مشروعيت قانون ، خشونت ،
فرازوفرودآن ودادگستري ، داوري
اسلام درتاريخ
مشروعيت قانون ، خشونت ،
مجازات كميته عملكرد به نگاهي معاصر ، تاريخ از درسهايي
مشروطه جنبش از عظيم سرخوردگي يك پي در "مجازات كميته"
و خائنان همه سال يك از كمتر طي در و آمد پديد
ديگر چون سپس ، ساخت ، مبتلا ترس تب به را كشورفروشان
براي ابزاري به افتاد ، بيراهه به خود همجنس تشكيلات
سرانجام...و شد بدل حرفهاي و سياسي تكنسينهاي هدفهاي
.رفت يادها از و پاشيد هم از آن اصلي عوامل اعدام با
سال 1335 در ماه چند به مجازات كميته فعاليت تاريخ همه
پديد زمينههاي اما.ميشود خلاصه (شمسي 1295) قمري هجري
آن آثار و ميرسيد تاسيس از پيش دهه يك دستكم به آن آمدن
.يافت ادامه آن از بعد دهه يك لااقل
از مشترك زمينههاي در باشد ، كه دنيا جاي هر در ترور ،
تبعيضي و ظلم آن منشا و سربرميآورد درماندگي و سرخوردگي
نيز.كرد چاره را آن قانون ، مسير و راه از نتوان كه است
زماني هيچ در و دنيا جاي هيچ در بپذيريم كه دارد اهميت
جهت در حتي و اصلاح مسير در بنيادي دگرگوني يك موجب ترور
.است نشده آن طراحان هدف و انديشه استقرار
ظهور كنيم ادعا اگر است قصهپردازي و سادهدلي
ترورها اين از پس سال يك نخستوزير ، شغل در وثوقالدوله
ليره هزار ده چند مقابل در ايران قباله "كردن نام" به و
مجازات كميته ترورهاي نتيجه انگلستان ، استعمار حساب به
رواج كه كرد فراموش نميتوان نيز را واقعيت اين امابود
ترورها ، آغاز از پس گسيخته لگام ببندهاي و بگير و خشونت
رواجدهنده شخصي ترور.بود ترورها همان طبيعي نتيجه
.است آن كردن مشروع و كردن قانوني و خشونت
***
پيشينه منشيزاده ، ابراهيم و ابوالفتحزاده خان اسدالله
تهران و تبريز در مشروطه دوران در دو هر.داشتند مشابهي
تفنگ سنگرها ، در روسيه نظاميان و مستبدان با جنگ كار در
جمله از ابوالفتحزاده.بودند كرده مبارزه دست ، به
دفاعي ، و جنگي امور به تسلط سبب به كه بود فرماندهاني
به لياخوف حمله روز در را بهارستان در سنگرگرفته مجاهدان
سامان و كرد راهنمايي (هجري جماديالاول 1326 23) مجلس
درجه به و شدند خانه قزاق تشكيلات وارد دوست دو هر.داد
و تفرعن و بيداد نتوانستند اما.رسيدند سرتيپي و سرهنگي
تن از را قزاقي لباس ;كنند تحمل را روسي فرماندهان كبر
مهاجرت قضيه در دو هر.انداختند دور به و آوردند در
و كرمانشاه قم ، به مليگرا شخصيتهاي و نمايندگان
خشم داوطلب ، ايرانيان جزو دو هر و بودند همراه اسلامبول ،
فشنگ و گلوله در انگليس و روس بيدادگري از را خود نفرت و
به ايران ، غرب جبهههاي در اول جهاني جنگ در و دادند جاي
سرانجام.رفتند نشانه دولت دو نظاميان سينه
.كردند زنداني و دستگير روسيان را ابوالفتحزاده
در دورهاي همچنين منشيزاده هم و ابوالفتحزاده هم
زمان آن در كه كردند كار مملكتي (دارايي) ماليه تشكيلات
و رشوه و فساد همه آن از دو هر و داشتند بلژيكي مديران
در و ارتش در كه آن با دو هر سرانجام...گريختند اختلاس
مبارزه و كار روزگار آن سياسي تشكيلات در و ماليه دستگاه
در فقط را چاره و شدند نااميد امور اصلاح از بودند ، كرده
در دوست دو اين سابقه.ديدند خائنان فيزيكي حذف و ترور
قربانيان و هدفها نخستين كه شد باعث ماليه و گمرك امور
به كه باشند دارايي منصبان صاحب مجازات ، كميته ترور
.داشتند شهرت خيانت
به و ساختند دوست دو اين را مجازات كميته مركزي هسته
.بستند اميدها آن ، موفقيت
***
عناصر مجازات ، كميته درون به نفوذ با انگليسيان آيا
برنداشتند؟ ميان از را خود سوخته اصطلاح به يا بيمصرف
شاهي بانك كارمندان از ،(بانكي) شيرازي ميرزااسماعيلخان
ايران ، در انگلستان دولت شده شناخته عوامل از و انگليس
بلژيكي رييس "مرنارد" دستگاه در خود ، حامي دولت حمايت با
ماليه رياست از.شد مسئولان جمله از گمرك در ايران ، گمرك
وقتي سپسكرد جمع بزرگ ثروتي مردم ، چپاول از و سيستان
بود ، ماليه وزير قمري سال 1334 در مشاورالملك
مردم كه روزهايي در.شد گندم انبار رييس ميرزااسماعيل
و انبارداران زمينداران ، با او بودند ، نان مضيقه دچار
اختلاس مردم ، نابودي قيمت به توانست تا و ساخت نانوايان
به كه بود انگليسيان براي ارزان گندم تهيه دلال او.كرد
.داشتند فوري نياز جنگ در آن
نوري فضلالله شيخ به بار يك كه ماجراجويي "دواتگر كريم"
داد ، نجات زندان از و بخشيد را او شيخ و كرد حمله
تهران به غله انبار از بازگشت هنگام در را ميرزااسماعيل
.كرد ترور او قلب در گلوله يك شليك با
***
كميته ماركدار كاغذهاي روي "عمادالكتاب حسين ميرزا"
خطاطي را كميته اعلاميه نخستين (فشنگ و تپانچه تزيين با)
تا.برداشت نسخه چندين آن روي از ژلاتين دستگاه با و كرد
مرتجعان و خائنان.خورد تكان شهر رجب ، شانزدهم روز ظهر
نفسي درماندگان و ستمكشان و ترسيدند سخت خود جان به
.كشيدند
و فساد به بانكي شيرازي اسماعيل كه بود آن در كميته بخت
كه يافت نميشد را هيچكس و داشت معروفيت ارتشاء و دزدي
صاعقه چون ما ، انتقام گلولههاي":بسوزاند دل او ، مرگ بر
فاقه و فقر قيمت به كه وطنفروشان و خائنان كليه سر بر
اولي اسماعيلخان ، .باريد خواهد كردهاند ، جمع ثروت مردم
غضب تير به ديگري خائنان بزودي كه باشيد بيدار.بود
".ميشوند دچار مجازات كميته
***
كميته هدف دومين (متينالسلطنه) ثقفي عبدالحميدخان
.بود مجازات
وقتي.كرد تحصيل آكسفورد در و انگلستان در عبدالحميدخان
كه كردند دولتي كشتي تنها مامور را او برگشت ، ايران به
در.داشت نام "پرسپوليس" و بود افتاده بيكار بوشهر در
و كمدي نشريه قمري سال 1318 در ابتدا.ننشست بيكار بوشهر
در نمونهاي آن از كه كرد منتشر را "طلوع" كاريكاتوري
.نيست دست
را "مظفري" نشريه شيرازي لبيبالملك ميرزاعليآقا با سپس
مشهد به بوشهر از.دارد اندوهباري قصه خود كه داد چاپ به
مجلس ، دوم دوره در.انداخت راه تربيت كانون و مدرسه و رفت
اداره در قمري هجري سال 1329 درشد مشهد مردم وكيل
فراوان پول اختلاس ، راه از و شد مشغول كل خزانهداري
همدست شيرازي خان اسماعيل با نان و غله كار در.اندوخت
.بست را خود بار مردم ، گرسنگي قيمت به و شد
كه داد انتشار را "جديد عصر" نشريه اول جنگ گرماگرم در
از مستقيم را جنگي خبرهاي و داشت تمايل انگلستان به
به را خود كالسكه با ميپوشيد ، شيكميگرفت سفارتخانه
با و بود بياعتنا مردم اعتقادات به ميكشيد ، مردم رخ
.ميكرد برخورد مردم با نخوت
از يكي (شمسي خرداد 1296 اول) سال 1335 رجب روز 29
پشت در را او (حسينلله گويا) مجازات كميته تفنگداران
.كشت روزنامه كار ميز
تهران در كه تحركي و معروفيت سبب به متينالسلطنه ترور
.داد تكان را تهران شيرازي ، ميرزااسماعيل از بيش داشت ،
***
و پردهپوشي به نياز پراهميت و پرمخاطره چنين كاري
انتخاب دقت با را اعضا بايدداشت گسترده مراقبت
شجاعترين ، امينترين ، از اعضا بايدميكردند
.نشد چنين عمل ، در.باشند عناصر رازدارترين و خونسردترين
دستگير و مشروطهخواهان از) ارداقي ميرزاعلياكبر نخست
بعد و عمادالكتاب سپس ،(مجلس به حمله كودتاي در شدگان
كسان شايد و حسينلله كردستاني ، زمانخان حاج چون كساني
و ريز از و يافتند راه آن نشستهاي و كميته به ديگر ،
.شدند آگاه تشكيلات درشت
براي پرتوقع و پرحرف لافزن ، غوغاطلب ، دواتگر كريم همان
يك به رسد چه ميكرد ، كفايت نشستي و گروه هر ريختن برهم
.زند دست خطير كاري به ميخواست كه زيرزميني گروه
كه كميته در فرمانفرما ميرزا عبدالحسين رخنه ديگر سوي از
به كميته در دور از را عمل ابتكار اول روز از نيست معلوم
به را كميته كرد ، نفوذ آن در بعد اندكي يا آورد دست
.ساخت مبدل شخصي حسابهاي تسويه برخي براي وسيلهاي
را كميته اعضاي نام بازار ، و كوچه مردم رفته رفته
.دانستند
زاده اكبرقاضي علي
دارد ادامه
فرازوفرودآن ودادگستري ، داوري
اسلام درتاريخ
3
معاديخواه عبدالمجيد
:توضيح
از متاسفانه محترم ، نويسنده و خوانندگان از پوزش ضمن
فرود و فراز دادگستري ، و داوري" مقاله سوم شماره اوايل
جهت بدين كه است شده بينظمي دچار آن تداوم و سير ،"آن
.ميگيريم پي سوم بخش ابتداي از را بحث شماره ، اين از
روزهاي در كه چهارم و سوم شمارههاي است ذكر شايان
اصلي سير از خارج است رسيده چاپ به چهارشنبه و سهشنبه
امروز مقاله ميبايد محترم خوانندگان و است بوده مقاله
.نمايند تلقي دوم شماره ادامه در را
مقالات گروه
***
-(ص)پيامبر ياران از - كساني شمار در سيار بن معقل نام
چون.شدهاند قضاوت عهدهدار حضرت آن سوي از كه است آمده
آن از و ابرازكرد قضاوت در لغزش از را خود نگراني او
بار ، سه (ص)خدا رسول شد ، كردن داوري نيكو رمز جوياي حضرت
:فرمود او به پيدرپي
(7).نكند آهنگ را ستم كه آنگاه تا قاضيست ، با خدا
.است زمينه همين در خاطرهاي نيز را عامر بن عقبه
در -حضورشان در كه دادند فرمان مرا (ص)پيامبر:اوميگويد
با.بنشينم داوري به -اختلافي در تن دو مراجعه جريان
(8).قضاوت و اجتهاد در خطا بودن طبيعي بر تاكيد
داوري شرايط
به -حضرت آن رهنمودهاي و قضاوت در (ص)پيامبر سيره از
ياران -سپردهاند آنان به را قضاوت مسئوليت كه كساني
آشنا زير شرح به داوري در اصلي شرط چند با (ص)خدا رسول
:شدند
صدر شرح -1
داوري كرسي بر كه است كسي صدر شرح قضاوت شرط نخستين
ماموريت از خود خاطره در (ع)علي امام.مينشيند
:ميگويند دريمن قضاوتهايشان
ميان به مرا اينك كه هستم جواني من:گفتم (ص)پيامبر به
توفيق براي دعا از پس حضرت آنميفرستيد سالمند مردمي
مبادا:كه كردند تاكيد نكته اين بر -چيز هر از پيش -من
را طرفين اظهارات كه آن از پيش تن ، دو ميان داوري در
(9)!كني قضاوت در اظهارنظري بشنوي ،
رسم و راه در بديهيات شمار در نكته اين امروز چند هر
مقامات از شماري از كه كنيم فراموش نبايد است ، داوري
ديده زمينه همين در آشكاري تخلفهاي قضايي بلندپايه
كه شدهاند يادآور ديگر خاطرهاي در (ع)علي امامميشود
و رمز و بردهام فراواني سود (ص)پيامبر رهنمود اين از
آن كه بود آن -هرچيز از پيش -قضاوت در من موفقيت راز
.كردم خود گوش آويزه را (ص)خدا رسول رهنمود
تامل به قرآن در را (ص)پيامبر داوود قضاوت داستان اگر
آيين در -صدر شرح كه ميشود روشن نيز نكته اين بنشينيم ،
اين در -ناگزير فرصت اين در.است قرآني ريشه -دادرسي
كه آنگاه آينده در.ميكنم بسنده اشارهاي به -زمينه
(ص)پيامبر ياران از شماري و(ع)علي امام قضاوت نمونههاي
همين در نكتههايي يادآوري براي فرصتي ميشوم ، يادآور را
.بود خواهد نيز زمينه
كه بود شناخته و روشن (ص)پيامبر رسم راهو در نكته اين
ميآمد ، حضرت آن نزد دعوا طرف عنوان به كه كسي ميزباني از
(10).داشتند پرهيز
عنوان به و است عصمت بلند مقام در كه شخصيتي !شگفت شگفتا
سيره در است ، اعتماد مورد جامعه در الهي وحي امانتدار
قاضي بيطرفي كه داد نبايداجازه كه ميآموزد ما به خود
-باشد (ص)خاتم پيامبر چون بيمانندي شخصيت چند هر -را
!كند مخدوش شبههاي اندك
نكته اين آموزنده دست ، اين از سندهايي كه نكنيم فراموش
به و -درواقع قاضي بودن بيطرف به كه است مهم بسيار
شبهه.كرد بسنده نبايد -نفسالامر و ثبوت مقام در اصطلاح
اين از نكتههايي آيا است زيانبار نيز قاضي نبودن بيطرف
افكار ارزش و اهميت بر تاكيدي (ص)پيامبر سيره در دست
نيز جداگانه را عمومي افكار و قضاوت بحث نيست؟ عمومي
با ;اشارههاناگزيرم به بسندهكردن از اينك.ميكنم مطرح
جمهوري در قضاوت كاستيهاي از:كه نكته اين بر تاكيد
رسم و راه در عمومي افكار نقش نشدن نهادينه ايران اسلامي
عمومي افكار نقش اوتاكيدبر شعار در.داوريست و دادرسي
عمل با شعار اين دوگانگي اصلي كاستي با نداريم كاستي
و ارزش چنان بيگانه ، كشورهاي در كه است تاسف جاي.است
جايگاه كه ;است شده گرفته جدي قضاوت در عمومي افكار نقش
.جديست راستي به -عمومي افكار نمايندگي به -منصفه هيات
منصفه هيات فلسفه و نقش قضايي دستگاه كه نيست آن وقت آيا
را انتقادصاحبنظران شنيدن و كند بررسي جدي صورت به را
بداند؟ مغتنم
ص 802 ج 5 ، همان ، -7
همان -8
همان -9
ص 804 همان ، -10
|