زنان با همدردي
نمايش كه بود زني دردمندي مطلب اين نگارش بهانه:اشاره
از زن ، با همدردي و ميكرد بيداد چهرهاش در نفرت و درد
".ماست زنان از بسياري درد شكل كه آنجا
:گويد مي زن
با دانشجويي دوران در اين ، از پيش سال است230 ساله 45
كه عشقي.مينمايد ازدواج جواني مرد با افلاطوني عشق
همسرش تحصيل هزينه اينكه با.است انجاميده نفرت به اكنون
از پس اما است ، ميپرداخته اشتغال دوران در زحمت با را
.ميشود خانهنشين او ، وخواست فرمان به فرزند ، اولين تولد
لحظه تا بارهاميشود آغاز كوچكي بهانههاي با اختلافات
براي بار هر و ميروند پيش هم طلاق صيغه شدن جاري
بر را پرمشقت زندگي ادامه و ميهراسد جدايي از فرزندانش
جدا هم از رسمي بطور يكبار حتي.ميدهد ترجيح جدايي
باز خانه به "مجددا او روز چند از بعد كه ميشوند
.ميگردد
.ميبخشد را مهريه از نيمي علاقهاش اثبات خاطر به حتي
.ميشوند غريبهتر هم با روز هر مرد و زن اما
كتك را او همسرش كه ميگويد زن.ميرسد اوج به اختلافات
كه ميخواهد او از بهانهاي هر به و ميدهد آزار ميزند ،
كارت من.كرد كمكم خدا":ميگويد زن.بگيرد طلاق
".يافتم همسرم وسايل در جواني دختر عكس با را شناساييام
كه ميبيند.ميگردد دختر دنبالميشود نفرت از پر زن
ميليون منقطع ، 6 عقد سال يك ازاي در شوهرش جوان همسر
.است گرفته (نقد) مهريه تومان
شكست شاهد تا: ميگويد همسرش به.ميشود درمانده زن
.است سابق محبت شدن آشكار و غريبهگي
ترجيح او به را جوانش همسر كه ميگويد پاسخ در همسرش اما
!دارم دوست را او گفت من به ميگويد زن.ميدهد
...دادگاه و ميشود متنفر مردش از ميشكند ، زن
نميتواند قاضي":ميگويد زن.ميدهد طلاق به حكم قاضي
اجرتالمثل درخواست زن.نمايد صادر طلاق حكم "غيابا
سال 6 يك جوانيبراي زن وقتي":ميگويد زن.ميكند
".است اين از بيشتر بسيار "مسلما من حق گرفته ، ميليون
بالا مبالغ نمايد ، تعيين كارشناس بايد ميگويد قاضي اما
...زن.بالاست هزينههاي صرف به مقرون
زن...ميدهد المثل اجرت تومان ميليون دو به حكم قاضي
و.ميكشد خجالت خودش بودن زن از.ميشود درماندهتر
دختر آن و ميليون دو سال از 23 بعد من:ميگويد
"...ميليون 6
...گفت زن به بايد
اينكه منظور.نيست محكوم ويا حاكم خانوادگي مسائل در حق
به را ديگري و دانست حق صاحب را طرفين از يكي نميتوان
روابط ايجاد در بسياري عوامل كه چرا.ساخت متهم حق انكار
در خصيصه اين از نيز ما بنابراين.مينمايد دخالت سالم
تجاوز و زن بودن محق بر را مبنا ونميتوانيم نبوده امان
..بگذاريم مرد
راه ارائه و مشكلات اين وضعيت ساختن روشن راه ، تنها
فلانخانم به مربوط كه مشكلي نه است خاص مشكل آن حلهاي
.شود مي آقا و
...بگويم زن به بايد
معنا اين بر قانون.است مرد با طلاق حق قانون مطابق
را خود زن بخواهد كه وقت هر ميتواند مرد"دارد صراحت
(مدني. ق ماده 1133)".دهد طلاق
از كه مرد طرفه يك اراده اين در نيز دادگاه و قاضي دخالت
حق.طلاقهاست كنترل جهت ميشود ، ناميده ايقاع حقوقي نظر
:است زير موارد در طلاق براي زن
نكاح فسخ موارد وجود.1
اجراي امكان عدم و نفقه دادن از شوهر استنكاف صورت در.2
.نفقه دادن به مرد الزام و محكمه حكم
.حرج و عسر اثبات صورت در.3
يا غايب تمام سال چهار او شوهر كه زني براي طلاق حق.4
مرد براي طلاق حق موارد ، اين غير در.باشد مفقودالاثر
.است
...بگوييم زن به بايد
.است تقسيم قابل غيابي و حضوري صورت دو به دادرسيها
جلسات در خوانده كه است دادگاهي حضوري ، دادرسي از منظور
عكس به.باشد فرستاده دفاعيه لايحه و كرده شركت دادرسي
دفاعيه لايحه ونه ميكند شركت نه خوانده كه غيابي دادرسي
.است خوانده به نسبت تنها بودن غيابي بنابراين.ميفرستد
.است حضوري همواره حكم خواهان مورد در و
باشد ، نداشته حضور خوانده كه مواردي در دادگاه بنابراين
اين نيز طلاق دعواي مورد در.مينمايد صادر غيابي حكم
.است خوانده زن و طلاق خواهان مرد.است گونه
دادگاه ، جريان پيگيري عدم كه ميانديشند زنان از بعضي
صدور از حتي يا و انداخته تعويق به را صدورحكم ميتواند
.نمايند جلوگيري حكم
را جريان هم موارد اين در دادگاه قوانين مطابق اينكه حال
حق صورت اين درمينمايد صادر غيابي حكم و داده ادامه
صورت قانوني مهلت در بايد كه است اعتراضي غايب خوانده
.پذيرد
...بگوييم زن به بايد
هر ميتوانند طرفين كه است قراردادي حقوقي نظر از نكاح
تعبيري به.بگنجانند آن در نباشد قانون خلاف كه را شرطي
منقطع نكاح.باشد نكاح مدت زمان ميتواند شروط از يكي
تنها و است نكاح شرايط تمامي حائز واقع در (صيغه متعه ، )
.است آن بودن مدتدار دائم نكاح با آن تفاوت
نمايد ، عقد هم سال حتيبراي 99 را زني مردي ، اگر يعني
را منقطع نكاح كه زن تصور برخلاف.است منقطع نكاح هم باز
كه گفت بايد ميداند ، مدت كوتاه غيراخلاقي رابطه نوعي
جهت اين از.شود منعقد طولاني سالهاي براي ميتواند متعه
نكاح از ازدواجها دسته اين جدايي باعث نكاح در مدت ذكر
.ميشود دائم
پذيرفته ، پايان مدت انقضاء و مرد اذن به موقت نكاح البته
.نميشود آن شامل طلاق و
زن كه چرا.فحشاست با مبارزه موقت نكاح زن ، تصور برخلاف
متعهد هم به (.باشد هم كوتاه چند هر) مدت همان در مرد و
و شده كنترل فحشاء و بيبندوباري نيز دليل همين به و شده
عهده به است ، موجود دائم درنكاح كه وظايفي مرد و زن
فرزندان.ميشود نفقه پرداخت به مكلف مرد حتي.ميگيرند
از ناشي فرزندان حقوق با تفاوتي و شده پدر بر ملحق نيز
جاي منقطع نكاح به زن نگرش بنابراين.ندارند دائم نكاح
.دارد فراوان ترديد
...بگوييم زن به بايد
آن مالك ازدواج نتيجه در زن كه است ، مالي صداق يا مهر
آن پرداخت به ملزم قانوني نظر از نيز مرد.ميگردد
محقق نكاح عقد انشاء با آن پرداخت لزوم و ميگردد
قانوني حق اين از استفاده با نيز مرد جوان همسر.ميگردد
داشته دريافت عقد وقوع محض به و نقد به را خويش مهريه
.است
...را ديگر نيمي و بخشيده را مهريه از نيمي زن اما
چنين قانون كه چرا ندارد قانوني محل زن شكايت بنابراين
به نسبت آنان و گرفته نظر در زنان ، تمامي براي را چيزي
.ميدارند دريافت را خويش حقوق اراده و علم
...ميگوييم زن به
آن قانوني هزينه و كارشناس تعيين در محترم قاضي اينكه با
زندگي سال براي 23 تومان ميليون دو اما است داشته حق
.است قضايي عرف از كمتر بسيار كه است رقمي مشترك
با اجرتالمثل اما.دارد ترديد جاي زن حقوق جهت اين از
مقايسه براي محلي دليل اين به و دارد فراوان تفاوت مهريه
...قانوني المثل اجرت و است قراردادي مهريه كه چرا.نيست
اينكه از متاسفيم ميگوييم ، زن به اينكه پايان در
تا است مشترك زندگي اصول اساسيترين از يكي كه وفاداري
زحمت به بيالتفات مردان از برخي كه شده كمرنگ اندازهاي
ازدواج حق خود به مادي ، لذت خاطر به همسرانشان ، رنج و
فقهي و قرآني ريشه زوجات تعدد اينكه با.ميدهند را مجدد
داده قرار آن براي سختي و محكم شروط نيز اماقرآن.دارد
مي احتمال اگر فرمايد مي متعال خداوند كه نحوي به است
يك به است بهتر كنيد رعايت را عدالت توانيد نمي كه دهيد
.كنيد كفايت زن
وحقوقي فطري استعدادهاي تمامي به آگاهي با زنان بنابراين
طريق اين از و نمايند باور را خويش خود ، قانوني و انساني
.نمايند اجتماعي آسيبهاي رساندن حداقل در سعي
مرانلو زهرا
قاسمي سرور:از عكس
|