مردان بدون زنان
دچار اتريش زنان از نيمي
هستند استرس
فقر در كانادايي بيوه زنان
دارند قرار شديد
ميشود فوت همسرشان كه زناني
حقوقي پاسخ و پرسش
مردان بدون زنان
داده اجاره را منزلش بالاي طبقه آقا ، كه بود ماه يك تازه
گلايه پادرد از كه بود مدتها درواقع.شد مرحوم كه بود
.درآوردند پاي از را او بالاخره بالا ، سن بهعلاوه.داشت
آقا ، :ميموئيد سوزناك و ميكرد گريهها كه بود مادر حالا
بودند نگران همه اوايل شايد كنم؟ زندگي چگونه تو بدون
چون.كند اداره را زندگيش ميتواند چگونه "واقعا او كه
.بود آقا پرقدرت دوشهاي بر زندگي بار درواقع و مسائل همه
او را اول حرف هميشه ديگر ، مالي مسائل تا خانه خريد از
با.ميآمد بيرون او دهان از هم آخر حرف حتي و ميزد
خودش ، قول به هرگز مادر بودند كرده ازدواج فرزندانش اينكه
وقتي.بود نزده حتي ، موافقت يا مخالفت در حرفي
حتي بودند ، كرده مشورت پدر با بخرند ، خانه ميخواستند
آقا صحبتهاي پاي باز داشتند اختلافي همسرانشان با اگر
ندانسته هرگز.داشت قرار حاشيه در هميشه مادر.مينشستند
كه نميدانست.كند ابراز را نظرش ميتواند هم او كه بود
درون به بايد كه نميدانست.بماند سايه در زياد نبايد
حالا.باشد داشته سايهاي خود ، از تا كند نفوذ آفتاب
برايش و بفهمد بهيكباره را اينها همه بود شده مجبور
بود ، شده اداره ديگري فرد توسط همواره كه او.بود سخت
و ميگرفت دست به خود را ، زندگيش امور زمام بايد حالا
چهل سوگواري از پس بالاخره چگونه؟ نميدانست كه صدالبته
بهاوضاع توانست ديگران همراهي با و لرز و ترس با روزه ،
و ميترسيد چيز همه از اوايل.بدهد سروساماني خودش آشفته
تنها سال دو قريب از پس حالا بود ، نگران چيز همه براي
ميدهد بروز يافته خود در كه را جديدي قدرت كردن ، زندگي
.نيست ضعيف ديگر او ببيند كه آقاست نبودن غصهاش تنها و
دير كمي اگر كه زنهايي نيستند كم ما جامعه در زناني چنين
بخواهند بغضهايشان و حب با اطرافيانشان يا و بجنبند
به تبديل باز برگردانند ، قبلي درحصار محدوده به را آنها
.دارد ناخوشايندي آهنگ حتي كه ميشوند يي"ضعيفه" همان
قدرت چگونه و ميبرند؟ پي خود قدرت به زنان اين چگونه
ميكنند؟ حفظ را خود
خدا به توكل اگر.خدا به اتكال با:ميگويد خانم مريم
هرگز من ، خود مثال برايشد نخواهيم موفق هرگز نباشد
و اشياء قيمت از حتي فيالواقع و بودم نكرده خريد
آقا مرحوم را كارها همه.نداشتم اطلاعي منزل ، مايحتاج
داشتم كه شديدي ترس با شد خلوت دوروبرم وقتي.ميكرد
شوهرم كردم فكر.دارم خوبي بچههاي خوشبختانه.شدم مواجه
.شوم ملحق او به من تا كنم صبر بايد پس.برنميگردد ديگر
چيزها خيلي كردن صبر همين و ميدهد صبر آدم به خدا بله ،
.ميآموزد آدم به را
اما نبود نازپرورده او.است مهرباني و ساكت زن خانم عمه
كرد ازدواج مردي با وقتي.بود كرده نمو و زيسته شهر در
نيز روستا در زندگي با داشت ، فرزند دو اولش همسر از كه
براي را زن حتي كه بود بداخلاق مردي همسرش.شد آشنا
.ميخواست كار فقط او از.نميآورد بهحساب همصحبتي
با كه عمهخانم.ميكرد ديكته خودش كه كارهايي آنهم
خود فرزندان نيز و همسر فرزندان با ذاتياش مهرباني
از قبل و شوهرش مرگ بعداز ميكرد ، رفتار يكسان بهطور
.شد روبهرو فرزندخواندههايش نامهرباني با ديگر ، هرچيز
خود سهمالارث و بفروشند را پدري خانه ميخواستند آنها
قطعه كه را خود مهريه مطالبه هم هنوز او اما.بردارند را
چرا است نكرده را ميباشد نيز وي حق و است باارزشي زمين
.ميداند فرزندان همه به متعلق را آن كه
و افتاد تكاپو به ندارد سر بر سايهاي ديگر ديد كه وقتي
شناختي با توانست او.كرد كشف را قدرتي خود ، در بهناچار
شود خانهاي فروش مانع بود آورده بهدست خود قدرت از كه
جبرفرزندخواندهها از كه دانست اواوست سرپناه هنوز كه
.سودجويد همگي اتحاد جهت در بايد خودش فرزندان ضعف و
همه تجمع براي است پايگاهي او ، گل و خشت خانه هنوز
.ماند روسپيد اما گشت سپيد موهايش گرچهفرزندان
.دارد حيات هنوز وي همسراست ديگر داستانش محبوبهخانم
زناشويي ، مديد سالهاي بعداز بالاخره توانست نيز او اما
چگونه؟.كند اثبات و بنماياند همسرش رابه خود وجود
بود معتقد شوهرم:ميگويد و ميكند طولاني خندهاي
وجوديكه با همين براي و است خوشنشين اجارهنشين
خودمان براي سرپناهي هنوز بودند شده بزرگ ما فرزندان
قطعه توانستم مستمر تلاش و بسيار دوندگي با.نداشتيم
منزل ، اشياء از بعضي و طلاهايم فروش با و خريده را زميني
مال كه ميخواهم خانهاي "واقعا كه بفهمانم همسرم به
با و بگيرد جدي را قضيه كه شد ناچار هم او.باشد خودمان
بعدها او البته.شويم خانه صاحب توانستيم يكديگر همراهي
كارهايي با.كرد كار به شروع منزل ، مخارج به كمك براي
مشترياني خود ، براي توانست قلاببافي و بافندگي مثل
سايه از باسليقه ، و زيبا و ظريف كارهاي عرضه با و يافته
به البته.بشناساند شوهرش به را خود هويت و آمده بيرون
"اصلا موضوع اين اما است شوهرش نام به خانه سند خودش قول
به بالاخره او كه اينست است ، مهم آنچه.ندارد اهميتي
.گرفت قرار متن در و شده خارج حاشيه از و شده آورده حساب
استقلال نبايد هرگز زن كه آموخت نيز او ترتيب اين به
خود حق بايد زن:ميگويد خودش.بدهد دست از را خود هويتي
اما كند زندگي سقف يك زير مردي با.بگيرد و بشناسد را
زمينهها همه در و دارد حضور كه زني.باشد زندگي "زن"
.است كرده ثابت را خود وجود
امروز زنهاي اما است ، گذشته هرچند ديروز زنهاي داستان
و گذشته روال به كه زناني.ميكنند طي را مسير همان
ماشيني ، زندگي چنبره در سياق و سبك همان با كمابيش
.بهگريباناند دست مشكلات همان با و ميگذرانند روزگار
زبان به تا داد دست از شوي نبايد "حتمااست همان قصه ،
را شانهام /نيست و بود پناهي و بود سايهاي:كه آورد
....نيست و بود تكيهگاهي
را خود اول بايد شاغل ، چه و خانهدار چه امروز زن
را انگيزههايش بينديشد ، خود خواستههاي به بايد.بشناسد
براي دوستداشتني و دلپذير الگويي بتواند تا كند جستجو
روياهاي به نميتوان ديگر.شود فرداست پيامآور كه دخترش
زن.كند نمو فرزندان در آنها تجلي تا بست دل مادران
تا درآورد فعل به را خود روياهاي بتواند بايد امروز
.بخشد نجات باخت از را زندگيش
.ميكند زندگي فرزندانش با و شده جدا همسرش از سيمين
به و ميكند جستجو آنها لبخند در را زندگي زيبايي تمامي
تو و است طولاني و يكطرفه جادهاي زندگي":ميآورد يادت
گرماي راه اين درمسير اين طي در داري بردوش كولهباري
شكوفههاي و پاييز برگريزان زمستان ، سرماي تابستان ،
و باشد سنگين شايد تو ، كولهبار.داري پيشرو را بهاري
به ميتواني كه زيراكند همراهي را تو مردي كه خوبست چه
او بردوش را بار گاهي ، خستگي ، يا و سرما يا گرما گاه
گذارده زمين بر را بار نبايد بودي تنها اگر اما.بگذاري
بايد ميرسيد مقصد به وقتي زيرا.كني فرار دوان دوان و
".كند چندان دو را آرامشت زمين ، بر بار گذاشتن
زندگي مشكلات بار بهتنهايي كه زني:ميدهد ادامه او و
ميداند و است آگاه سنگينياش از لاجرم ميكشد دوش بر را
راه كه نهاده گام مسيري به ناخواسته يا خواستهكند چه
برگردد ، عقب به نبايد ديگر.نميبيند خود براي برگشتي
.برود جلو به شده كه هم اشكريزان حتي بايد
ذكر و تاكيد با ضعيف ، جنس كتاب در اوريانافالاچي
با جهان سرتاسر در زنان":ميگويد فراوان مثالهاي
احقاق براي مبارزه در نهفقط برابري اين.برابرند يكديگر
و فردي حقوق آوردن بهدست براي بلكه است ، اجتماعي حقوق
و خاص جامعه آن فكري و فرهنگي ساختمان بنابر كه است شخصي
باور را خود ميكوشند كه زناني.است زندگي متفاوت بافت
را خود حق كه زناني بباورانند ، نيز ديگران به و كنند
بهدست براي بلكه نميكنند مطالبه زاري و گريه با ديگر
را آنها تا واميدارند نيز را مردان و ميجنگند آوردنش
".بگيرند جدي و كنند باور ببينند ،
.باشند ميتوانند نيز فردا زنان همان كه امروز زنان
در تغييراتي با اما نپيوسته تاريخ به هنوز گذشته البته
.كرد ترسيم زيباتري آينده ميتوان گذشته اصول
كه بود شده پريشان چندان خانم فريده مرد ، اصغرآقا وقتي
حس را بچهها وجود حتينميفهميد را خود حال مدتها تا
دلسوزي خود ، حال به و كرده رها را زندگي امور.نميكرد
بيياور و تنها ميكرد فكر و بود جوان داشت ، حق.ميكرد
و برساند؟ ثمر به را بچهها و كند زندگي ميتواند چگونه
به پا تازه كه نوجواني.شتافت او ياري به فرزندش بار اين
شريك مادر ، بار بردن در كه پذيرفت بود نهاده بلوغ دوران
يا و فردي شخصيت به ذرهاي حتي اينكه بدون باشد ، او
وي قدرت حتي اينكه بدون.آورد وارد خدشهاي وي استقلال
.بنمايد را محدوديتي ايجاد قصد و انگاشته ناديده را
جلوهاي را او و دربرگرفت را بزرگ زني كه بود كوچك مردي
.بخشيد بزرگتر
مهدوي مرضيه
دچار اتريش زنان از نيمي
هستند استرس
نشان اتريش در روانشناسي متخصصان تحقيقات -اجتماعي گروه
دچار خانه و كار محيط در كشور اين زنان از نيمي ميدهد
.هستند رواني هيجان و فشار
كه تحقيقات اين نتايج اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
:ميافزايد شده ارايه وين در اروپا روانشناسي كنگره در
و بوده دائمي استرس دچار مردان درصد و 34 زنان درصد 40
تهديد ملالتبار آينده يك را كودكان شرايطي چنين در
.ميكند
طرف يك از:ميگويد اجتماعي روانشناس "شوبربرگر رودولف"
سيگار افراطي كشيدن به فراوان كاري فشار دليل به زنان
مشروبات كه مرداني شمار ديگر طرف از و ميآورند روي
10"تقريبا.ميشود بيشتر روز روزبه مينوشند ، الكلي
.هستند الكلي بيمار اتريش ، شاغلين كل درصد
فقر در كانادايي بيوه زنان
دارند قرار شديد
طبقات ساير بيشاز كانادايي بيوه زنان -اجتماعي گروه
.دارند قرار محروميت و فقر در اجتماعي
"گلوباندميل" روزنامه اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
بيشتر درصد مالي 49 حيث از كه بازنشسته بيوههاي:افزود
فقيرترين دارند ، قرار فقر در بازنشسته زنان ساير از
.ميشوند محسوب كانادا افراد
لين" توسط تحقيقي يافتههاي اين گزارش ، اين براساس
علت و است گرفته صورت تورنتو دانشگاه استاد "مكدونالد
آنها 47 كه است آن نيز مطالعه اين براي بيوهها انتخاب
ميان در و ميدهند تشكيل را كانادايي سالمندان درصد
قرار براي احتمال بيشترين داراي بالاتر و ساله افراد 65
.هستند فقر درمعرض گرفتن
ميشود فوت همسرشان كه زناني
بيشتر شده فوت همسرشان كه زناني مالزي در -اجتماعي گروه
بيماران كل از درصد و 2/29 گرفتارند روحي ناراحتيهاي به
.ميدهند تشكيل را مالزي رواني
وزارت آمار برپايه اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
از درصد ميدهد 2/10 نشان آماري بررسي يك مالزي بهداشت
و رواني ناراحتيهاي از مالزي نفري ميليون جمعيت 21
زنان كه ميدهد نشان بررسي اين.ميبرند رنج عصبي دردهاي
و ميبرند رنج رواني ناراحتيهاي از مردان از بيش مالزي
بيماران شمار بيشترين مالزي شرقي بخش در واقع صباح ايالت
.است داده جاي خود در را رواني
و 752 چهارهزار اخير ماه چند در:ميافزايد گزارش اين
.گرفتهاند قرار درماني روان تحت مالزي ايالت اين در نفر
بحران آثار مورد در پژوهش سرگرم اينك مالزي بهداشت وزارت
.است مردم روحي سلامتي وضعيت بر ماهه مالي 11
حقوقي پاسخ و پرسش
مادر؟ يا پدر
دادخواست همسرم كردهام ، ازدواج كه است سال پرسش23 *
سه.ميباشد راي صدور شرف در پرونده و است داده طلاق
و ميگذراند را دانشگاه آخر سال كه دختريدارم فرزند
تحصيل به مشغول دبيرستان مقاطع در ديگرم پسر و دختر
.هستند
براي فرزندان شنيدهامكه تلويزيون و راديو از بارها
رياست ولي دارند ، انتخاب حق پدر يا و مادر كنار زندگي
ميفرمايند نكردهاند صادر راي هنوز گرچه دادگاه محترم
حضانت و است پدر با شرايطي و سن هر در اولاد ولايت كه
به كه من فرزندان نتيجه در.ميباشد پدر بعهده نيز آنان
نفقه از نيستند ، پدر كنار در زندگي به حاضر وجه هيچ
.شد خواهند محروم
ميتوانم قانوني ماده چه از.كنيد راهنمايي مرا "لطفا
كنم؟ استفاده
محفوظ امضاء
فرزندان انتخاب حق مورد در قانون عزيز ، دوست:پاسخ *
ميتوان مدني قانون از موادي به توجه با اما است ، ساكت
:كرد استدلال چنين
فرمودهاند صحيح ولايت حق مورد در دادگاه محترم قاضي1
اولاد قهري ولي پدري جد و پدر مدني قانون مطابق كه چرا
چه.هستند آنان ولي "قهرا سادهتر عبارت به.هستند
مطابق آنان دوي هر فوت صورت در مگر نخواهند چه و بخواهند
.شد خواهد تعيين قيم اولاد براي قانون
هر در اولاد ولايت كه نيست اينطور حضانت حق مورد در.2
حق مدني قانون موافق كه چرا است ، پدر با شرايطي و سن
دو از پس پسر اولاد و سالگي از 7 پس دختر اولاد حضانت
حضانت تحت طفل كه دوراني در اينكه مگر است ، پدر با سالگي
تربيت يا و جسماني صحت انحطاط ، يا مواظبت عدم اثر در است
حق دادگاه صورت اين در كه باشد خطر معرض در طفل اخلاقي
فرزندان ، انتخاب حق درخصوص اماميدهد ديگري به را حضانت
قضايي رويه اما نداريم ، مشخصي قانوني ماده اينكه با
سن به اينكه به منوط.ميدهد آنان انتخاب حق از شهادت
ثابت صالحه دادگاه در آنان رشد يا و باشند رسيده قانوني
در ايران قضايي محاكم در آراء تشتت متاسفانه.باشد شده
معضل اين از جداي نيز شما مسئله و دارد وجود زمينه اين
.نيست
و عرف مخالف حكم صدور صورت در ميتوانيد شما بنابراين
دادگاه در.نماييد تجديدنظرخواهي تقاضاي موجود رويه
تر تجربه با قضات وجود و دادرسي شكل علت به نظر تجديد
.داشت خواهيد بيشتري شانس
|