و زمان مادران ايثار و گذشت
...نميشناسد مكان
بينالمللي مسابقه و نمايشگاه
نوجوانان و كودكان نقاشي
سمينار و عملي كارگاه برگزاري
درماننازايي پيشرفت روشهاي
بزودي "گلشن مرقع" جهاني اثر
گذاشتهميشود مردم ديد معرض در

و زمان مادران ايثار و گذشت
...نميشناسد مكان
زلزله سالروز آذرماه ، شانزدهم رسيدن فرا با همزمان
:ارمنستان جمهوري در دهشتناك
نعلبنديان پروفسور مرحوم با همشهري گفتگوي بر تكملهاي
ايروان دانشگاه فارسي ادبيات استاد و شناس زبان
:اشاره
ادب و فرهنگ اهل استاد از نشده منتشر گفتگويي پيش چندي
براي را نعلبنديان پروفسور مرحوم ارمنستان ، جمهوري
از پيش مدتها كه مصاحبه اين در.كرديم منتشر بار نخستين
ضمن ايشان بود ، شده انجام نعلبنديان ، پروفسور درگذشت
شعر ماجراي ارمنستان ، و ايران فرهنگي مراودات به اشاره
ارمنستان مردم با آن عاطفي ارتباط و جلالي محمدباقر آقاي
.بودند داده اطلاعاتي باره اين در و داده توضيح نيز را
آذرماه 77 سوم و دوم روزهاي در گفتگو اين انتشار از پس
ضمن همشهري خوانندگان از تعدادي فرهنگي ، علمي صفحه در
با ارتباط در بيشتري توضيحات ارائه خواهان ما ، با تماس
و اساس همين بر.شدند نعلبنديان مرحوم گفتگوي از بخش اين
دهشتناك زلزله سالروز) آذرماه شانزدهم آستانه در
فصلنامه داخلي مدير جلالي محمدباقر آقاي از (ارمنستان
خواستيم ، تربيت و تعليم پژوهشكده همكار و تربيت و تعليم
خلاصهاي كه درآورند تحرير رشته به ما براي را موضوع اين
.آوردهايم پي در را آن از
ميلادي دسامبر 1988 ششم برابر سال 1367 آذر شانزدهم
دنبال به.درآورد لرزه به را ارمنستان كشور سخت زلزلهاي
ويراني ، از وحشتناك خبري روز هر جهان گروهي رسانههاي آن ،
.كردند پخش را مردم از عدهاي شدن مجروح و كشته خرابي ،
به تهران ، راديو كه بود گذشته زلزله از هفته يك از بيش
كرد ، پخش تكاندهنده و عجيب خبري خارجي ، رسانههاي از نقل
زير از هفته يك از پس را كودكي و مادر كه اين بر مبني
مادر زمان ، اين در آوردهاند ، بيرون سالم خاك ، خروارها
گذاشته خود شيرخوار طفل دهان در و بريده را خود سرانگشت
.كند ارتزاق او خون از تا بود
كه خاموش و سرد زيرزمين در هم آن مادر ، اين ايثار و گذشت
كودك وسيله به او از بيشتري خون روز هر گذشت با "مسلما
نزديكتر مرگ به لحظه به لحظه واقع در و ميشد مكيده
كه كرد برپا انسانها قلب و روح در طوفاني چنان ميگرديد ،
و تجليل مورد را گذشت و كرامت و ايثار اين نحوي به كس هر
را مادر نام ديگر بار يك ارمني مادر اينداد قرار تقديس
عمل ، اين با و كرد ثبت جهان ايثارگران كتاب سرلوحه در
ميدانست او.داد نشان جهانيان به را مادر عطوفت و عظمت
و بماند زنده فرزندش ميخواست اما نميماند ، زنده كه
جهان مردم براي را گذشت اين حماسه و ايثار ، اين حديث
.كند بازگو
و مجسمهساز و نقاش و شاعر و نويسنده هر كه ميدانيم
چه و است داده نشان نوعي به را مادر مهر تجلي آهنگسازي
هم اغراق مادري ، مهر عظمت لحاظ به راه ، اين در كه بسا
يعني ،"مادر مهر" شعر در ميرزا ايرج كه چنان.باشد كرده
:معروف شعر آن
پيغام عاشق به معشوقه داد
جنگ من با تو مادر كند كه
قلب و ميدرد را مادر سينه بيخرد پسر وقتي:ميگويد
معشوق سرمنزل آهنگ و ميآورد بيرون را مادر خون به آغشته
او آرنج و ميخورد زمين به خانه در جلوي قضا از ميكند ،
تخيلات اعلاي حد از شاعر اينجا در.برميدارد خراش
غيرواقعي حالتي تجسم با كرده استفاده خود شاعرانه
:ميگويد
خون به آغشته دل آن از ديد
آهنگ اين برون آهسته آيد
خراش يافت پسرم دست آه
سنگ به خورد پسرم پاي واي
بسيار ارزش ادبي نكات رعايت نيز و مضمون نظر از شعر اين
;ندارد وجود واقع عالم در آن وقوع امكان اما دارد ، بالايي
.است واقع عين ارمني ، مادر اين داستان كه حالي در
تحت سخت خواندم روزنامه در و شنيده را خبر اين كه روز آن
و گذشت يك افسانه" شعر و گرفتم قرار واقعه اين تاثير
در و سرودم آمد ، خواهد مقاله اين پايان در كه را "ايثار
كه خداپرستي و دينداري و دين از جدايي سال شصت به آن
از و جهان از بزرگي قسمت بر كمونيسم ايدئولوژي تسلط حاصل
و كليسا از را سامان آن مسيحيان و بود ارمنستان خطه جمله
بود ، كرده بيخبر خدا از را همه و مساجد از را مسلمانان
.كردم اشاره
شد؟ پخش چگونه شعر
داده رخ ارمنستان در كه بود حماسهاي بيان چون شعر اين
.شد واقع نيز ايران ارامنه مخصوص توجه مورد "طبعا بود ،
به و كرد تهيه آن از نسخهاي ارمني ، دوست يك ابتدا
اغلب.شد بيشتر آن خوانندگان بهتدريج و داد خود دوستان
خود عنايت و لطف مورد را بنده شعر ، خواندن از پس ارامنه
.ميكردند طلب را آن از نسخههايي و داده قرار
ارمني زبان به شعر ترجمه
متاثر بسيار بسيار شعر ، اين شنيدن از پس كه كساني از يكي
ريخت ، اشك خود همميهنان رفته دست از جانهاي ياد به و شد
كرسي سابق استاد نعلبنديان گئورگي دكتر مرحوم
من آشنايي چگونگيبود ايروان دولتي دانشگاه ايرانشناسي
رسيده چاپ به همشهري در وي از كه گفتگويي در ايشان ، با
احوالپرسي و سلام از پس ديدار ، اولين در.است آمده بود ،
در كه اين از آگاهي و ايروان و ارمنستان درباره گفتگو و
در حتي و دارد وجود زبانها فارسي براي مدارسي كشور ، آن
زبان تدريس و بخشايرانشناسي ايروان دولتي دانشگاه
مرد آنخواندم وي براي را خود شعر شده ، تاسيس فارسي
گونههايش بر اشك درشت دانههاي كه شد متاثر چنان محترم ،
.شد سرازير
نعلبنديان پروفسور.كردم قطع را خود سخن بلافاصله بنده
كه است لرزهاي زمين يادآوري از ايشان تاثر كه كرد اشاره
آن خواست دوباره و است كشيده خود كام به را نفر هزاران
گفتگو به هم با دوست دو مثل شعر ، پايان از پس.بخوانم را
داشتند ، كامل آشنايي فارسي ادبيات به كه ايشان.نشستيم
دوستي انسان و فارسي ادبيات از ارزشمندي و بديع نكات
شعر يادآوري با جمله از ;برشمرد فارسي ادب و علم بزرگان
شيخ دوستي انسان روح يكپيكرند ، اعضاي بنيآدم معروف
انسان و آزادگي كه كرد اضافه و ستود را سعدي مصلحالدين
هم بنده كه اين از و است ايران مردم ويژگيهاي از دوستي
.كرد خوشوقتي اظهار بودم ، سروده مادر يك از ستايش در شعري
فارسي زبان استادان بينالمللي مجمع
و فرهنگ وزارت ابتكار به ماه 1374 دي تا 16 تاريخ 13 در
در كه فارسي زبان استادان بينالمللي مجمع اسلامي ، ارشاد
فارسي زبان اشاعه و تعليم و تدريس به خارج كشورهاي
مرحوم از مجمع اين در.گرديد تشكيل دارند ، اشتغال
به ازورود پس ويبود آمده عمل به دعوت نيز نعلبنديان
اينجانب از تلفني بينالمللي ، مجمع اين در شركت و تهران
با معمول ، تعارفات از پس.كنيم ديدار هم با كه خواستند
بنده ، به ارمنستان كشور رسمي روزنامه از نسخه دو ارائه
زبان به را "ايثار و گذشت افسانه" شعر كه كردند اشاره
رسميجمهوري روزنامه و سرودهاند شعر به و ترجمه ارمني
آن زلزله ، سالروز يعني ژوئيه ، هشتم تاريخ در هم ارمنستان
.است رسانده چاپ به مقدمهاي با همراه را
ترجمه در امانت رعايت
اين از وقار و فروتني با نعلبنديان پروفسور نشست ، اين در
ارمني شعر و زبان به را شعرم تا بودم كرده موافقت كه
براي آنچه.داشت ابراز را خود قدرداني كمال كنند ، ترجمه
"قبلا كه آن با نعلبنديان آقاي كه اين بود ، آموزنده من
هم من و بود كرده تكليف كسب بنده از شعر ترجمه براي
به ترجمه در كه داد توضيح جلسه اين در بودم ، پذيرفته
را بيت نخستين من.دادهاند تغيير را كلمه دو ارمني زبان
:بودم سروده چنين
ارمنستان در شد زلزله چون
گلستان آن شد خزان يكباره
و زبان در خزان كلمه چون كه كرد اشاره پروفسور آقاي
خزان كلمه ترجمه ، در است ، سال فصل بهترين ارمني ادبيات
كلمه آن مفهوم كه دادهاند تغيير كلمهاي به را (پاييز)
و فارسي زبان در خزان كلمه مفهوم مشابه ارمني ، زبان در
.است رفته كار به شعر در كه باشد منظوري همان به
:بودم گفته بنده يازدهم ، بيت در كه اين ديگر
انگشت و دست بريد تيغ با
سرانگشت از طفل به داد خون
ارمني ، زبان به ترجمه در كه كردند اظهار نعلبنديان مرحوم
تا كردهاند ، استفاده تيز چوب كلمه از تيغ ، كلمه جاي به
.شود ارمني زبان مناسب شعر ، قافيه
رعايت امانت كه اين براي دانشمند مرد اين صورت ، هر در
و داده ترتيب را جلسه آن كلمه دو تغيير براي باشد ، شده
و ترجمه كار در امانتداري نوعي واقع ، در و اجازه كسب
.است آموزنده خود نوع در كه شد يادآور را فرهنگي امور
ختام حسن براي همشهري ، روزنامه از تشكر ضمن پايان ، در
.ميكنم ارائه را مذكور شعر خود ، صحبتهاي
ايثار و گذشت يك افسانه
ارمنستان در شد زلزله چون
گلستان آن شد خزان يكباره
سرمست پيل چو زمين لرزيد
بشكست گذاشت قدم كه جا هر
الوان گياه و گل شاخ بس
پنهان خاك زير به گشت او كه
طاغوت كاخهاي و خانه هم
فرتوت زال پير لانه هم
آوار زير رفت و شد ويران
بازار و كوچهها و ميخانه
افسرد زندگاني رگ در خون
پژمرد ناشكفته غنچه صد
فداكار مادري كه گفتند
گرفتار شد خويش كودك با
است بسته چاره راه كه ديد چون
است خسته نازدانه كودك آن و
آغوش در جان چو ورا بگرفت
خاموش و سرد زيرزمين در
بيتاب گشت جوجه چو طفل آن
آب يا شير نداشت كه مادر
انگشت و دست بريد تيغ با
انگشت ز شير جاي به داد خون
ماند مرد كه اگر آنكه تا
براند سخن اين و كودك اين
ايثار و گذشت يك افسانه
آوار زير خويش مادر از
كاوش روز چند پس اما
دانش و فن و علم آنهمه با
ماندند كه مردمي يك صد از
نبردند جان هوار زير در
خواست زندهاش خداي كه آن جز
برخاست زنده هفته پس حتي
پور و مادر دو همين جمله از
گور از زنده شدند آورده كه
برآمد "خدا -خدا" فرياد
برآمد ندا زمين زير از
هشدار خاك روي مردم اي كه
نگهدار "خدا -خدا" اينجاست
ايثار و ارمني مادر يك
نگهدار زنان چنين تو رب يا
بيخدايي نسل ، دو بعد از
رسايي اين به خدا فرياد
خرابات آن زمين زير از
مناجات صورت به برخاست
هستي اساس كن نيست اي كه
دستي دراز درت ز كوته
جلالي بده ما به تو رب يا
.زوالي دگر نبود را آن كه
بينالمللي مسابقه و نمايشگاه
نوجوانان و كودكان نقاشي
منظور به و نوجوانان و كودكان فكري پرورش كانون همت به
با بيشتر آشنايي به آنان ترغيب و كودكان ميان هنر اشاعه
بينالمللي مسابقه و نمايشگاه خويش ، فرهنگ و سنتها
براساس.ميشود برگزار تهران در (1378) آينده سال نقاشي
مختلف نقاط از كودكان تمامي فكري ، پرورش كانون فراخوان
جاري سال بهمن روز 22 تا را خود آثار ميتوانند جهان
موضوع.كنند ارسال مزبور نمايشگاه و مسابقه در شركت براي
تنها شركتكننده هر از و بوده آزاد كار اندازه و نقاشي
تا سني 4 گروه سه در مذكور مسابقه.ميشود پذيرفته اثر يك
.شد خواهد برگزار سال تا 15 و 12 سال تا 11 سال ، 7 6
.باشند شده تهيه و 1377 درسالهاي 1376 بايد ارسالي آثار
سمينار و عملي كارگاه برگزاري
درماننازايي پيشرفت روشهاي
و سمينار سومين دانشگاهي ، جهاد به وابسته رويان موسسه
را نازايي درمان پيشرفته روشهاي عملي كارگاه پنجمين
در سمينار سومين ما ، خبرنگار گزارش به.ميكند برگزار
تا تاريخ 23 از نيز كارگاه پنجمين و آذر و 22 روزهاي 21
زايمان ، و زنان متخصصان كليه و شد خواهد برگزار آذر 77 26
گرايش با تشريح علوم و بيولوژي آزمايشگاهي ، علوم
همچنين و آزمايشگاهي علوم دكتراي اورولوژي ، جنينشناسي ،
آموزشي كارگاه و سمينار اين در ميتوانند عمومي پزشكان
.كنند شركت
بزودي "گلشن مرقع" جهاني اثر
گذاشتهميشود مردم ديد معرض در
شامل "گلشن مرقع " گرانقدر هنري اثر:فرهنگي-علمي گروه
قطعه نقاشي ، 6 و مينياتور قطعه خوشنويسي ، 118 قطعه 128
عكس قطعه و 6 تشعيرسازي قطعه مذهب ، 4 و مرقع شمسهسازي
ديد معرض در بزودي اروپايي مناظر از سياهوسفيد چاپي
.ميشود گذاشته صاحبنظران و علاقهمندان
طي گلشن مرقع فرهنگي ، ميراث سازمان عمومي روابط گزارش به
هندي و ايراني نقاشان از نفر از 601 بيش كمك با و سال 25
آيينهاي و آمده پديد اكبرشاه و همايونشاه دستور به
سمرقند ، بخارا ، هرات ، نقاشي مكتب ويژگيهاي از نما تمام
اين.است ايراني و هند مكتب نيز و قزوين تبريز ، خراسان ،
محسوب كشورمان ارزي پشتوانههاي جزو هماكنون كه مجموعه
با و (سانتيمتر xآن 2641 ابعاد) رحلي قطع در ميشود
سال 1931 در مجموعه اين.است شده تهيه دولا خانبالغ كاغذ
و كرده كسب را لندن در ايران هنر نمايشگاه طلاي مدال
.دارد را ناصرالدينشاه مهر آن نسخههاي تمام
شاگردان از) تبريزي ميرسيدعلي سرپرستي با جهاني اثر اين
.است شده خلق شيرينقلم شيرازي عبدالصمد و (بهزاد
|