تئاتر بعد سينما ، اول
نيستند قهر تئاتر با مردم
تئاتر بعد سينما ، اول
دهيد؟ مي ترجيح تئاتر به را سينما چرا :مردم از پرسش
انقلاب از دهه چندين كه حالي در بيستم ، قرن آغاز با
پنجه در هنوز ايران رعيت است ، شده سپري اروپا در صنعتي
است مجبور هنوز و است گرفتار عقبماندگي و استبداد خونين
تفكر حال اين با بداند ، زمين روي خدا سايه را سلطان
فعاليتهاي آغاز با همزمان ليبرالي و مشروطهخواهي
اين عميق ريشههاي و ميگيرد اوج تدريج به آزاديخواهانه ،
.ميرسد ظهور منصهي به رفته رفته نمايشي نتهاي در تفكر
رفته كوچهبازاري حتي و ادبي نمايشنامههاي تعزيه ، اجراي
با هنرمند جماعت و شده تلفيق سياسي گرايشات با رفته
سياسي شعور و فرهنگ با هنر اين عميق ارتباط از آگاهي
بروز نمايش قالب در را جامعه عيني جريانات خود ، مردم
ايران ، در خود نشيب و پرفراز دوران در تئاتر.ميدهند
گشته آميخته فرهنگ با و سرگذارده پشت را حضيض و اوج نقاط
واحد حلقههاي و سياستمداران گذاريهاي سياست اما است
تا شده موجب است ، گشته متفرق و گسسته هم از گاه هنرمندان
به غربت ، از غباري در دهههنوز چندين گذشت با هنر اين
فرهنگ و مردم يعني واقعياش سرچشمه و جايگاه از دور
.دهد ادامه حيات به مردمي
تفريحي ، وسيله يك كه سينما برخلاف امروزه تئاتر
هنر يك ميرود ، شمار به ارزان و دردسترس عامهپسند ،
شمار جز كه ميرود شمار به غيرعامهپسند و ناشناخته
.است بوده جامعه مختلف اقشار توجه مورد كمتر اندكي ،
آن بر تئاتر كارشناسان و مردم از تن چند با گفتگو در
قرار بحث مورد را سينما به مردم بيشتر گرايش علت تا شديم
علاقه تئاتر از بيش سينما به مردم چرا" بدانيم تا دهيم
"دارند؟
:ساله پرتوي ، 25 كامليا
خاطر به آشنايي عدم اين و هستند آشنا كمتر تئاتر با مردم
ارايه عدم همچنين و تئاتر غيرعامهپسند و سنگين محتواي
اين جذابيت كه حالي در است تئاتر درباره صحيح تبليغات
با نزديكتري ارتباط تماشاگر و است بيشتر سينما از هنر
هم دست به دست چيز همه گويا اما ميكند برقرار بازيگران
.بماند باقي ناشناخته هنوز هنر اين تا داده
:معلم و ساله انصاري ، 27 علي
مورد كمتر هنر اين تا شده موجب تئاتر محدود اجراي شايد
و اغلب 6 ديرهنگام اغلب و خاص ساعات يعني گيرد قرار توجه
كار ، خستگي ميشود ، گرفته نظر در تئاتر اجراي براي شب 8
درست تبليغات وعدم خانوادهها سوي از آمد و رفت محدوديت
ديدن براي كمتري فرصت "عملا ميشود موجب كارها مورد در
ديدن از قبل تا هيچكس ديگر طرف از بيايد دست به نمايش يك
داستان ، از اعم آن مورد در اطلاعاتي نميتواند تئاتر يك
عوامل اين همه.بياورد دست به اجرا مكانهاي و بازيگران
جامعه روشنفكر و جوان قشر حتي تا ميدهند هم دست به دست
.شوند خود علاقه مورد نمايش ديدن به موفق كمتر نيز
:مترجم و ساله زماني ، 35 مريم
تئاتر امكانات اما است سينما از جذابتر تئاتر نظرم به
عاملي تنها.دارد كمتري فضاسازي قدرت و است محدود بسيار
موجب كه است آن زنده اجراي ميكند جذاب را تئاتر كه
نزديك از و كني جستجو آن در را اتفاقي لحظه هر ميشود
سينماست از بهتر خوب تئاتر يك البته و كني حس را وقايع
طور به زندگي يك جريان شاهد تماشاگر صحنه روي در چون
.است زنده
:تلويزيون برنامهساز و ساله صفوي ، 30 مهدي
.است آن نارساي و محدود تبليغات تئاتر مشكل مهمترين
با تبليغ تلويزيوني ، گسترده تبليغات داشتن خاطر به سينما
كه حالي در است بوده توجه مورد هميشه...و عكس و پوستر
نمايش يك درباره تلويزيوني تبليغات كه نشده ديده هرگز
و محلهاي اغلب تئاتر به مربوط اطلاعات بلكه شود انجام
.ميشود انجام دوستان و نزديكان توسط
:خبرنگار و ساله مشفق ، 27 فاطمه
رفته صحنه روي كه نمايشنامههايي اغلب انقلاب از بعد
مردم با نتوانسته كه بوده سنگيني مضامين داراي يا مدرن
حركات با توام نمايشنامههاي البته و كند برقرار ارتباط
اختصاص خود به را آثار اين از توجهي قابل درصد نيز موزون
در را خود زندگي نتوانستهاند مردم هرگز پساست داده
و خاص قشر اغلب كه است علت همين به ببينند جاري تئاتر
مردم ديگر و شدهاند علاقهمند هنر اين به روشنفكر گاه
اغلب خرداد ، دوم از بعد گرچه گرفتهاند فاصله آن با
هنوز اما گرفتند سر از را كار دوباره حرفهاي آدمهاي
تا داريم خوبي نمايشنامههاي به نياز ما و نيست كافي
.دهيم آشتي هنر اين با را مردم بتوانيم
از برخورداري عدم بليت ، بهاي كافي ، و درست تبليغات عدم
روزمره ، گرفتاريهاي و مشكلات نمايشي ، فهم قابل و خوب متون
كه است دلايلي مهمترين جمله از مكاني و زماني محدوديت
مشكلات عنوان به تئاتر مخاطبان و تماشاگران اغلب سوي از
از برخي اما ميشود مطرح ما زمان در تئاتر اصلي
:معتقدند نيز تئاتر كارشناسان
مدرس و تئاتر جشنواره اجرايي مدير صالحپور ، اردشير
:تئاتر
و اعتقادات در ريشه كه است مادر و كامل هنر يك خود تئاتر
درحالي.است برخاسته مردم دل از تئاتر.دارد مردم فرهنگ
اما دارد صنعت در ريشه كه است نويني تكنولوژي سينما كه
نمايش امكان مكان هر و لحظه هر از ميتواند تكنولوژي اين
همان -باشد نيازي هنرمند حضور به بيآنكه سازد فراهم را
امكان 8 روز يك در كه است طبيعي پس -كپي تكثيرو امكان
تئاتر كه حالي در باشد داشت وجود فيلم يك براي نمايش بار
سالهاي در متاسفانه ديگر ، سوي از.است قابليت اين فاقد
ديگر از بيشتر مراتب به سينما تبليغاتي گستردگي اخير ،
زمينه هرگز ما پس است بوده تئاتر هنر جمله از و هنرها
صدد در ما اكنون هم البته و نداشتهايم را هنر اين گسترش
اگر تا داريم نظر در و هستيم تئاتر فرهنگ احياء و ايجاد
ميان به را هنر اين شدهاند ، گريزان تئاتر از مردم حتي
را مردم هم باز خياباني نمايشهاي اجراي با و ببريم مردم
سال سه دو از كه است فعاليتي اين.دهيم آشتي تئاتر با
يك در ديگر سوي از.دارد تداوم هم هنوز و شده آغاز اخير
كه بودهايم تئاتري تماشاگران شمار افزايش شاهد اخير سال
گسترش.ميكند برابري سينمايي آثار از بسياري با گاه
به ما مشيهاي خط در كه است سياستهايي از تئاتر فرهنگ
هزينههاي قبال در هنر اين بهاي اما.ميشود دنبال شدت
به است ارزان بسيار ما كشور در تئاتر ، يك وتدارك ساخت
اجرا دو يا يك از بيش سالن يك در ما آنكه خصوص
حداقل ميتواند سينما كه حالي در باشيم نميتوانيمداشته
.دهد نمايش روز يك در را فيلم سانس تا 10 8
:تئاتر قديمي بازيگر و كارگردان اسكويي مهين
ما دارد مستقيم ارتباط ما فرهنگي ريشههاي با ما تئاتر
بلكه نميدهيم نمايش را هنري كار يك نتيجه تئاتر در
جز علت همين به ميدهيم نمايش را هنري كار يك جريان
هنر.ناتوانند مهم اين انجام در ديگران توانا ، افراد
فساد به آن لبه يك كه است شمشيري لبه مانند درست تئاتر
حالي در اين عميق ، فرهنگ به آن ديگر لبه و ميشود منتهي
رگههاي واقعي هنرمندان و تئاتر از هستيم شاهد ما كه است
و گرفته ريشه فرهنگ از تئاتر.است مانده برجا ضعيفي
پلهپله بايستي تئاتر عالي مدارج.است آموزش وظيفهاش
تئاتري سواد از بايستي تئاتر هنرمند يك و شود طي
هنرمندان اغلب دست در تئاتر مدرك البته باشد برخوردار
.خير... تئاتر سواد اما است ،
نيستند قهر تئاتر با مردم
سمندريان حميد با وگو گفت
جشنواره در كه است بار اولين براي شما !سمندريان آقاي *
گرفتيد؟ تصميمي چنين كه شد چه ميكنيد ، شركت فجر تئاتر
كه شد تمام زماني "قفقازي گچي دايره" نمايش اجراي -
من زمان همان در.بود فجر جشنواره برگزاري ايام نزديك
.بودم كرده انتخاب كار براي را "استريندبرگ" بازي متن
من از نمايشي هنرهاي مركز گرفتم ، دست را نمايشنامه وقتي
براي را آن شروعكردهام را كاري كه حالا كه خواست
درجشنواره شود آماده اگر هم الان.كنم آماده جشنواره
.شد خواهد اجرا
كرديد؟ انتخاب را متن اين چرا *
براساس است "دورنمات" نوشته "استريندبرگ بازي" -
نهايت در."مرگ رقص" نام به استريندبرگ از نمايشنامهاي
و كرده منطبق حاضر قرن شرايط با را"مرگ رقص" متن درحقيقت
.گذاشته هم را آن نام و است آورده در فعلي شرايط شكل به
كه است نمايشنامههايي جمله از اين."استريندبرگ بازي"
برخورد ، كنتاكت ، تعارض ، يعني.دارم علاقه آنها به خيلي من
.دارند حاكميت آن در سرنوشتي طبيعتهاي و اجبار لاعلاجي ،
.ميپردازد بشر تنهايي به متن اين
ميخواهد و نميآيد كنار تنهايي اين با ولي تنهاست بشر
جمع به را فرديت اين تا ميكوشد لاجرمكند جبران را آن
در ازدواج.است ازدواج راهها ، اين از يكي.كند تبديل
و.ميگزينيم بر تنهايي رفع براي ما كه است مفري حقيقت
در.ميشود شروع مخالف جنس دو بين كنتاكت و تضاد اينجا
تمام در آشكار و پنهان دشمن دو صورت به مرد و زن واقع
شكل هر در تعارض نوع اين.ميجنگند همديگر با عمر
كل در.نيست ازدواج در فقط شود پياده ميتواند اجتماعي
هم ضد همين با و دوگانگي و تعارض اين با چيز همه كائنات
جبر اين متنها است زندگي جبر اين.است ايستاده سرپا بودن
و سرنوشتي كه تمهايي از هم من و است تراژيك جبر يك
.ميآيد خوشم هستند ، تراژدي
كرديد؟ انتخاب چگونه را گروهتان *
كار اين بوده ، من قديمي روش كه روشي با و هميشه مثل من -
كه است اينگونه من براي نقش هنرپيشه انتخاب.كردهام را
نقشي كه اين.ميكنم انتخاب هنرپيشه نقش ، نياز مبناي بر
ملايم يا عصبي است ، شاد است ، خشمگين است ، جوان است ، پير
چه ببينم كه ميدهد تشكيل مرا انتخاب از بخشي اين.است
.دارد بيشتري تسلط نمايشي متفاوت ژانرهاي اين به بازيگري
كه كنم ايجاد را حركتي يك ميكنم سعي هميشه اينكه دوم
كه هنرپيشهاي.دهد سرويس مملكت تئاتر ادامه به حركت اين
كند بازي را ساله آدم 30 يك نقش ميتواند است ساله 30
كند بازي را نقش نميتوانداين ديگر بعد سال ولي 10
.ساله ژانر 40 در برود بايد
در كه همانطور تماشاگران كه كنيم كاري بايد ما يعني
را سني و اجتماعي متفاوت شرايط با آدمهايي زندگي
يك كار اين.ببينند تئاتر صحنه در نيز را همان ميبينند
در وقتي جوان نيروي كه است اين آن و دارد هم ديگر حسن
يادگيرياش ميگيرد ، قرار كاركشته و مجرب نيروي يك كنار
درحين سابقه با هنرپيشه آن تجربيات و ميشود سريعتر
هميشه من اين بنابر.ميشود منتقل ديگري آن به همكاري
.كنم استفاده سنين همه از كردهام سعي
ميكنيد ، كار كم خيلي كه هستيد كارگرداناني جزو شما *
به و كنيد كار خوب ميخواهيد كه است اين شما كاري كم علت
مهيا پركاري براي شرايط اينكه يا نميدهيد اهميت كميت
نيست؟
امكانات.نميشود جور شرايط وقتها بعضي اينكه "اولا -
تصور من و شده بهتر شرايط بحمدالله الان البته.نيست
نظر مد كه "هنر به بيشتر توجه" سياست اين اگر ميكنم
خيلي كند پيدا ادامه است ، ارشاد وزير و رئيسجمهوري
خيلي ميكردم كار من وقتي "سابقا.كرد ميشود كارها
.نيست اينطور الان ولي ميديدم نامناسب برخوردهاي
تئاتر كارگرداني صرف فقط من وقت كه است اين دوم دليل
دارند ، تئاتر رشته كه دانشگاههايي تمام در من نميشود
.دارم هم تئاتر خصوصي شاگردان اين بر علاوه.ميكنم تدريس
يك هم اين.است تئاتر تدريس من اصلي مشاغل از يكي پس
.ميگيرد را من وقت زيادي مقدار
خرج به حوصله نمايشنامه انتخاب در من كه اين سوم دليل
.ميدهم
مهاجراني آقاي و خاتمي آقاي كه سياستي به كرديد اشاره *
چه سياستها اين بپرسم ميخواستم.گرفتهاند پيش در
است؟ وجودآورده به تئاتر اوضاع در تغييري
ميكنم آرزو من.بوده مثبت بيشك حركتها هنر زمينه در -
و ميكنند نگاه هنر به خوشبينانه اينقدر كه تشكيلاتي
زمينهها همه در ميبينند ، اجتماعي ضروري غذاي يك را هنر
.باشند موفق
تئاتر براي مسئولين كه قدمهايي ميكنيد فكر *
تمام چيز همه آنان رفتن با يا شده نهادينه برداشتهاند ،
ميشود؟
نظر بتوان كه نيست حدي در تغييرات.گفت نميشود الان -
عدم ميكند نگران مرا كه چيزي ولي نه يا شده نهادينه داد
من بيايد وجود به يكدستي اين اگر.است هماهنگي و يكدستي
.ميكنيم رشد ما زمينهاي هر در ميكنم فكر
كرده؟ تغييراتي چه مميزي وضعيت *
هر و كلامي هر روي كه سابق شدت و حدت آن گفت ميشود -
كمتر دارد ، نيتي ميكردند فكر و ميكردند مكث اشارهاي
شده
وجود اقتصادي مميزي نوع يك الان كه معتقدند بعضيها *
اختيار در زيادي خيلي بودجه و امكانات چون يعني.دارد
زيادي هزينه ميكنند فكر كه را متنها بعضي مديران نيست ،
تصويب ميدانند كه دليل اين به نميكنند تصويب ميبرد ،
چيست؟ باره اين در شما نظر.امكانات ارائه يعني
نمايشنامه همين "اتفاقا.نيست چيزي چنين وجه هيچ به -
اعتماد چون اما.برد بالايي هزينه" قفقازي گچي دايره"
.كردند قبول دارد ، را هزينه اين ارزش متن اين كه كردند
كه ميشود داده خرج به حساسيت آنجايي ميكنم فكر من
نمايشنامه يك صرف كه اين جاي به هزينه اين ميكنند احساس
هم بيشتري تاثير و شود نمايش چندين صرف ميتواند شود
.باشد داشته
تئاتر با ما مردم تا كنيم چه سئوال ، آخرين عنوان به و *
كنند؟ آشتي
تئاتر با "اصلا ما مردم كنيم اجرا خوب را تئاتر ما اگر -
تئاتر كه هستند قهر تئاتري آن با ما مردم.نيستند قهر
عرضه و شود مستهلك مرور به تئاتر نوع اين اگر و است مضر
بالاتر هم آنها تقاضاي نتيجه در باشد ارزشمندي عرضه ما
.كنند بيشتري دقت انتخاب در بايد هم ما سالن.رفت خواهد
ولي شده كمتر غيرمفيد نمايشنامههاي تعداد چه اگر الان
اگر و نميبيند را اين باشد آگاه تماشاچي اگر.هست هنوز
باقي آنها براي جايي ديگر كنيم ارائه خوب كارهاي هم ما
.نميماند
|