي تمدن درون در يابد
.آيد بوجود يافتهتر تكامل تمدن ميشودكه
را جهان يافته تكامل تمدن محور ولتر اساس اين بر
كه تمدنهايي كه است معتقد و ميداند (انگلوساكسون)اروپا
جزء و دارند قرار (عثماني)اسلامي تمدن با تماس خطوط در
وي.هستند عقبماندهتر شدهاند ، واقع كشورها اين مجموعه
كشورهاي مجموعه در را (ارتدكس) روسيه تمدن همچنين
.دارند عقبماندهتري تمدن كه ميدهد قرار خاصي اروپايي
اروپايي تمدن برتري مورد در كندرسه نظريه از مهمي بخش
بشر" كه است معتقد ولتر چون.است ولتر ديدگاه از متاثر
است حركت در نوعدوستي و آگاهي سوي به خودكامگي و جهل از
".است حركت اين پيشقراول اروپا و
تمدن رشد فرايند است كندرسه نظريه اصلي مبناي آنچه اما
وي.است عقايد ميان جنگ آن محرك وي عقيده به كه است
ابتدايي حالت از تمدنها رشد فرايند در جنگ كه است معتقد
جايگزين فرهنگها و عقايد نبرد و است شده خارج خود نظامي
و ملتگزيني و گرايي قوم رشد كندرسه ، عقيده بهميشود آن
اروپا ، درون در كوچك دولتهاي به بزرگ دولتهاي تبديل
در مشكلات حل براي.كرد راجدي مسالمتآميز همزيستي مساله
داشت ، وجود اروپايي ملل پيشروي امكان دو غرب تمدن درون
ازطريق يا و پرداخت جنگ به بايد گذشته شيوه به يا
تمدن در چون كندرسه اعتقاد به.كرد گفتگو ديپلماتيك
تمدن ، اين لذا است محور عقل و بردباري انسانيت ، اروپايي
.است برتر الگوي دهد نشان تا ميكند انتخاب را گفتگو
كه است فوقانتخابي انتخاب كه است اين كندرسه ادعاي
الگوي تمدن اين چون است اروپايي تمدن جهانشمولي از ناشي
فرا زماني بالاخره كه است معتقد كندرسه".است بشريت
كه تابيد خواهد آزادهاي انسانهاي بر آفتاب كه ميرسد
مستبدين و ميجويند بهره خود درايت و عقل از تنها
".ميشوند تبعيد تئاتر صحنه و تاريخ به خودكامه
سال 1758 در(Clande-Adrien Helvitius) هلوتيوس آدريان
تمدنهابنيادگرايي ميان مقايسه با ولتر و كندرسه از قبل
آسيايي تمدن خاص كه ميداند موضوعي رادو استبداد و ديني
فرهنگي خصلت ، دو اين با مقابله در آن تمدن و اروپا و است
اين.روبهروست عقايد و علايق كثرت با كه ميسازند
نظري ساختار يك در را آن نمود كه است تفكرات از مجموعه
اروپا از منتسكيو.كرد جستجو منتسكيو آثار در بايد منسجم
مكانيسم آن اساس بر ميتوان كه عاملي دو عنوان به آسيا و
روح طبيعي وضع".ميبرد نام كرد ، توصيف را اختناق و آزادي
موجب آسيا طبيعي وضع ولي است داده قوت اروپا در را آزادي
".است شده بردگي و رقيب روح تقويت
يونسيان مجيد
دارد ادامه
|