|
|
سفرهاي يا يغما ، خوان ;دريا
فرداها؟ براي دريايي زيست محيط آلودگي بر درآمدي قراگوزلو محمد دكتر جوامنه تستخر و طريا لحما سخرالبحرلتاكلوامنه وهوالذي فضله من لتبتغوا و فيه مواخر الفلك تري و تلبسونها حليه تشكرون لعلكم و از تا كرد مسخر شما براي را دريا كه است خدايي او هم و مانند آن زيورهاي از و كنيد تغذيه آن حلال ماهيان گوشت را تن و كرده استخراج سنجابش و خز و مرجان و در از سفر و تجارت به تا برانيد آن در كشتيها و بياراييد (1).آريد بجاي خدا شكر كه باشد.طلبيد روزي خدا فضل آيه 14 نحل ، سوره *** براي اخير ، دهه چند محيطي زيست حوادث و فجايع بازنمود نميدانند نيز را خود همسايه روستاي نام حتي كه كساني -زمين كره جز به بشر ، كه بزند دامن را شبهه اين است ممكن ديگري راحت زيستگاه -است برخاسته آن انهدام به شتابان كه اين از غير تعبيري به و !دارد سراغ نزديكيها همين در در ناسرودهاي منظومه -حافظ قول به -"ديرخرابآباد" كه چندان است ، كرده ذخيره خود براي شمسي منظومه فراسوي و شده صادر رويايي ، پرواز اين بليتهاي اينك پنداري سفر اين كردن عملي براي لايتناهي سفينه آن كه است عنقريب -اتمي انفجارهاي از -سوخته صحراي از گوشهاي در هپروتي ، اعماق در يا و حلبچه و هيروشيما خرابههاي يا ;نوادا روزي اگرباطل خيال زهي !!آيد فرود اقيانوسها گندابهاي ديروز انسان زده عصيان و لغزنده زندگي نوح ، كشتي معجزه ساحل به و داد نجات خباثت و گناه توفانهاي شر از را جهل از چنبرهاي چنان در بشر امروز ، عوض در رساند ، سلامت دست به خود كه است ، آمده گرفتار گسيخته عنان تكنولوژي و راه و راكاشته عصيان و اسراف توفانهاي بذر خود ، خويشتن !است نموده مسدود و باريك و زده شخم را سفينتالنجاتها ذهن از مريخگزيني ، يا ماهنشيني شيرين روياي ديگر امروز نيست لازماست پريده هيجانزده انسان خوابآلود و گيج صورتالارض D.H.P داراي فيالمثل يا بداند ، نجوم كسي كه باور كسي آنكه براي.نميخواهد هم نبوغ !!باشد سوربون از است ، كافي فقط است ، بشر فعلي زيستگاه يگانه زمين كه كند ، يا و بنشيند ، دبيرستاني نوجواني با كوتاه گفتگويي به با را پرنده بشقابهاي كاسه و مريخي افسانههاي سبوي !همين.بشكند متوسطه جغرافياي جزوه يك تلنگر و ;نهر يك آب آلودگي يا ;نهال يك قطع شرمساري ديگر آنگاه گمنام روستاي يك باغهاي كوچه ماهيهاي بچه رساندن قتل به -خاكي آبي ، كره بله ، همين.برد نخواهد خاطر از هرگز نيز را -شده مشهور زمين كره به آبي پوشش درصد وجود 71 با كه است كسي چه اينكه.است بشر زيستگاه تنها و آخرين اولين ، جابجايي و اسكان امكان كمترين شمسي منظومه در نداند كه هم ديگر ستارگان و ندارد وجود ديگر سياره به سياره يك از كه چرااست غيرممكن آنها به دسترسي كه دورند قدري به آلفاقنطورس ، ستاره شمسي ، منظومه به ستاره نزديكترين ما از كيلومتر ميليارد يعني 43000 نوري سال به 3/4 نزديك -نيست محال محال ، فرض كه -كنيم فرض اگر حتيدارد فاصله بدانيم ، ممكن و متصور را انرژي از منابعي ترتيب بدين و فرض به -درآورد حركت به را ما نور سرعت برابر ده تا كه آن به ما شد و آمد هم باز -نسبيتي محدوديت گرفتن ناديده يك از بيش ،(زمين مانند باشد مسكوني كه فرض به) ستاره حق انساني آگاه وجدان آيا بدينسان.كشيد خواهد طول قرن تنها ويراني به شتابان چنين چرا كه بپرسد خود از ندارد است؟ بسته كمر خود امن خانه آب و انسان آباداني كنارش در بود ، آبي چشمه و نهري كجا هر ديرباز از سرنوشت پس.است داشته وجود انساني و پرندهاي زندگي و و همسان و پيوسته هم به آب و ماهي بسان آب ، و انسان بسيار تاكيد آب پاكي عنصر بر باستان ايران در.است هنباز يا خزر درياي) فراخكرت درياي از اوستا در و است رفته آبها ، ايزد آناهيتا ، .است شده ياد بارها (2)(فارس خليج در بود ، زرتشت از پيش ايرانيان بزرگ ايزدان از يكي كه مهر مرتبه در مقامي و ميگيرد قرار ستايش مورد سخت اوستا و است پاك زرتشت آيين در آب.ميكند احراز مزدا اهورا و از زرتشت اوستا ، از جاهايي در.بماند باقي پاك بايد آبي از مالامال را نهرها كه ميكند درخواست مزدا اهورا ميگويد نيز خويش پيروان به و نمايد اسبي شانه سترگي به .است شريعت خلاف باشد كه هرگونه به آب كردن آلوده كه به آيتي جستار اين سرآغاز در آنچنانكه -نيز كريم قرآن در و ارزش درباره بسياري آيات -شد نقل سخن وتبرك شهادت انسان صحيح استفاده چگونگي و ;آبزيان و دريا آب ، اهميت كه است ، آمده اقتصادي ، مهم منبع يك عنوان به آنها ، از فارس ، خليج" جستار درآمد در آيات اين از بخشي به نگارنده .است كرده اشاره "است فارس خليج حياتي بزرگ خطر يك آبها ، آلودگي است ، گرفته فرا آب را حيات كره درصد از 70 بيش كه آنجا از !بناميم "آب كره" را خود زيستگاه اگر نيست بيراه پر و رايگان الهي ، موهبتي بصورت كه آب كثرت همين فيالواقع در كه است گرديده سبب شده ، نهاده انسان اختيار در فراوان قابل نكته.نگيرد صورت لازم دقت آن پاكي حفظ و مراقبت شدن محروم و آبها آلودگي پيامدهاي -حياتي البته و -توجه تاملي.است ارزشمند و غني بسيار غذايي منبع يك از انسان ممكن كه -مهم چندان نه ظاهر به و -دردناك حادثه چند در شود ، تكرار كرات به دنيا جاي هر در لحظه هر است .ميزند كنار و ميكند راباز فاجعه از لايههايي تخليه علت به ايران ، شمال در 1352-سالهاي 53 حدود در سيانور ، زياد مقادير حاوي كه -فلزات آبكاري كارخانه پساب "تقريبا بود ، سنگين فلزات از ديگر بعضي و روي و مس كرم ، .شدند تلف ماهي ميليون دو زبالههاي فاضلاب نفوذ نتيجه در سال 1361 ، حدود در احشامي از توجهي قابل تعداد !رودخانه در تهران شهرداري .رفتند بين بودند ، از نوشيده آب اين از كه نفتي و اسيدي مواد ورود اثر بر ماهي هزار يكصد از بيش .شدند تلف تيره ، رودخانه آلودگي و دورود سيمان كارخانه .كيهان 23/5/1363 به منتهي رودخانههاي آب آلودگي اثر بر ماهي هزاران .كيهان 31/3/1365.شدند تلف انزلي تالاب پرورشي قزلآلاي ماهي ميليون سه بر بالغ مهرماه 1361 در نگهداري آن در ماهيها كه نهرهايي به فاضلاب رسوخ سبب به .مهر 1361 اطلاعات 7.رفتند بين از ميشدند ، بر قائمشهر سياهرود رودخانه آبزيان و ماهي قطعه هزاران دچار رودخانه به حشا كارخانههاي صنعتي فاضلاب ورود اثر .بهمن 1365 ابرار 14.شدند مسموميت رفتن پايين ;مياندوآب رود زرينه در ماهي هزار صدها مرگ شدن تلف علل مياندوآب ، قند كارخانه فاضلاب ورود و آب سطح با خاموش فاجعه اين از مطبوعات.است شده اعلام ماهيها گريه ماهيها سوگ در كسي و كردند ياد "تلخ قند" عنوان .آذر 1375 همشهري 21 !!نكرد نگراني ابراز با -اقتصاددان-Rene Dumont دومن رنه آبزيان حيات افتادن خطر به و آبها آلودگي از فوقالعاده :مينويسد باخبر ما بيآنكه سرآيد به كه نيست روزي ديگر اكنون" كه شده ديده مرده ماهي هزاران رودخانه فلان در كه شويم متعفن را فضا و آمدهاند آب روي كرده باد شكم با سال 1818 به كه من بزرگ پدر م سال 1850 حوالي.ساختهاند داشت ، كشاورزي كار سدان شهر نزديكيهاي و بود يافته تولد گيرد ، خدمت به را كشاورزي كارگر يك بود خواسته كه هنگامي سه از بيش هفته هر كه بود اين شرايطش از يكي كارگر اين در روزگار آن در زيرا !ندهند آزاد ماهي خوراك او به روز روخانهها در اندازهاي به آزاد ماهي سال فصول از برخي بهاي امروز.نبود آن خوردن داوطلب كسي ديگر كه بود زياد اين كه باشيد داشته توجه و بگيريد نظر در را آزاد ماهي به دورست ژان.است آن يابنده افزايش كميابي معلول گراني صيد ديگر سال سه تا هماكنون از اگر:ميگفت سال 1971 ممنوع ساحل از دور فواصل در را اطلس اقيانوس آزاد ماهي باقي صيد براي آزادي ماهي اقيانوس اين در ديگر نكنند "...ماند نخواهد دارد ادامه |
|