پرده اين در كه گويم كه با..
ميبينم چهها
تبري بزرگ واژهنامه
پرده اين در كه گويم كه با..
ميبينم چهها
مناسبت به خوانساري كابلي يدالله استاد با گفتوگو
گلستانه سيدعلي بزرگداشت
يك از نمادي همواره بوم و مرز اين در هنرخوشنويسي..
نامدار و نامآور خوشنويسان و است بوده قدسي و معنوي هنر
و جد به بلند روحي و ديرپا محنتي و پاك قلبي با گذشته
و ايراني هنرشناسان تمامي امروزه تا كوشيدهاند جهد
كلك از جامانده به بيبديل آثار بر تاييد مهر خارجي
موزههاي در ايشان شده مرقوم تابلوهاي و بزنند شمارشان
بسا چه دهند ، اختصاص خود به را رفيع مرتبهاي دنيا
با گلستانه اكبر سيدعلي چون سترگ استاداني و عزيزان
آفرين جان به جان فراق و گمنامي در عشق و هنر از دنيايي
بر را آوازهشان و نام سال صد از بعد كه آنچه و تسليم
قلم همانا ميكند پردرخشش و ماندگار تجسمي هنرهاي تارك
آثار خيالانگيز پردههاي و كاغذ صحيفه بر بسته نقش رنج
سن 45 در قمري هجري سال 1319 به وي.است نستعليق شكسته
قم خاك در وصيتش به بنا و گفت وداع را فاني دار سالگي
هنرمندان همچون كه دريغ و شد سپرده خاك به غريبانه
او دفن محل از نشاني قبل دورههاي كشيده عزلت و دلسوخته
.نيست
استاد خاموشي سال يكصدمين بزرگداشت و مناسبت به...
يدالله استاد با را شنودي و گفت گلستانه اكبر سيدعلي
و ايران خوشنويسان انجمن عالي شوراي عضو خوانساري كابلي
شكسته خط گسترش و احياء در كه همايش اين اجرايي هيات عضو
انجام است داشته كننده تعيين و بسزا نقشي معاصر نستعليق
استاد يادواره تخصصي كنفرانس در كابلي استاد.دادهايم
شكسته خط زيباييشناسي درباره مبسوطي سخنراني گلستانه
ارزشمندي آثار داراي نستعليق شكسته خط در وي.كرد ايراد
..و خيال محراب همداني ، باباطاهر ديوان كلكشيدايي ، همچون
.است.
هنر و ادب گروه *
بوده چه گلستانه بزرگداشت و يادواره برگزاري انگيزه *
است؟
كه سيدگلستانه گراميداشت و يادواره برگزاري از منظور *
ياد تجديد ميگردد برپا وي خاموشي سال يكصدمين مناسبت به
استمرار و احياء در كه است بزرگي هنرمند معرفي و نام و
اين كه گرچه است ، داشته عمدهاي نقش كشور خوشنويسي هنر
ايران هنر آسمان در ارزشمندشان آثار و نيكنفس چهرههاي
هر در تا دارد ضرورت ولي ميدرخشند ستاره مثل همواره
افراد گونه اين كيفي و كمي ارزشهاي زمان از دورهاي
شايستهاي خدمات مصدر گوناگون زمينههاي در كه برجسته
سرزمين اين ماندگار و معنوي ارزشهاي حفظ در و بودهاند
هنري احوال و زندگي شرح و شود يادي تجديد كوشيدهاند
.شود بازگو هنر مشتاقان بهخصوص و جامعه براي آنها
در شما نيست ، دست در زيادي اطلاع گلستانه سيد زندگي از *
ميدانيد؟ چه باره اين
يكي و است پيش قرن يك برجسته هنرمندان از گلستانه سيد *
همچون وي.ايران نويسي شكسته هنر در شاخص چهرههاي از
خود سحرانگيز آثار كنار در هنر زبده انسانهاي ساير
ذوق زلال و فياض چشمهاست داشته بزرگوار و والا شخصيتي
وجود با او.است امروز نسل براي الهام از عظيمي منبع او
آثار ، از بعضي در گاه كه معيشت تنگدستي و بيشمار مشكلات
از زيست بزرگ همواره است ، كرده ابراز حكيمانه شكوهي
زندگي گذر در و است بوده برخوردار بلندي روح و طبع مناعت
يافت استمرار او آثار در زيبايي و رشد سير ايام كشاكش و
كه چرا اوست زيستن سلامت و نشاط نشانگر خود كه
تحولات و دروني غناي بازتاب انساني هر بيروني شادابيهاي
در عمدهاي نقش مهم حادثه و ارتباط اين.آدمهاست باطني
.است هنرمند عيني الهامات و خودزيستن انديشه با و خلاقيت
گلستانه هنري شخصيت و عمل ابتكار و شيوه استقلال نقش *
ديدهايد؟ چگونه را درويش مكتب از پيروي در
و نقل در را بسياري سالهاي شكسته خط در گلستانه سيد *
عبدالمجيد درويش يعني عصر بيبديل هنرمند از پيروي
از تاثيرپذيري با همواره دوران اين ولي پرداخته طالقاني
يك تنها يعني بوده همراه نيز او خود فردي خلاقيتهاي
نهايت در را درويش مكتب آنكه با لذا و نبوده تقليدكننده
كمالاتي صاحب نيز خود مينوشته شيريني و پختگي و كمال
شهادت به عمر آخر ساله چند در او دلپذير شيوه و بوده
و نوين مكتب موجود كمنظير و متنوع مرقعات و متعدد آثار
كمكسي كه.آورد پديد شكسته قلم در را تازهاي و ارزشمند
مقلد يك "غالبا كه چرا يافتند دست بدان درويش پيروان از
و خلاقيت از خيالي نقش مو ، به مو نقل جز و بودند صرف
.است ويژگي يك اين نميآيد ، چشم به كارهايشان در ابداع
در كه عمدهايست نقش جليلالقدر سيد اين خصوصيات ديگر از
است داشته تعليم و ترويج در را گستردهاي تلاش دوران آن
كه گونهاش معجز تعليمي سطرهاي از بيشماري نمونههاي و
به.ميشود مشاهده كشور موزههاي بعضي و ذوق صاحبان نزد
هندسه و حروف شاكله لحاظ به هم كه چرا است بينظير راستي
كه نموده خلق بديعي تركيب و آراستگي سطر طراحي و كلمات
يعني است همين هم انتظار و است نشده ديده دورهاي هيچ در
را خود وجودي خاصيتهاي و كند حركت زمان بستر در هنرمند
خلاقيت عامل خود و بگيرد تاثير ازدرويش يعني.دهد ارائه
.دهد خوراك نيز را آيندگان و بشود
ارائه كه خلاقيت خطير مسئوليت انجام بر علاوه گلستانه
اهداف به نيل و كمالجويي راه در است ، زيبايي و كمال
و بوده برجسته و ممتاز شخصيتي انسانيت و معنويت حاليه
زمان مرز از سلوك و سير حال در انسان كه است شرايط همين
آثار و ميگيرد قرار ماورائي مرحلهاي در و نموده عبور
.ميپيوندد ابديت به يادش و نام و جاودانگي رنگ او
شيوه در شكسته خط هنري ارزشهاي و ويژه مشخصات از *
داريد؟ نظري چه گلستانه
و گرايش دليل به كه بس همين گلستانه هنري ويژگيهاي از *
و پويايي همواره داشته تعليم در كه عمدهاي تلاش
را سياقي و سبك گونه همه ميزند موج آثارش در جستجوگري
غرور و كبر و خودبيني تشويشهاي از دور به و نموده تجربه
از ايست برجسته و جاودانه جمله اين.است زده قلم آزادانه
هم مينويسد چه نميداند گلستانه كه" او وجود صيقلي
آزادگي و بينش اين "مينويسد عاشقانه كه ميداند اينقدر
از و است بوده او عصر شكسته هنر در عميقي بسيار تاثير
تعليم براي دودانگ و جلي اقلام در را نويني شيوه كه آنجا
و دورها و گردشها از باشكوهي و تازه نمايش نمود انتخاب
بيسابقه كه گذاشت نمايش به را خط اين دلفريب اتصالات
تازه رويداد يك ميتوان را تحول و نوآوري اين و است بوده
را خود عصر مشتاقان همه كه آورد شمار به استثنايي و
كه قلم اين بقاي و دوام در بسزايي تاثير هم و نمود سيراب
در گاهي يا و مكاتبات و وقايع ثبت وسيله تنها روز آن تا
و جلال و جلوه ميشد نوشته هنري شكلهاي به ريز اقلام
تازه نمودي را آن تزئيني و هنري ابعاد و بخشيد خاص شكوهي
چشمنواز قرن يك از بعد امروز كه طوري به.بخشيد
ارائه براي است ثمربخشي چشمانداز و معاصر خوشنويسان
در عطفي نقطه درويش از بعد ميتوانيم را او.هنري آثار
درويش مكتب پيوند و ارتباطي پل و آوريم شمار به هنر اين
معاصر خوشنويسي مطرح و امروز شيوه و طالقاني عبدالمجيد
.بناميم
سليقه در اشتراك و مشخص منابع وجود با كه ميشود چگونه *
به معاصر خوشنويسان كه كرد كاري گذشته بيبديل اساتيد و
باشند؟ دور افتراق از و برسند اجتماعي و هنري وحدت
بعد هنرمند كه است اين هنر اين برجسته خصوصيات از يكي *
فرازهاي با آشنايي و مقدماتي دورههاي از كردن گذر از
لازمه قانونمنديهاي و اصول اهميت به خوشنويسي گوناگون
تا ميگردد مشتاق و ميشود آشنا رشد مرحله به ورود جهت
تجربههاي و گرفته كار به را خود خلاقيتهاي و توانايي
.دهد افزايش را خودش
ابتكار قوه و هوشي ضريب با انسانها مرحله اين در
تناسب هم كارهايشان بازدهي و ميشوند وارد متفاوتي
همه راستا اين در گرچه.آنها توانمنديهاي با دارد مستقيم
يك از و نموده تغذيه شيوه يك و منبع يك از و ميزان يك به
.است متفاوت هم با نتيجه ديد خواهيم باز پذيرند تاثير شخص
پويا نسل يك كه امروز نسل كه است بعيدي انتظار اين بنابر
لحظه به لحظه امروز ارتباطي امكانات با و هستند خلاق و
تساوي از برخوردارند جهان روز پديدههاي و مظاهر با
.باشند برخوردار خلاقيت برابري و استعداد
و دانا و آگاه هنرمندان كلي تلاش چنانچه معتقدم من اگرچه
كنند پيدا گرايش سويي و سمت هر به و سليقه هر با خلاق ،
در اين ولي شد خواهد منتهي هنري وحدت يك به كارشان حاصل
وحدت به هنري وحدت به پرداختن از قبل ما كه است شرايطي
حاصل افتراق و همدلي عدم اين.بينديشيم همدلي و وجودي
گذاشتهاند ما جوانان پاي پيش كه است معرفتي و شناخت عدم
ذهنيتي ايجاد با اينكه يعني.شدهايم آن گرفتار خود يا
براي دقيق اطلاعات به دستيابي و شدن قانع از را ما كاذب
و كردهاند دور خودمان قابليتهاي و توانايي به شناخت
گم اجتماعي و هنري تقسيمبندي در را خود جايگاه "بعضا
به دستيابي كمبودها جبران براي ناچار به كردهاند
را خود نياموختهاند را آنها فتح توان كه رفيعي قلههاي
.ميكنند ضايع
بسته كار به را خردي و باشند خورده دلي خون بيآنكه و
موفق و شاخص چهرهاي نانوشته سناريوي در را خود باشند
كوري گره در را خود تلقي طرز اين با ميپندارند
كرد باز نميتوان تدبيري و تلاش هيچ با كه مياندازند
جان كه.رسانيد دقيق شناخت و روشن نقطه يك به را وآنها
خون:كه داشته بيان كلام چند به شيراز خواجه را كلام
ننهادهكني باده طلب گر خوري
كوهستاني كامران:از گو و گفت
تبري بزرگ واژهنامه
صمدي حسين و اشرفي نصري جهانگير
جلد شمارگان3500
تومان بها3500
بهار 1377:نخست چاپ
و پديدآورندگان گروه كار (اول جلد) تبري بزرگ واژهنامه
و علاقهمندان از كثيري عده سعي و كوشش سالها حاصل
جهانگيرنصري سرپرستي به كه تبريست زبان به آشنايان
اين آورندگان پديد.شد منتشر و چاپ صمدي حسين و اشرفي
لهجه دوازده صاحبنظران ، نظر و تحقيق به اتكا با اثر
مستعمل واژههاي و تفكيك را مازندران استان در مختلف
در پايه واژه براساس را مناطق از هريك در تبري
شده تقسيم مجلد هفت به كه فوق كتاب.كردند نمودارمشخص
.است "ب.الف.آ" حروف شامل اول جلد در است
از كه (مازندراني) تبري زبان":است آمده كتاب سخن پيش در
بازمانده نشانههاي اندك بر بنا است ، ايران كهن زبانهاي
زباني پربار حوزههاي از يكي زماني پيشينيان ، از
البرز شمالي دامنههاي مازندران ، درياي جنوبي كرانههاي
شمار هنوز كه است بوده ايران شمال از گستردهاي بخش و
.ميرانند سخن بدان ايراني گروههاي و تيرهها از فراواني
آورندگان پديد علت همين به "(نفر چهارميليون به نزديك)
و مازندراني زبان حفظ براي تبري زبان بزرگ واژهنامه
جمعآوري كار پيش سالها از آينده نسلهاي به آن شناساندن
خودكاري نوع در كه كردهاند آغاز را تبري لغات و واژهها
براي ميتواند "ضمنا تبري زبان فرهنگ.ميشود محسوب سترگ
شناسي ، مردم ولهجهشناسي ، زبانشناسي رشتههاي پژوهندگان
به گرانبهايي سند هنر و فرهنگ و تمدن تاريخ و قومنگاري
.آيد شمار
|