به رسيدگي مردمدر آبروي
ميشود؟ حفظ چگونه شكايات
براي پولي روسيه پرورشگاههاي
ندارند معلول كودكان تغذيه
به رسيدگي مردمدر آبروي
ميشود؟ حفظ چگونه شكايات
عمومي دادگاههاي قانون نارسائيهاي به نگاهي
توصيه "مكررا مقدس شرع احكام در افراد حيثيت و آبرو حفظ
و عنايت مورد نيز كشور مختلف مقررات و قوانين در و شده
فرزانه و آگاه جمهوري رئيس جائيكه تا ميباشد خاص توجه
عرض ، ":ميگويد كشور قضايي مسئولان همايش در خاتمي آقاي
و اوست جان و خون منزله به موءمن انسان يك حيثيت و آبرو
قائممقام و (1)".است بشريت همه به تعرض آن ، به تعرض
نظام كنند احساس مردم اگر":ميدارد اعلام ارشاد وزير
نميكند ، تلاش افراد آبروي حفظ جهت در اسلامي جمهوري
در (2)".شد خواهد وارد جامعه عمومي اعتماد به جدي لطمات
و شرف و اعتبار به خدشه و لطمه هرگونه مردم بيشتر نظر
مالي و جسمي صدمات از حتي خانوادهها و افراد آبروي
اين اما ميباشد ، دشوارتر آن جبران و سنگينتر وارده
پيگيري مقام در گاهي اعتبار ، و آبرو حريم و گوهرگرانبها
قانوني ، حتي و غيرقانوني و بياساس شكايتهاي به رسيدگي و
و تعرض معرض در حاكم ، قضايي نظام در نارسايي علت به
ترميم و جبران قابل آساني به كه ميگيرد قرار تهاجم
.نميباشد
شكايات و دعاوي:ميشود يادآور موضوع شدن روشنتر براي
جزايي دعاوي ديگري و حقوقي دعاوي يكي هستند نوع دو مردم
با "مستقيما مدعي يا خواهان حقوقي دعاوي در.كيفري يا
و ميكند دنبال را خود خواسته دادگاه ، به دادخواست تقديم
را هردو طرفين نشاني به كتبي اخطاريه ارسال با دادگاه
در اين بنابر مينمايد دعوت دادگاه به معين روز براي
كند پيدا ادامه نيز مدت هر كه حقوقي دعاوي به رسيدگي
خدشهاي مردم ساير نزد دعوي طرف احترام و آبرو به "عموما
صدور و خوانده شدن محكوم صورت در حتي.نميشود وارد
روشهاي كمك با ميتواند آبرومند عليه محكوم نيز اجرائيه
آشنايان و همسايگان نزديكترين كه نمايد عمل طوري قانوني
دعوي يا شكايات در اما نكنند ، پيدا آگاهي ماجرا از نيز
مجرمانه عمل ادعاي كه شخصي كنوني قضايي نظام در و كيفري
ساده كاغذ برگ يك در را خود شكايت دارد ديگر شخص عليه
بخصوص قضايي مقام و ميدهد ارائه قضايي مقام به و نوشته
يا لازم اوليه بررسي فرصت كه تهران مانند بزرگ شهرهاي در
شكوائيه مختصر بسيار ملاحظه با ندارد را شاكي از تحقيق
تحقيقات مربوطه انتظامي حوزه ميدهد دستور بلافاصله
كه عمومي دادگاههاي تشكيل از پيش.دهد انجام را مقدماتي
به ارائه از پس مردم شكايتهاي داشت وجود عمومي دادسراي
كه دادسرا قضات از يكي به "اكثرا دادسرا قضائي مقام
يادشده قاضي و ميشد ارجاع داشتند نام بازپرس يا داديار
مدارك و دلايل اگر شاكي شخص از تحقيق و دقيقتر بررسي با
شخص كتبي اخطاريه ارسال با ميدانست قبول قابل را شكايت
با نيز مواردي در و ميكرد احضار را شكايت طرف و متهم
مامور را آگاهي اداره يا محل كلانتري دقيق دستورات صدور
شكايات به رسيدگي روش اين امتياز.مينمود مقدماتي تحقيق
دلايل كه ميشد رسيدگي شكاياتي به "اولا -كه بود اين
و جرم وقوع احتمال از حاكي شاكي از تحقيق و شكايات
و كتبي اخطار با متهم "ثانيا.بود شكايت بودن قانوني
دادسرا به متهم يا مطلع بعنوان بار اولين براي محترمانه
دستورات برابر و انتظامي مامورين توسط يا ميشد دعوت
.ميآمد عمل به تحقيق او از متناسب و مشخص
حيثيت و آبرو ، به رسيدگي ترتيب اين در ميشود ملاحظه
داده تشخيص مجرم متهم اگر يعني نميشد وارد لطمه افراد
از مناسب تامين گرفتن با دادسرا قاضي دستور به ميشد
ادامه پرونده به رسيدگي آن مانند و وثيقه ضامن ، قبيل
و غيروارد كه شكايتها از بسياري در و ميكرد پيدا
پذيرش عدم به منجر اوليه مراحل همان در بود بلادليل
اجراي با اما.ميگرديد پيگرد منع قرار صدور يا شكايت
عمومي دادسراي انحلال و سال 1374 از عام دادگاههاي قانون
دادگستري شكايت ارجاع مسئول به ابتدا افراد شكايات
صدها روزانه كه بزرگ شهرهاي در و ميشود ارائه مربوطه
با واقع در يا ميشود سرازير قضايي مجتمع هر به شكايت
قاضي براي شكايت اوليه بررسي امكان و فرصت كارها تراكم
جملات و ظاهر و عنوان است كافي فقط و ندارد وجود ارجاع
داشته شباهت جزايي عناوين از يكي به شكايت برگ در مندرج
ظاهري شكل همان ملاحظه با يادشده قضايي مقام و باشد
الصاق شكايت برگ زير را قضايي مجتمع مخصوص مهر شكوائيه
حوزه به كلي دستور يك حاوي مهر اين مندرجات.ميكند
سپس مقدماتي تحقيق و طرفين احضار براي مربوطه انتظامي
به توجه با.است دادگاه به پرونده همراه طرفين اعزام
حقوقي دعاوي و عناوين خود شكايات در مردم از گروهي اينكه
حقوقي اختلافات در و مينويسند شكايت و جزايي قالب در را
و سرقت و كلاهبرداري مانند جزايي عناوين از خود ساده و
اين قانوني معني به توجه بدون آن مانند و عدواني تصرف
در متاسفانه و مينمايند استفاده فراوان بطور عناوين
روش اين از سوءاستفاده با كه هستند افرادي نيز مواردي
به نسبت را خود انتقام و كينه شكايت ، هرگونه آسان پذيرش
جملات و جزايي عناوين با شكاياتي قالب در خصومت مورد شخص
دريافت با و مينمايند تقديم مجرمانه اعمال براي مخصوص
كلانتري يا انتظامي حوزه روانه "فورا متهم تعقيب دستور
"عملا سابق دادسراي نقش ترتيب اين با حقيقت در.ميشوند
به انتظامي حوزه مسئول.ميشود واگذار انتظامي حوزه به
متهم دستوراحضار قضايي ، مجتمع امضاي و مهر روءيت محض
حوزه مامورين به آن مانند و محلي شهود از تحقيق با همراه
و وظايف بخاطر انتظامي حوزه هر درميكند صادر
در دارد وجود تجربه با افسران براي كه متعددي مسئوليتهاي
درجهداران از گاهي و وظيفه سربازان از "اكثرا موارد اين
شاكي همراه به انتظامي مامور مراجعه با.ميشود استفاده
به متاسفانه متهم ، يا شكايت طرف كار محل يا منزل به
آغاز شكايت مورد شخص احترام و آبرو هتك زمينه آساني
و انتظامي مامور آشنايان ، و همسايگان همينكه يعني ميشود
ازشهود تحقيق و متهم بعنوان نفر يك احضار حال در را شاكي
و مجرم فرد بعنوان "عموما را يادشده شخص ميبينند محل
آن جلب يا احضار براي وقتي بخصوص ميكنند تلقي خلافكار
و داد با نيزبخواهد شاكي و بگيرد صورت مكرر مراجعات شخص
و حيثيت به ترديد بدون نمايد جلب را مردم توجه فرياد
و ميشود وارد جبرانناپذيري لطمات شخص آن اجتماعي آبروي
درصورت متهمين قبيل اين مواردي ، در آنكه دردناكتر
يك انتظامي حوزه قبول مورد ضامن يا سند معرفي از ناتواني
زنداني انتظامي حوزه بازداشتگاه در نيز شب چند يا
تحقيقات با موارد از بسياري در صورتيكه در ميشوند ،
مرتكب شكايت مورد شخص ميشود معلوم دادگاه قاضي اوليه
اما است ، بوده حقوقي "مطلقا امري شاكي ادعاي يا نشده جرم
فرد يك حيثيت جزايي عناوين از نابجا استفاده با فقط
بنظر شايد.است رفته سئوال زير و مخدوش آساني به محترم
اثبات از پس ميتواند نيز آبروباخته بيگناه شخص برسد
استفاده شاكي عليه تهمت و افتراء شكايت حربه از بيگناهي
دادگستري و كلانتري در سرگرداني روز چندين خسارات و كند
علاوه جديد شكايت اين با صورتيكه در كند ، مطالبه را
و قضائي مرجع انبوه پروندههاي به ديگري پرونده براينكه
افتراء جرم اثبات "معمولا و ميشود اضافه انتظامي حوزه
نتيجه به نادري موارد در و نبوده ممكن آساني به نيز
مشكل راهحل پس;است بيحاصل نيز خسارت دعوي و ميرسد
اين با گناهكار حتي يا بيگناه مردم آبروي هم كه كجاست
انبوه سنگين بار از هم و نرود برباد رسيدگي ترتيب
بينتيجه و غيرقانوني شكايات از ناشي جزايي پروندههاي
در اصلي اشكالشود كاسته انتظامي مراجع و دادگاهها به
از دادسرا نابجاي حذف و عمومي دادگاههاي قانون نارسايي
دستاندركاران و باتجربه قضات و كلاء و.است قضايي نظام
قانون اين تصويب و پيشنهاد ابتداي از دادگستري امور
اثر ترتيب متاسفانه اما كردهاند اعلام آنرا نقائص بارها
و جنجالي محاكمه جريان در جائيكه تا نشده داده لازم
، افكار حقوقي متخصصين بر علاوه تهران شهردار پربازتاب
مسئولين و پيبرد قانون اين بارز اشكالات به نيز عمومي
را قانون تغيير و نقائص رفع وعده همزمان نيز قضائيه قوه
بنظر اما است ، نيامده در اجراء مرحله به هنوز كه دادند
تا و مردم حيثيت و آبرو صيانت براي سطور اين نگارنده
شكايات براي عمومي ، دادگاههاي قانون در اساسي تغيير زمان
اجراء و رعايت بايد زير موارد حداقل دادگستري به وارده
:شود
حوزه به ارجاع از قبل جرمها اعلام و شكايات كليه -1
و شده بررسي تجربه با قاضي يك توسط "الزاما انتظامي
.آيد بعمل مقدماتي تحقيق نيز شاكي از "لزوما
و مهم ، موارد شكايت بودن تعقيب قابل تشخيص صورت در -2
در خيانت و اختلاس و كلاهبرداري جعل ، ادعاي مانند پيچيده
و دهند ارجاع دادگاه به "مستقيما را اينها مانند و امانت
نوع برحسب روشن و مشخص دستورات صدور با را ديگر موارد
.نمايند واگذار انتظامي حوزه به شكايت
خاص ، موارد در جز نيز انتظامي حوزه توسط متهم احضار -3
محترمانه طريق به و تلفن يا كتبي اخطار با امكان حد تا
.پذيرد صورت
حفظ انتظامي ، حوزه در تجربه با افراد كمبود وجود با -4
از تحقيق براي ميكند ايجاب كشور مردم حرمت و آبرو
در آگاه افراد از فقط جزايي پروندههاي پيگيري و متهمين
دورههاي گذراندن به نياز هرچند شود استفاده قضايي امور
وارد تازه نيروهاي يا وظيفه سربازان براي ويژه آموزش
.باشد
براي بارها انتظامي حوزه جزايي پروندههاي بيشتر در -5
به شكايت طرفين همراه را پرونده شده انجام تحقيقات ارائه
دادگاه قاضي حاليكه در ميدهد ارائه مربوطه دادگاه
قبلي شده وقت تعيين پروندههاي به رسيدگي حال در "عموما
مانع بينظمي ، ايجاد بر علاوه پروندهها تداخل اين و است
رسيدگي در اخلال موجب و دادگاه دادرس حواس تمركز از
تدابير اخذ ديگر مورد دهها و موارد اين در كه ميشود
شكايات به رسيدگي نابسامان وضع به دادن خاتمه و شايسته
.ميسازد ضروري را كيفري
دادگستري وكيل شبستري صفيزاده سيدمحمدعلي
همشهري 7/4/77 روزنامه -1
همشهري 1/6/77 روزنامه -2
براي پولي روسيه پرورشگاههاي
ندارند معلول كودكان تغذيه
وضع روسيه مالي بحران:همشهري خارجي رسانههاي واحد
ساخته بدتر راحتي شهروندانش مفلوكترين از برخي ناجور
اين به را همگان توجه بشر حقوق بينالمللي گروه يك.است
.است نموده جلب مساله
نيست ، كودكان شبيه آنان صداي ان ، .ان.سي تلويزيون گزارش به
نظر به كودكان شبيه حتي و نميكنند حركت كودكان شبيه
.نميآيند
كشور اين دولت مالي بحران خاطر به روسيه پرورشگاههاي
حقوق نظارهگر موءسسه گذشته هفته.ديدهاند آسيب "شديدا
را آنها شرايط كه داد انتشار گزارشي نيويورك در بشر
.خواند غيرانساني
.است "نان سوپ" است ساله پسربچه 6 يك كه "بتالي" ناهار
را لازم كالري هيچوقت آنها":ميگويد وي پرستار
هيچوقت امادارد پروتئين به نياز بچه ايننميگيرند
".نميبيند را پروتئين
زنده هنوز آنان.نميبيند هم را والدينش هيچوقت "بتالي"
از بسياري مانندميكنند تدريس شهر مدرسه در و هستند
را "بتالي" آنان دارند ، معلول بچه كه روسي مادرهاي و پدر
بچهاي بار اين بتوانند بلكه تا سپردند ، پرورشگاه به
.باشند داشته سالم
پاسخگوي كه هستند منابعي فاقد پرورشگاهها اين حالا
شرايط شويد دور مسكو از چه هرباشد آنان اوليه نيازهاي
.ميشود بدتر
بچه هر براي روز در سنت حدود 12 مسكو در پرورشگاه يك
و نگرفته هم را مقدار آن حتي ماه اين امادارد بودجه
كه نيست بالاپوشي بچهها براياست بوده صفر بودجه
كفشي و روند بيرون ساختمان از زمستان در آن با بتوانند
.بپوشند تابستان در بتوانند كه نيست
ما:ميگويد پرورشگاه مسئول يك.هست هم غذا كمبود حالا
براي فقط مقدار اين.داريم غلات دانه و شير پودر مقداري
.بيشتر نه و است كافي روز 3
جايشان كه حالي در مينشينند خود تخت در روز تمام بچهها
سال سن 14 به بچهاي كمتر مسئولان گفته به.است تر
.است پهلو سينه مرگ اصلي علت شماره 3 پرورشگاه در.ميرسد
|