تعادل؟ يا تطبيق تغيير ،
(دوم بخش) - تغيير به كاركردگرايان رويكرد
ديگر ، اجتماعي پردازان نظريه همه هدف با پارسونز كلي هدف
يعني است ، "نظم مسئله تبيين" صدد در او است ، يكي
دارد وجود اجتماعي نظم چرا بداند ميخواهد
"اقتصاد" *
از مركزگريز نيروهاي رابازتاب اجتماعي تغيير دوركيم
نيز را اقتصاد عامل و ميداند اقتصادي فعاليتهاي جمله
اجتماعي تغييرات بر ميتواند كه ميداند عواملي از يكي
.باشد موءثر
:ميگويد تيرياكيان ادوارد
بازتاب اجتماعي تغيير دوركيم نزد كه بگوييم ميتوانيم
نيروهاي و اقتصادي فعاليت به مربوط مركزگريز نيروهاي
اين محرك و است ، اجتماعي يكپارچگي به مربوط مركزگراي
افراد آنها در كه است سياسي -اجتماعي همايشهاي دوم مورد
بر مجدد تاكيد براي اكناف و اطراف تمام از اجتماعي گروه
آينده تيرياكيان ، ادوارد).ميآيند هم گرد جمع مباني
(ص 160 جامعهشناسي ، بنيانگذاران
ديالكتيك در بايستي دارند وجود جامعه در كه پوياييهايي
عنوان به اقتصادي حيات يافت ، غيرمقدس امور و مقدسات بين
گرفته نظر در دنيوي و غيرمقدس امور حوزه در فعاليت تجسم
.دارد روزمره امور جهان در غلبه به گرايش كه ميشود
غناي است "متوسط بسيار شدن" آن ويژگي كه اقتصادي فعاليت
و متشتت وضعيت" نميبخشد ، اجتماعي يكپارچگي به چنداني
ميانجامد اين به مييابد آن در را خود جامعه كه متفرق
اين كه سازد ملالآور و افسرده يكنواخت را خود حيات كه
آن شاخص كه مرحلهاي است ، اجتماعي حيات مرحله اولين
آينده تيرياكيان ، ادوارد).است كنشگران بين اجتماعي فاصله
(ص 159 جامعهشناسي ، بنيانگذاران
"رقابت -اخلاقي تراكم" *
تراكم از حاصل اجتماعي كار تقسيم دوركيم تفكر مركز
اين آن در كه است فرايندي و است اخلاقي تراكم و جمعيت
.ميپيوندند وقوع به تغييرات
با همراه "جمعيت تراكم" و رشد را كار تقسيم علت دوركيم
تعبير چگالي به را آن برخي كه ميداند "اخلاقي تراكم"
افزايش تراكمها اين كه هنگامي است معتقد او.كردهاند
رقابت يك در را خود انسان و ميآيد وجود به بحراني يابد
و كس همه عليه تهديد كه رقابتي مييابد ، اجتناب غيرقابل
توسلي ، )ميرود شمار به اجتماعي نظام عليه حال عين در
(ص 223 جامعهشناسي ، نظريههاي
تا برميگردد كار تقسيم به تراكمها اين مورد در دوركيم
ايجاد جامعه افراد بين همگرايي از ديگر گونهاي شايد
و رقابت به اخلاقي تراكم شدن منجر مورد در دوركيم.گردد
:ميگويد اجتماعي نظم تهديد
را اجتماعي نظم كه ميشود منجر رقابتي به اخلاقي تراكم
وظايف ، شدن تخصصي به ديگر سوي از رقابت اما ميكند ، تهديد
اخلاقي تكاليف پذيرش به فزاينده اشتياق و همه به بستگي
خرد" با يا و آگاهانه جديد نظم به گذر.ميانجامد
است كار تقسيم آن موجد بلكه نميگيرد ، صورت "ناخودآگاه
صورت اين غير در است ، ضروري نظم تقويت احياء براي كه
.كرد خواهد تخريب را اجتماعي نظم گسيخته افسار رقابت
(ص 215 جامعهشناسي ، نظريههاي توسلي ، )
"دوركيم نظر از درمان" *
اجتماعي اجماع يعني اجتماعي ، هستي براي لازم شرط دوركيم
موسوم همبستگي و مكانيكي يا ساختي همبستگي شكل دو به را
.ميداند ارگانيكي يا اندامي به
اي چندگانه عوامل را اجتماعي نابسامانيهاي درمان دوركيم
مورد درمانهاي.شود اعمال جامعه سوي از بايد كه ميداند
بودن اجتماعي در ريشه نظرياتش بقيه همانند دوركيم نظر
.دارد اجتماعي پديدههاي
كه اينروست از و "است تمايلات انسان فردي ، انسان"
انسان.است انضباط ضرورت جامعه ، و اخلاقي ضرورت نخستين
مهربان ، و مقتدر برتر ، نيروي انضباط تحت كه دارد نياز
مسلط هم كه نيرو اينگيرد قرار داشتن دوست شايسته يعني
جامعه خود جزء چيزي اوست جلبكننده هم و فرد بر
.باشد نميتواند
بيان ذيل صورت به را موضوع همين ديگر جاي در دوركيم
.ميدارد
اذهان بر كه اثري همان با جامعه كه نيست شكي كلي ، طور به
احساس كردن پيدا براي را لازم تواناييهاي همه ميگذارد ،
.برميانگيزد ما در را تبعيت احساس جامعه داراست ، ملكوتي
جامعه به افراد برگشتن باعث كه عواملي جمله از دوركيم
ادوارد.ميداند مذهبي فعاليتهاي و دين ميشوند
بيان ذيل صورت به دين از را دوركيم منظور تيرياكيان
:ميدارد
آن درباره واقع در دوركيم منظور كه داشت خاطر به بايد
در (حياتي يا) قاطع نقشي وجودي لحاظ به كه است لحظههايي
استحكام براي كه ميكنند بازي اجتماعي گروهي سرنوشت
به مربوط ارزشهاي بنيادي مباني بر مجدد تاكيد و بخشيدن
ادوارد).ميدهد ترتيب اكناف و اطراف از را همايش جمع ،
(ص 160 جامعهشناسي ، بنيانگذاران آينده تيرياكيان ،
تحصيل را جامعه تمركزگرايي كه عامل مهمترين دوركيم
ميدهد ، كاهش را كار تقسيم از حاصل تفرق و ميكند
:ميگويد و ميداند صنفي گروههاي
گروههاي سازمان ايجاد جديد جوامع بومي بيماري درمان
اجتماعي كليت در را آنها ادغام و افراد جذب كه حرفهاي
اساسي مراحل آرون ، ريمون)ميباشد كرد خواهند تحصيل
(ص 358 جامعهشناسي ، در انديشه
طلب در جديد جامعه بيماريهاي درمان براي دوركيم آنچه
است ، عمل اخلاق بلكه نيست نظريهها و مجرد افكار آنست ،
اجتماع ، در افراد جذب تسهيل به قادر اجتماعي ، گروه تنها
.است صنفي گروه دوركيم خود قول به يا حرفهاي گروه
(ص 369 شناسي ، جامعه در انديشه اساسي مراحل آرون ، ريمون)
جنبه آنقدرها اجتماعي ، مشكل دوركيم نظر به نهايت در
به سوسياليسم اساس.است اخلاقي مشكل بلكه ندارد اقتصادي
.برنامهريزي در نه و است مالكيت مقام در نه دوركيم نظر
"پارسونز تالكوت" *
و كاركردي تكليفهاي چون مفهومي ابزارهاي با پارسونز كار
ايستا نظريهاي كه ساخت متهم اين به را او كنش ، نظامهاي
كرده مطرح را اجتماعي ، دگرگوني با برخورد قابليت بدون و
بود ، حساس اتهام اين به ديرباز از كه پارسونز.است
اما است ، ضروري دگرگوني بررسي گرچه كه ميكرد استدلال
دهه در اما.گيرد انجام آن از پيش بايد ساختار بررسي
ايستادگي دگرگونيها برابر در نميتوانست ديگر او 1960
تكامل بهويژه و اجتماعي دگرگوني بررسي به ويكباره كند
"تكاملي دگرگوني از انگارهاي" در 1966 پارسونزآورد روي
انگاره ، اين سازنده عنصر نخستينكرد پرداخته و ساخته را
كه بود گرفته اين بر را فرض پارسونز.بود تمايز فراگرد
كه ميشود ساخته نظامهايي خرده رشته يك از جامعهاي هر
جامعه براي كاركردي اهميت جهت از چه و ساختار نظر از چه
جامعه ، يافتن تكامل بادارند تفاوت يكديگر با گستردهتر ،
تنهايي به اين اما.مييابند تمايز جديد نظامهاي خرده
و يافتهتر تخصيص بايد نظامها خرده اين بلكه نيست ، كافي
نظر ، اين.باشند پيشين نظامهاي خرده از تطبيقپذيرتر
فكر يعني تكاملياش ، انگاره اساسي جنبه به را پارسونز
چنين را فراگرد اين پارسونز خود.كشاند تطبيقپذيري ، رشد
.است كرده توصيف
تكامل و متعادلتر نظام تمايز ، فراگرد كه آن براي
نظامهاي خرده از يك هر بايد دهد ، دست به را يافتهتري
انجام براي را تطبيقيشان گنجايش...يافته تمايز تازه
در فراگرد آن انجام با مقايسه در اصليشان ، كاركرد دادن
را فراگرد اين دهند ، افزايش پيشين پراكندهتر ساختار
به تكاملي دگرگوني چرخه تطبيقپذيري رشد جنبه ميتوان
.آورد شمار
شمار به اجتماعي دگرگوني از مثبتي بسيار الگوي اين
به جامعهاي هر كه ميگيرد اين بر فرض الگو اين.ميآيد
پس از ميتواند بهتر "عموما شدن ، يافتهتر تكامل موازات
كه است دلايلي از يكي خود امر همين اما.برآيد مسايلش
شناختي ، جامعه نظريهپرداز يك عنوان به "غالبا را پارسونز
.ميكنند قلمداد كار محافظه بسيار
رشته يك تمايز ، فراگرد كه كرد استدلال پارسونز بعد
به.ميآورد بار به جامعه يكپارچگي براي را تازه مشكلات
با جامعه آنها ، شدن تخصصيتر و خردهنظامها تكثير موازات
اين عملكردهاي هماهنگسازي زمينه در تازهاي مسايل
.ميشود روبرو واحدها ،
در او قوت بلكه ، نبوده اطلاعات كننده جمع هرگز پارسونز
اين.است افكار دادن سازمان و حوادث تفسير كردن ، مفهومي
بينشهاي به بخشيدن دروحدت او اصلي هدف از ناشي قوت نقطه
بوده آنها بر خود نظر افزودن و اجتماعي نظم درباره مختلف
.است
ديگر ، اجتماعي پردازان نظريه همه هدف با پارسونز كلي هدف
يعني است ، "نظم مسئله تبيين" صدد در او است ، يكي
.دارد وجود اجتماعي نظم چرا بداند ميخواهد
اجتماعي نظامهاي همه براي را ضروري تكليف چهار پارسونز
هدف ، به دستيابي تطبيق از ، عبارتند كه است داده تشخيص
است آن تطبيق كاركرد.الگو نگهداشت يا سكون و يكپارچگي
تطبيق گرفته قرار آن در كه محيطي با را خود نظام يك كه
كاركرد ;سازد سازگار نيازهايش با نيز را محيط و دهد
تنظيم نيز و نظام اجزاي متقابل روابط تنظيم به يكپارچگي
دستيابي كاركرد ;است راجع كاركردي تكليف چهار ميان روابط
آنها به دستيابي وسايل و نظام هدفهاي تعيين به هدف ، به
جهت در الگو نگهداشت يا سكون كاركردي تكليف ;ميپردازد
الگوهاي و افراد انگيزشهاي تجديد و نگهداري ايجاد ،
.ميكند عمل انگيزشها اين نگهدارنده و آفريننده فرهنگي
(ص 182 شناسي جامعه ريتزر ، )
جامعهاي هر براي را نظام خرده يا ساختار چهار پارسونز
خرده همان يا اقتصاد ساختار از عبارتند كه است قايل
كاركرد مشاغل ، تخصيص و توليد كار ، طريق از كه نظامي
طريق از كه سياست ساختار ;ميدهد انجام را محيط با تطبيق
اجتماعي منابع و كنشگران بسيج و اجتماعي هدفهاي پيگيري
انجام را هدف به دستيابي كاركرد هدفها ، اين جهت در
و هنجارها انتقال طريق از كه اعتقادي نظام ;ميدهد
الگو نگهداشت يا سكون كنشگران ، كاركرد به فرهنگي ارزشهاي
با كه اجتماعي عرف نظام خرده و ;ميدهد انجام را
و تنظيم طريق از اجتماعي گوناگون عناصر هماهنگسازي
انجام را يكپارچگي كاركرد اجتماعي ، قوانين و قواعد اجراي
(ص 183 شناسي ، جامعه ريتزر ، ).ميدهد
اجزاي متقابل وابستگي طريق از پارسونز اعتقاد به نظامها
به گرايش اجتماعي ، توازن حفظ به خودي خودبه گرايش نظام ،
سمتهاي تخصيص سامانمند ، دگرگوني فراگرد يك يا و ايستايي
مبتني قشربندي نظام يك طريق از جامعه افراد به گوناگون
نظام ، چهارچوب در دگرگوني مهار به گرايش و مراتب سلسله بر
.ميكنند حفظ و برقرار جامعه در را نظم
تمايز با ارتباط در را تطبيقپذيري رشد مفهوم پارسونز
تكامل موازات به استكه معتقد او.ميكند مطرح اجتماعي
پيدايش طريق از اجتماعي تمايز جامعه ، يافتن
اين اثر بر.مييابد شدت و افزايش جديد نظامهاي خرده
از يافتهتر تمايز بايد تنها نه جامعه تكاملي ، فراگرد
اين رهگذر از كه نظامهايي خرده بلكه گردد ، پيشين مراحل
تطبيقپذيرتر و يافتهتر تخصيص بايد ميآيند ، پديد تمايز
براي را تطبيقيشان گنجايش و شوند پيشين خردهنظامهاي از
ديگر ، عبارت به.دهند افزايش اصليشان كاركرد دادن انجام
عهده از ميتواند بهتر "عموما يافتهتر تكامل جامعه يك
بر محيط با تطبيق زمينه در اجتماعيش دشواريهاي و مسايل
(ص 184 شناسي ، جامعه ريتزر ، ).آيد
نظام از بايد تكامل دستخوش جامعه پارسونز ، نظر به
انتسابي نظام.كند حركت دستاوردي نظام يك سوي به انتسابي
به و سنتياند و موروثي كه است مبتني نقشهايي و سمتها بر
واگذار جامعه افراد به فردي شايستگيهاي و قابليتها خاطر
و يافتهتر تمايز يافته تكامل جامعه در اما.نميشوند
قابليتهاي و مهارتها به پارسونز نظر مورد تر يافته تخصيص
كاركردهاي بتواند اجتماعي نظام تا است نياز گستردهتري
ايستا انتسابي نظام يك.دهد انجام را مهمش و ضروري
و سازد برآورده جامعه در را ضرورتي چنين يك نميتواند
افراد بيشتر تا است نياز دستاوردي نظام يك به بنابراين
رهايي انتسابي نظام از ناشي محروميتهاي از بتوانند جامعه
تواناييهايشان و استعدادها ساختن متجلي با و يابند
.سازند برطرف را اجتماعي نوپديد و متنوع نيازهاي
(ص 184 ريتزر ، جامعهشناسي)
دارد ادامه
|