نگاه چند از جامعهءمدني
جامعهمدني كه مضمون اين به دارد جملهاي (Havel) هاول
جامعهمدني.است قدرتمند دموكراسي حياتي شرط نيرومند
دارد ، دموكراسي طرح با تعيينكنندهاي ارتباط نيرومند
و اجتماعي تئوريهاي با جامعهمدني براي محوري قدرت چنين
به بردن پي چيست؟ مدني جامعه اما.است مرتبط نيز سياسي
بيثمر و بيهوده مربوطه ، ادبيات در صريح ، و واضح تعريف
بلكه باشد ، نداشته تعريفي فوق مفهوم اينكه نه.است
توانايي كه هستند متنوع و متعدد چنان موجود تعاريف
.ميكند سلب هركسي از را انتخاب
انجمنهاي":از متشكل جامعهمدني نهادي هسته حال اين با
كانونهاي كليساها ، مثل است "دولت حوزه از خارج داوطلبانه
شهروندي گروههاي آكادميها ، ورزشي ، كلوبهاي فرهنگي ،
تمامي و جنسيتها و نژادها بر مبتني سازمانهاي و مستقل
.كارگري اتحاديههاي و سياسي احزاب حرفهاي ، انجمنهاي
تشكيل نيز ، كثرتگرا دموكراسي يك در شهروندي اساسي عمل
نوع اين وظيفه (Keane) "كين".انجمنهاست اين از صورتي
و جامعهمدني بين مرزهاي به شكلدهي و حفظ را انجمنها
و برابري گسترش (1;هم به مربوط پويش دو طريق از دولت
دولت نهادهاي كردن دموكراتيزه و بازسازي (و 2 آزادي
با جامعهمدني ارتباط اهميت پويش دو اينميداند
اجتماعي تئوري وسيله به تنها نه اهميت اين.است دموكراسي
تقويت نيز تجربي و تاريخي شواهد وسيله به بلكه سياسي و
ميشل و (Habermas.J)"هابرماس يورگن" كارهاي.است شده
.است مدرنيته در بنيادين تشكيك (Foucault.M) فوكو
مقاله اين در.است (Conflict) تعارض و اجماع بين تنش اين
آن بودن متناسب دليل به هابرماس اصلي ايدههاي تحليل به
خواهيم دموكراسي و جامعهمدني محوري قدرت موضوع با
.پرداخت
اهميت.گشت آغاز "كانت" با مدرن عصر هابرماس ، نظر به
نهادهاي براي معقول بنيادي بسط باب در او تلاش كانت
با همچنانكه بود موافق كانت با هابرماس.بود دموكراتيك
نهادهايش و دموكراسي براي شالودهاي چنين توسعه به نياز
شكست خويش هدف اين در كانت وي نظر به اما داشت ، همراهي
سوژه" عقلانيت بر مبتني كانت تفكر اساس اين بر خورده ،
ميسازد نشان خاطر هابرماس.بود (Subject-Centered)"محور
قادر معاصر متفكرين تا ماركس و هگل از بعدي ، فيلسوفان كه
بنا اجتماعي نهادهاي براي عقلاني و عام پايه نبودهاند
.كنند
درون در آنها كه است بوده آن نيز امر اين علت وي نظر به
فلسفه" را فلسفهاي چنين هابرماس كه كردهاند ، كار سنت
اجتماعي انديشمندان و فيلسوفان بيشتر.ميناميد "ذهني
عام نهادهاي ايجاد در ساله هزار دو تلاش نتايج به معاصر
.داشتهاند اشاره اجتماعي سازمان و اجتماعي علوم فلسفي ،
اين كارهايش در كه باشد مدعي هابرماس اينكه نه حال هر به
هابرماس اما است ، كرده پيشبيني و داده تشخيص را نهادها
دموكراسي ، و علم فلسفه ، تشكيل و تاسيس بدون كه است مدعي
.بود خواهد نهيليسم و نسبيگرايي عملي چنين نتيجه
از پس مدرنيته متفكرين و كانت مسئله هابرماس ، نظر براساس
و تاسيس يعني خود هدف تعيين در آنها كه نيست اين وي
ارائه در آنها بلكه ميكردند ، اشتباه عقلاني جامعه تشكيل
.شدند اشتباه مرتكب هدف به رسيدن براي روشي
"ارتباطي كنش" تئوري ويژه به خويش كار هابرماس
discourse) "گفتماني اخلاق" و (Communicative action)
كنش تئوري هدف.ميدهد قرار ذهني بين حوزه در را (ethics
طريق از عقلانيت پيشفرضهاي ساختن روشن" هابرماس ارتباطي
هابرماس.باشد جهاني است ممكن كه است (فهميدن) "مفاهمه
عقلانيت" مفهوم از استفاده با مدرنيته فلسفي گفتار در
بسط مدرنيته به را خويش الاذهاني بين رهيافت "ارتباطي
به ارتباطي عقلانيت است معتقد هابرماس اگرچه.ميدهد
وي معهذا گرفته ، قرار تهديد مورد كنوني جامعهمدرن وسيله
گفتگوي و اجماع نوعي سبب عقلانيت ، نوع اين است ، معتقد
كنوني انسان زندگي در "ناب تجربه" عنوان به بحثانگيز
.ميشود
انسان اجتماعي حيات فرايند در "مستقيما ارتباطي عقلانيت
براي مهمي نقش فهم ، طرفه دو عمل كه آنجا تا است ، مضمر
است آگاهي هابرماس براي.ميگيرد برعهده را هماهنگ كنش
و ميكند معرفي دموكراتيك موجودي عنوان به را انساني كه
بدون وفاق با همراه كه -مباحثات در شركت با آگاهي اين
با "مجادله" جمع.ميآيد بدست -است شده تعريف اجبار
آنكه مگر دارد ، تباين گفتگو يك در "شركتكننده توافق"
پشتوانه ادعايي چنين آزمودن و باشد متظاهرانه و تصنعي
و مينامد "صدق" اصل را اصل اين وي.است عقلانيت حقيقي
.مينامد گفتماني اخلاق يافتن "عموميت" سبب را اصل اين
اظهار نيز "حقيقت" مورد در هابرماس را اصل اين شبيه
در آزاد ، و برابر مشاركت تضمينكننده مباحثات ;ميدارد
اجباري هيچ كه جايي ميباشند "حقيقت" براي جمعي جستجوي
.برتر و بهتر بحث و استدلال اجبار جز ندارد وجود كسي براي
نيروي" ميكند عمل گفتگو وضعيت بهترين در كه نيرويي تنها
به زماني حقيقت و (صدق) اعتبار.ميباشد "برتر استدلال
لازمه كه (گفتگو) گفتماني اصل پنج كه ميآيد ، دست
:شود رعايت است گفتماني اخلاقيات
قرار مباحثه و بحث مورد آنكه واسطه به بخشي هيچ (1
(عموميت شرايط).نشود استثناء گفتمان از ميگيرد
در برابري امكان بايد گفتگو در شركتكننده افراد تمام (2
(استقلال).باشند داشته گفتماني فرايند
رعايت و همدلي به مشتاق و قادر بايد شركتكنندگان (3
(آرماني نقش پذيرش)باشند ديگران اعتبار
بايد گفتگو در شركتكنندهها بين موجود قدرت تفاوت (4
(شده خنثي قدرت).باشد شده خنثي
اهدافشان و منظور آزادانه صورت به بايد شركتكنندهها (5
(شفافيت).كنند ابراز را
تعريف عمومي بحث چارچوب در شهروندي جامعهاي چنين يك در
بيطرفانه گفتماني ، مشاركت جوامع ، اين در مشاركت.ميشود
باشد لازم كه مقدار آن ارتباطي عقلانيت در.است مستقل و
.ميشود خنثي قدرت برعكس و ايجاد آرماني مشاركت
مدلهاي با نبايد "گفتماني اخلاق" يعني هابرماس مدل
"مذاكره" و "مصالحه" مدل با يا "چانهزني" يا "مذاكره"
كه است حياتي و مهم راهبرد عقلاني ، انتخاب.شود اشتباه
كه حالي در.ميبخشد ما به را آن است مدعي هابرماس
ضد بر جديد اجتماعي جنبشهاي هدف كه است معتقد هابرماس
.است عمومي حوزه در تغيير و ارتباطي عقلانيت
"ارتباطي عقلانيت" و "گفتماني اخلاق" از هابرماس تعريف
اخلاق.ميسازد واضحتر را آنها عمل نحوه و شرايط
نيست ، اداري تشكيلات و سازمان واقعي جهتگيري گفتماني
مبتني كه ميكند پيشنهاد را رويهاي گفتماني اخلاق برعكس
داوري و قضاوت فرايند بيطرفي ، تضمين با پيشفرضها ، بر
.است صادقانه
و اجماع ايجاد براي فرايندها مطالعه نتايج همچنانكه
كارهاي كانون در مباحثهكنندگان توسط اعتبار ادعاي
با نيز وي دموكراسي فرايند نظريه داشت ، قرار هابرماس
من:ميگويد هابرماساست مرتبط بيطرفي كردن نهادينه
با همراه كردن دموكراتيزه فرايند طراحي با اميدوارم
سياسي عقلانيت بر لازم ارتباطي صور آنها ، كردن نهادينه
در "قدرت و قانون" بين مناسبات درباره.شود صورتبندي
واسطه به قدرت تفويض":كه ميدارد اظهار وي فرايند ، اين
دو هر بايد قدرت واسطه به قانون اجرايي ضمانت و قانون
به حاكميت درون در را قدرت واضح طور به وي "باشد توام
"فوكو" ديدگاه مقابل در درست ديدگاه اين ميبرد ، كار
.ميگيرد قرار
و (Weber.M)وبر ماكس از خوشبينتر خيلي هابرماس "اساسا
تئودور" و "هوركهايمر ماكس" همانند فرانكفورت مكتب اعضاي
.ميباشد مدرنيته به نسبت (Adorno.T) "آدرنو
"اجتماعي تكامل و پيشرفت روشهاي" خاطر به هابرماس هدف
توسعه جامعهمدني ، به بخشيدن نيرو و تقويت كه چرا است ،
محور آنها ، كردن نهادينه نيز و جوامع چنين براي نهادهايي
به را نهادها سادگي به وي.ميدهد شكل را وي نوشتههاي
جامعه يك در شهروندان اتحاد براي اساسي ابزار عنوان
.ميكند ياد (Pluralist) كثرتگرا
جامعهميگردد يك شهروندان اتحاد موجب كه فرايندي
اين كه فلسفي و فرهنگي اجتماعي ، تكثرگرايي:از عبارتند
به كه است جمهوري يك نظم انتزاعي اصول اولين جزو اصول
و "عملي عقل" به استناد با وي.ميشود ايجاد قانون واسطه
از خويش ارتباطي عقلانيت در كه "اخلاقي قوانين عموميت"
دموكراتيك اداره در بهتري اميدواري ميبرد ، بهره آن
اما.ميدهد ارائه گفتماني اخلاق روش واسطه به جامعه
سخن شهروندان بر جامعهمدرن سيطره و قدرت درباره كمتر
.ميراند
"واقعيت" بين توافق و انسجام فقدان هابرماس طرح اساسي ضعف
.آنهاست عمل انجام چگونگي و مقاصد بين و "ايدهآل" و
مدرنيته همگاني و هماهنگ پديدههاي بيشتر ناهماهنگي اين
دارد ، اذعان نكته اين بر هابرماس خود.است فراگرفته را
كند تضمين را شرايطي خودش وسيله به نميتواند گفتمان كه
باشند مرتبط هم به بايد دموكراسي و گفتماني اخلاق كه
براي وي كه است اين هابرماس تفكر در بنيادين سياسي معضل
اما ميكند ، تشريح را خويش "آرمانشهر" ارتباطي ، عقلانيت
هابرماس خودباشد شده اثابت تجربي طور به كه آنطور نه
فقدان و ميكند اشاره "حياتي نهادهاي" فقدان به
تباهي و "انحطاط" و "بيعدالتي" ،"فقر" ،"جامعهپذيري"
چيزي اندك او اماميشمارد گفتوگو موانع عنوان به را
ميشوند گفتگو و مباحثه مانع كه قدرت مناسبات درباره
ديگران و دريدا فوكو ، نيچه ، كه حالي در نميگويد ،
فوكو خود ميشود درك قدرت وسيله به ارتباط كه معتقدند
هيچ قدرت بيحضور و "است حاضر هميشه قدرت":مينويسد
عمل هر متفكرين اين منظر از.نميگيرد صورت ارتباطي
.است توام قدرت و سلطه با ارتباطي
قدرت حضور بدون را مدني اجماع كه "قدرت" اصحاب بر علاوه
از ناشي تنها نه را "سلطه زايش" و ميكنند رد شدت به
سلطه نوعي نيز را "ابزاري عقل" بلكه ميدانند سياسي قدرت
قلمداد است ، كرده رخنه انساني زندگي وجوه تمام در كه
"ارتباطي عقلانيت" نيز ديگري انديشمندان ميكنند ،
.دانستهاند مردود را هابرماس
لومان نيكولاس و (Wellmer)ولمر آلبرشت ،(Hllr.A)هلر اگنس
رد را هابرماس "گفتماني اخلاق" مشترك طور به (Luhmann)
عموميت اصل "ولمر" و يافتن عموميت اصل "هلر".كردهاند
.ميداند غيرممكن را اخلاقي قضاوت در يافتن
ديگر و انتقادي تئوري كه است معتقد (Ferrara) فرارا
هابرماس تلاشدارد قدرت عناصر به نياز هابرماس كارهاي
ستايش قابل دموكراسي و عقلانيت بيشترين به رسيدن براي
براي است ، بخشش غيرقابل قدرت گرفتن ناديده اما است ،
دموكراسي به ما كه است قدرت مناسبات به توجه با اينكه
رهايي -باشد هابرماس با همراهي ما هدف اگر.ميرسيم بهتر
نخستين وظيفه -قوي مدني جامعه كامل ، دموكراسي سلطه ، از
حقيقت فهم بلكه نيست ، ارتباطي عقلانيت آرماني فهم ما
.است قدرت
جامعهمدني براي مدلي ارائه ارتباطي كنش از هابرماس هدف
شهروندان نظرات مختلف نهادهاي و سازمانها آن ، در كه است
"مفاهمه" طريق از فرايند اين ميكنند ، منعكس دولت به را
حل براي مدني اجماع يعني.ميپذيرد صورت "ارتباط" و
كنش يا (ملت -دولت) ;ميشود حاصل طرفين توافق با مشكلات
امر اين و.شونده حكومت و حكومتكننده بين ارتباطي
.آورد خواهد فراهم را سياسي مشروعيت موجبات
فليوجرگ بنت:نوشته
رحيمي استاد رضا:تلخيص و ترجمه
انديشه تازههاي
|
جواني و نوجواني دوران از اجتماعي و فردي آموزههاي
دين پيشوايان
صالح نشر:ناشر ، غراب كمالالدين:نوشته
تومان قيمت500 /پاييز 1377 اول:چاپ نوبت
در تامل و امروز نسل بازنگري براي كتاب ، اين در نويسنده
پيشوايان جواني و نوجواني دوران به تاريخي نمونههاي
.است پرداخته
قابل و عادي جنبههاي از الگوپذيري و الگوسازي براي موءلف
از كمتر خود ، مخاطبين براي بزرگان اين زندگي پيروي
آورده ميان به سخن پيشوايان زندگاني طبيعي فوق جنبههاي
.است
سخن بزرگان اين طبيعي فوق جنبههاي از است معتقد وي
و راستين سيماي غلو و اغراق گاه و است شده گفته بسيار
سختي به كه ساخته مخدوش چنان را بزرگواران اين پاك
.شناخت باز را آن ميتوان
از بيش حاضر عصر در انسان زندگاني است معتقد نويسنده
قدرت تكنولوژي و علم رشد.است شده عقلاني پيشين اعصار
افزون آن مواهب از بهرهمندي و طبيعت بر سلطه در را بشر
جديد تكنولوژي و علم بر تكيه با دنياگرايي و است ، كرده
امروز انسان براي.است يافته منطق و استدلال خود براي
.نميپذيرد انجام سهولت به طبيعي فوق امور ادراك و باور
نتواند او منطقگراي و زده علم ذهن صافي از كه هرآنچه
.نميشود پذيرفته كند ، عبور
نگردد ، آراسته وعلم منطق سلاح به اگر نيز "معنويت"
را او زندگي متن از شدن دور و كنارهگيري روند همچنان
.ميپيمايد
اجتماعي ديدگاه از پيشوايان جواني و نوجواني دوران بررسي
.ميدهد تشكيل را كتاب نخست گفتار رواني و
در رفتار عبادت ، روان ، و تن بهداشت كار ، جويي ، علم
زندگاني در شده آزموده تربيتي -تعليمي اصول و خانواده
.است كتاب ديگر بخشهاي (ع)ائمه
اجتماعي نظريه بنيادهاي
نشر انتشارات صبوري ، منوچهر ترجمه كلمن ، جيمز:نويسنده
ريال قيمت17500 ني ،
سال 1990 در بار نخستين كه اجتماعي نظريه بنيادهاي كتاب
آثار از اكنون هم يافت انتشار هاروارد دانشگاه توسط
بسياري نظر به كلمن ، جيمز.است اجتماعي علوم در كلاسيك
او.است برجسته و نوآور جامعهشناسي جامعهشناسان ، از
دهد قرار استوارتر پايهاي بر را اجتماعي نظريه كرد كوشش
.بپردازد اجتماعي وضعيتهاي در رفتار كمي تحليل به و
كنترل ميان متقابل روابط به ويژه به كتاب اين در كلمن
رويدادها آن در آنها كه منافعي و رويدادها بر كنشگران
نشان زيادي توجه آن از ناشي قدرت و ارزش مفاهيم و دارند
مطرح كتاب دراين كه اساسي مسايل از يكي همچنين.است داده
رفتارهاي تبيين در كه است عقلاني انتخاب نظريه ميشود
گرفته كار به ديگر رفتارهاي و اقتصادي سياسي ، اجتماعي ،
.ميشود
متحدالشكل قشون و رضاشاه
چاپ /نامك نشر:ناشر /عاقلي باقر دكتر:نگارش و تحقيق
:قيمت /روكش با گالينگور وزيري ، قطع /پاييز 1377 اول
صفحه تومان ، 830 3800
ازسوي مشروطيت فرمان صدور بعداز متحدالشكل قشون فكر
جا عمومي اذهان در "تدريجا رفته اروپا مشروطهخواهان
در آنها الگوي كه بودند كساني نظريه اين هواداران.گرفت
براي متحدالشكل قشون.بود غربي تمدن اخذ كشور پيشرفت
معادل قشون ساله همه بودجهشد تمام گران بسيار ايران
از كه موارد از بعضي در.بود كشور كل بودجه سيدرصد
درصد از 50 ميشد ، استفاده اسلحه خريد براي مملكتي ذخاير
.ميگرفت فزوني هم
شد ايران نوين ارتش به تبديل "رسما سال 1314 از قشون اين
با اما ساخت ، خيره نيز را چشمها بعضي آن زرقوبرق و
ظرف در ارتش شهريور 1320 ، در انگليس و روس لشكريان هجوم
.شد متلاشي و فروريخت روز دو از كمتر
و محقق از تحقيقي و مستند اثري "..و رضاشاه" كتاب
در كه است -عاقلي باقر دكتر -ايران معاصر تاريخ پژوهشگر
ايران اجتماعي سياسي اوضاع بررسي ضمن فصل هفت و بخش دو
ارتش نزول و صعود چگونگي به موشكافانه نگاهي ايام اين در
.دارد رضاشاهي
|
|