يكديگر به نسبت كودكان چرا
ميكنند؟ حسادت
بچهها زبان از
يكديگر به نسبت كودكان چرا
ميكنند؟ حسادت
يكديگر به نسبت كودكانمان حسادت باعث چيز چه حسادت؟ چرا
ميگردد؟
ما از بعضي شايد رسيدهايم ، سوءال اين به ما از بسياري
نوع به حال به تا براستي آيا ولي باشيم يافته هم جوابي
نمودهايم؟ توجه والدين عنوان به خودمان رفتار
كمي خيلي فهم و درك كودكان كه ميكنيم فكر ما اكثريت
درك را خود پيرامون مسائل از بسياري بنابراين دارند ،
درك از كودكان ما تصور برخلاف كه صورتي در.نميكنند
سنجش نوعي به را ما و بوده برخوردار بالايي بسيار
.ميكنند
وجود درباره ترديدي هيچگونه خويش والدين برخلاف كودكان
و حسادت معني از زود خيلي آنان.ندارند خانواده در حسادت
آماده چگونگي به توجه بدونمييابند آگاهي آن با برخورد
كه دانست مسلم بايد نوزاد ، يك پذيرفتن براي كودك ذهن شدن
حس كودكي هر در تازه خواهر يا برادر يك آمدن دنيا به
.ميكند ايجاد آزردگي و حسادت
فرزند زندگي در بحران ايجاد فصل نخستين دومي ، فرزند تولد
ناگهان او زندگي مدار پيشامد اين اثر بر زيرا است ، بزرگ
جهتيابي براي مادر و پدر كمك به احتياج و مييابد تغيير
تنها آنكه بجاي بنابراينميكند پيدا نوين روش تعيين و
چگونگي از بايد كنيم اكتفا وي دلداري و محبت ابراز به
.نماييم حاصل آگاهي او حقيقي احساسات
توضيحات از بايد كودك به نوزاد تولد خبر اعلام هنگام
زحمت به كودك زيرا.كرد خودداري قلابي توقعات و مفصل
.كند تقسيم ديگر كسي با را مادري عشق و ميشودمحبت حاضر
كردن ، قناعت كمتر به يعني تقسيم كودك ، تجربه بنابر
.ديگري كودك با شكلات چند يا و سيب يك تقسيم مانند
سوءظن ميرود ، پيشتر مادر بارداري دوران كه تدريج به
هنوز كودك آنكه با ميكند مشاهده او.ميشود شديدتر كودك
اختصاص خود به را مادر وقت اعظم قسمت نيامده ، دنيا به
"غالبا و اوست دسترس در كمتر مادر كه بهطوري داده ،
و كرده خستگي احساس آنكه يا و است بستري و دارد كسالت
.است استراحت مشغول
"جديد كودك معرفي"
به تاب و آب و زياد تشريفات بدون ميتوان را نوزاد تولد
و شدي خواهر يا برادر صاحب:اينكه مثل.نمود اعلام كودك
با كودكان اغلب.شد اضافه ما خانواده به تازهاي كودك يا
خود ذهن در يا و ميدهند نشان شديدي واكنش خبر اين شنيدن
.ميگيرد فرا را وجودشان دلهرهاي و داشته متعددي سوءالات
موءثر بطور ميتوانيم مادر يا پدر بهعنوان ما خوشبختانه
هيچ.نماييم كمك بحراني دوره اين طي در را فرزندانمان
كودك يك تولد كه دهد تغيير را حقيقت اين نميتواند چيز
ميزان همه اين بااست پيشين امنيت براي تهديدي تازه
كودكبستگي رفتار و اخلاق تغيير در پيشامد اين تاثير
.دارد ما فهم و كارداني به كامل
يا خواهر داراي اينكه شنيدن محض به كودكان از عدهاي
زيبا دورنمايي خود براي و شده خوشحال ميشوند ، برادر
را حقيقت دارند وظيفه مادران رابطه اين در.ميسازند
كودك به را حقايق صداقت با ميتواند مادر.كنند بيان
بعضي ولي ميخنداند ، را تو گاهي" مثل بگويد بزرگترش
ما همه و داده سر را گريه گاهي ميشود ، مزاحمت هم وقتها
را او دهد ، غذا او به بايد مامان.ميكند عصباني را
مرتب اينكه بخاطر شايد.كند او از بيشتري مراقبت و بشويد
..و ندارم دوست را تو ديگر كني احساس ميكنم مراقبت او از
را او هميشه كه كنيم خاطرنشان كودك به ضمن همين در ".
به "فورا ميتواند كرد تنهايي احساس اگر اما داريم دوست
آن در بايستي نيز ما و كند صحبت ما با و بيايد ما نزد
.كنيم او متوجه را بيشتري محبت هنگام
ازوالدين برخي.نمود آماده را كودك ميتوان طريق اين به
كه ميترسند و دارند ترديد سخناني چنين بردن بكار در
.كند رسوخ كودك ذهن به بدي فكرهاي
باعث و است آنان احساسات از انعكاسي حقيقت در صحبتها اين
و آيد بوجود تقصيركاري حس مقابل در مصونيت نوع يك ميشود
.شود تقويت ما با آنها ارتباط
و خشم احساس نوزاد تولد از كودكان از بسياري است مسلم
را خودش ناراحتي كودك است بهتر بنابراين ميكنند ، آزردگي
سازد مخفي خود نهاد در آنكه نه دارد اعلام بلند صداي به
.برساند آسيب ما و خودش به راه اين در و
"احساسات ابراز"
علني و مينشانند فرو را خويش حسادت حس كودكان كه هنگامي
و اخلاق در ديگري صورتهاي به حسادت اين آثار نميسازند ،
كودكي كه هنگامي:"مثلا چنانكه.ميشود آشكار آنان رفتار
از ولي ميكند آزردگي و رنجش احساس برادرش به نسبت دل در
را كودك كه ببيند خواب است ممكن است ، ممنوع خود حس ابراز
بالين بر شدن بيدار محض به و است داده قرار اذيت مورد
"معمولا.است سالم كودك كه كند حاصل يقين تا رفته برادرش
اين مادر و پدر و ميشود شادمان سالم كودك ديدن از بعد
اشتباه وي فراوان محبت با را او خرسندي و آرامش احساس
.ميگيرند
كه است رنجشهايي و ترسها تصوير از عبارت كودكان در كابوس
همواره بايد بنابراين.آورند زبان به را آن ندارند جرئت
خشم و حسادت شدن ، كابوس گرفتار جاي به كودكان كه كوشيد
.آورند زبان بر حتيالمقدور را خويش
آورند زبان بر آنكه جاي به را خويش حسادت كودكان از برخي
ديگر بعضي.ميكنند ابراز...و پوستي جوش سرفه ، بصورت
بيان را خود حسادت طريق بدين و كرده خيس را رختخوابشان
اعمال و كردن شيطنت با را خود حسادت ديگر برخي.ميدارند
بگويند را خود احساس آنكه عوض به ميدارند ابراز تخريبي
ناخنشان ديگر دستهاي.ميشكنند را باشد دستشان دم هرچه
طريق بدين و ميكشند را موهايشان يا و ميجوند را
جديد خواهر يا برادر به نسبت حسادتشان روي بر پردهاي
.ميكشند خود
رانند ، زبان به را احساساتشان است بهتر كودكان اين همه
كودكان دل قفل كليد.دهند نشان ديگري اعمال با آنكه نه
و مراقبت اندكي با و است مادران و پدران دست در همواره
خويش فرزندان به ميتوانند لحاظ اين از والدين روانشناسي
.نمايند موءثر كمك
"حسادت مختلف صورتهاي"
تربيت و تعليم در را راست راه آنكه براي مادران و پدران
حس كه بدانند يقين بايد گيرند ، پيش در خويش ، فرزندان
به حس اين آثار گواينكه دارد ، وجود فرزندانشان در حسادت
است ممكن و دارد مختلفي صورتهاي حسادتنميخورد چشم
هرگونه در شركت از خودداري شديد ، همچشمي رقابت ، بصورت
گوشهگيري ، افتادگي ، شهرت ، كسب نامجوئي ، مسابقه ،
.نمايد ابراز...و آز و حرص مفرط ، سخاوتمندي
ظاهر به آنچه از بيش خيلي لاينحل حسادت و رقابت مسئله
از گاهي و ميرساند زيان كودك زندگي به ميدهد نشان
اثر او خوي ساختن دگرگون و شخصيت قالبريزي در اوقات
.دارد قطعي
"حسادت ريشههاي"
.است مادر انحصاري محبت تحصيل به كودك ميل حسادت ريشه
را رقيبي هيچگونه وجود كه است نيرومند آنقدر ميل اين
عرصه به پا خواهران و برادران كه هنگامي.نميكند تحمل
مادر و پدر محبت دادن انحصار براي كودك ميگذارند ، وجود
اين.ميپردازد همچشمي و رقابت به آنها با خودش ، به
است ممكن حسادت ، به نسبت مادر و پدر روش برحسب مسابقه
فرزندان رقابت از چنان ازوالدين برخي.شود مخفي يا آشكار
خاطر به و منع را آن علني اثر هرگونه كه ميشوند خشمگين
براي والدين از ديگر عدهاي.ميكنند تنبيه را كودك آن
ميكوشند رقابت ، و حسادت انگيزه هرگونه بردن ميان از
آنها علاقه و مهر مورد يكسان كه كنند متقاعد را فرزندان
.ندارد وجود حسادت براي علتي هيچ بنابراين و ميباشند
عدالت نهايت با را..و تشويق لباس ، جايزه ، هرگونه آنان
اما ميكنند ، تقسيم خويش فرزندان بين يكسان بطور دقت و
.ندارد اثر حسادت آتش كردن خاموش در تدابير اين از يك هيچ
كودك ميل از نميتواند يكسان تشويق يا تنبيه همچنين
ميل اين آنجاكه از.بكاهد ومادر پدر محبت انحصار براي
دل از "كاملا نميتوان را حسادت نيست ، كامل ارضاء قابل
كودك حسادت آتش نشاندن فرو اينهمه با.ساخت ريشهكن كودك
و روش به بستگي زياد اندازه تا آن ساختن شعلهور يا و
.دارد ما دانش
"ميشود حسادت تقويت موجب كه شرايطي"
حس آمدن بوجود موجب است ممكن جنس و سن عادي ، شرايط تحت
مورد ارشد برادر.شود خانواده يك فرزندان بين حسادت
زيادتر استقلال و بيشتر امتيازات از آنكه براي است حسادت
بيشتر آنكه براي است شك مورد خردسال كودك.است بهرهمند
حسادت برادرش به خواهر.است مادر و پدر حمايت تحت
برادر.دارد بيشتري آزادي و است پسر آنكه براي ميورزد
توجه مورد بيشتر ظاهر در آنكه براي ميبرد رشك خواهرش به
.است مادر و پدر مخصوص
مادر و پدر كه ميگذارد خطر به رو هنگامي عادي حسادت اين
.گردند قائل خاصي اهميت جنس اختلاف يا و سن براي ندانسته
آدابداني يا و استعداد -زيبايي -هوش خاطر به كه كودكاني
حسادت آتش نيز هستند توجه مورد والدين نزد بيشتر اجتماعي
توجه است بديهي.ميافروزد آنها خواهر و برادر دل در را
حسادت توليد فرزندان ديگر دل در فرزند ، يك به بيشتر
.شود تشويق مدام اگر "مخصوصا ميكند ،
همه با كه پنداشت چنين نبايد توضيحات اين با البته
برعكس.نمود رفتار يكسان بايد كوچك چه و بزرگ چه فرزندان
قائل را سن آن مسئوليتهاي و امتيازات سني هر براي بايد
.شد
حسادت بزرگتر كودك امتيازات به خردسالتر كودك "غالبا
حسادتش بر تسلط در كودك به كمك براي ما اماميورزد
كنيم ، بحث امتيازات اين حقانيت درباره بااستدلال نبايد
به ميتوان.دريابيم را كودك عواطف بكوشيم بايد بلكه
ولي بماني بيدار اين از بيش داري ميل ميدانم:گفت كودك
.است رسيده فرا شما خواب ساعت
"حسادت با مبارزه"
كودكان.ميكنند اظهار ناشيانه را خود حسادت كودكان
خشونت به دست وارد تازه عليه است ممكن حتي گستاختر
ستوه به مختلف شيوههاي به را نوزاد كه معني بدين بزنند
كه بطوري ميگيرند آغوش در را او "مثلا.ميآورند
ميدهند فشار را او حدامكان تا بعد و شود جلب ما اطمينان
.ميرسانند آزار و
اجازهاي چنين كودك به نميتوانيم پدر و مادر مقام در ما
از بايستي ضمن در ولي بيازارد ، را جديد كودك تا بدهيم
"جدا زباني يا و جسماني از اعم زيانبخش و شديد تنبيهات
هر بزرگتر كودك به چه و نوزاد به چه زيرا.نمود جلوگيري
مداخله و مراقبت به نياز كودك دو هر و ميرساند زيان دو
بيتوجهي مورد نبايد بزرگتر كودك عاطفي امنيت.دارند ما
بزرگ كودك كه افتاده اتفاق ما از بسياري براي.گيرد قرار
و نمودهايم غافلگير نوزاد به رساندن آزار حال در را خود
از بسياري.كردهايم جلوگيري او اقدام از بيدرنگ ما
در ميدهند ، انجام عصبانيت و شدت با را كار اين والدين
كردنخشم ، خالي و كودك نمودن آرام براي ميتوان صورتيكه
خواست او از و داد دستش به عروسك يك و كرده صحبت او با
طريق اين به.بكند ميخواست چه نوزاد با بدهد نشان كه
.ميشود منتقل عروسك روي بر كودك حسادت و خشم ديگر
آزار مورد نوزاد ميبينند اينكه محض به مادران از بعضي
كه ميزنند نهيب او به چنان گرفته ، قرار بزرگترشان كودك
.ميگردد عميقتر حسادتش و نموده شوكه را بزرگتر كودك
او داشتي / بكشي؟ را او ميخواهي:ميگويند اغلب مادران
او گفتم بار چند /كني؟ خفش بود نزديك /ميكردي؟ ناقص را
...و نزن اودست به /نياور ، بيرون تختش از را
كه بينديشيم و بفهميم ميتوانيم نيز ما برخورد ، اين با
بزرگتر كودكان با !!آوردهايم؟ خود بزرگ فرزند سر بر چه
.كرد رام را آنان صحبت با و نمود برخورد راحتتر ميتوان
گاهي ميدانم:ميگويد فرزندش به تمام محبت با كه مادري
اما ميسازد ، خشمگين را تو و ميگيرد مرا وقت تمام نوزاد
هر ميتواني برساني ، آسيب او به تو كه بگذارم نميتوانم
من نزد كردي ، ..و ناراحتي /خشم / دلتنگي ، احساس كه موقع
.دهم اختصاص تو به را بيشتري وقت ميكنم سعي هم من.بيايي
خردسال كودك با را صحيح ارتباط يك باب رفتار ، اين با
.كنيم جلب را او اطمينان ميتوانيم و گشوده خويش
"محبت"
دل در را او ويژه محبت فرزندان از يك هر براي است بهتر
با روابطمان و او با را مناسباتمان چگونگي و بپرورانيم
.نكنيم مقايسه فرزندان ساير
از يكي با كه بدهيم اختصاص را وقتي يكبار وقت چند هر
او با ما حواس و هوش تمام موقع آن در فقط و باشيم آنان
...و منزل براي خريد يا و خانواده افراد ديگر با نه باشد
و كرده كمتر را كودكان حسادت بتوان كه است كمكي خود اين
.نمود تامين را آنان نياز مورد محبت
.فرزندان و والدين روابط:منبع
جمالي مريم: ترجمه
بچهها زبان از
يك برايم توانستي اگر.دارم دوست خيلي را قرمز رنگ من
وقتي.دارد خرگوش كه را زرد كيف آن و بخر قرمز كفش
گرسنه وقتي و ميكنم بازي او با ميرود ، سر حوصلهام
!نكن انتخاب چيزي من براي.ميشوم شريك هويجاش با هستم ،
نگاه را كيفها همه بگذار و بده نشان من به را كفشها همه
را چيز همه ميتوانم من شوي ، همراه من با تو اگر.كنم
خودم بگذار.كنم انتخاب است بهتر كه چيزهايي و ببينم
!كنم انتخاب
بالله محفوظ فاطمه
|