گرفتند انتشار مجوز تازه نشريه 17
!نشويد ديگران بازيچه
كرد؟ بايد چه
اساسي قانون بر نظارت شوراي
را توس روزنامه توقيف
كرد اعلام قانوني غير
اتهامات به رسيدگي دادگاه
ايران نشريه امتياز صاحب
شد تشكيل فردا
گرفتند انتشار مجوز تازه نشريه 17
روزنامه ، 5 شامل 5 جديد ، نشريه اجتماعي17 گروه
مجوز فصلنامه و 2 دوماهنامه يك ماهنامه ، چهار هفتهنامه ،
.گرفتند انتشار
ارشاد و فرهنگ وزارت داخلي مطبوعات مديركل سحرخيز عيسي
(دوشنبه) ديروز جلسه در:گفت خبر اين اعلام با اسلامي
پيام" روزنامههاي انتشار با مطبوعات بر نظارت هيات
فدايي ، يزدانپناه محمدرضا صاحبامتيازي به "آزاد مناطق
تربيتي ، فرهنگي ، مجتمع صاحبامتيازي به "اصفهان نداي"
صاحبامتيازي به "امروز صبح" ،(ره)خميني امام درماني
صاحبامتيازي به (محلي) "آذربايجان نداي" حجاريان ، سعيد
هاشمي طه سيد صاحبامتيازي به "انتخاب" محمودزادهو احمد
.كرد موافقت
"سبزوار عصر" هفتهنامههاي همچنين ، جلسه اين در:گفت وي
راهچمني ، محمدرضا صاحبامتيازي به (خراسان استان)
احمدي ، محمد صاحبامتيازي به (بوشهر استان) "خليجفارس"
ترجمان" خاتمي ، محمدرضا صاحبامتيازي به "مشاركت"
غلامي جواد صاحبامتيازي به "سياسي ترجمان" و "اقتصادي
.گرفتند مجوز شيزري
خود امروز جلسه در مطبوعات بر نظارت هيات:افزود سحرخيز
به "دانشيار"هاي ماهنامه انتشار مجوز اين بر علاوه
به "ايران مهد" استيري ، عليرضا صاحبامتيازي
به "سبز در سبز" مهراني ، مازيار صاحبامتيازي
و پزشكي لوازم توليد و تداركات سازمان صاحبامتيازي
دو صفاييفر ، احمد صاحبامتيازي با "ما شهر" و دارويي
و پردازش شركت صاحبامتيازي به "شهرنگار" ماهنامه
صاحبامتيازي به "دامپزشكي" فصلنامه شهري ، برنامهريزي
موسسه صاحبامتيازي به "دادپژوه" و كشور دامپزشكي جامعه
.كرد صادر را دادپژوه حقوقي خدمات و تحقيقاتي
ترتيب مسئول ، مدير تغيير با همچنين جلسه اين در:گفت وي
از نشريه ده انتشار روش تغيير و امتياز انتقال انتشار ،
روزنامه به "سمنان استان پيام" نامه هفته دو تبديل جمله
.شد موافقت
به دارند مجوز كشور در كه نشرياتي تعداد ترتيب اين به
حاضر حال در نشريه تعداد 880 اين از كه رسيد نشريه 1155
.ميشوند منتشر
!نشويد ديگران بازيچه
بگيريد بدست خود را زندگي سررشته
جوان زوجهاي و عمومي بطور مردمان افكار و زندگي مشاهده
"بعضا و چشميها هم و چشم بند در كه آنان خصوصي بطور
اين تا داشت آن بر مرا هستند گرفتار مخرب آداب و رسوم
اسير نميخواهند كه بنويسم كساني رهايي براي را مقاله
كساني براي را مقاله اين.باشند غلط رسوم و آداب افكار ،
تصميم خودديگري نه باشند خود دارند دوست كه نوشتهام
.ديگري نه بگيرند
هم شما كنيد زندگي ميخواهيد خود كه آنطور آنكه براي
بخواهيد بايد منظور اين براي.باشيد عصيانگر قدري بايد
كه ديد خواهيد كنيد اراده اگربايستيد خود پاي روي كه
بجاي كردن فكر براي ندادن اجازه ديگران به و بودن خود
و ارزش با لذتبخش ، بسيار روشي زندگي ، در شما
.ميباشد اقناعكننده
نگذاريد كه است شده نوشته اين درباره مقاله اين
مورد در و درآيند حركت به خودبخود شما زندگي سررشتههاي
قدرت احساس خود در كافي اندازه به كه است اشخاصي
ديگران بدست شدن بازيچه از ميخواهند و مينمايند
به نسبت را خود آزادي كه است كساني دربارهكنند جلوگيري
. ميباشند طالب بيشتر ديگري چيز هر
آنان زندگي ميكنند احساس كه است كساني براي مقاله اين
ندارند نظارت آنها بر خود كه متعددي عوامل وسيله به
.ميشوند كنترل
از ديگران زندگي از و بوده فرد به منحصر فرد هر زندگي
شما از غير به هيچكس.جداست "كاملا تجربي احساس نقطهنظر
احساس شما آنچه مانند كند ، زندگي شما مثل نميتواند
كه نحوي به درآمده ، شما صورت به نمايد ، احساس ميكنيد
اين ديگر سوي از.بيازمايد را آن ميكنيد تجربه را زندگي
آن از بيشتر و شده بخشيده شما به كه است زندگي تنها
.كنند سوءاستفاده آن از ديگران دهيد اجازه كه است ارزشمند
خود ، زندگي چارچوب در كه است منطقي "كاملا بنابراين
عوض به كه اقدام اين نتيجه در و كنيد اقدام "راسا
تمامي ديگران توسط شدن دست آلت از حاصل بدبختي و ناراحتي
دست در زندگي سررشته داشتن دست در از كه دلخوشي و لذت
.ميشود شما عايد دارد وجود خود
؟ است چگونه بازيچه شخص يك
از را خود زندگي كنترل كه بيابيد حالتي در را خود هرگاه
جلوگيري اساس.شدهايد بازيچه هنگام آن باشيد داده دست
خود چنانچه است بديهي.ميباشد كنترل حالت اين از
آنها "مطمئنا نگيريد ، دست در را خويش زندگي سرنخهاي
دوران در بنابراين.شد خواهند هدايت ديگري اشخاص بوسيله
.دارد وجود شدن بازيچه امكان عديده طرق به زندگي
را خود زندگي ، اول درجه در كه هستند افرادي بازيچهها
در را خود حقيقت در آنها.ميگذرانند ديگران اوامر مطابق
يا نميباشند ، بدان مايل كه مييابند اعمالي انجام حال
احتياج آنها انجام كه ميبينند اقداماتي به وادار را خود
نطفه ايجاد باعث و داشته زيادي خودگذشتگي از به
.ميگردد آنها فكر در پنهاني نارضايتيهاي
.ميكنند عمل ضعف موضع از غالب طور بازيچههابه
گرفته قرار تفوق مورد ميدهند اجازه هميشه اينگونهاشخاص
و عقل داراي را خود زيرا شوند ، كشانده سو آن و سو اين به
داشته دست به را خويش زندگي كنترل تا نميدانند كافي هوش
اطمينان قدري اينكه و ريسك تقبل جاي به بنابراين.باشند
اشخاص دست به را خود زندگي رشته سر باشند ، داشته نفس به
.ميسپارند خود از قويتر يا و باهوشتر
يك "حتما نباشد شما خود به متعلق فقط زندگي كه هنگامي
است نحوي به رفتارتان كه آنگاه.شدهايد بازيچه و قرباني
آنگاه ميكنيد ، بدبختي احساس كه آنگاه شماست ، ضرر به كه
واهمه باشيد خودتان اينكه از و داشته تشويش ناراحتيد ، كه
قرار حالات اين به مشابه حالاتي در بالاخره يا و داريد
اقداماتتان كه آنگاه شده ، سلب شما از تحرك كه گرفتهايد
كه آنگاه نيست ، شما تعالي و ترقي و بردن بالا جهت در
حركت باعث شخصي اراده از خارج نيروهائي ميكنيد احساس
چنين من قضاوت به و هستيد بازيچه يك آنگاه شدهاند شما
چنانچه.نميباشند دفاع و توجيه قابل هيچوجه به حالاتي
چگونه:پرسيد خواهيد خود از باشيد موافق عقيده اين با
گرديد؟ آزاد و شد خلاص شدن بازيچه از ميتوان
نميشود اعطا كس هيچ به آزادي زمين روي در چيست؟ آزادي
چيزي چنين كسي اگر.آوريد بدست خودتان را آزادي بايد شما
بلكه نيست ، آزادي آن باشيد مطمئن نمود اعطاء شما به را
شما از را آن قيمت بالاخره كه شخص آن طرف از ايست داده
.كرد خواهد مطالبه
مقابل در مانع وجود بدون بتوان كه است اين آزادي معناي
اين از كمتر چيزي هرنمود زندگي خود اختيار يا خواسته ،
نيستيد ، آزاد خود انتخاب در شما اگراست بردگي نوعي حد
يا و كنيد زندگي نميتوانيد ميخواهيد كه آنطور چنانچه
مشروط) كنيد رفتار است ميلتان مطابق كه آنطور خود جسم با
در (باشد نداشته تداخل ديگران آزادي با امر اين اينكه بر
ميشود صحبت آن راجعبه جا در كه تسلطي آن فاقد صورت اين
.گرفتهايد قرار بازيچه پايه از ترتيب بدين و بوده
مورد افراد قبال در مسئوليتها انكار معناي به بودن آزاد
شامل آزادي حقيقت در.نيست شخص همنوعان نيز و علاقه
جا هيچ ولي.ميباشد نيز مسئوليتها در انتخاب حق داشتن
با تضاد در ديگران خواستههاي كه هنگامي نشده ، نوشته
ديگران ميل مطابق بايد باشند ميخواهيد شما كه آنچه
.بود نيز آزاد مسئوليت عين در ميتوان.كنيد رفتار
خود مورد در كه هستند كساني زمين روي مردم آزادترين
.مينمايند داخلي آرامش احساس
ديگران توسط كه گرفتن قرار بازيچه دامهاي از رهايي
كه شدهايد گرفتار طوري آن در شما يا ميشوند ، گسترده
در اجرا مرحله به را خود تصميمات نميتوانيد "كاملا
.است مرحلهاي دو برنامه يك شامل آوريد
ارزيابي چگونه را خود زندگي شرايط بگيرد ياد بايد -1
.بسنجيد و كرده
خود در گرفتن قرار بازيچه ضد قوي توقع و فكر طرز يك -2
.آوريد بوجود
زندگي شرايط ارزيابي
لازم نشويد گرفتار شدن بازيچه دام به بتوانيد آنكه براي
حالت اين به درزندگي است ممكن آنها تحت كه را شرايطي است
نوع هر در ميخواهيد هرگاه كنيد ، ارزيابي شويد دچار
تلههاي در آنكه از قبل شويد ، وارد اجتماعي رويارويي
است لازم شود باز شما روي به گرفتن قرار بازيچه اجتماعي
به افتادن از بتوانيد تا كنيد باز "كاملا را خود چشمان
.كنيد احتراز فوق تلههاي
:توانست خواهيد خود نهاد و شخصيت ارزيابي و سنجش طريق از
داشته خود بر و دور از لمسي قابل و واقعي انتظارات (1)
كمكم (3).نمائيد دور خود از را ترديد و شك (2).باشيد
اثر در زندگي در است ممكن كه تحركي عدم و ناراحتي حالت
با (4).كنيد دور خود از آيد پديد پيشرفت آهنگ شدن كم
جستجويش در كه چيزي آن حصول تا خود فعاليت به پشتكار
استفاده با كه باشيد داشته اطمينان و دهيد ادامه هستيد
كه حالاتي درصد پنج و هفتاد از كم دست فوق "استراتژي" از
بقيه براي و نموده احتراز شويد بازيچه است ممكن آنها تحت
گرفت خواهيد ياد برسيد خود اهداف به نميتوانيد كه موارد
.كنيد پرهيز ميشوند شما شكست باعث كه شرايطي از آتيه در
شما كه آنطور كارها چنانچه هيچگاه ديگر ترتيب بدين
.شد نخواهيد مشوش و غمگين و ناراحت نرفتند پيش ميخواهيد
است انسانهائي مخصوص عكسالعملها اين كه ميدانيد زيرا
.ميگيرند قرار بازيچه كه
:بشناسيد را خود توانائيهاي
و بالغ انسان يك عنوان به چنانچه:بدني توانائيهاي -1
جسم كمك به را كاري كه داريد انتظار صحيح قضاوت داراي
شرايط در و بگيرد را شما جلوي چيز "عملا دهيد انجام خود
عهده از كه دهد انجام را اعمالي است ممكن شما بدن بخصوص
به اينكه از ميتوانيد شما.است خارج معمولي انسان يك
خويش بدني سلامتي مورد در خود فكر نحوه و انتظار وسيله
.كنيد احتراز گيريد قرار بازيچه
:مغزي تواناييهاي -2
اجازه خود به نيز شما و هستيد كودن بگويند شما به اگر
يك مانند "حتما كنيد ، پيدا عقيده مسئله اين به كه دهيد
پايين طريق از ترتيب بدين.كرد خواهيد عمل كودن شخص
.داد خواهيد قرار بازيچه را خود خويش توقع سطح آوردن
آگاه مسئله اين به نسبت نيز را ديگران حال اين در چنانچه
وجود در حقيقت در.كردهايد بدتر را كار برابر دو نمائيد
طرف يك از ميتوانيد شما كه دارد وجود نبوغي شخص هر
فكر برعكس يا و گردد ظاهر شما در آن درخشش دهيد اجازه
شما به چيزي نقص ، مقداري جز طبيعت تاسف كمال با كه كنيد
.است نداده
به بسته "كاملا موضوع اين ميكنم تاكيد ديگر بار يك
باشيد معتقد است ممكن شما.داريد خود از كه است انتظاري
و است شده دير جديد موضوع يك يادگيري براي ديگر حال كه
.شويد روبهرو فكرميكنيد كه مشكلاتي همان با ترتيب بدين
زبان يك هيچگاه كه باشيد داشته انتظار ميتوانيد شما
چنين كه وقتي تا البته و نميگيريد ياد خوبي به را خارجي
ظرفيت حقيقت در ولينميگيريد ياد "حتما ميكنيد فكر
گريب" يك از آن اندازه كه شما مغز در اطلاعات ذخيرهاي
اطلاعات واحد ميليارد ده حدود به نيست ، بزرگتر "فروت
.است محافظهكارانه برآورد يك خود اين كه ميشود بالغ
روحي توانائيهاي -3
و بدني ظرفيت و تواناييها صاحب كه اندازه همان به شما
ظرفيت صاحب روحي نظر از هم همانقدر ميباشيد ، مغزي
به بستگي نيز اين كه گفت بايدهستيد فوقالعادهاي
انتظار اگر.دارد استعداد اين از شما توقع و انتظار
احساس داراي عصباني ، بيمناك ، مشوش ، افسرده ، باشيد داشته
تعادل عدم گونه هر دچار و باشيد نگران و بيمورد گناه
مستمر و عادي صورت به صورت آن در باشيد مطمئن شويد ، روحي
مواردي چنين در.بود خواهيد حالات اين دچار خود زندگي در
:نمود خواهيد توجيه قبيل اين از جملاتي با را حالات اين
شدن عصباني" يا و "شود افسرده انسان كه است طبيعي خيلي"
اطمينان ولي ".ميباشد انسان هر براي معمولي حالت يك
و عصبي شوكهاي وسيله به زندگي كردن خراب كه باشيد داشته
و نيستند انسان خلقت جزء و انساني "ابدا عصبانيت حالت
حالات اين پيشآمد توقع كردن دور با قادريد خوبي به شما
زندگي دقايق كنيد شروع چنانچه.شويد رها آنها از خود ، از
عكس نوع اين باعث كه شرايطي از و داشته نظر زير را خود
گرفتار نيستيد مجبور "اصلا كنيد ، پرهيز ميشوند العملها
دلتان كه شد خواهيد هماني حال اين در.شويد حالاتي چنين
نوع از رواني ناراحتيهاي انتظار و توقع اگر و ميخواهد
داراي كه باشيد مطمئن كنيد متوقف و كشته خود در را بالا
.شد خواهيد سازنده و كامل انسان يك خصايص
اجتماعي تواناييهاي -4
و چلفتي پا و دست بيزبان ، پا ، و بيدست را خود اگر
انتظارات صورت اين در بدانيد غيره و خجالتي و بيعرضه
موجب انتظارات گونه اين "طبيعتا و بوده غيراجتماعي شما
حالاتي چنين با متناسب نيز شما اجتماعي رفتار شد خواهند
پايين ، اجتماعي نظر از را خود چنانچه "مشابها.باشند
روش قوي احتمال به و "مطمئنا بدانيد بالا يا و متوسط
.كرد خواهيد انتخاب سطح همان با متناسب را خود زندگي
مشكل هميشه ثروت و پول كسب كه باشيد داشته اعتقاد چنانچه
فرصتهايي نتوانيد شد خواهد باعث "يقينا شما فكر طرز است ،
وضع تغيير باعث بتوانند زندگي طول در است ممكن كه را
.دهيد تشخيص شوند ، شما مالي
يا گرفتهايد قرار شدن بازيچه دام در "اشتباها اگر حال
بودهايد گرفتار دام دراين مقاله مطالعه از قبل اينكه
.كنيد اقدام قدرت موضع از خود آزادي براي است لازم
جديد ديد يك از قدرت
قدرتمند معناي به وجه هيچ به بودن قوي مقاله اين در
.نيست بودن زورگو يا و دادن قرار بازيچه را ديگران بودن ،
موضع دو از زندگي هدايت قدرت ، موضع از اقدام از منظور
.ميباشد بودن مثمرثمر و ارزشمند
و هستيد ارزشي با و اهميت با موجود حال ، هر در شما
يا و خود توسط دهيد اجازه ندارد وجود دليلي هيچگاه
حقيقيتان ارزشهاي و شده كشانده سو وآن سو اين به ديگران
.گيرند قرار سوءال مورد زنده انسان يك مقام در
باشيد داشته ياد به خود ارزشهاي روي از اقدام هنگام به
سرچشمه شما درون از ميبايست اقدام اين تعريف ، طبق كه
كه دستاوردهايي يا و ديگران گفته به بسته شما ارزشگيرد
ما ارزش برعكسنيست دادهايد انجام كه كارهايي يا داشته
همه از و داشته اعتقاد آن به خود كه است خاطر اين به
.كنيد عمل ارزش با انسان يك مانند مهمتر
شروع اصل اين با نگرفتن قرار بازيچه و نبودن بازيچه
داراي كه باشيد داشته اعتقاد هم و گفته هم كه ميشود
فعل به قوه از هنگامي تنها نكته اين ولي.هستيد ارزش
اعتقاد بر مبتني كه طريقي به رفتار به شروع كه درميآيد
پايه و جوهر اين.بنمائيد ميباشد خود بودن ارزشمند بر
حقيقت در.است نگرفتن قرار بازيچه نيز و بودن قوي
هم انتظار و نمود اقدام نياز و احتياج روي از نميتوان
بايد بالا معناي به بودن قوي براي بلكه.بود قوي كه داشت
دادن بها "كاملا مسئله اين.نمود اقدام قدرت موضع از
تمام با ترتيب بدين زيرا ميكند ، تضمين را شما به ديگران
لازم كه ارزشي و بها آن داراي شد خواهيد معتقد وجود ذرات
.هستيد است
چنين نيز خود به احترام حس كه طوري همان بودن مثمرثمر
گاهي.باشد شده اعطا كس هر به كه نيست خصيصهاي است
با موارد از پارهاينميرسيد خود هدف به شما اوقات
و دارند غيرمنتظرهاي رفتار كه ميشويد مواجه افرادي
برميخوريد مواردي به يا و آمد ، كنار آنها با نميتوان
به مجبور بيشتر گرفتن قرار بازيچه از جلوگيري براي كه
حال هر در ولي.ميشويد خود روش تعديل يا و عقبنشيني
حداقل سطح به را شكست و ضرر موارد گونه اين در ميتوانيد
ناراحتيهاي مهمتر همه از و داده كاهش اجتنابي غيرقابل
طور به خود زندگي از را مواردي چنين از حاصل عصبي و روحي
.كنيد حذف كامل
پا كه آنجا تا است ، معنا اين به بودن ثمر مثمر و موءثر
خود شخصي منابع كليه از نگذاشتهايد ديگران حقوق روي
بريد كار به را ممكن استراتژيهاي تمامي و كرده استفاده
شما بهاي و ارزش.كنيد پيدا دست خود اهداف به بتوانيد تا
از اقدام تاكتيك شالودههاي شما شخص بودن موءثر همچنين و
.ميباشند قدرت موضع
نه كنيد ، بنا روحي ضعف مبناي بر را خود زندگي چنانچه
را خويش ارزش "عملا بلكه هستيد ، بازنده اوقات اغلب تنها
خود از بجاست اين بنابر.ميآوريد پايين انسان يك حد از
ميدهم؟ انجام خود مورد در كاري چنين چرا كه بپرسيد
دارد جاي شما درون در كه چيزي:ترس
كه است آن قدرت موضع از اقدام به نبودن قادر دليل اغلب
حتي.هست شما در "...اگر شد خواهد چه" نوع از ترس نوعي
فلج ترس شدت اثر در اغلب اينكه با دارد ، وجود امكان اين
چه كه ببينيم دهيد اجازه ولي.باشيد داشته اذعان ميشويد
را شما تحرك است ممكن و آمده وجود به هيچ از كه چيزيست
شكار به امروز همين بگويند شما به چنانچه نمايد؟ سلب
ترس از پر ظرف يك و نمائيد آغاز را عميقي جستجوي و رفته
راه در را خود عمر همه است ممكن بياوريد ، و كنيد پيدا را
باشيد مطمئن اين بنابر.كنيد صرف بيحاصلي جستجوي چنين
ترس.ندارد خارجي وجود دنيا كجاي هيچ در لعنتي ترس اين
يا افكار خلق وسيله به خود در شما كه چيزيست "صرفا
زمين روي در كس هيچ.ميآوريد وجود به ترسناك انتظارات
در و بخواهيد خود آنكه مگر بزند ، صدمه شما به نميتواند
به كه هستيد شما خود اين خود ، در ترس آوردن بوجود صورت
.زد خواهيد صدمه خويشتن
نميشوند بازيچه كه كساني براي لازم خصيصه ، يك جرات
ترس بر تفوق و دارد نام جرات ترس ، با مواجهه به اشتياق
خرج به جرات قدري بخواهيد آنكه مگر است ، مشكلي بسيار كار
و بوده خصيصهاي چنين داراي بدانيد اگر حتي دهيد ،
رويارويي معناي به جرات.نمائيد درك را آن ميخواهيد
سوي از خود به تكيه و اعتماد و يكسو از انتقاد با مستقيم
كسب و قبول به اشتياق معناي به بالاخره و بوده ديگر
ميدهيم انجام كه كارهايي كليه عواقب مورد در تجربه
نحوه و خود به اطمينان از حدي ديگر ، معناي به.ميباشد
زندگي از رشتههايي آن وسيله به بتوان كه ميباشد زندگي
كشانيده باعث و بوده ديگران دست در است ممكن كه را خود
.نمود قطع ميگردد انساني ميل خلاف جهتي به شدن
است ممكن كه اتفاقي بدترين" كه سوءال اين تكرار وسيله به
به خود فكري جهش جهت در ميتوان "؟..من اگر چيست بيفتد
فوق سوءال واقعبينانه وقتي.برداشت گام شجاعت و جرات طرف
اين به هميشه "تقريبا بسنجيد را آن احتمالات و بررسي را
براي را لازم اقدامات چنانچه كه رسيد خواهيد نتيجه
و مخرب اتفاق هيچ آوريد عمل به شدن بازيچه از جلوگيري
كه طفلي مانند موارد اين در اغلب.افتاد نخواهد دردناكي
از كه ميرسيد نتيجه اين به نيز شما ميترسد تاريكي از
است ممكن كه است چيزي بدترين همان هيچ زيرا ميترسيد هيچ
.بيفتد اتفاق شما براي
دارد ادامه
كرد؟ بايد چه
(پاياني بخش)...!گفتوگو معجزه
گفت در اشتباهات ، داني زبان با پيشين شماره در: اشاره
ما دنياي بر گو و گفت تاثير و گو و
و گفت يك روشهاي با پاياني بخش در و اينك.شديم آشنا
.شويم مي آشنا سالم گوي
كرد؟ بايد چه
قدم اولين كه بدينترتيب كنيم ، شروع خود از بايد بيگمان
بههنگام يعنيبرداريم خودمان شيوه و سبك درك براي را
و كنيم عمل چگونه ميخواهيم ببينيم ارتباط برقراري
دارد؟ ما با ديگران گفتوگوي روش بر تاثيري چه ما عملكرد
تاثيري چه آنان زدن حرف طرز بر ما گفتوگوي سبك همينطور
منطق ، رعايت سوءال ، طرح طرز نزدن ، حرف مستقيم ميگذارد؟
.هستند گفتوگو طرز جنبههاي موءدبانه ، كردن رد يا پذيرش
و كلمات اداي طرز با يا و صدا لحن با كلام ، سرعت با ما
آن ، اداي زمان با و ميگوييم كه مطلبي با آنها ، انتخاب
دندههاي چرخ اين.ميكنيم اعلام را نشانههايي
و هستند گردش حال در هميشه (زبانداني) زبانشناسي
بدانيم بايد ازطرفي.ميكنند هدايت را ما مكالمات
امر اين.ميكنند تفاوت ديگر شخص تا شخصي از گفتارها
داراي اشخاص كه ما جامعه مانند جوامعي در بخصوص
هستند متفاوتي "تقريبا فرهنگي زمينههاي و حساسيتها
.ميكند صدق بيشتر
كه رواست آن از نامشخص بهظاهر رفتارهاي از بسياري
"ابدا ما كه ميكنند برداشت شكلي به را ما منظور ديگران
كه ما انگيزههاي از بسيارينداشتهايم منظوري چنان
با كه كساني ذهن به هرگز است مسلم "كاملا خودمان براي
نمونههاي از بسيارينميكند خطور ميزنيم حرف آنها
همكاري به تن يا و بيملاحظگي سماجت ، گستاخي ، بيادبي ،
.هستند گفتوگو درطرز تفاوتهايي از ناشي درواقع ندادن
خدشه بدون و صحيح ارتباط يك به رسيدن براي بههرحال
راهحلها بهترين يافتن پي در اگر خواهدبود منطقي بسيار
و طرحريزي تغيير راه موءثرترين نيز اغلب كه برآئيم
مستقيمي صحبت آن از نهاينكه البته.است كلام چارچوب
يا كنيم عوض را خود صحبت طرز آن بهجاي بلكه ، بشود
بدينوسيله تا بگذاريم بهنمايش را متفاوتي فرضيههاي
ايجاد ميزنيم ، حرف او با كه كسي با را متفاوتي واكنشهاي
.نمائيم
ميتواند سالم و موزون و خوب گفتوگوي يك است بديهي
اين از بدتر چيزي.سازد مشخص زندگي در را اشخاص جايگاه
را حرفي.شود منحرف خود تعادل حالت از گفتوگو كه نيست
و داشتن كمك قصد شدن ، درك مستمع سوي از بهخطا و زدن
تلقي فشار يا كنجكاوي يا مداخله آنرا اينكه ديدن
يا بيتفاوتي بهحساب را ملاحظهكاري بر سعي ميكنند ،
انواع از بسياري و گفتوگوها اينقبيل گذاشتن ، سردي
لطمه اشخاص بودن بهجانب حق و صلاحيت احساس به آن مشابه
به ميتواند شود تكرار مرتب اتفاق اين اگر.ميزند
بزند ، آسيب رواني سلامت از شدن برخوردار از انسان برداشت
سلامت به جدي آسيب بر علاوه ديد خواهيم كه است آنوقت و
ارتباط يك از برخورداري يا و داشتن از شخص روان و جسم
.خواهدشد محروم نيز خويش اجتماع با صميمانه و صحيح
همواره تا دارد جا مسلمي امر چنين به استناد با حال
از پيشگيري براي و داشته مدنظر را گفتوگو درست آداب
منجر نهايت در كه كلام در احتمالي سوءتفاهم و تنش هرگونه
.آيد بهعمل خودداري ميگردد ، غلط برداشت و بدبيني به
عنوان مطلب از بخش اين ابتداي در كه همانگونه بهعبارتي
موءثرترين كه را خويش گفتوگوي و كلام چارچوب و طرح شد ،
داده ، تغيير است روزمره گفتوگوهاي در موفقيت راه
بزرگ از جدي بهطور و برداشته ميان از را كلامي تفاوتهاي
كه چرا شود اجتناب پيشپاافتاده و بيمقدار جزئيات كردن
مطلوب تداوم و بقا ضامن ميتواند گفتوگو صحيح روش و شكل
بهعنوان ما خواهناخواه كه نكنيم فراموش.باشد ارتباطات
ناگزيريم بههرحال و شده منظور اجتماع اين افراد از يكي
خود ، روزمره مناسبات و زندگي حفظ براي گفتوگو راه از تا
فعال ديگران با صميمانه و دوستانه ارتباطات ايجاد در
كلامي همخواني براي مناسبي بستر دنبال به پيوسته و بوده
خويش تغيير درحال دائم جامعه مردم با عملي و فكري و
.باشيم
دبوراتانن -نبود اين منظورم كتاب ، از بهرهگيري با *
اساسي قانون بر نظارت شوراي
را توس روزنامه توقيف
كرد اعلام غيرقانوني
جلاييپور با دانشجويان پاسخ و پرسش جلسه:اجتماعي گروه
ديروز توس شده توقيف روزنامه مسئولين از شمسالواعظين و
.شد برگزار شريف صنعتي دانشگاه در
به پاسخ در جلاييپور جلسه اين در ما خبرنگار گزارش به
است بوده اسلامي غير توس مشي چرا اينكه بر مبني سئوالي
توس مشي ميكنيد فكر كه هستم متاسف كلام ازاين من:گفت
احساسات و اسلام از سوءاستفاده حرف اين بود ، اسلامي غير
از بسياري مذهبي احساسات از سوءاستفاده با است ، مذهبي
نيست درست اين.كردند صلاحيت رد خبرگان در را امام ياران
خرج سياسي جناحهاي رقابتهاي براي مذهب و اسلام از كه
جلسه اين در.شد قائل حرمت مردم ايمانيات براي بايد.كرد
نظارت شوراي:گفت نيز توس روزنامه سردبير شمسالواعظين
نامهاي طي است جمهوري رياست نظر زير كه اساسي قانون بر
.است بوده غيرقانوني توس روزنامه توقيف كه است كرده اعلام
با برخورد در قضائيه قوه عملكرد به نسبت اعتراض ضمن وي
توقيف هنوز توس روزنامه و روزنامهنگاران اموال:گفت توس
توجيه.ميشود توقيف متهم يك اموال دليل چه به است
چيست؟ توس با برخورد در قضائيه قوه عملكرد شرعي و قانوني
به هنوز كه كردهايم شكايت قضائيه قوه از ما:افزود وي
و هستيم جديدي شكايات صدد در ما اما است نشده رسيدگي آن
.ميكنيم دنبال را شكايات اين
اتهامات به رسيدگي دادگاه
ايران نشريه امتياز صاحب
شد تشكيل
فردا
به وارده اتهامات مطبوعات منصفه هيات:اجتماعي گروه
برخي از انتقاد مورد دو در را "فردا ايران" ماهنامه
نيروي كارايي عدم و روحانيت ويژه دادگاه عملكردهاي
.شناخت تخفيف مستحق را نشريه اين اما دانست وارد انتظامي
شده دادگاه تسليم متعددي شكايتهاي فردا ايران نشريه از
ويژه مجتمع شعبه 1410 در كه گذشته روز دادگاه در.بود
انقلاب پاسداران سپاه مشترك ستاد شكايتهاي شد برگزار
و توهين افترا ، مسلح ، نيروهاي جدي تضعيف زمينه در اسلامي
.بود مسلح نيروهاي حرمت هتك
اسلامي شوراي مجلس رئيسه هيات عضو باهنر ، محمدرضا شكايت
استيضاح درباره فردا ايران شماره 44 سرمقاله مورد در
راست جناح توسط نوري عبدالله حجتالاسلاموالمسلمين
ويژه دادگاه سوي از وارده اتهامات.بود مجلس (اكثريت)
ويژه دادگاه عملكرد مورد در اكاذيب نشر بر مشتمل روحانيت
دادگستري رئيس رازيني علي حجتالاسلام و بود روحانيت
به توهين اتهامات با مدعيالعموم عنوان به تهران استان
فردا ايران از آن نهادهاي تضعيف و مسلح نيروهاي فرماندهي
دفاع در فردا ايران ماهنامه مديرمسئول.بود كرده شكايت
و نارسايي از انتقاد اساسي قانون طبق گفت خود از
امور اجراي حسن بر نظارت و اجرايي دستگاههاي ناكارايي
.است مردم حقوق از پاسداري جهت مطبوعات وظيفه
نظاميگري نقد در شده چاپ مقالات سلسله گفت همچنين وي
به توهين قصد بههيچوجه و بوده تاريخي و تحليلي بهصورت
را آنها مثبت نقش و نداشته را انتظامي و نظامي نيروهاي
هيات متهم دفاعيات و شكات سخنان از پس.است نكرده نفي
ايران ماهنامه اتهامات مجموع از و شد شور وارد منصفه
به نسبت انتقادآميز نامهاي درج درخصوص تنها را فردا
يك چاپ نيز و روحانيت ويژه دادگاه عملكردهاي برخي
مجرم انتظامي نيروي كارايي از انتقاد مورد در كاريكاتور
.كرد تبرئه را نشريه اين اتهامي موارد بقيه در و شناخت
در تخفيف خواستار آراء اتفاق با منصفه هيات همچنين
.شد ماهنامه اين مجازات
|