پنهان اندوه همان من
خودم سخنهاي در
قمي محدث آثار گزيده و زندگينامه درباره بحثي
رضوي.م
و مجتهد و فقيه" ،(قمي محدث) قمي عباس شيخ حاج شادروان
ولي نبوده ، مفسر و متكلم و فيلسوف و حكيم يا تقليد مرجع
فن استاد و بزرگ مورخي و پرتوان محدثي و متتبع دانشمندي
و علوم همه از او.است بوده تعديل و جرح و رجال و تراجم
فريفتن كه را كتبي تمام "تقريبا و سردرآورده اسلامي فنون
بود شده چاپ و كردهاند تاليف مختلف فنون در سني و شيعه
و نموده مطالعه و ديده را آنها خطي كتب از بسياري و
رعايت و دقت با خود كتابهاي انبوه در را آنها گزيده
اسلامي ، دانشمند صدها ميان در.است آورده نقل در امانت
كتب همه اين كه نداريم سراغ قمي محدث مانند را كسي
گلچين را آنها لب و گزيده و گذرانده نظر از را گوناگون
انسان كه هنگاميباشد گذاشته مردم دسترس در و نموده
خود از ميبيند ، پايان تا آغاز از را قمي محدث تاليفات
تاريخي و ادبي موضوعات درباره مطلبي و كتابي آيا ميپرسد
!باشد؟ نداده خبر آن از و نديده را آن وي كه هست اسلامي و
(1)"
استثنايي موقعيت تمام ، پيراستگي و صراحت با فوق ، عبارات
نيز ادامه در و ساخته روشن را معاصر نامور علماي از يكي
در مشروح و تفصيل به را قمي محدث آثار گزيده و زندگينامه
حجتالاسلام.است داده قرار زبان فارسي خوانندگان اختيار
پركار محققان و متتبعان از يكي دواني ، آقاي والمسلمين
اهتمامي با هذا ، يومنا الي جواني ابتداي از كه هستند
علماي روزگار سوانح و آثار و احوال در پژوهش به ويژه
در را عرصه اين در مفيد منابعي و پرداخته متاخر و متقدم
مفاخر" كتاب.دادهاند قرار معاصر خوانندگان اختيار
و احوال شناخت در مفيد منابع از يكي اكنون ايشان "اسلام
محسوب شيعه علماي سلسلههاي عقايد و انديشهها و آثار
مفصل كتاب همچون ديگري آثار كنار در اثر اين.ميشود
آيتالله زندگي" ،"بهبهاني وحيد" ،"ايران روحانيون نهضت"
و فردي شناخت در مفيدي آثار مجموعه..و "بروجردي
كيفيت كه ميباشد شيعه روحانيت فكري و تاريخي و اجتماعي
خاص رفتار قواعد و روابط تكوين علل و ايشان آراء تدوين
البته.ميسازد روشن خوانندگان براي را ديني نهاد اين
دواني ، جناب آثار كه داشت نظر مد را نكته اين ميبايد
تحليلي نه و دارند اطلاعاتي و دايرتالمعارفي خصلت "عمدتا
و اهتمام بر نقصي رو هيچ به نكته اين امانقادي و
و آنها بر مقدم بلكه نميشود ، محسوب آثار اين اعتبار
.است ثانويه ارزيابي و نقد و تحليل نوع هر بر مقدمهاي
فراهم هنگامي نقادي ، و تحليل امكان بهتر ، عبارت به
محقق اختيار در وافي منابع و كافي اطلاعات كه ميشود
و هويت از اوليه امكانات ، شناخت اين مدد به و گيرد قرار
روزگار و اثر صاحب حيات و اثر يك پيدايش كميت و كيفيت
ممكنالحصول اثر تاثير حوزههاي و تدوين منابع و پيدايش
آثاري چنان پيدايي گرو در شرايطي ، چنين به وصول.باشد
بر لازمي مقدمه چنين دواني آقاي از مذكور آثار و است
فهم براي پس.هست و بوده جازمي تحليلهاي و تحقيقات چنان
ويژه به ايران ، شيعي فرهنگ ماهيت و وضعيت درك و
چنين علميه ، حوزههاي و روحانيت خاص هويت و دستاوردها
.شود نهاده ارج و پذيرفته ميبايد رجوعناگزيري و ارجاع
و روحانيون اعاظم درباره پژوهشي آثار مجموعه ميان در
مفصل كتاب است ، دواني آقاي خامه تراويده كه شيعه مفاخر
آثار منتخبات و افكار و زندگي (صفحه يكصد و يكهزار حدود)
.دارد ويژهاي امتيازات "قمي عباس شيخ حاج نامي محدث"
كه شد خواهد روشنتر خواننده بر هنگامي اثر ، اين اهميت
و مشهور اثر "مفاتيحالجنان" ;گيرد قرار مدنظر نكته اين
در و آمده فراهم قمي محدث كوشش به كه معروفي بسيار
ديني رجوع مركز مهمترين است ، گرفته قرار شيعيان اختيار
از بيش آن شعائر و آداب و زيارات و ادعيه و بوده ، مردم
آن بر و شده وارد معاصر شيعيان زندگي در ديگري اثر هر
تاثير ، اين درباره تاكنون متاسفانه.است نهاده تاثير
از بري گروهي اينكه الا است ، نشده ديده شايستهاي تحليل
فاقد را آن شيعي ، جامعه رايج معتقدات با ونامانوس ديانت
"ضمنا كه نمودهاند قلمداد خرافي كتابي و لازم وجاهت
اما.است شده وارد آن جوف در نيز عرفاني ادعيه برخي
و شريعت تكميل در لازم مجموعهاي را آن ديگر ، گروهي
در مندرج آداب و ادعيه و مطالب همه و دانسته مردم ديانت
آداب و احكام تتميم در و دينيه حقايق مستلزم را مفاتيح
كاست جرات را كسي كه گونهاي به نمودهاند ، قلمداد شرعيه
عقلانيت و وثاقت در بحث و تحليل و نقد يا آن ، بر فزود و
و جريان عليرغم اين بنابر و نبوده آن مباحث اعتبار و
مردم ، تودههاي زندگي بر اثر اين فزاينده تاثير و سريان
و مسكوت "عملا قمي ، محدث و مفاتيح درباره بحث گونه هر
در ميبايد را سكوتي چنين چرايياست شده نهاده مكتوم
و امروز از گروهي آنكه چه كرد ، جستجو فوق ديدگاه دو همان
هم مذهبي گرايشات اگر تجدد ، اهل و روشنفكران اصطلاح به
و زندگي يا مفاتيح ، همچون آثاري درباره بحث باشند ، داشته
خود علائق حوزه در يا سطح در را آن صاحب عقايد
را آن ديني اعتبار و تقدس نيز دوم گروه و نمييافتهاند
راه خود به را بدان نياز احساس و دانسته محتوم و مجزوم
نكته اين درباره اندكي حتي اگر راستي ، به اما.است نداده
در كه نيست شيعيان از خانهاي هيچ "تقريبا كه شود تامل
جلد يك ،-(ع)علي نهجالبلاغه "احيانا و مجيد قرآن كنار
به كه است كسي كمتر و باشد نداشته وجود مفاتيحالجنان
نتيجه ;باشد نكرده استفاده آن از و رجوع بدان دليلي
و كمنظير ، ديني متقدم آثار ميان تاثيري چنين كه ميشود
و صبر جاي چه پس.است بينظير "قطعا معاصر آثار ميان در
هم و شناخت دقت به را قمي محدث هم ميبايد سكوت؟
و مستندات و تاثيرات و آموزشها دايره و "مفاتيحالجنان"
.داد قرار تحقيق و توجه مورد مختلف سطوح در را آن مندرجات
اهتمام مهم بدين ميبايد خود ظن از و ديدگاه از كسي هر
!ورزد
چهره قمي ، عباس شيخ حاج نامي محدث" ما بحث مورد كتاب
مفاخر" مجموعه از يازدهم مجلد كه "شيعه روحانيت درخشان
احوال شرح در يكم كه گرديده تدوين بخش دو در است "اسلام
تمام ، دقت و وسواس با اول بخش.است آثار گزيده در دوم و
را وي خاندان و اجداد و والدين تا محدث ديار و شهر از
فضايل مراتب و خصايل و صفات سپس و داده قرار توجه مورد
.است پيوسته در هم به مفصل فصولي در را عباس شيخ حاج
دست و شاگردان بالاخره و معاصران معاريف استادان ،
احاطه با دواني آقاي و شده معرفي نيز مرحوم آن پروردگان
جملگي آن ، از پيش و معاصر علماي آثار و احوال تراجم بر
جالبترين از يكي شايد.است داده قرار معرفي مورد را
احوالات در نميكند ، خطور ذهني هيچ به "اصلا كه نكاتي
حزب مجازات كميته" با وي درگيري قمي ، محدث همچون مردي
چنين مطلب اين مضمون به نقل.باشد بوده "مشهد دموكرات
:است
به قمي محدث خطي كتابهاي لابلاي در كه اوراقي ميان در
كميته افراد طرف از كه است كوتاهي نوشته هم يكي آمد ، دست
در كه سخناني از وي تهديد عنوان به مشهد دموكرات مجازات
برايش بود ، كرده ايراد منبر در امريكاييها از انتقاد
شيخ آقا آقاي":است اين نوشته آن عين.داشتهاند ارسال
بد حرف آمريكاييها از منبر در كه شنيدم !....!قمي عباس
مزخرفات گونه اين از دومرتبه كه شد شنيده اگر ميزنيد ،
را شكمت گلوله ضرب به دوشنبه همين نكنيد تكذيب و بگوييد
دموكرات مجازات كميته) ".كرد خواهيم پوره پاره.....مثل
(مشهد
:است نوشته قرمز مركب با دستخط اين حاشيه در عباس شيخ حاج
در.ميرفتم منبر احقر رمضان ماه در قبل سال چند در"
روز آن و فرستادند ، من براي را كاغذ اين ماه اواخر
حاجيها ديدن به من آن ، يكشنبه روز بود ، موعد كه دوشنبه
"...رفتم
كميته تروريسم ريشههاي و دموكراتها درباره تفصيل به سپس
توضيحاتي ايران ، نقاط ساير و مشهد و تهران در مجازات
(2).است نظر جالب كه شده داده
با دربرميگيرد ، را محدث آثار گزيده كه دوم مجلد در
ذوق و پژوهشي و فكري علائق و مطالعات حيرتانگيز ابعاد
آشنا قمي محدث سوي از سلف مهم آثار بازنگاري و تلخيص
شيخ حاج خود سياق و سبك همان به مجلد اين در.ميشويم
شده ارائه بسيار نمونههاي و معرفي وي متعدد آثار عباس ،
تاريخي ، مهم نكتههاي گزيدهها ، كه اين ميان در.است
داردكهبسياري وجود فراواني شرعي و اخلاقي اجتماعي ،
و ذهني مباحث به خاطر تعلق دليل به يا كرده غفلت آنها از
حاج.دادهاند قرار تغافل مورد را ظرائفي چنين غيرضروري ،
كه بود نويسندگاني و پژوهشگران نوع آن از قمي ، عباس شيخ
آثار تا ميكوشيد گاه.بود گم نوشتههايش و آثار پس در
كه گزيدهاي كه واقفند همگان.كند پذير دسترس را بزرگي
آن اصل از بيش همواره ساخت فراهم "بحارالانوار" از وي
را وي اصولي شيوه و علمي دقت "ضمنا و بوده استفاده مورد
"سفينتالبحار" متن در ميتوان روايات و اخبار گزينش در
.ديد
و تاريخي معاريف و معارف از بسياري كه بود اينگونه باري ،
و متولد دوباره قمي محدث نامه و خامه به ديني ، و ادبي
.شدند زنده
و دين بزرگان و فاضلان سوي از هيچگاه قمي محدث مقام
تحتالشعاع حدودي تا آنكه مگر نشده ، انكار ادب و فرهنگ
در سطور اين نگارندهاست گرفته قرار مفاتيح عمومي اهميت
و ديدم كدكني شفيعي محمدرضا دكتر استاد آثار از يكي
محدث از تجليل به كه شنيدم جناب آن از "شفاها هم يكبار
;كردند بيان ايشان از نقل به را مطلبي و كرده ياد قمي
و نميزده سند بدون را حرفي قمي محدث كه افزودند سپس
.است متقن و محكم بسيار
است "دريد ابن" درباره قمي ، محدث آثار از برگزيده آخرين
نگارش شيوه و نثر از نمونهاي هم و تاريخي نكتهاي هم كه
.است شامل را وي يابي نكته و ذوق نيز و مرحوم آن تفحصات و
.ميكنيم ختم مقام اين به را مقال اين
ابوبكر اديب فاضل عالم سنه 321 ، روز ، اين در -شعبان "18
در لغت ، در "جمهره" صاحب دريد ابن به معروف الحسن بن
او آشوب شهر ابن.است شيعه علماء از او.كرد وفات بغداد
كه شده نقل او حفظ از و كرده ، شمار بيت اهل شعراء از را
اول از مرتبه يك به ميخواندند او بر شعري ديوان گاه هر
.است غريبي امر اين و برميكرده ، از را آن آخر تا
به معروف محمد ، بن عبدالسلام روز همان در "اتفاقا
و علماللغ مات:گفتند مردم.يافت وفات جبايي ، ابوهاشم
كلام و لغت علم يعني)ابيهاشم و دريد ابن بموت الكلام
آن نظير اين و (.مرد جبايي ابوهاشم و دريد ابن مرگ با
ري در فقيه شيباني حسن محمدبن و كسايي روز يك در كه است
العربيه و دفناالفقه:گفت هارونالرشيد و كردند وفات
(.كرديم دفن ري در را عرب ادبيات و فقه يعني) بالري
روز يك در عباس ابن مولي مكرمه و عزه كثير كه همچنان
يعني) اشعرالناس و افقه مات ،:گفتند مردم و كردند ، وفات
(3)"(گذشتند در شاعران تواناترين و فقيهترين
:پانوشتها
اسناد مركز چاپ) ص 17 يكم ، بخش ج 11 ، مفاخراسلام ، -1
(اسلامي ، 1377 انقلاب
ص 357 الي ص 351 همان ، -2
ص 1003 دوم ، بخش همان ، -3
نياكان معارف
|
بلخي محمد جلالالدين
مطالب و جستارها با كه ارجمندي خوانندگان:جستارگشايي
اين كه آگاهند بخوبي دارند ، آشنايي "نياكان معارف" ستون
و معنوي زندگاني تجربههاي نغز ، سخنان چكيده ويژه ستون
عرفاني و علمي ژرف و گرانسنگ دريافتهاي و فكري
اين سرايندگان و فرزانگان عارفان ، دانشوران ، انديشمندان ،
شرح به راستا همين در و پس ، اين از.است بوم و مرز
اين گرانقدر نوشتههاي و معنوي سويههاي و فكري زندگاني
شما ازپرداخت خواهيم كشورمان نامي دانشوران و بزرگان
پرباركردن جهت در را ما كه خواهشمنديم گرامي خوانندگان
.فرماييد ياري ستون اين
معارف گروه
شيدايي و عشق بخش سعادت هماي ق. -ه سال 642 در كه آنگاه
غره حكيم ، استاد گرفت ، نشستن قونيه بيداردل عارف برتارك
گسترده خوان در واجتهاد تدريس مقام و مسند از سرخوش و
خود شيفته شاگردان كلام خوش ميزبان خويش وانديشه معرفت
.بود
را روم ملاي عقلاني و فكري سامان چنان آن شمس به شيدايي
را مريدانش و عشاق حلقه آتش اين eبارقه كه كرد ديگرگونه
در عاشق.بخشيد مجنونوار كرداري را استاد و گسست هم از
بركشيده رخت بار ديگر و نموده چهره اندكي كه معشوق پي
كه اخگري.بخشد تسلايي را درون آتش تا شد سفر راهي بود
آتش اين كه هر":است كرده ياد چنين آن از حال زبان به
"!باد نيست ندارد
هجرتي بار يك نيز نوجواني در (604672)روم شورآفرين ملاي
قونيه بعدياش اقامتگاه تا بلخ ، زادگاهش از را ناگزير
ديدار توفيق راه ميانه در كه سفر آن در.بود كرده تجربه
خانوادهاش و پدر.بود يافته رانيز نيشابوري عطار
.بودند او همسفران
آن پايان شكسته ، در در را زمان زندان كه سرمست عاشق آن
تبريزي ، داد ملك شمسالدين ديگر بار نتوانست گاه هيچ سفر
شمس ، از بعد بنابراين.كند ملاقات را افسانهاياش مراد
نيز او كه زماني سرانجام و برگزيد را زركوب صلاحالدين
نمود اختيار را چلپي حسامالدين دركشيد ، خاك نقاب در روي
كلام.باشد ايشان معشوق خداو عاشقان همه و شمس از رمزي تا
آثارش ، ديگر و كبير ديوان مافيه ، فيه مثنوي ، در مولوي
را شيفتهاي جان دامن اگر كه است اشتياق آتش از بارقهاي
اينك.كشيد خواهد فرو خويش در تمامي به را او فراگيرد
فيه" در او آسماني انديشه بيپايان صحاري در را جان
شمسالدين مولانا پيش يكي":ميچشانيم جرعهاي "مافيه
خدا هستي قاطع ، دليل به من ، كه گفت سره ، قدسالله تبريزي
دوش كه فرمود شمسالدين مولانا بامدادكردهام ثابت را
:كه ميكردند دعا را مرد وآن بودند آمده ملايكه
حق در.دهاد عمر خداش.كرد ثابت را ما خداي الحمدالله"
او اثبات.است ثابت خدا مردك اي.نكرد(1)تقصير عالميان
و مرتبه به را خود ميكني كاري اگر.مينبايد دليلي را
".است ثابت بيدليل او وگرنه ;كن ثابت او پيش مقامي
***
خر آنكه نيت به داشت روزه روز سه بود كرده گم خري يكي
و رنجيد.يافت مرده را خر روز ، سه از بعد.بيابد را خود
روز سه اين عوض اگر "گفت و كرد آسمان به روي رنجش سر از
مرد من پس نخوردم ، رمضان از روز شش داشتم [ روزه ] كه
بر آوردند را پيلي:گفت" "بردن؟ صرفهخواهي من از.نباشم
.ميرميد و ميديد آب در را خود.خورد آب كه چشمهاي سر
خود از كه نميدانست.ميرمد ديگري از كه ميپنداشت او
و حرص و حسد و كين و ظلم از -بد اخلاق همه.ميرمد
در را آن چون نميرنجي ، توست در چون -كبر و بيرحمي
".وميرنجي ميرمي ميبيني ديگري
نجاتي محمد علي:شرح و گزينش
|
|