|
|
آرزوهاي بازتاب فرزندسالاري ،
خفته جامعه متوجه فرزندسالاري پديده كه عوارضي و معضلات از * وارد دير را خود فرزندان والدين ، كه است آن كرده ايراني ميكنند اجتماعي واقعي مسائل يك بلكه نيست والدين بر فرزند تحكم معناي به فرزندسالاري دوران نارساييهاي و عقدهها بعضي از ناشي واكنش سلسله بعضي شدن گم -والدين شخصيتي تحكيم عدم مانند.است كودكي اجتماعي و خانوادگي تبعيضهاي -والدين شخصيتي عناصر از و موقعيت -والدين كودكي دوران محروميتهاي -بينفرزندان به پديدهاي بروز باعث كه ;..و خانواده اقتصادي بنيه .ميشود "سالاري فرزند" نام چشم به نوعي به جهان كشورهاي تمام در فرزندسالاري و اجتماعي موقعيت به توجه با كشوري هر در ولي ميخورد پديده اين عمده طور به اما ;ميكند بروز كشور آن فرهنگي حادتري شكل به ميتوان توسعه حال در كشورهاي در بيشتر را .ميآيد شمار به جوامع اين جزو نيز ما كشور كه كرد مشاهده اين آمدن بوجود مورد در -دانشگاه استاد -مهدوي دكتر :ميگويد پديده يا خواسته مادران ، و پدران كه ميشود مشاهده گاهي" يا جواني دوران خواستههاي ارضاي عدم براثر ناخواسته .برميآيند خواسته اين "برونريزي" صدد در خود كودكي آن به وادار را خود فرزندان ميخواهند مادر و پدر يعني عنوان به.نشدند و بشوند داشتند دوست خود كه كنند چيزي به و بشوند پزشك داشتند دوست كه مادري يا پدر نمونه ، اين به نتوانستند ;...و اقتصادي -خانوادگي مختلف دلايل به فرزندشان شدن پزشك با امروز ;برسند دروني خواسته به توجه بدون را فرزند نتيجه در -ميرسند روحي آرامشي اين به ورود به وادار فرد ، خود تواناييهاي و خواستهها يا پدر اگر مثال طور به اينكه يا و ;ميكنند تحصيلي رشته كرده مشاهده خانواده محيط در خود ، كودكي دوران در مادر ، زمان آن در و بوده خانواده پدر براي غذا قسمت بهترين كه امروز داشته ، را گرفتن قرار پدر جاي به آرزوي كودك آن تا بود خانوادهخواهد فرزند مختص غذا قسمت بهترين ".نگيرد قرار مادر يا پدر اين فرزند ذهن در آرزو و خلا از آگاهي با فرزند نتيجه ، در":ميشود يادآور مهدوي دكتر بر خود خواستههاي تحميل صدد در كمكم والدين ، وضعيت اين "فرزندسالاري" پديده همان تحميل اين ;برميآيد مادر و پدر والدين اينكه دليل به ديگر طرف از.ميباشد خانواده در "ريزي برون" را خود مانده ناكام شخصيتي عناصر نوعي ، به فرزند وجودي شخصيت ;ميدارند القا فرزند به و ميكنند به فرزند شخصيت از بخشي كه طوري به.ميكند پيدا نقصان مادر يا پدر شخصيت از شده ديكته اجتماع ، از فرد يك عنوان فرزند به را خود ذهن شخصيتي ارزشهاي آن كه بود خواهد افراد اجتماعي نقشهاي در مسئله اين و كردهاند ديكته .بود خواهد مشكلآفرين بسيار (فرزندان) در بيشتر را مشكل اين ازدواج ، مسئله در مثال عنوان به مادرخويش با كه پسري يا ميكنيم ، مشاهده پسران شخصيت آرماني چهره نباشد ، متعادلي روحي -عاطفي ارتباطي داراي احترام در نوعي به و همسر.بود مادرخواهد همواره ، او احساس خاص ، شكل آن به مادر از غير به كه هر به گذاشتن در ;بود خواهد همسر از برتر مادر همواره و ميكند گناه تصميمات همواره كه ميشود ديده افراد اينگونه شخصي زندگي ".ميگيرد مادر را مهم داشت اذعان ميتوان فوق گفتههاي به توجه با كلي طور به گذشته با مستقيمي رابطه خانواده در فرزند سالاري كه .دارد والدين صنعتي جامعه پديده "فرزندسالاري" مورد در ;اجتماعي علوم دانشكده استاد سپهر همايون دكتر جاي به بهتري واژه بتوان شايد":ميگويد "فرزندسالاري" "فرزندسالاري" واژه گذاشت ، پديده اين بر فرزندسالاري به كه تحولاتي كه گفت ميتوان ولي ندارد علمي دقيق مفهوم باعث آمده بوجود گذشته صدساله طي ما جامعه در اعم طور خانواده عرصه اين در كه شده نويني عصر به اجتماع ورود براثر طبيعي طور به و ميشود اجتماعي تحولاتي داراي نيز جامعه در كه آنچه از خانواده چارچوب دگرگونيها ، اين و زن بين كمكم و گرفته فاصله بوده مرسوم گذشته صنعتي اجتماعي و جايگاهي نظر از نسبي تعادلي ;خانواده مرد فرزند بين تبعيضهاي ديگر آن دنبال به و ميشود ايجاد به رنگتري كم شكل نيز پسر برتري و خانواده در پسر و دختر ".ميگيرد خود پدرسالاري فرهنگ ايران سنتي جامعه در":ميكند تاكيد وي به امروزه كه ميخورد چشم به (خانواده مرد بودن راس در) بين جايگاهي تعادل عامل و شده ايجاد اجتماعي تحولات علت سنتي ، جامعه خودراي و مستبد پدر ;خانواده مرد و زن ما تعادل اين است بديهي.است داده دست از را خود جايگاه كه ميرساند خانواده در منطقي اجتماعي تعادل به را بيشتري امتيازات از فرزند برخورداري سبب مناسبات اينگونه ".ميشود جديد جامعه در ايران جمعيت بودن جوان به ايران در سني هرم ميدهد نشان جمعيتشناسي بررسيهاي قشر بيشتر بعد به دهه 60 از خانواده تنظيم بد اجراي دليل جوانان تعداد چه هر ;گفت ميتوان ترتيب اين به.است جوان نيازهايي.بود خواهد بيشتر آنان سني نيازهاي باشد ، بيشتر و خانواده از را آن درك و نمودن برطرف توقع جوانان كه پهنه در نيازها اين كه وقتي نتيجه در دارند اجتماع سمت به بيشتر چه هر جوان نشود ارضا اجتماع و خانواده تحميل و خانواده عاطفي -جمعي محيط از كنارهگيري كه ميخواهد مثال عنوان به.خودبرميآيد شخصي خواستههاي دوست خود كه را برنامههايي تا باشد داشته شخصي تلويزيون يك در كه ميشود مشاهده كه اينجاست در.كند نگاه دارد جداگانه تلفن گوشي يك يا شخصي تلويزيون يك اتاق هر خانه والدين آسايش اول پيشرفته جوامع در كه حالي در ;دارد خود فرزند به كه است اينگونه و فرزند بعد است مطرح را اول استفاده حق كرده ، تلاش كهبيشتر هر ;ميآموزند .دارد :ميگويد خصوص اين در باليني روانشناس -منفرد افشار خانم قيمت به نه ولي است خوب فرزندان نيازهاي كردن برطرف" به معضل اين متاسفانه كه خانواده درست مناسبات فروپاشي در جوانان و فرزند به توجه از درست و دقيق درك عدم دليل ".ميخورد چشم به ايران توسعه حال در جامعه :ميكند بيان ;مشاور و روانشناس -محمودي سودابه خانم در عمومي تبليغات و طرف يك از ايران جمعيت بودن جوان" جوانان فراغت اوقات) مثال عنوان به كه جوانان با ارتباط (بدهيم اهميت بيشتر جوانان به بايد ما) يا و (كنيم پر را و گذاشته تاثير جوانان نگرشهاي و رفتارها روي بر ;...و بيشتري حقوق و حق خود براي جوان كه ميشود باعث نتيجه در :كه برمينهد داد ما ايراني جوان كه اينجاست و شود قائل بايد ما جمهوري رياست نتيجه در هستيم جوان جامعه كه ما" جواب و توجه البته كه ;"بكند را كار فلان جوانان براي ;است واجب و خوب بسيار كاري جوانان منطقي خواست به مثبت را "نه" جواب درك قدرت ما ، امروز جوان كه صورتي در اما ".باشد داشته هم است خانواده رواني جو در تازي يكه "فرزندسالاري" و جمعيت جواني مورد در جامعهشناسي استاد حسيني دكتر اگر":ميگردد متذكر "فرزندسالاري" برفرآيند آن تاثير اجتماعي مختلف گروههاي از متشكل را ايران بشري اجتماع كه بدانيم پديدهاي را "فرزندسالاري" روند و بدانيم يعني ;دربرميگيرد عللي به را ما اجتماعي متعدد گروههاي اين اجتماعي ، گروههاي به متعلق افراد فرزندان واقع در جو بر كمابيش مختلف ، نحوهاي به را والدين بر تسلط نوع ميشود كه است صورت اين در ;ميدارند حاكم خانواده ، خصوصيت نوعي داراي ايران جامعه "تقريبا گرفتكه نتيجه اجتماعي ، گروه هر در ما چون ميباشد ، فرزندسالاري عمومي باشد ، داشته وجود "جوان" كه اجتماعي هر در و داريم "جوان" ".داشت خواهد وجود هم "فرزندسالاري" پديده پس جمعي ارتباط وسايل گسترش جهاني گسترش و است گرفته نام اطلاعات انفجار عصر ما ، عصر را مهمي نقش جوانان بينش و درك سطح ارتقاي در ارتباطات دريافت اطلاعات بيشتر هرچه جوانان عبارتي به ميكند ايفا .ميخواهند بيشتر نتيجه در و ميدانند بيشتر ميكنند ، و جمعي ارتباط وسايل گسترش خصوص در منفرد ، افشار خانم امروز":ميگويد "فرزندسالاري" پديده بر آن تاثير و مطبوعات حتي و راديو تلويزيون ، مثل گروهي رسانههاي به خاصي توجه و ميدهند امتياز جوانان به بيشتر ;مجلات ".ميشود آنان حقوق و حق و نوجوان و كودك اساسي مسائل طرفه يك اگر فرزندان ، به دادن اهميت و توجه" وي گفته به مدام رسانهها مثال عنوان به و بود خواهد زيانبار باشد ، نيازهاي و كنند درك را بچهها كه ميگويند مادر و پدر به وقتي كه نميشود گفته بچهها به ولي گويند ، پاسخ را آنان و محدوديتها ميخواهند كامپيوتر خود مادر و پدر از جا هر نتيجه در.كنند درك را خانواده اقتصادي تواناييهاي ".ميشود قوي مقابل طرف ;شود داده طرفه يك پيام بلوغ دوران ويژه وضعيت دوران ، اين نيازهاي درك عدم و بلوغ دوران ويژه وضعيت و استقلالطلبي و حريم تعيين احساس و عصيان ايجاد باعث .ميشود فرزندان در خواستهها تحميل در ;ميباشد جامعهشناسي مطالعات داراي كه ;صادقي خانم مادران و پدران توسط دوران اين درك عدم و بلوغ زمينه دليل به جوانان از بسياري بلوغ دوران در":ميگويد ميشوند شخصي رفتار در اختلالاتي دچار سني خاص بحرانهاي .ميكند بروز تندخويي و پرخاشگري شكل به اختلالات اين كه برروي ;فرزندان احساسي درك منظور به والدين مقابل طرف از بهاء پيش از بيش آنان به و گذاشته سرپوش رفتارها اين نتيجه در ;ميآيند راه آنها با معروف قول به و ميدهند و ميكند عادت والدين ملايمات اين به نوعي ، به فرزند خواستههاي بايد جا همه و هميشه كه ميپندارند اينگونه با مقابله در افراد ، اينگونه.شود واقع قبول مورد او ممانعتهاي كوچكتر بعدي در و اجتماع مخالفتهاي و موانع .ميشوند سلطهگر يا و منزوي افرادي به تبديل خانواده خود حاصله تضادهاي و بلوغ دوران منجر كه ميداند ناگهاني فرايندي را بلوغ محمودي ، خانم كه ميشود فرزندان و والدين بين تضادهايي ايجاد به بلوغ دوران در":ميگويد و ميباشد اجتنابناپذير اين زيرا ميخورد چشم به فرزندان و والدين بين تضادهايي اين در جوان.ميباشد خود خاص رواني وضعيت داراي دوران احساس حداكثر و فكر حداقل با شخصي ، نيرويي داراي دوران ;(فرزندسالاري) ما اجتماع امروز شده مطرح مسئله و ميباشد جوان و ميزند دوران اين در جوانان حساسيت دامن به آتش خواستههايش ، و او به دادن اهميت وسيع تبليغات دليل به در و عصيانگري و دادن جولان براي وسيعتري پهنه در را خود ;خود منطقي غير يا منطقي خواستههاي روي بر پافشاري نهايت ".ميبيند نسل دو بين فرهنگي برخوردهاي و سنتگرا فرهنگي والدين فرهنگ كه ميشود مشاهده گاهي عدم اين كه تجددگراست فرهنگي ;فرزندان بر حاكم فرهنگ ايجاد باعث ;متفاوت نسل دو ديد از فرهنگ دو بين تعادل .ميشود نسل دو فرهنگ در برخوردهايي ارزشها بين اختلاف باليني روانشناس افشار خانم را نسل ، دو بين تعارض ريشه فرهنگ دو بين اختلاف "عموما":ميكند تبيين اينگونه پديده:چون عواملي و دارد نسل دو ارزشهاي بين اختلاف در و طرفين فرهنگ احترام عدم و نسل دو بين فرهنگي فاصله اختلاف اين بارز دلايل از مقابل طرف فرهنگ نداشتن قبول .ميباشد فرهنگي و ميرود مسجد به مادر كه ميشود ديده:مثال عنوان به كه حالي در.ميدهد قرار تمسخر مورد را مادر عمل اين پسر سليقههاي و عقايد اعتقادات ، به بايد مادر هم و فرزند هم در را ديگري فرهنگ فرهنگ ، هر و بگذارند احترام يكديگر نهاد در بيگانگي صورت ، اين غير در كه كند هضم خود گاهي و اعتياد مثل انحرافي هويت به جوان رسيدن خانواده ، گروهكهاي مثل فرهنگي انحرافي گروههاي به فرد شدن وارد ".ميخورد چشم به...و رپ هويمتال ، بين فرهنگي تضادهاي در مهم علل از يكي:ميكند اضافه وي جوان زيرا.ميباشد تحصيليجوانان مدارك اخذ نسل دو آداب به تن ديگر تحصيلي ، مدرك فلان داشتن صرف به امروزي دو ايدهآل كه اينجاست و نميدهند گذشته سنتي نسل سنن و فرهنگها بين تضاد بحران و ميشوند متفاوت يكديگر با نسل .سنت ديگري آرمان و است مدرك يكي مطلوب كمال.ميآيد پيش "فرزندسالاري" پديده از ناشي عوارض پديده كه عوارضي و معضلات از:ميگويند روانشناسان والدين ، كه است آن كرده ايراني جامعه متوجه فرزندسالاري ميكنند اجتماعي واقعي مسائل وارد دير را خود فرزندان شده تامين فرزند براي مشكلاتي بروز باعث امر اين كه ما كه ميشود ، اجتماع واقعگراي عرصه در خانواده ، بار حدي تا نيز ازدواج از بعد حتي "مثلا ميبينيم ".ميباشد والدين دوش بر فرزند اقتصادي نقد چنين را فرزندسالاري پديده از ناشي عوارض مهدوي دكتر :ميكند شكل (سختگيري و سهلگيري)محور دو حول بايد فرزند شخصيت" با مقابله در فرد اين نباشد ، چنين اين اگر كه بگيرد چرا ميشود ، روحي خلاءهاي و مشكل دچار اجتماعي واقعيات اين فرد اگر كه است ، واقعي موانعي حاوي همواره اجتماع كه نكرده درك و احساس خانواده محيط در شكلي هر به را موانع در.بود خواهد ناتوان اجتماع پهنه در آن هضم از باشد برابر در والدين چراي و بيچون "تقريبا تسليم نتيجه وارد خدشه فرزند ، شدن اجتماعي روندهاي در فرزندان .ميكند" خسروي عاطفه |
|