است شكرگزاري يك شادي
(روانپزشك) مجد محمد دكتر با گو و گفت
ميل يعني.زندگيبرميگردد به ميل به شادي از ما تلقي *
را آن تداوم و حيات زندگي ، كه رفتاري و اعمال تمام به
گل ، يك رويش كمككردن ، از لذتبردن مثل ميسازند ، ميسر
.عشق يك تولد و ازدواج دوست ، يك ديدار نوزاد ، يك تولد يا
علامت و ما حق زندگي از لذت به نيل و شادي:اشاره
اكتساب و شادي از كه معنايي اما.ماست اعتقاد استواري
و منطقي جدلهاي و چالشها محور اغلب ميشود ، مستفاد لذت
ابعاد تبيين و باره اين در گفتن سخن لذا.است غيرمنطقي
روبه حيات لوازم از آن وجوه و اضلاع ترسيم و شادي معناي
.ماست امروز جامعه ترقي
-مجد محمد دكتر با شنودي و گفت هدف اين پيگيري در
.ميگذرد شما نظر از آن تفصيل كه است گرفته صورت روانپزشك
چيست؟ شادي براي روانشناختي ديدگاه از شما تعريف
ما همه كه ميكنم شروع بهشت از را لذت و شادي تعريف من *
قرآن آيات احاديث ، از آنچه.هستيم آن به رسيدن انتظار در
فرد اگر كه است اين شنيدهايم و خوانده مذهبي روايات و
.ميرسيم جاودانگي به خداوندي بهشت در باشيم ، درستكاري
چنان آن آب.جاويداناند و متعدد لذت عناصر كه جايي
ميوهها.شد نخواهي سيراب بنوشي چه هر كه است لذتبخش
.شد نخواهي سير بخوري هرچه كه هستند خوشمزه و شيرين آنقدر
را آنها همگان كه چنان بهشت در زندگي ابعاد ساير
.لذتاند اكتساب در انسان آرزوي منتهاي ميدانيم ،
.است منطبق انساني اصيل احساسات بر درستي به خداوند وعده
و ميخواهد شاد را زندگي كه است موجودي "نوعا انسان
و اصيل امنيت احساس دليل به موءمنين بهويژه.ميبيند
را وقايع تمام آنها.شادند "عميقا دارند كه خدشهناپذيري
مسير بهترين بر را زندگي خداوند كه دارند عقيده و گذران
.ميسازد منطبق ممكن
وظيفه يك و مسلم اصل يك اعتقادي ديدگاه از شادماني پس
شما بايد من بلكه باشيم ، شاد خودمان بايد نهتنها.است
همگان.كنيد شاد را خود خانواده بايد شما كنم ، شاد را
.كنيم شاد را بچهها بايد
استوار شادي اساس و برمبنا زندگي چارچوب علمي ديدگاه از
شادي از متعادلي احساس سلامتي تعريف كه آنجا تا است ،
هميشه اذهان به تقريب براي من كه تعريفي.است دروني
خود دل در قند دوحبه قدر به اگر كه است اين گفتهام
است افراط اندازه اين از بيش ;سالمايد كرديد شادي احساس
دو احساس خود دل در اگر همچنين.نميدهد معني سلامت و
شادي بنابراين.شدهايد افسرده كرديد ، دائمي اشك قطره
.است متعالي و سالم حيات يك محوري موضوع
.ميشود مشاهده مختلفي اختلافنظرهاي شادي معناي پيرامون
شاد تحريككننده و فرحبخش موسيقي يك شنيدن از نفر يك
محزون ، نواي يك شنيدن از نفر يك.عصباني ديگر يكي ميشود ،
ديگر يكي ميشود ، متلذذ و محظوظ مرثيهسرايي مجلس يك
انواع به توسل با ديگران يا خودش آزردن از يكي.افسرده
به محبت و خود به احترام از يكي ميبرد ، لذت توجيهها
شناخت و شادي مرز و حد درباره بحث كه جاست اين.ديگران
.ميرسد نظر به لازم شادماني علمي هنجارهاي
.دارد وجود غريزه دو ما نهاد در روانشناختي ديدگاه از *
به.مرگ به ميل غريزه يكي و است زندگي به ميل غريزه يكي
Thanatos وeros ترتيب به پديده دو اين به فرنگي زبان
ميل از افزونتر زندگي به ميل موازنه يك در اگرميگويند
به ميل ;برعكس اگر و است يافته تحقق سلامتي باشد ، مرگ به
.است آمده پديد افسردگي و بيماري باشد ، زياد مرگ
و اعمال تمام در زندگي به ميل چه؟ يعني زندگي به ميل
ميسازند ممكن و ميسر را آن تداوم و زندگي كه رفتاري
براي تلاش و ماندن زنده به تمايل احساس مثل.است متجلي
و معروف و معقول موضوعات از بردن لذت احساس.ترقي
از بردن لذت دوستان ، ديدار از بردن لذت.پسنديده
از سرخ گل بوته يك روييدن از بردن لذت كسي ، به كمككردن
از بردن لذت بوديم ، زده قلمه آن از پيش چندي كه چوبي تكه
تمام...و عشق از ازدواج ، از بردن لذت نوزاد ، يك تولد
زندگي به تمايل دايره در معقولاند حق به كه لذتها اين
.دارند قرار
ميكند ، تهديد را زندگي كه اعمالي تمام در نيز مرگ به ميل
.است زندگي خاتمه به ميل پرخاشگريميشود پديدار
مرگ به ميل غريزه تجليات از بودن عصباني يا غمگيني ،
به ميكند احساس كند ، خودكشي ميخواهد كه كسي.هستند
مرگ ، به ميل غريزه پرتو در او است ، رسيده مسير انتهاي
.ميگذراند را خود دقايق
كشيدن سيم جريان در خود دستان افتادن خون به از كه كسي
تنش ، توليد از كه كسي ميكند ، لذت احساس ظروف به
رضايت احساس ديگران مجروحكردن و كتكزدن آزاردادن ،
را سياهتر شق زندگي ، يا مرگ به ميل موازنه در ميكند ،
.است برگزيده
ميل نفع به صلحي غريزه دو اين بين ما كه است اين معقول
مردم كه باشيم خندان چندان نه.كنيم برقرار زندگي به
مردم كه باشيم گريان چندان نه مريضايم ، ما كه كنند خيال
بين اعتدالي بايد !شدهاند غرق ما كشتيهاي كه بپندارند
آمده مذهبي دستورات در كه چنان آن كنيم برقرار دو اين
و تمايلات كنترل به دستور دنيا بزرگ مذاهب تمام است
مذاهب اين از هيچيك يعني.دادهاند نفساني خواهشهاي
كنترل همهندادهاند تمايلات اين نابودي و محو به دستور
دين در حتي.ساختهاند خود منظور را آنها محدودساختن و
از و بپرهيزيم رياضت از كه است شده اساسي تاكيد اسلام
.ببريم بهره زندگي معروف و معقول لذايذ
كنترل ويژه كه دارد وجود سازماني انسان ناخودآگاه در
به زماني كنترل اين.است مرگ يا زندگي به ما تمايلات
رسيده بلوغ كمال به نيز ما كه ميرسد خود رشد نهايت
بلوغ كمال اين به مردم اغلب سالگي سن 25 در "مثلا.باشيم
.ميرسند
بيحساب خنديدن ، وقت به نوجوانان و كوچك بچههاي
ميل نميتوانند آنها ميروند ، ريسه كه آنچنان ميخندند ،
بعد لحظاتي در بچهها همين.كنند كنترل را خود زندگي به
و كتككاري به كاررا حتي كه ميشوند عصباني چنان
به تمايل كنترل عهده از يعني ميرسانند ، درانيدن گريبان
.برنميآيند نيز مرگ
هستند ، زندگي مثبت جهت در كه رفتارهايي و اعمال كليه پس
و رفتارها تمامي و ميآيند شمار به هنجار شادي
هستند ، مرگ به ميل و زندگي منفي جهت در كه عملكردهايي
.هستند ضدشادي
را مثبت و منفي تمايل دو هر ساله كامل 25 فرد يك
ميخندد زيبايي به خنده موقعميكند كنترل معقولانه
را خود نارضايتي اما ميكند ، كنترل را خود نيز خشم موقع
مرثيهسرايي و عزا موقع.مينمايد ابلاغ وجهي بهترين به
جانب زندگي لحظات همه در اما ميگريد يا ميشود غمزده
.دارد زندگي به ميل بيشتر و ميكند مراعات را اعتدال
دستورهاي از بازتابي واقع در روانشناختي دستورات اين
.مذهبياند اصيل
كسي "مثلا است ، غيرعادي موارد بر مشتمل نيز ناهنجار شادي
بيموقع و بيجا.نيست خندهدار كه ميخندد چيزي به
ناميده (mania) مانيا كه است بيماري يك اين.ميخندد
بر مگسي حركت از دارد ، بهره كمي هوش از كه كسيميشود
آن به عاقلان كه است موضوعي اين ميخندد ، ديوار
.نميخندند
خنديدن اندازه و هوش اندازه بين موارد از بسياري در
ميمانند باقي لبخند درحد اغلب باهوش مردم.است رابطهاي
عبور نيز قهقهه مرز از دارند ، هوش كمتر كه مردمي اما
!ميكنند
و غصهدار "طبعا است ، نموده رخ فقداني كه لحظاتي در
را افسردگي بيدليل گريه اما است عادي اين هستيم ، غمزده
.دارد نام ملانكولي باشد ، شديد افسردگي اين اگرميرساند
.ميريزد اشك صورت پهناي به ملانكولي دچار بيمار
خاصي چيز براي:ميگويند ميريزيد؟ اشك چه براي ميپرسيم
بايد كه است بيماري علامت بيدليل گريه !نميكنيم گريه
.كرد معالجه را آن
.دارد وجود شادي از عجيبي ضمني تعبير مردم برخي ميان در
هرگونه از عاري ما مذهبي مراسم از توجهي قابل بخش "مثلا
از بسياري.است عزاداري و گريه و غصه از مملو و شادماني
سياه.داريم عزا صفر و محرم روز شصت ايران مردم ما
ترك را آرايشگاه ما خانوادههاي زنهاي ميپوشيم ،
نقل و خريدن خانه و عقد و عروسي مراسم كليه ميكنند ،
ماه دو اين آخر تا را كارها از بسياري آغاز و كردن مكان
.مياندازيم عقب به
بتوانيم اگر ميكنيم ، امساك شادي از را رمضان ماه يك
تمام در و ميكنيم عزاداري را فاطميه ايام روزه نود دوره
.ميكنيم تعطيل را شاديها نيز ايام اين
پيش خيلي كه اين اما است ، صحيح ايام آن در عزاداري البته
تاريخي حيث از هنوز و كنيم مرثيهسرايي محرم شروع از
هم "بعدا و كنيم سينهزني پيشاپيش نداده ، رخ واقعهاي
حتي و سنتي برداشت يك باشيم ، داشته مدت طولاني عزاداري
برخلاف مسلمانان تمام كلي طور بهاست دين به غيرمستند
.نميبينند منافاتي مذهبي مناسك و شادي ميان ما
رابطه شما عقيده به فرهنگي زمينههاي اين به توجه با
چيست؟ شادي و مذهبي ايمان
گفته ما به كه است نشده مشاهده مذهبي صريح دستور هيچ *
سر بر يا بكنيم گريه بخوريم ، غصه روز و شب بايد باشد
.بزنيم
كه اين از.شاديم لذا شكرگزاريم ، سالمايم كه اين از ما
شكرگزاري و شكرگزاريم داده گوش داده ، چشم ما به خداوند
نگاه الهي مختلف ديدگاههاي از اگر.شادماني يعني واقعي
غصه و داريم چيز همه ما وقتي.است شكرگزاري يك شادي كنيد
نعمتهاي كردهايم ، پشت خداوند به "واقعا ما ميخوريم ،
ناگزاري شكر بنده ما "حقيقتا و گرفتهايم ناديده را او
.هستيم
گريه بايد آيا داريم ما كه خداداده نعمتهاي همه اين با
!متشكريم ممنون ، :بگوييم خداوند به و بخنديم بايد يا كنيم
جز او برابر در است كرده كاري شما براي كسي كنيد فرض
است؟ عادي كاري چه زدن لبخند و تشكر
بدهد؟ دشنام كسي محبتي ، مقابل در كه ديدهايد وقت هيچ
كار هر پاسخ صورت اين غير درنباشد سالم كه اين مگر
.است شاد روحيه و خوش روي با تشكر محبتآميز ،
به لحظه هر حق حضرت كه است اين خداوند درباره من احساس
ما ، رفتن راه ما ، حيات.ميدهند تازه و جديد هديهء ما
ما اما.است خداوندي هاي هديه ما تنفس و ما كردن نگاه
هر كه نرسيدهايم عقل كمال به قدر اين يعني نميفهميم
.است خداوندي كادوي ميگذرد كه لحظه
برآيد كه زبان و دست از
درآيد به شكرش عهده كز
نيز تشكر و كنيم تشكر خداوند از لحظه هر بايد ما پس
!است لبخند با هميشه
.بزند لبخند "دائما خداوند ، خاطر به بايد انسان بنابراين
از ميداند خود كشتيبان را نوح چون مذهبي فرد يك "اصولا
را او وجود شادي اصيلترين و نميخورد غم طوفاني هيچ
خاطر حميت بلكه ندارد ، اضطراب و دلهره لذا.است فراگرفته
توفيق كارهايش تمام در زياد تمركز قدرت دليل به و دارد
.ندارد غم از اثري چهره بر نه و دل در نه.دارد
يا خانوادگي آموزشهاي از برخي اساس بر كه هستند كساني
.ميكنند گناه احساس نيز شاديبخش عادي اعمال از اجتماعي
كسب از گناه احساس ممانعت چگونگي و گناه احساس مورد در
.دهيد توضيح شادي به ميل و لذت
كه شرط بدان است ، طبيعي "كاملا احساس يك گناه احساس *
سوپرايگو احساس اين اصلي منشا.شود خطايي كار مرتكب فرد
.است اخلاقي وجدان يا
سالگي شش خاتمه در كه است ذهني سازمان يك اخلاقي وجدان
كه است چنين اخلاقي وجدان شدن ساخته طرز.ميشود ساخته
.ميكند درونفكني خودش وجود در را خانواده ارزشهاي فرد
چه شامل زيباييها و زشتيها كه ميفهمد فرد زمان اين در
به خانواده.دارند معنايي چه خوبي و بدي و هستند مواردي
از و كند عمل خوبيها به بايد كه ميدهد ياد خود فرزند
ميشود خطايي كار مرتكب وقتي فردي چنين.بپرهيزد بديها
.ميگويند گناه احساس آن به كه داشت خواهد بدي احساس
خطا كار به ارتكاب انديشه در انسان طبيعي فرد يك "معمولا
كه بكند خطايي عمل آنكه به رسد چه نيست ، ناپسندي يا
كرد ، خطا زماني اگر اما.باشد داشته گناه احساس آن متعاقب
خلاف موضوعات تمام به خطا.كرد خواهد گناه احساس شدت به
.ميشود گفته مذهب و خانواده فرهنگ ، جامعه ، عرف و پسند
احساس بيمارگونه فرايندهاي طبيعي ، فرايند اين كنار در
مبتلا فرد وسواس ، و افسردگي بيماري در.دارد وجود گناه
معالجه كه ميكند گناه احساس خطا ارتكاب بدون و بيعلت
.است الكتروشوك وسيله به يا دارويي عارضهها اين
از اما نباشد حاد بيماري اندازه به اگر گناه احساس
سختگيريهاي تاثير تحت باشد بيشتر هم طبيعي اندازه
اين.است آمده پديد آنها تنبيهات و جامعه و والدين
وسيع و محكم اخلاقي وجدان يك آمدن پديد عامل سختگيريها
روانكاوي فرايند در افراطي ، گناه احساس از دسته اين.است
.است اصلاح قابل
ميشويم روبهرو مردمي با گناه ، احساس در افراط برابر در
اين.ندارند گناه احساس زشتي فعل هيچ به ارتكاب از كه
و غيراخلاقي شخصيتهاي و بزهكاران مردم از دسته
اخلاقي وجدان سازمان آنها وجود در كه هستند ضداجتماعي
.است رسيده خود شكل ضعيفترين به يا نيامده پديد
كردن نصيحت يا گفتن سخن با تفريطي يا افراطي گناه احساس
آيد ، پديد احساس اين كه هرجا.نيست اصلاح و تصحيح قابل
مبدل درازمدت تلخي به فرد كام در لذت يك موقت شيريني
.شد خواهد
دارد ادامه
|