مسئله ديروز ، تجربه شوراها ،
امروز
نوعي براي كه است اجتماعي مديريت شكلهاي از يكي شورا
ابداع حكومتكنندگان كار بر شوندگان حكومت مستمر نظارت
اين از قبل چند هر آن از صورتهايي و مشورت مفهوم.شد
حكومت از شكلهايي عنوان به اما داشت وجود نظريه
جريان ، اين از پيش.شد پيشنهاد قرن 19 در دموكراتيك
جوار در كه بودند مشورتي ارگانهاي بيشتر شوراها
.بود مختلف سازمانهاي
جهت در ناگزير به قدرت سازمان ، هر در كه بود اين ادعا
از كه آنان و مييابد سوق معدودي "نسبتا دستهاي در تمركز
حفظ را آن بود خواهند مايل ميشوند بهرهمند قدرت اين
در كه را منابعي همگي رو اين از دهند ، گسترش و كنند
سلطه با كه ستيزهاي هرگونه رفع براي هست ، اختيارشان
نظريه با اما.گرفت خواهند كار به آيد عمل به آنان
ندارد وجود ترديدي هيچ.گراييد سستي به تفكر اين شوراها
قدرت از معيني درجه واگذاري متضمن بايد سازمان هرگونه كه
به احتمال ، بيشترين به قدرت ، اين و باشد افراد برخي به
بيشتر ، انگيزه بيشتر ، ارزش كه گرفت خواهد تعلق افرادي
داشته سايرين از بيشتر بلندپروازي يا قويتر هدف و عزم
برابر طور به فعاليت به ، تمايل افراد ميان در.باشند
كه افرادي كه است محتمل "كاملا اين و است نشده توزيع
خوشايند را قدرت آن اعمال است ، گرفته تعلق آنان به قدرت
قدرت آن به كه برآيند صدد در بنابراين و يابند مطلوب و
پيدا هم خوبي بسيار دلايل خود كار اين براي و بچسبند
افرادي ميتوان آيا كه است اين واقعي مسالهكرد خواهند
كرد كنترل گونهاي به است شده واگذار آنان به قدرت كه را
اليگارشي يك باشند نداشته اجازه كه گذاشت فشار در و
مسئله فقط آنرا كه نيست سادگي اين به موضوع آورند؟ بوجود
كنيم ، تلقي قدرت اعمال نحوه بر حاكم مقررات و قوانين
پيدا ميتوان هميشه را مقررات و قوانين فرار راه زيرا
اخلاقي و سياسي اجتماعي ، اقتصادي ، بافت مهمتر بسياركرد
جوامعي در.ميشود اعمال آن متن در قدرت كه است جامعهاي
روزانه زندگي ذاتي جزء قبيل هر از گسترده نابرابريهاي كه
شكلهاي قدرت كه است اجتنابناپذير ميدهند ، تشكيل را
شعارهاي صداي بگيرد ، خود به اليگارشيك و متمركز
بر كه رسمياي تشريفات يا بلند قدر هر هم دموكراتيك
باشد ، كامل و استاندارد قدر هر ميگذارد سرپوش واقعيت
بر تمايل و استعداد اما.ندارد قضيه اين در تاثيري
و مساعد شرايط وجود فرض به و نيست ثابتي عامل فعاليت
و توسعه نحوي به ميتواند تمايل و استعداد اين مطلوب ،
شرف در شرايط برابري نظام يك كه جوامعي در.يابد رواج
خود ، دموكراتيك حقوق به "عميقا شهروندان و است شدن ايجاد
يافتهاند ، خودآگاهي موءثر و داوطلبانه مشاركت حق جمله از
كه ندارد وجود دليلي ديگر كنيم فكر كه است واقعبينانه
اين ، وجود با.شود تبديل اليگارشيك حكومت به "حتما رهبري
با اما.آورد خواهد دوام درازي مدت اليگارشي به گرايش
(1).برد بين از آنرا و كرد مقابله ميتوان گرايش اين
كه است شده طراحي صورتي به شوراها بافت جهت همين به
نظر در آن مورد در موءلفه سه.شود ايجاد تمركز حداقل
:است شده گرفته
;انتخاب خط (1
;نظارت خط (2
;مسئوليت خط (3
خود نمايندههاي افراد و ميگيرد صورت پائين از انتخاب
انتخاب را ارگاني هر هركسميفرستند بالاتر شوراي به را
آن متعاقب و دارد هم را آن عزل حق طبيعي طور به ميكند ،
بنياد اين.سازد مشخص را خود منتخبين وظايف شرح است موظف
شوراهاي و شود شروع پائين از هم نظارت كه ميكند ايجاب
حق داشتن با و كنند نظارت بالايي شوراهاي بر پائينتر
ولي.كنند جلوگيري برتر شوراهاي انحراف از عزل و انتخاب
.است برعكس مسئوليت خط
است بالا به پائين از نظارت و انتخاب شورا فلسفه در يعني
اين كه ، صورت بدين است ، پائين به بالا از مسئوليت و
و اختيارات و وظايف قبال در كه هستند بالاتر شوراهاي
.باشند پاسخگو بايد زيرين شوراهاي قبال در خود قدرت
هر به و شورايي هر در كه هستند پارامترهايي "دقيقا اينها
.شود گرفته نظر در بايد نامي
آن اجراي و شوراها از بحث كه است چندي اوصاف ، اين با حال
با را "شوراها" كه است مصمم جمهور رئيس.است گرفته بالا
بدان (يكصدوششم تا يكصد اصل) اساسي قانون در كه وصف همان
حداقل را خود سياسي توسعه برنامه و كند اجرا شده ، اشاره
بحث.است كرده متمركز عظيم پروژه اين روي ماه چند اين در
و كنوني جامعه در آن جايگاه بررسي و شوراها مورد در
كه است كاري سياسي پيشينه به پرداختن بدون كشورمان آينده
حركتهاي گوشه گوشه در آنرا تلخ تجربه ايرانيان ما حداقل
.چشيدهايم اجتماعيمان
و تيمور مغولها ، .ماست گذشته تاريخ پسمانده "استبداد"
كوچنده چادرنشين و صحراگرد قبايل ديگر پي در پي يورشهاي
شهرها ، كردن ويران با گرفت ، صورت ايران به آنها از پس كه
ويران صنايع ، و حرف بردن ميان از آنها ، سكنه عام قتل
ايران آبياري منظم شبكه بردن ميان از و روستاها كردن
با.ساختند وارد جامعه مولد نيروهاي به سنگيني ضربه
روزگار ، آن صنعت و كشاورزي اقتصاد انحطاط و پسرفت
بوجود آنها براساس كه هم مدني روابط و اجتماعي بنيادهاي
نه خود ويرانگر ، و مهاجم قبايل اين.رفت بين از بود آمده
آشنايي صنايع و حرف با نه و ميكردند منظم كشاورزي
ابتداييترين كه را شباني و دامداري حتي آنان.داشتند
مطلوبي و منظم صورت به نيز است بشر اقتصادي فعاليت شكل
زندگي گسترش زمينه وسيعي بطور نتيجه در.نميدادند صورت
ايران به كوچنده طوايف شدن سرازير و عشايري و ايلياتي
ميان از منظم ، كشاورزي و صنايع ضعف يا فقدان.شد فراهم
وسيله كه -آنها به وابسته مدني و اجتماعي نهادهاي رفتن
استبدادي حكومتهاي با ملوكالطوايفي جامعه وجود ابراز
ظهور با كه هم قرن سه از پس.بود آن تحفه تنها -بود
آمد ، بوجود ايران سياسي نظام در تمركزي صفويه و قزلباشان
"مطلقه استبداد" و ملوكالطوايفي بافت بر نظام اين هم باز
چنين يك سوغات و سياسي روبناي مطلقه استبداد.بود متكي
(2).است اجتماعي -اقتصادي ساختار
چهارچوب از خارج حتي شورا تاريخچه از ماصحبت درجامعهء
رگههايي حال اين با.نمينماياند جدي چندان آن ، فلسفي
كه مقاماتي به تصميمگيري صلاحيت دادن) تمركز عدم از
تاريخ بيكران از گوشههايي در (هستند مركزي قوه از مستقل
تنفيذ همين كه شد متذكر بايدميشود ديده ما سياسي
اقتدار سكوهاي از قدرت بيشتر هرچه اعمال براي نيز اختيار
در دخالت اجازه مردم به آنكه براي نه ميگرفت صورت
.بدهند اجرا و تصميمگيري
قبل دوره سه در را ايران اداري سيستم در تمركز عدم بحث
مورد انقلاب 1357 از بعد و مشروطيت از بعد مشروطيت ، از
.ميدهيم قرار بررسي
مشروطيت از قبل -الف
اداري تمركز و مركزيت مشروطيت از پيش تا كشور اداره سبك
امپراطوري داريوش.داشت مركزيت سياست هخامنشي دولت.بود
و تقسيم ساتراپي بهنام بزرگ ايالت به 20 را خود عظيم
با ساتراپها.نمود تعيين ساتراپ نام به حاكمي يك هر براي
.ميكردند وظيفه انجام او دستور طبق و منصوب پادشاه نظر
قدرت حكام و پاشيده هم از دولت مركزيت اشكانيان زمان در
مورخين از بعضي جهت همين به.كردند پيدا فوقالعادهاي
.ناميدهاند قديم ايران ملوكالطوايفي دوره را دوره اين
آمد بوجود شديدي "نسبتا مركزيت "مجددا ساسانيان دوره در
در مامورين و يافت بسط كشور درسراسر مركزي دولت نفوذ و
وظيفه انجام مركز نظر و دستور طبق كشور نقاط اقصي
.ميكردند
از قوا تمام "اصولا.داشت كافي تمركز نيز اسلامي دولت
نصب و عزل او طرف از همواره حكام و ميشد ناشي خليفه شخص
رو كه نپائيد ديري عرب اسلامي دولت قدرت ولي ميگرديدند
و گسيخت هم از دولت مركزيت شيرازه و نهاد ضعف به
.گرديد تقسيم متعددي و مستقل كشورهاي به اسلامي امپراطوري
دولتهاي و سلجوقيان بوسيله كه هم مختصري مركزيت "بعدا
.رفت بين از تيمور و چنگيز حمله با بود آمده بوجود بعد
كشور سراسر در ملي دولت و مركزيت بعد به صفويه دوره از
"غالبا دورهها اين تمركز كه دانست بايد ولي.يافت توسعه
مركز تابع مامورين تمام "رسما چه اگر.بود صوري و ظاهري
خود و نمينهادند وقعي مركز اوامر به "عملا ولي بودند
صاحب ولايات امراي و حكمرانان زيرا بودند مايشاء فعال
و جان حقيقت در و بودند فوقالعاده امتيازات و اختيارات
(3).ميشد سپرده آنها دست به مردم مال
روشنفكري حركتهاي شروع شاه ناصرالدين زمامداري اواسط در
محلي ، مجلس ولايات برخي در.است آن به وابسته نهادهاي و
سلف واقع در كه دادند تشكيل شهرنشينان و معتمدان از مركب
عصر به بعد سال پانزده كه هستند "ولايتي تنظيمات مجلس"
(4).آمد بوجود ايران سراسر در سپهسالار ميرزاحسينخان
مجلس قانون سپهسالار ميرزاحسينخان صدارت زمان در
شوراي.شد ريخته "حكومت شوراي مجلس" گرده روي تنظيمات
و علما و گرديد برپا ولايات برخي در ق -ه در 1288 حكومت
ايجاد.داشتند شركت آن در محل دفتر اهل و اشراف و اعيان
.بود ميرزاحسينخان صدارت كارهاي اولين از حكومت شوراي
و چهل در تنظيمات مجلس قانونبود آزمايش نقشه واقع در
بدان "حكام تكاليف" در هم جداگانهاي فصل كه ماده هفت
قانون ، .درآمد اجرا مرحله به ق-ه در 1291 افزودند
صلاحيت داشته ، مقرر ولايات در را تنظيمات مجلس ايجاد
كرده مشخص را حكام اختيار حد نموده ، معين روشني به آنرا
در دولتي ادارههاي روءساي از بود مركب تنظيمات مجلس.است
مستوفي":از ميشد تشكيل يعني.حاكم شخص منهاي ولايت هر
امين ديوانخانه ، امين جنگ ، وزارت مامور سررشتهدار ، يا
."منشي و تجارت امين اوقاف ، و وظايف
راه مجلس آن به حاكم شخص و نبود رئيس را تنظيمات مجلس
.گرداند تحميل مجلس هيات به را خود راي نتواند تا نداشت
روزه پانزده گزارش بايستي.داشت مهمي مسئوليت منشي اما
تهران به و برساند مجلس اجزاي مهر وبه بنويسد را مجلس
رواج و آبادي براي كه بصيرتي بايد آن بر علاوه.بفرستد
و سد بستن قبيل از نمود ، حاصل ميتوان ولايت آن در صنايع
تقسيم از تنظيمات مجلس صلاحيت.دهد اطلاع قنوات و حفاري
ايلات ، سربازگيري ، خالصه ، گمرك ، تا گرفته ماليات ميزان
و اوقاف وظيفه و مستمري شهري ، عمومي امور جمعيت ، سرشماري
.بود شده تصريح قانون در شرعي احكام اجراي
از و افتاد رونق از ق -ه اواخر 1292 در تنظيمات كارنامه
(5).نميشنويم آن از چيزي ق.-1293ه
مشروطيت از بعد -ب
شد منتشر و تدوين مشروطه اساسي قانون آنكه از پس
و آرزوها موافق آنرا تبريز در مشروطه سران و آزاديخواهان
و نمودند ناخرسندي اظهار و نيافتند ملي آرمانهاي
و مجلس بين كشمكشها اين تهران در.گرفتند برآن ايرادهايي
مطلع جريانات اين از مردم تبريز در.داشت وجود دربار
بازار و درآمدند بهشورش و گذاشتند را اعتراض بناي شدند
آزاديخواهان.آوردند روي تبريز ملي انجمن وبه بستند را
از آنرا اجراي و كردند پيشنهاد را هفتگانهاي درخواستهاي
مباني تحكيم براي را پيشنهادها اين.خواستند مجلس
بند پيشنهادها اين ميان ازميدانستند ضروري مشروطيت
ملي شوراي مجلس بااطلاع محلي انجمن تاسيس به راجع چهارم
در رشته شهرها همه در كه ميخواستند آزاديخواهان.بود
محمدعلي دستور با نتوانند حكمرانان تا باشد مردم خود دست
بكاربسته تبريزيان خود را اين.بكنند كارشكنيهايي ميرزا
در ميخواستند و بودند گردانيده برپا را انجمن چنان و
(6).باشد جا همه
:پانوشتها
ناصر ترجمه باند ميلي رالف از ترديد عصر در سوسياليسم -1
تير 1375 ، و خرداد شماره 23 ، توسعه فرهنگ مجله زرافشان ،
صفحه 27
مقاله ،(آن حدمرزهاي و بيان و انديشه آزادي) قرمز خط -2
ناصر نوشته او از خارج دنياي برابر در انسان آزادي
صفحه 157 قطره ، 1377 ، نشر زرافشان ،
انتشارات موتمني ، طباطبائي منوچهر دكتر اداري ، حقوق -3
صفحه 68 اول ، جلد تهران ، 1354 ، دانشگاه
نشده منتشر آثار در اقتصادي و سياسي و اجتماعي افكار -4
ناطق ، هما دكتر و آدميت فريدون دكتر تاليف قاجار ، دوره
صفحه 209 آگاه ، 1355 ، انتشارات
نوشته ،(سپهسالار عصر) قانون حكومت و ترقي انديشه -5
چاپ بهمن 1351 ، خوارزمي ، انتشارات آدميت ، فريدون دكتر
217-ص 225 اول ،
آذر نهم ، چاپ كسروي ، احمد نوشته ايران ، مشروطه تاريخ (6)
صص 215214 كبير ، امير انتشارات 1351 ،
|