شدن ساخته حال در تمدني آسيا ،
دگرديسيهاي و تحولات اخير دهه چند در آسيا:اشاره
عرصههاي همه كه است بوده شاهد را عميقي و گسترده
واقعيت ، اين.دربرميگيرد را سياسي و فرهنگي اقتصادي ،
است كرده متمركز محوري حول را شرق و غرب متفكران بحثهاي
اصلي قطبهاي از توانست خواهد آينده در آسيا ، آن مطابق كه
تحولات سير به دارد نگاهي حاضر مقاله.باشد جهاني قدرت
كنار درغرب تمدن از آسيا شرق تاثيرپذيري چگونگي و آسيا
موردنظر نيز آسيا از منطقه اين قدرت افزايش موضوع ، اين
.است داده قرار انفعالي موضعي در را غرب كه ميگيرد قرار
و غرب تمدن تاثر و تاثير كه است ضروري نكته اين بر تاكيد
تفكر كه است گونهاي به مقاله نويسنده نگاه از آسيا شرق
آن مطالعه جهت بههمين و ميكند بيان را آسيا شرق در
.كند معرفي را ديدگاه نوع اين ميتواند
مقالات گروه
جديد عصر و آرام اقيانوس حوزه آسيا ، شرق
جديد رويارويي مورد در برخي كمونيسم ، شبح شدن زايل با
كه مهمي و چشمگير ظهور با.دادهاند هشدار شرق و غرب
باورند براين آنان است ، داشته اخير دهههاي در آسيا شرق
با كه است رسيده پايه بدين تمدني پوشش زير آسيا شرق كه
خطراتي امر اين دليل ، همين به و دارد فرق بسيار غرب تمدن
.داشت برخواهد در بينالمللي روابط براي را
كيپلين فرضهاي پيش برپايه انديشهاي چنين تقدير ، هر به
كه است استوار آسيايي تمدني درباره (Kipilingcsquc) گسك
.است نپيوسته وقوع به آن ظهور تاكنون
پديد آسيايي يا شرقي تمدني هيچگاه تاريخ ، درازاي در
موجود ملي و قومي تمدنهاي و فرهنگها همه كه است نيامده
.دربرگيرد را آسيا وسيع منطقه در
جداگانه بهطور و شدهاند نگاشته غرب در كه مطالبي بيشتر
مانند برنكاتي دادهاند ، هشدار اقتصادي يا نظامي بعد از
آسيا ، شرق كشورهاي برابر در تجاري موازنه زياد كسري
فروش درباره گزارشهايي همچنين و چين نظامي تجهيز
ايران ، و عراق به كرهشمالي يا چين سوي از نظامي تجهيزات
كه رفتهاند پيش آنجا تا نيز برخي و دارند تاكيد
ميآيد ، شمار به آسيا شرق تمدن آنچه كردهاند ، پيشبيني
و قدرتها عليه و شود متحد اسلامي تمدن با است ممكن
.شود عمل وارد غربي ارزشهاي
اخير توسعه مورد در آسيا ، شرق نويسندگان ديگر ، سوي از
انديشه اين كه هستند خوشبين حد از بيش آن ، آينده و منطقه
.است غرب اجتماعي مسائل و اروپا اقتصادي گرفتاري برخلاف
چارچوب يك وجود "موكدا مباحث ، اين طرفين همه روي ، هر به
در آنان كه چند هر.ميكنند تاييد را آسيا شرق ويژه فكري
غربي طرف برخلاف چارچوب اين كه ميدارند ابراز حال عين
يا و سرمايهداري نظير مشتركي ارزشي نظام هيچ از آن ،
كه معتقدند برخي لحاظ ، بدين.نيست برخوردار دموكراسي
آسيا ، شرق در انعطافپذيري ، و گوناگوني و تنوع همين وجود
كره حتي كه منطقه اين ادغام و يكپارچگي براي را راه
هموار را داشت خواهند شركت آن در نيز ميانمار و شمالي
.ميكند
كه است دهنده پيوند نيروي يك مستلزم يكپارچگي اين اما
تعلق منطقه اين به كه ارزشي نظامهاي اين بين در بتواند
.كند ايجاد وحدت ناسازگارند ، منطقي حيث از ضمن در و دارند
و زندگي سبك يك تنها است ممكن تلويحي صورت به نيرو اين
موازات به متفكران از برخي.باشد روحي اشتراك يا
به است آمده عمل به غرب و شرق ميان كه تصنعي تقسيمبندي
به متعلق شهرهاي تمامي ميان در مشتركي ويژگيهاي وجود
به حتي و كردهاند اشاره آرام اقيانوس حوزه سراسر
ناميدهاند ، شرقي تمدن آنچه و غربي تمدن از واحد چارچوبي
.شدهاند قائل
هم كه است اين است ، معلوم وضوح به آنچه تقدير ، هر به
ديد ، ميتوان همگرايي اين پشت در كه نيرويي اكنون
و شرق غرب ، در تولدش رغم به كه پديدهاي است ، مدرنيته
و دگرگوني دستخوش بن و بيخ از اساسي گونهاي به را غرب
.است ساخته تحول
آسيا مفهوم درباره ابهام
درباره ابهام با ابتدا در آسيايي ، تمدن مسئله بررسي براي
و آسياييها براي ابهام ، اين.هستيم روبهرو آسيا مفهوم
از بسياري و است مشكلبرانگيز غيرآسياييها براي نيز
ديپلماسي در كه (Selnanlics) معنايي و مفهومي مشكلات
سال حدود در.ميگيرد مايه آن از دارد ، وجود بينالمللي
امپراتوري ايالتهاي از يكي نام آسيا ميلاد ، از پيش 130
شامل آسيا امروزه ، ولي است ، بوده اژه درياي كناره در روم
تا خاورميانه از آن گستره كه است درياهايي و سرزمينها
منطقه ايندربرميگيرد را آرام اقيانوس جنوبي جزاير
.است جغرافيايي واحد يك دهنده تشكيل واقع در وسيع ، بسيار
هيروشيما در سال 1994 به كه آسيايي ورزشهاي جشنواره در
شوروي اتحاد از تاجيكي و قرقيزي ورزشكاران شد ، برگزار
هاوايي ، سيبري ، اهل ورزشكاران اما داشتند ، شركت سابق
كشور زيرا بودند ، نشده دعوت زلاندنو ، يا و استراليا
يقين آسيا ، دهنده تشكيل جغرافيايي حدود درباره ميزبان
.نداشت
مرزهاي اينكه از مسلمان كشورهاي كه است حالي در اين
بهرهبرداريهاي نيستند ، مشخص دقيق بهطور منطقهاي
اقيانوس حاشيه در كه ملتهايي از بسياري.ميكنند سياسي
اقيانوس و آسيا همكاري مجمع در گرفتهاند ، قرار آرام
شركت است ، يافته تشكيل استراليا ابتكار با كه آرام
وزير محمد ، بن تير ماها كه گونه همان اما ميجويند ،
سفيدپوست ، مسلط ملتهاي ميكرد ، پيشبيني مالزي امورخارجه
.ورزيدند امتناع آسيا ، اقتصادي كميتههاي در عضويت از
است ، مشكل آسيا ثغور و حدود و مفهوم ساختن مشخص اگر حال
.است مواجه بزرگتري مشكلات با آسيا شرق مورد در امر ، اين
هويت اما دارد ، تمثيلي جنبه منطقه بالقوه توانايي اين
منطقه يك آسيا آيا وصف ، اين با.است انداز غلط آن
يافته تشكيل گوناگون قومي جمعيتهاي از كه است جغرافيايي
است؟ شدن ساخته حال در تمدني يا و است؟
ركود" عنوان با غرب كه منطقهاي كه است اين قدرمسلم
همين خاطر به نيز آن مردم و ميكرد تحقير را آن "آسيايي
با همتراز اكنون ميبردند ، رنج اقتصادي رشد فقدان
بدين و است كرده رشد "قويا غربي ، تكنولوژي و سرمايه
را بازارهايش گشوده درهاي و ارزان كارگر محصولات ، ترتيب ،
موجهاي بر ترتيب ، اين به.ميدارد عرضه جهانيان به
با منطقه اين.است شده سوار نوسازي و شدن صنعتي جهاني
اين با.است شده ادغام آن در و هماهنگ جهاني اقتصاد نظام
داده ، رخ اينجا در كه توسعهاي كه نيست اين منظور همه ،
بوده غفلت خواب در آسيا كه اين يا و داشته آسيايي ماهيت
.است شده بيدار "كاملا اكنون هم و
فراگير تمدن
سپهر آسيا ، شرق يا و آسيا هرگز كه ميشود تاكيد دوباره
(مهد) عنوان به آسيا اما.است نبوده فراگير تمدني
شده شناخته جداگانهاي ملي و قومي فرهنگهاي و تمدنها
منصهظهور به آسيا ، منطقه از مختلفي حوزههاي در كه
.است رسيده
به است ، ميلاد از پس هشتم سده از آن آغاز كه غرب تمدن
در را گوناگون ملتهاي كه آورد پديد جهاني كه اين رغم
.داشت فراملي هويتي حال اين با برميگرفت ،
[باغرب] مقايسه قابل تمدني فراساختارهاي داراي هرگز آسيا
تجربه را سياسي وحدت يك هرگز آسياييها.است نبوده
امپراتوري لواي تحت غرب تمدن كه گونه بدان نكردهاند ،
كه بود حالي در اين.كرد تجربه را آن روم ،
و مسيحيت اسلام ، تائوئيسم ، بوديسم ، كنفوسيوسگرايي ،
همزيستي همديگر با بودند ، آسيا بومي كه گوناگون مذهبهاي
الفبايي مانند نوشتاري سبك يك گذشته ، اين از.نداشتند
توسعه و رشد موسيقي ، نتهاي از همهگير نظامي واحد ،
گوتيك ، رنسانس ، دورههاي همانند هنري سبكهاي همزمان
.نداشت وجود آسيا در نيز رمانس
مناطق تا شمال قطب از يعني بود ، اروپا از وسيعتر آسيا
اين در كه بود رو همين از و دربرميگرفت را گرمسير
رسوم و آداب شعائر ، در بنيادي مشابهت هيچگونه فراخنا
.نميشد يافت
آسيا دم سپيده
فراگير و جهاني پوشش يك بار نخستين براي غرب ، تمدن اكنون
ساختار ترتيب اين به و است آورده فراهم آسيا براي را
تمدن خاستگاههاي.است گرفتن شكل حال در تمدن اين دوگانه
در بلكه گذشته در نه غرب با ارتباط سبب به آسيا جهاني
.دارد ريشه آسيا نوسازي در و اخير قرون
صورت به كمابيش آسيا شرق ملتهاي گذشته ، سال چند در
"نسبتا تلاش اين در و كردهاند آغاز را نوسازي گروهي ،
اقتصادي توسعه از ترقي ، و پيشرفت اين.بودهاند نيز موفق
در نيز (Social fabric) اجتماعي ساختار و رفته فراتر نيز
تحت ملت -دولت شكلگيري.است گرفته قرار نوسازي معرض
آداب و اخلاق ساختن دنيوي مشروع ، نهادهاي و قانون حاكميت
از بازار ، بر مبتني اقتصادي رشد و صنعت پيدايش رسوم ، و
كشورهاي كليه امر ، اين واقع در.است نوسازي اين مظاهر
ادغام جهاني بازار در شمالي ، كره جز به البته را منطقه
.كرد خواهد
گسترش پرورش و آموزش كه همانگونه جهاني ، رويكرد اين در
زمينه در فعاليت كرده ، رشد نيز جمعي ارتباط وسايل يافته ،
قرار عام توجه مورد مصرفي ، كالاهاي توليد و فراغت اوقات
حامي كه كرده ظهور نيز متوسط طبقهاي همچنين و گرفته
آسيا شرق كشورهاي از يك هر چه اگر.است دموكراتيك توسعه
تعريف متفاوت گونهاي به را حقوق و دموكراسي اصول
از يك هيچ حال ، اين با ميدارند ، پاس را آن و ميكنند
شمالي ، كره از(Kim yung) اول كيميونگ بجز ملي ، رهبران
شرق جنوب ملتهاي مجمع.است نكرده رد را آنها مشروعيت
توافق به "تقريبا بنيانها ، و اصول اين مورد در آسيا ،
از دين جدايي:قبيل از مواردي اصول ، اين.رسيدهاند
.هستند...و علني محاكم فرد ، هر براي راي يك سياست ،
تمدن و فرهنگ
شدن غربي از حاكي گرچه غرب ، تمدن پوشش زير شدن يكپارچه
آمدن پديد حال ، اين با نيست آسيا شرق ملي تمدنهاي كامل
.ميسازد امكانپذير را شرق و غرب فرهنگ از آميزهاي
لحاظ از كه است قراردادي نظامي و زندگي شيوه يك فرهنگ ،
اما.ميگيرد نشاءت (ذهن) آگاه نيمه قسمت از جسماني
آگاهانه نحوي به كه است ايدهگرايانه نظامي تمدن برعكس ،
و فرهنگ ميان حدفاصل گرچه.است شده سازماندهي دوباره
.متمايزند يكديگر از دو اين حال اين با است ، نامشخص تمدن
است ، فرهنگ از جزيي ماشين روي دست با كاركردن نمونه ، براي
با فرهنگ.است تمدن از جزيي شده مكانيزه صنعت كه آن حال
ولي ميرود ، ميان از دشواري به دارد ، محدودي قلمرو اينكه
و تعمدا است ممكن اما باشد ، هم فراگير و گسترده اگر تمدن
.شود برداشته ميان از آگاهانه
تمدن و فرهنگ ميان كه حدفاصلي دقيق تشخيص در ناتواني
پيامآور كه است كساني انديشه مشخصه وجه دارد ، وجود
اشتباه ايدهاي بر نظريه اينبودهاند تمدنها برخورد
كه همانگونه تمدن يك اينكه بر مبني است ، استوار
را قومي گروه يك ويژگي پيش ، از و جبري طور به ميتواند
از را آنان فرهنگ ميتواند نيز نحو همان به كند ، معين
ميتواند تمدن مانند نيز فرهنگ بنابراين ، كند ، تعيين پيش
براساس عمل پيامد.باشد داشته فراگير و جهانشمول جنبه
كه (متحجر) سرسخت فرهنگ يك كه است آن نادرست ، مفاهيم اين
مطرح فرهنگ يك عنوان به بتواند هست ، نيز عقلانيت فاقد
كشاكشهاي به و ببخشد تحقق را خود سياسي موجوديت شود ،
يا و دهكده خانواده ، از فرهنگ حاكميت.بزند دامن موجود
كشيده ملت يا ايل سطح به اجتماعي آشناييهاي دايره
گوناگون ملتهاي و طوايف تمدن عكس ، به كه آن حال ميشود ،
.است جهان يك آورنده پديد خود و برميگيرد در را
جمله از باستان ، جهان در كهن تمدنهاي نفوذ دائره گرچه
بود ، محدود ديگر جاهاي و يهود بين در و چين يونان ، در
فرهنگ از محدود حوزه يك "صرفا ملي و قومي تمدنهاي اما
هيجده سده در غربي تمدن كه پس آن از اما دربرميگرفت ، را
فرهنگها بين تقاربي و همبستگي تاكنون گشته ، پديدار هم
.است نشده حاصل
غرب جهاني تمدن و است دوگانه ساختاري بر مشتمل تمدن اما
نمونه ، براي.است استوار مجزا ملي تمدنهاي پايه بر نيز
در اعضاء از يك هر كه هنگامي بيستم ، سده بريتانياي در
فرهنگ ، از بخشي امر اين ميپردازد ، سخنراني ايراد به مجلس
كه آن حال است ، ملي تمدن از بخشي ونيز مشروطه سلطنت و
شرق مردمان.است غربي تمدن از بخشي بريتانيا ، دموكراسي
در غربي تمدن كه نقشي و سهم بگويند ميتوانند امروز آسيا
دنيايشان دهنده تشكيل لايه بالاترين در دارد ، آنان دنياي
مياني لايه در نيز ملي تمدنهاي و دولتها.ميگيرد قرار
زندگي طي خود ، سنتي فرهنگهاي حفظ به كه اند گرفته قرار
به نيز بشر حقوق و اصول خارجه ، امور.ميپردازند روزمره
قانونگذاري هياءت كه آن حال دارد ، تعلق بالايي لايه همان
روابط و جريانات و دوم لايه به سياسي ، نهادهاي و مجزا
تئاتر در نمونه ، براياست وابسته سوم لايه به نيز سياسي
بالاترين در ميگيرد ، صورت مشترك صورت به كه اجرا نحوه
صحبت آن پايه بر افراد كه ملي زبان.دارد قرار لايه
سخن نحوه و قومي مجزاي اسلوبهاي و دوم لايه به ميكنند
.است متعلق لايه پايينترين به گفتن ،
و است شده بدل نيز سينمايي مركزي به همچنين آسيا شرق
خود كه ميدهد پرورش را جواني فيلمسازان بيستم ، سده براي
.هستند خود قومي شناسي زيبايي و نزديك تماس واسطه آنان
منطقه در تمدني قريبالوقوع تولد از حاكي پيشرفت ، اين
اقيانوس -بينالمللي سبك را آن ميتوان كه است آسيا شرق
جهاني ، تمدني حكمروايي نفوذ تاثير تحت.ناميد آرام
اين در و ميشوند دگرگوني دستخوش نيز فرهنگها ناگزير
از را خود جنبههاي و ابعاد برخي است ، ممكن گرچه ميان ،
و هستند زنده موجودات همانند فرهنگها ولي بدهند ، دست
پابرجا و باقي نخورده ، دست و سالم آنها هويت از بخشي
بلكه ندارد ، تعلق خاص گروهي به جهاني تمدن.ماند خواهد
.است ملتها و گروهها تمام آن از
دارد ادامه
يامازاكي مازاكازو:نوشته
غفارينسب اسفنديار:ترجمه
|