از مانده يادگار قزوين ،
...دور هزاران
;ميشود انجام آينده در
براي رايانهاي تراشههاي جاسازي
انسان بدن در بيماريها تشخيص
تهيه ايران پوشاك اطلس نخستين
ميشود
از مانده يادگار قزوين ،
...دور هزاران
ايران گردشگري جاذبههاي
;اشاره
سوي به قزوين شهر تاريخي ابنيه از گزارش تهيه براي وقتي
احوال و اوضاع اين در ميكردم فكر ميرفتيم ، شهر اين
تاريخي بناهاي و آثار دلمشغول است ممكن نفر چند كشورما ،
چين ، كشور از كننده بازديد گروه يك ديدن با اما باشند ،
زرگران چنين البته كه...شناسد زرگر زر قدر كه شدم متوجه
به براين علاوه.نيستند كم هم ما كشور در گوهرشناساني و
تاريخ به نسبت كمتر ايرانيها چرا راستي به كه افتادم فكر
اين ريشه.ميدهند اهميت خود كشور تاريخي آثار و
در كجاست؟ در بياعتنايي بگوييم بهتر يا و بيعلاقگي
نگاري وقايع در يا است؟ سوءتبليغات در است؟ رسمي آموزش
از موارد بسياري در ما كشور تاريخ آن ، طي كه است تاريخي
صالحان تا بودهاست جاعلان و شهوتران حاكمان خائنان ، آن
را گذشتگانش و را وطنش را ، خودش ايراني وقتيعالمان و
رفاه و تكنولوژي پيشرفت ، ديدن با است ممكن چطور نشناسد ،
را ساده آزمون يك اگر.نشود خودباختگي دچار ژاپني و غربي
دانشآموز پنج هر از كه ميشويم متوجه دهيم انجام
كدام به متعلق پيزا كچ برج ميدانند نفر چهار دبيرستاني
خودشان شهر مشاهير يا باستاني آثار از اگر ولي است ، كشور
متاسفانه.داشت صحيح جواب به اميد ميتوان كمتر بپرسيم ،
را ، كشورمان تاريخ عظمت و شكوه نتوانستهايم هيچگاه ما
حتي و بشناسانيم كودكانمان به شايد و بايد كه طور آن
كشورهاي.كنيم استفاده آن اقتصادي جنبه از نتوانستهايم
گردشگر جذب در سعي عظيم ، سرمايههاي صرف با متعددي
داريم ، را آمادگي اين بالفعل "تقريبا كه ما ولي ميكنند ،
براي خود امكانات از نيمي از حتي نتوانستهايم هيچگاه
بسياري تخريب امر ، اين نتيجهكنيم استفاده سياحان جلب
ترميم براي بودجه كمبود و زمان مرور اثر در اماكن از
را خود هزينههاي تنها نه قادرند كه بناهايي.آنهاست
ارزي ، ثروت آمدن بدست باعث ميتوانند بلكه كنند ، تامين
مستقل و پويا اقتصادي شكلگيري و خدمات بخش در شغل ايجاد
.باشند نيز نفت از
همكاريسازمان و همت وبا حيدري محرم اينگزارشتوسط
گرامي خوانندگان تقديم كه است شده تهيه فرهنگي ميراث
.ميشود
.است شده شناخته كسي كمتر براي قزوين ، شهر بودن باستاني
مسير در گرفتن قرار دليل به را قزوين شهر مردم ، اغلب
قطب يك به شدن تبديل يا و كشور غرب شمال و شمال نواحي
ولي ;ميدانند جمعيت اسكان محل اخير ، دهه چند در صنعتي
ساله هزار چند تاريخي از شهر اين عموم ، تصور برخلاف
به 7 مربوط آثار سگزآباد ، و قزوين دشت در.است برخوردار
كارشناس اصغري احمد.است آمده دست به قبل سال هزار الي 8
قوم:ميگويد شهر اين قدمت مورد در موزهها و آثار معرفي
قزوين ، در پراكنده اقوام اولين از كه كاسيسو يا كاسيسي
به دولتي بودند ، گيلان از بخشي و كردستان لرستان ، زنجان ،
كه قسوين را قزوين عرب ، مورخيندادند تشكيل كاسپين نام
عنوان به خزر درياي از و كردهاند ذكر هست ، كاسپين معرب
.كردهاند ياد نيز بحرالقزوين
يعني 200 ساساني شاپور زمان در قزوين:ميدهد ادامه وي
جنگهاي در كه ساساني شاپور.شد ايجاد اسلام از قبل سال
عقبنشيني قزوين اطراف كوههاي به ميخورد ، شكست متعدد
اياز ماه در قوا تجديد از پس.گرفت پناه دژي در و كرد
شهري پيروزي اين شكرانه به و شد پيروز جنگي طي (خرداد)
شاد اسلام ، از قبل تا و گرفت نام شاپور شاذ كه ساخت
سوم ، يزدگرد زمان درميشد گفته نيز شاپوران و شاپور
فتح را شهر اين وقاص ، ابي سعدبن سرداران از عازب براءبن
در شهر ، اين از هارونالرشيد عبور زمان تا قزوين.كرد
مدينه كهن ، شهر شامل مجزا قسمت سه به خراسان ، به سفر راه
دستور به كه ميشد تقسيم مباركيه مدينه و موسي
حصار اين و كشيدند شهر سه اين دور به حصاري هارونالرشيد
پايان به بوقا موسيبن دستور به الرشيد هارون مرگ از پس
در قزوين مورخين ، نوشته به شد ، گفته آنچه بر علاوهرسيد
زيبايي و شكوفايي دوره و بوده ايران پايتخت صفويه دوره
روابط تاريخ كتاب در.است صفويان دوره با مقارن شهر ، اين
جهاني جنگ پايان تا صفويه دوره ابتداي از ايران خارجي
اسماعيل شاه زمان در طهماسب ، شاه از قبل:است آمده دوم ،
مرزهاي به تبريز نزديكي ولي بود ، تبريز كشور پايتخت اول ،
شاه عثماني ، و ايران دايمي جنگهاي و عثماني امپراتوري
.كند منتقل قزوين به را پايتخت تا كرد وادار را طهماسب
منجر داخلي ، كشمكشهاي و طهماسب از بعد شاهان بيلياقتي
امپراتوري توسط بسياري شهرهاي و ايالات رفتن دست از به
بازهم پايتخت عباس ، شاه زمان در كه طوري به شد ، عثماني
نتيجه در و نداشت عثماني امپراتوري مرز با چنداني فاصله
.اصفهان به قزوين از بار اين و شد منتقل هم باز پايتخت
لحاظ از شهر اين قزوين ، پايتختي سال چهل از بيش طول در
زيبايي ابنيه و آثار و شد شكوفا هنري و معماري اقتصادي
از مانده بجا بناهاي جمله از.گذاشت يادگار به خود از
بنا اين.است چهلستون كاخ فرنگي كلاه عمارت دوره ، اين
باغ ، 14 شامل 23 سلطنتي مجموعه يك از بجامانده بناي تنها
با مهمانخانهاي و دولتي كاخ و باغ خصوصي ، 8 باغ و كاخ
طبقه ، دو است بنايي كه است سعادتآباد بهنام اتاق 250
با سكويي برروي كه زرنگار نقاشيهاي با ايواني چهار
باغي ميان در كاخ اصلي خيابانهاي تقاطع در مناسب ارتفاع
ايواني چهار محل اينكه به توجه با.بود شده بنا انگيز دل
تابستاني كوشك يك عنوان به "احتمالا بوده ، درب بدون و
ستونهاي اول ، درطبقه.است ميگرفته قرار استفاده مورد
زيباي تالار پنجره ميكند120 توجه جلب آجر از استوانهاي
گردش غلاماست گردش غلام داراي بنا و ميكند روشن را آن
بيروني قسمت و دروني قسمت ميان حايل است پلكاني يا دالان
بالا به كه غلاماني پلكان بودن مدور به توجه با.عمارت
محلهاي در كه شخصي حول واقع در ميرفتند عمارت پايين يا
.ميگشتند بودند ، ايستاده گردش غلام توقف
دو است ، كرده طي را دوره سه معماري و نقاشي لحاظ از بنا
از.قاجاريه زمان در سوم دوره و صفويه زمان در دوره
ديوار.بناست ايوان كاري كاشي قاجاريه ، دوره الحاقات
از مانده باقي نمونههاي تنها بنا ، اين تصويري نگارههاي
اطاقهاي بنا ، داخل تزئينات جمله از.است صفويه دوره
با زيبا نقاشيهاي و چشمه سه و چشمه پنج ارسيهاي كوشوار ،
به تكنيكهاي از چيني لايه تكنيك.است شكار و بزم مضامين
كه تكنيك اين اجراي شيوه.بناست اين تزئينات در رفته كار
برجسته گل صورت به آن نمونه و بوده رايج صفوي دوره در
كه بوده ترتيب بدين ميخورد ، چشم به مكان اين در طلايي
و گل از خاصي بست با را طلا ورق طرح ، كردن پياده از پس
.ميچسباندند طرح برروي مخصوص چسب
ثبت به وقت هنر و فرهنگ اداره توسط سال 1336 در بنا اين
اين مرمت مرحله آخرين بازسازي ، مرحله چند از پس و رسيد
به ترميم كار درصد تاكنون 80 و شد آغاز سال 1372 از بنا
مرمت ، مختلف دورههاي در كارشناساناست رسيده پايان
افراد تجمع دما ، و رطوبت مانند جوي عوامل زمان ، مرور
به پايتخت انتقال از پس بنا ماندن متروك هنگام به ولگرد
ولگرد افراد.دانستهاند بنا تخريب عوامل از را اصفهان
اجزاي برروي دوده لايه يك الحاق باعث آتش كردن روشن با
سالهاي در تخريبي هيچ عمومي ، تصور برخلاف و شدند بنا
اصليترين معتقدند كارشناسان.است نگرفته صورت انقلاب
.است شدن تيشهاي اصطلاح به و بعدي لايههاي الحاق آسيب ،
قرار براي مناسبتري بستر جديد لايه اينكه براي واقع در
شده كاري كنده تيشه بوسيله قبلي لايه كند ، پيدا گرفتن
عدم نگارهها ، ديوار ترميم هنگام توجه جالب نكات از.است
بدن اعضاي ديگر و ابرو ، چشم صورت ، قسمتهاي ترميم
بيان به نگاره ديوار كه هنگامي همچنين.است ديوارنگاره
هر در آنكه مگر نميگيرد ، انجام ترميم بپردازد ، احساسي
.دهد قرار تاييد مورد را اصلي نقش صراحت با سندي مورد دو
و رنگ گرفتن روشنتر درجه يك با قسمتها ساير در ترميم
شده ترميم نقاط با را اصلاش بدنه ، به زبر بافت دادن
.ميكند متمايز
گل نقشهاي مجموعه ، اين ديدني اشياي و نقشها ديگر از
شيراز ، و قزوين چوب روي نقاشي فلزي ، ميخهاي گل با گلداني
.است حمام سنگهاي و قبر سنگ صفويه ، دوره به مربوط درهاي
به مربوط قلمكار پارچه و قلمزني اشياي عروس ، تخت همچنين
.است مجموعه اين ديدني وسايل از نيز قاجاريه دوره
با مرتبط و مانده بجا بناهاي جمله از عاليقاپو در سر
كاخ ورودي درب از 7 يكي عاليقاپو.است فرنگي كلاه عمارت
توسط "احتمالا بنا اين.است مانده باقي درب تنها و شاهي
معروف خطاط از آن كتيبه ولي شده ، ساخته طهماست شاه
جنوب در عاليقاپو.است عباس شاه زمان در عباسي عليرضا
از.است كاري كاشي تزئينات داراي و داشته قرار شاهي كاخ
علاوه اصفهان ، با قزوين معماري در موجود شباهتهاي جمله
باغ چهار شباهت اصفهان ، بهشت هشت كاخ با چهلستون كاخ بر
در سر راستاي در سپه دولتي ويژه خيابان با اصفهان
.است بوده نيز عاليقاپو
حيدري محرم *
;ميشود انجام آينده در
براي رايانهاي تراشههاي جاسازي
انسان بدن در بيماريها تشخيص
در انگليس در پيشتاز استاد چند:خارجي رسانههاي واحد
علم آينده:ميگويند دادهاند ، انتشار "اخيرا كه كتابي
-علمي داستانهاي و علمي حقايق از مخلوطي ميتواند پزشكي
توانست خواهند پزشكان آينده سال پنجاه ظرف.باشد تخيلي
با مرتبط تلويزيوني صفحه يا "مانيتور" صفحه به نگاه با
آن در.دهند تشخيص را بيماريها فوريت به رايانه ، يك
روي را خود بيماري عوارض توانست خواهيم ما زمان ،
.ببينيم "اينترنت"
انسان بدن ميرسد نظر به سي ، .بي.بي تلويزيون گزارش به
اضافه آن به كمبودها اين آينده در.باشد كمبودهايي داراي
(Computer Chips) رايانه تراشههاي مثال براي.شد خواهد
بدون كه را كارهايي تا افزود خواهند انسان بدن به را
كه گزارش يك در اين از پيش)دهند انجام نيست ، ممكن آنها
از يكي در استادي كه آورديم شد ، منتشر همشهري در
قرار خود بازوي در را رايانهاي تراشه انگليس دانشگاههاي
.ميكنند رديابي را وي دانشگاه رايانههاي و است داده
اين به بلندگو يك ساختمان ، يك به ورود هنگام مثال براي
(.ميگويد خوشامد استاد
جاسازي ما بدن در ميتوانند را تراشههايي آينده ، در
نشان را خون چربي و "كلسترول" سطح يا فشارخون كه كنند
برخي (Huge Scanners) "عظيم نظارهگرهاي" امروزه.دهند
"دستي نظارهگرهاي" آينده در.ميدهند تشخيص را بيماريها
ميگيرند ، جاي دست در كه (Hand- held Scanners)
براي.داد خواهند تشخيص را وسيعتر طيف در اختلالاتي
را اختلالات اين ميتوان خون ، جريان نظاره با مثال
مغز نظاره در من تخصص":ميگويد كارشناس يك.كرد رديابي
عقب و مغز معلوليت كه است اين منظور.است زودرس نوزادان
اين.كنيم جلوگيري آن از و مطالعه را كودكان افتادگي
سينه در كوچك غدههاي رديابي براي ميتوانند تراشهها
اطراف در خون جريان ميزان زيرا.باشند داشته كاربرد
براي را تراشهها ميتوان يا و مييابد ، افزايش غدهها
حتي ".برد كار به پا در خون جريان و خون عرضه ميزان
ميكنند جنين سقط ناخواسته كه زناني براي ميتوان
را جنينهايي ميتوان و ساخت مصنوعي هاي(رحم)زهدانها
.شوند قرنطينه بيماريها هجوم برابر در كه داد پرورش
اين.نيست كسي متوجه خطري هيچ":ميگويد كارشناس يك
زمان حالا و بوده دانشمندان بحث مورد گذشته در موضوعات
".گيرد قرار بحث مورد مردم عموم براي كه است رسيده فرا آن
.نيستند خوبي پيشگويان دانشمندان كه است داده نشان تاريخ
آب از درست وقت هيچ شايد گفتهاند كه چيزهايي برخي
به سفر" نام به فضايي فيلمهاي از يكي در اما.درنيايد
كه بود شده پيشبيني نظارهگري ،(Star Trek) "ستارگان
.ميداد تشخيص را بيماريها
تهيه ايران پوشاك اطلس نخستين
ميشود
پوشاك معرفي و بررسي منظور به ايران پوشاك اطلس نخستين
تحقيقي كار اين در.ميشود تهيه ايران مختلف مناطق سنتي
ميراث سازمان مردمشناسي پژوهشكده در سال 1374 از كه
در ايران اخير سال سنتي 50 پوشاك است ، شده آغاز فرهنگي
گزارش به.ميشوند معرفي پاپوش و تنپوش سرپوش ، بخش سه
بخش هماكنون كشور ، فرهنگي ميراث سازمان عمومي روابط
در روستا و شهر در 564 گرفته صورت بررسيهاي از پس سرپوش
.است رسيده پايان به كشور استان 27
همچون عمده شاخص پنج براساس مردان و زنان سرپوشهاي
اقوام معيشت ، نحوه روستايي ، و شهري منطقه اقليمي ، شرايط
.شدهاند ارزيابي مذهب و
روسري ، كلاه ، انواع در زنان سرپوشهاي بررسي ، اين در
زيرروسري ، روروسري ، پيشانيبند ، سربند ، چادر ، رخپوش ،
انواع در مردان سرپوشهاي نيز و روسري كلاه و گيسوپوش
پيشانيبند و زيركلاه دستمال عگال ، و چفيه سربند ، كلاه ،
.شدهاند معرفي
|