هم دختران آيا
!باشند؟ كننده ميتوانندانتخاب
دل؟ يا عقل است كدام با حق ازدواج پيوند در
صفحه 12 ، همشهري ، (فروردين 77 پنجشنبه 20) شماره 1514 در
عنوان با موحدخواه مجيد و مجد محمد دكتر از مقالهاي
از بعد همكارم و من.شد چاپ "ازدواج مشكل و جوانان"
ابهام و سوءال تعدادي و كرديم ، گفتوگويي مقاله ، خواندن
بررسي امكان صورت در ميكنيم خواهش كه شد مطرح برايمان
.شود
انتخاب شرط اولين بنبست":است آمده مقاله آخر ستون در
از گونهاي و عيني تعريفي تا چه؟ يعني نجابت "است شدن
خانمها.نميشود حل مشكلي نشود ، ارائه كلي واژههاي اين
داشته عمل ابتكار انتخاب ، ذكاوت و زيركي با ميتوانند
ميتواند كه داد تشخيص طريقي به زني اگر چگونه؟ باشند ،
به ذرهاي است مجاز بسازد ، را خوشبخت زندگي يك مردي با
به ولو اشارتي ، كوچكترين آيا كند؟ تمايل ابراز او
قبول نميشود؟ چسبانده او به "جلف" صفت چند ، واسطههايي
نه و شونده انتخاب به است محكوم ايراني زن كه نداريد
پيدا الگويي كاري هر براي كنندهبودن؟ انتخاب هرگز
گرفتن ، الگو (س)خديجه حضرت از را يكي اين اما ميكنيم ،
!جاانداختهايم نابخشودني گناهي و نقص
خاله بر كودكي از را اسممان بزرگترهايمان ، اينكه يعني
را ما آشنا فلان اينكه يا.بگذارند...و عموزاده و زاده
دست چند با خلاصه و كند معرفي دوستش ويا اقوام از يكي به
با دختر و بنشينند گوش تا گوش خواستگاري ، بيايند وساطت
بدون حتي و بياورد چاي (نجابت علامتهاي از) لرزان دستهاي
سبب به..و ببينند ، را همديگر بتوانند درستي به اينكه
كردن فكر بهانه به مدتي مرسوم تشريفات و وقار و وجهه حفظ
يا.بنشينند عقد سفره سر بعد و كنند صبر تصميمگيري و
آقا كه شده اين ما مدرن خانوادههاي در پيشرفت حداكثر
و) مختلف روشهاي به و ميگيرد نظر زير را خانه مدتها
اولياي اينكه از بعد و ميزند محك را او (پست "بعضا
مثبت جواب و ديدند را خانم ناشناخته شكل به آقا گرامي
:دارد حالت دو حالا.ميدهند اطلاع بينوا دختر به دادند ،
چنين حضور اجازه باشند ، روشنفكر دختر خانواده اگر -1
اين نجيب دختر مطالعه حداكثر و ميدهند را خواستگاري
سكونت محل از و برود خانواده مردهاي از يكي كه بود خواهد
بايد چه بپرسد؟ چه !تحقيقي؟ چه.كند "تحقيق" پسر كار و
ازطرف جمله يك نقل آيا باشد؟ خوب استخاره تا بشنود
باسعادت زندگي براي عميق شناخت ميتواند همكار و همسايه
و دختر حق در) نيست اجحاف اين آيا بدهد؟ دختر به عمر يك
كه نفري چند بين از بايد كه (مشتركشان زندگي كل بعد
از و كند؟ انتخاب را يكي ميآيند ، خواستگاري به "رسما
ترديد اين هميشه نيست ، همزمان خواستگاران آمدن كه آنجا
بهتر امكان شايد كه دارد وجود خانوادهاش و دختر دل در
نكند ، قبول را كسي هيچ پي در پي و بيايد پيش هم اين از
باشد ، فرصت طلاييترين اين اينكه ترس از برعكس يا
فشار تحت را دختر خانواده -كند20 قبول را همان عجولانه
اول تازه و شد؟ آشنا تو با حقي چه به "اصلا كه بگذارند
انتخاب را او كسي اينكه جرم به است بيچاره آن مكافات
هم او كه نيامد يادش كسي هرگز اينكه از بگذريم !است كرده
حق "متقابلا مشترك ، آشيانه سقف ستون دو از يكي عنوان به
.كند ورانداز را او با زندگي و كند تامل شخص در دارد
براساس اقدام و درست ازدواج يك به نيل براي":گفتيد
و متعدد ملاقاتهاي آن و دارد وجود راه يك تنها شناخت ،
ننگي همان اين."..موقت عقد با نامزدي..است درازمدت
از بسياري پيشاني بر انتخاب مرحله اولين در كه است
اين داشتن با كه ميكنند تزريق آنها در و ميخورد دختران
وقتي تا.باش نداشته را مطلوب خواستگار انتظار ديگر لكه
رابطه هم نفر صد با پسر اگر كه است رايج افكاري چنين
يكي ، با شدن همصحبت محض به دختر اما ندارد ، عيبي داشت ،
بعد)":ميكنيد پيشنهاد چطور برگردد ، نيست "صلاح" ديگر
همسري شان در و دوستي شايسته را او اگر (ارتباط مدتي از
به و كنيد رها را او نكنيد ، تلف را وقت نميبينيد ، خود
!؟".بگيريد را بعدي نفر سراغ سرعت
عين در" داشت؟ ارتباط بايد شكل چه به "واقعا اينكه ديگر
سه تا دو ملاقاتهاي مذهبي و فرهنگي وجوه تمام مراعات
ادامه ماه يك براي ميتواند كه ميان در روز يك ساعته
خانه به هم و است عيب آمدن خانه به هم كه حالي در ".يابد
و بزرگترها حضور در.نيست درست كدام هيچ بله رفتن؟
از بيرون.نميشود عايد شخصي شناخت نتيجه "ديگرانعملا
بايد چه پس.عرفي هم دارد ، قانوني منع هم نيز ، خانهها
كرد؟
يك دوره اين در اگر":اينجاست در من ابهام اصل اما و
بد علامت يك به رسيديد ، عاشقانه رابطه يك به ماهه
يعني."كنيد قطع نيز را ارتباط اين است بهتر.رسيدهايد
كه فرض به.نميشود كسي كفش سايز عاشق كسي "مسلما چه؟
هم شناخت براي ارتباط و باشد مقبول اول معرفي و برخورد
يكديگر در طرف دو و برد بدر سالم جان رستم هفتخوان از
پسنديده و بيابند را (آن به نزديك يا) ايدهآل ويژگيهاي
و ميشوند هم خواستار باشند داشته سالمي طبيعت اگر شوند ،
.ميبينند عاشقانه وصل را آن ازدواج ، قصد و آمادگي اگر
همه از بايد مگر است؟ اين از غير شناخت آن از هدف مگر پس
دوست را همديگر اگر نباشد؟ "بد علامت" تا نيايد خوششان
دهند؟ هم وصلت به تن باشند ، چطور نداشته
قصد به ارتباط جريان در:كرد عوض ميتوان را واژهها جاي
باشيد ، داشته خاطر تعلق از لطيفي احساس بايد انتخاب
را بيگانه و رهگذر يك نقش شما براي رابطه طرف نبايد
نيست؟ عشق همان مگر خاطر تعلق از لطيف احساس !باشد داشته
را نامش كه است اندازهگيري قابل دستگاه كدام با آن درجه
محبت ، علاقه ، داشتن ، دوست عشق ، كنيم؟ عوض ميزانش نسبت به
از يكي هرحال به خاطر ، تعلق از لطيف احساس عاطفه ، مهر ،
نه؟ يا شود ، ايجاد شدن همسقف به رغبتي تا باشد بايد اينها
:دعواست و تناقض اول شد ، ايجاد احساس اين وقتي تازه و
احساس اين بيشك است ، شيطاني وسوسههاي همان اين لابد
"حكما شود ، نابود چرا و پرچون خرد زيرگامهاي بايد كه است
و هوي ممنوعه درخت همان اين "حتما است ، گناه ابتداي اين
جنسهاي بين كشش اين ميگويد؟ چه فطرتم زبان پس.است هوس
در چيست؟ هست ، و بوده آفرينش بدو از كه مخالف مرد و زن
پيرو و مكان و زمان عشق كه خواندهايم تاريخ صفحات تمام
مكندگي ، اين تشعشعات و نميشناسد منزلت و مرتبه و جوان
.است بوده موءثر نيز هميشه آدميان سرسختترين به كم بيشو
بدون و همهگير غريزه با بايد آيا نيست؟ خطري اين آيا پس
آدميزاد خلقت تفاوتهاي از يكي كه محبت انساني ، استثناي
رام را آن بايد چگونه كرد؟ مبارزه ;است حيوانات ديگر با
و پختگي براي آن از و كرد تجربه را آن بايد چگونه كرد؟
سزاوار كسي چه مهمتر ، همه از برد؟ بهره متعالي عشق درك
شدن ، آن تسليم كه است درست آيا است؟ عاطفه اوج اين نثار
عاقبت و عقل با عشق چرا دنيا؟ دو هر در بدبختي يعني
دل فردي با تامل و تدبير چرا ندارد؟ سازگاري انديشي
دو اين چرا دل؟ يا سر است ، كدامشان با حق است؟ بيگانه
يگانه ميكشانيم؟ تضاد و ستيز به را پيكر يك از عنصر
كه چهره هزار درايت يا ابدي ، و ازلي و خداداد سرشت
است كردن عوض رنگ شرايط مقتضاي به و اوضاع سنجيدن توفيقش
است؟ بودن متفاوت گروي در حياتش و
همزبان بساهندووترك اي
بيگانگان چون ترك دو بسا اي
است ديگر خود عاشقي زبان پس
است خوشتر همزباني از همدلي
رحيمي صديقه
|