در خانواده مسايل طرح چرا
است؟ كمرنگ مجلس
ديگر مقايسهبا در دانماركيها
ميكنند عمر كمتر كشورها
سال تا چين سالمندان جمعيت
شد خواهد برابر دو 2025
ومشاركت نظارت ;شوراها
تشريح مطبوعات دادگاه تخلفات
شد
در خانواده مسايل طرح چرا
است؟ كمرنگ مجلس
:اشاره
گرفته شكل خانواده استوار پايههاي بر جامعه هر بنيان
بسياري گره است قادر آن مسايل به پرداختن با مجلس است ،
امور كميسيون همينخاطر به.كند باز را اجتماعي مسايل از
كنار در سال يك حدود عمري با خانواده و جوانان زنان ،
از نفر را 9 آن اعضاي شد ، تشكيل مجلس در كميسيونها ديگر
.ميدهد تشكيل مجلس نمايندگان
هفتهاي كه است فرعي كميسيونهاي از كميسيون ، اين اما
مهجورتر كميسيونها ، ديگر از ميدهد ، جلسه تشكيل يكبار
يك تنها گذشته ، سال بودجه فصل در كه بهطوري است ،
سهيلا خانم با.بود خانواده مسايل به مربوط پيشنهاد
فعاليت ميزان باره در كميسيون اعضاياين از جلودارزاده
از كه نشستيم ، گفتگو به خانواده امور در كميسيون اين
.ميگذرد نظرتان
چه ما جامعه در خانواده چيست؟ خانواده از شما تعريف *
دارد؟ جايگاهي
.است امكانپذير خانواده تشكيل ازطريق بشر نسل ادامه -
و مادر و پدر از متشكل سالم خانواده تشكيل با تنها
سازندگي و تكامل جهت در بتواند نسلي ميشود ميسر فرزندان
.كند حركت
كه جايي است ، اجتماع ركين ركن يك ما جامعه در خانواده
خود اعضاي به كانون اين و ميكنند زندگي آن در افراد
.ميكند ارضاء را نيازها و ميدهد تسكين و ميبخشد آرامش
ميدانيد؟ چه را ما جامعه در خانواده مشكلات و مسايل *
مشكلاتي ميدهد ، رنج را خانواده كه مسائلي حاضر حال در -
منتقل خانواده به و ميكنند احساس جامعه در افراد كه است
.ميكنند
كه باشد بهگونهاي فرهنگي شرايط اجتماعمان در اگر "مثلا
اعضاء ساير بههرحال فرهنگي آسيب اين كند ، وارد آسيب
افراد از اگريكي مثال بهعنوان.ميدهد رنج را خانواده
مخدر مواد به اعتياد درمعرض مادر يا پدر بخصوص خانواده
آسيب دچار و ميدهد رنج را خانواده كل بگيرد ، قرار
خودشان سابق كارايي و سلامتي آن از اعضايش و ميكند
.نميباشند برخوردار
نسل فاصله نكرديد ، اشاره آن به شما كه مسائلي از يكي *
خانواده كانون در جوان و نوجوان يك يعني.است خانواده در
نزديكي نميكند ، برقرار خوبي ارتباط گذشتهاش نسل با
خانواده در كه باشد خاطر اين به شايد نميكند ، احساس
و است حاكم امروزي زندگي "عملا ولي ;است سنتي اخلاق
بين فاصله كه كنيم چه ميكند ، طي را گذار دوره خانواده
شود؟ كم ايندو
صحيح و ارزشمند عظيم ، پشتوانه يك ما است مهم كه آنچه -
اين اتكا ، قابل پيشينه يك داريم ، فرهنگ و اخلاق
ميتواند و داده را خودش امتحان ما سرمايه بهاصطلاح
روشهاي و شيوهها اما برساند ، سعادتمندي به را جامعه
كرده پيدا دست تكنولوژي به بشر كرده ، تغيير كردن زندگي
بايد ما جوان نسل.بدهد تغيير را زندگياش شيوه كه است
را آن و كنند توجه گذشتگانشان عظيم سرمايه اين به
مظاهر با نبايد هم قديم نسل بدهند ، قرار خود دستمايه
يك تعامل ، يك بايد كنند ، مخالفت بشري جوامع پيشرفت
به بتوانند تا باشند داشته دو اين دوطرفهاي استفاده
.برسند مطلوب تعادل
مسايل به خانوادهها علاقهمندي شاهد اخير ، يكسال در *
سهيم سياسي مسائل در را خود خانوادهها هستيم ، سياسي
ميدانيد؟ چه مولود را شدن سياسي تب اين شما ميدانند ،
سياسي باز فضاي كه است اين نشاندهنده بههرحال اين -
قرار تحتتاثير همه و شدهاند درگير همه شده ، ايجاد
سياسي توسعه و بلوغ و رشد نشاندهنده اين گرفتهاند ،
روراست هم با همه كه است جايي خانواده.است ما جامعه
اين ميشوند ، وارد بحثها در صادقانه و خالصانه هستند ،
.گرفت نيك فال به بايد را بحثها
در سياسي بحثهاي مورد در جوانهايشان با خانوادهها *
جناح يك است ممكن جوانان ;باشند داشته برخوردي چه خانه
داشته تفاوت والدين فكر طرز با كه باشند داشته قبول را
باشند؟ داشته برخوردي چه بايد والدين ;باشد
مستقل و آزاد انسان يك بهعنوان جوانش به بايد والدين -
.كند تجربه را مسايل كه بدهد را حق اين
انجام مشفقانه دلسوزيهاي و نصيحت خانواده در بههرحال
ارتباط در تحميل بهاصطلاح يا تهديد نبايد ولي ميشود ،
.باشد داشته وجود سياسي مسائل با
كار خوب آن انتقال و ارزشها با ارتباط در خانوادهاي اگر
.رفت نخواهد بيراهه به جوانش بههرحال باشد ، كرده
است؟ چگونه مجلس با خانوادهها ارتباط *
.ندارند را لازم ارتباط آن -
شان مسائل ميبينند وقتي خانوادهها كه نميكنيد فكر *
و سريع خيلي ميشود هم اگر يا و نميشود ، مطرح مجلس در
نميكنند؟ برقرار هم خوبي ارتباط گذراست ،
كه ميكنند برقرار ارتباط نماينده با وقتي مردم "اصولا -
اينكه به باتوجهكنند مطرح را شخصيشان مشكلات بخواهند
افراد شخصي مشكلات جريان در نماينده يك كه است خوب خيلي
مهم مشكلات از برآوردي بتواند ، تابههرحال بگيرد ، قرار
يك مردم كه است بهتر خيلي ولي.باشد داشته جامعه در موجود
در نمايندگانشان به بيشتر و بيايند جلوتر اين از مرحله
به را كليشان نظرات و كنند كمك لوايح و طرحها تدوين
.بدهند نماينده
ميگذرد ، مجلس در خانواده كميسيون عمر از يكسال حدود *
ميكنيد؟ ارزيابي چطور را كميسيون اين
جدي بهطور را كارش كميسيون اين كه است كمي مدت البته -
تاحالا نظرماست ، مورد كه چيزي آن ولي كرده ، آغاز
.دارد كه خاصي تركيب بهخاطر شايد.برسيم آن به نتوانستيم
تركيبي چه مگر كرديد ، كميسيون خاص تركيب به اشاره شما *
دارد؟
جوان و خانواده زنان ، براي ميخواهد كه كميسيوني -
درك يعني باشد ، داشته ديگري تركيب بايد كند ، برنامهريزي
به اگر خانواده ، و زن جوان ، فعلي وضعيت از كميسيون اعضاي
بيرون آن از بهتري برنامههاي باشد ، نزديكتر واقعيت
.ميآيد
نيست؟ نزديك واقعيت به كميسيون افراد ديدگاه يعني *
;كنند لمس و درك را واقعيتها ميتوانند افراد همه -
همه و باشند داشته سروكار واقعيت همه با اينكه بهشرط
جهت در برنامهريزي خلاقيت و قدرت ببينند ، با را واقعيت
.كنند حركت تعاليبخشي و اوجبخشي واقعيتها ، اصلاح
همه و نشوند نزديك واقعيت به كه ميشود باعث عواملي چه *
مردمند؟ نماينده كه آنها نبينند؟ را واقعيت
محدودهاي آنها ، معاشرين زندگي ، براي شخصيشان برنامه -
سير آن در كه دنيايي ميكنند ، آمد و رفت آن در كه
است عواملي اينها ميبينند ، آن با كه چشمهايي و ميكنند
.نبينند بايد كه آنطور را واقعيت كه
"خليلي افسانه:از گفتگو"
ديگر مقايسهبا در دانماركيها
ميكنند عمر كمتر كشورها
بر ناخريشتن سالزبورگر اتريشي روزنامه:اجتماعي گروه
اروپا شمال كشورهاي در آماري تحقيقات نتايج اساس
خود همسايه كشورهاي با مقايسه در دانمارك مردم مينويسد
.ميكنند عمر كمتر
است حاكي تحقيقات اين اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
اسكانديناوي كشورهاي ديگر مردم با مقايسه در دانماركيها
در و ميشوند بيمار بيشتر (ايسلند فنلاند ، سوئد ، نروژ ، )
.ندارند چنداني جسماني مقاومت وخيم بيماريهاي مقابل
الكلي ، مشروبات مصرف در دانمارك مردم:مينويسد سالزبورگر
مقام در اسكانديناوي كشورهاي بين در چربي و دخانيات
دانمارك 5/5 ميدهد نشان تحقيقات اين.دارند قرار نخست
و سال با 9/72 مردان براي عمر طول ميانگين حد با ميليوني
براي سال با 5/76 سوئد از بعد رده در سال با 78 زنان
اتريشي روزنامه.دارد قرار زنان براي سال و 5/81 مردان
دانماركي زنان زندگي عمر طول كه حالي در:مينويسد
اروپاي كشورهاي زنان متوسط عمر طول مييابد ، كاهش همچنان
مصرف نوشت سالزبورگر.است افزايش به رو "دائما غربي
دانمارك 2/12 مردم بين در الكلي مشروبات نوشيدن سالانه
خوك گوشت مصرف.است كيلوگرم دخانيات 91/2 مصرف و ليتر
كه ميرسد كيلوگرم به 7/64 دانماركيها بين در نيز
.اروپاست شمال كشورهاي ديگر مصرف دوبرابر
سال تا چين سالمندان جمعيت
شد خواهد برابر دو 2025
فزاينده روند به پاسخ در:همشهري خارجي رسانههاي واحد
سال را ملل 1999 سازمان جهان ، سالخوردگان جمعيت
پرجمعيتترين كه چين در و.است نموده اعلام سالخوردگان
آگاهي مسالهاي چنين از مسئول مقامهاي است ، جهان كشور
افزايش روبه سالخورده جمعيت يك ميدانند و دارند ، كامل
.ميآورد وجود به را مشكلاتي چه
سالخوردگان به احترام سي ، .بي.بي تلويزيون گزارش به
بوده چين مردم فرهنگ از ناپذير جدايي بخشي طولاني مدتهاي
از پيري سالهاي در كه ميرود انتظار فرزندان از.است
فرزندي كه سالخوردگاني اما.كنند نگهداري خود والدين
چين سالخوردگان جمعيت كه حالي در بكنند؟ بايد چه ندارند
كمك پيشنهاد كه ميشود پيدا جواني وكمتر است افزايش روبه
مهم فزايندهاي طور به سئوال اين كند ، مطرح را آنها به
تازه كه است ساله زني 57 "شاوكن وانگ".ميآيد نظر به
خدمات "وانگ" بازنشستگي ، از پيش حتي.است شده بازنشسته
داوطلبانه ساله 90"شولن جين" از نگهداري براي را خود
روبه اين از.ندارد فرزندي "شولن جين".نمود ارائه
را خود روز بتواند تا دارد نياز "وانگ" مانند افرادي
يكديگر به همسايگان نزديك وابستگي نظام اين اما.بگذراند
در ديگر ميشد ، جوانترها توسط سالخوردگان نگهداري سبب كه
دور همسايگان كه طبقه يك خانههاي زيرا ندارد كاربرد چين
افراد كه ميشود ساختماني برجهاي به تبديل بودند جمع هم
.نميبينند را همديگر
يك خانههاي به ميشود مربوط اين":ميگويد چيني زن يك
ميشديد آن وارد وقتي شما و داشتند حياط كه سنتي طبقه
كنيد زندگي ساختماني برج يك در اگر اما.ميديديد را همه
را درها هم من.نميبينيد را همديگر و ميبنديد را درها
".نميبينم را ديگران و ميبندم
را سالمندان خانههاي چين ، در بار نخستين براي بنابراين
حياط با طبقه يك ساختمان اينجا در ببينيد ميتوانيد
اما.است شده سالمندان خانه به تبديل كه است كودكستاني
.است مساله اين به پاسخ از بخشي سالمندان دولتي خانههاي
بازنشستگي نظام براي واحد طرح يك دارد نياز چين كه چيزي
ميخواهد چين دولت خارجي شركتهاي از كمك گرفتن بااست
گسترش سياست دهه دوبدهد سروصورتي كنوني نابساماني به
مردم وضع شد دنبال "فرزند يك تنها" سياست با كه ، جمعيت
پيشبيني كارشناسان.است ريخته هم به را چين شناختي
دو بالاتر ، و ساله جمعيت 65 نسبت سال 2025 تا ميكنند
.شد خواهد برابر
كه است چيزي اينجا در مساله":ميگويد غربي كارشناس يك
.ميگوئيم (Dependency Ratio) "وابستگي نسبت" آن به ما
ميشوند نگهداري شاغلان توسط كه كساني تعداد نسبت يعني
به "وابستگي نسبت" آينده سال تا 30 در 20 شاغلان شمار به
شاغل افراد براي موقع آن در يعني.يافت خواهد افزايش شدت
دستمزدهاي و حقوق از بخواهند كه شد خواهد مشكل بسيار
را خود سرپرستي تحت ديگر افراد و والدين خويش جاري
شما:ميگويد كه چين در معروف است مثلي".كنند نگهداري
بيمار كه شرطي به فقط آوريد دست به را چيزي هر ميتوانيد
اجتماع ، خود ، خانواده براي شويد بيمار شما اگر.نشويد
رنج هم خودتان و ميآفرينيد مساله غيره و بيمارستانها
چين در كه است اين ميشويد اقتصادي بار يك شما.ميبريد
الامكان حتي تا كنند ورزش ميكنند سفارش سالخوردگان به
.نباشند همه دوش بر باري و شوند بيمار ديرتر
ومشاركت نظارت ;شوراها
وضرورت دلايل و ملي توسعه فرآيند در اسلامي شوراهاي نقش
(پاياني بخش)آنها تشكيل
و دولتي دستگاههاي با همكاري طريق از اسلامي شوراهاي -6
نيروهاي و دولت توان و ظرفيت رفتن بالا باعث مجريان
دولتي دستگاههاي و سازمانها نهادها ، كار تكميل و اجرايي
:ميشوند
شوراهاي براي قانونگذار كه اختياراتي و وظايف شرح در اگر
عمده وظايف از يكي گيرد ، صورت تامل است شده قايل اسلامي
با همكاري" است برخوردار نيز خاصي برجستگي از كه آنها
مجريان به رساندن ياري و كمك و دولتي نهادهاي و دستگاهها
بپذيريم اگرميباشد "مردم منطقي خواستههاي تامين در
ميشود ، محسوب شوراها وظايف اركان از يكي "همكاري" كه
تنظيم ميگردد مطرح اصل اين پذيرش متعاقب كه مهمي نكته
كنار در شوراها حضور و گرفتن قرار نحوه و مكانيزم
ميرسد نظر به.ميباشد آنان با همكاري و اجرايي مسئولين
مسئولين كنار در شوراها موءثر حضور شيوه يعني كاركرد اين
دو قالب در سازندگي و توسعه امر در آنها فعال مشاركت و
:است اجرا قابل زير محور
مناطق مسائل و مشكلات نيازمنديها ، صحيح و دقيق انتقال -1
برنامههاي و طرحها قالب در اجرايي مسئولين به حوزهها و
.شده تعريف و مشخص
و بومي نيروهاي هدايت و سازماندهي امر در فعال مشاركت -2
كمكهاي وساماندهي فرهنگي -اجتماعي مشكلات حل در مردمي
.سازندگي امر در مردمي
توسعه و رشد برنامههاي و اهداف كه آنجايي از ترديد بدون
كه ميباشد گسترده و وسيع ابعاد داراي ملي جانبه همه
و مردم فعال و جدي مشاركت و حضور مستلزم آن تحقق
از يكي عنوان به اسلامي شوراهاي اين بنابر تودههاست ،
فراتر نقشي زمينه اين در مردمي مشاركتهاي تحقق جلوههاي
و داشت خواهد را عمراني و رفاهي طرحهاي اجراي پيگيري از
عنوان به وسيعتري عرصههاي و زمينهها در ميتواند
آنان خدمت در دولتي دستگاههاي كنار در اجرايي بازوان
.گيرند قرار
سازمانهاي با همكاري و هماهنگي طريق از اسلامي شوراهاي
و نموده تكميل را آنها كار حقيقت در مجريان ، و دولتي
آنان مزاحم يا رقيب كه آن جاي به برخي ادعاي برخلاف
و فعال حضور با نشدني تمام جوشان نيروي همچون باشند ،
و مساعدت و ياري وظايفش انجام در را دولت خود ، موءثر
ظرفيت و توان طريق اين از و ميكنند جبران را كمبودها
بالا خود وظايف انجام در را اجرايي دستگاههاي و دولت
درماني ، و بهداشتي خدمات ارائه مانند عرصههايي.ميبرند
سريع رشد امر در فرهنگي بسترسازي اجتماعي ، تامين آموزشي ،
فراغت اوقات كردن پر غيرمستقيم ، و مستقيم مالياتهاي
-فرهنگي برنامههاي اجراي جوان ، نسل ويژه به جامعه آحاد
و مذهبي شعائر و معروفها گسترش منكرات ، با برخورد هنري ،
خدمات اجتماعي ، روابط تقويت مردمي ، نظارت طريق از ديني
توليدي ، تعاونيهاي عامالمنفعه ، و خيريه امور و اجتماعي
مشاورهاي ، خدمات ارشادي ، اسلامي انجمنهاي مصرف ، و توزيعي
جمله از..و محلي حقوقي و قضايي دعاوي به رسيدگي
قدر هر دولت كه هستند گستردهاي بسترهاي و زمينهها
باشد ، برخوردار پويا و جامع برنامههاي از و توانمند
مطلوب پاسخگويي به قادر مردم همكاري و مشاركت بدون "عملا
دولت جانب از تعهداتي چنين اجراي و بود نخواهد آنها به
اسلامي شوراهاي.دارد مردم همياري و همكاري به نياز
دولت ظرفيت و توان ميتوانند كه هستند بستري مناسبترين
همياري و همكاري مشاركت ، سازماندهي و جلب طريق از را
.بخشند تحقق امور اين در را دولت تعهدات و برده بالا مردم
فراگير مشاركت جلب طريق از اسلامي شوراهاي تشكيل -7
:ميگردد ملي اقتدار و تقويت موجب مردم اجتماعي -سياسي
و فراگير مشاركت افزايش معتقدند انديشمندان از بسياري
تقويت موجب اجتماعي -سياسي حيات در مردم شده هدايت
اجماع زمينههاي آوردن فراهم و اجتماعي سياسي ، اعتماد
سياسي نظام با آنان يگانگي احساس ايجاد و مردم در سياسي
.ميگردد ملي اقتدار تقويت طبع به و
دمكراسي كلاسيك ديدگاه به "عمدتا كه نظريه اين طرفداران
انرژي توليد منبع همچون مردمي مشاركت معتقداند است مشهور
به آنان ورود و تودهها بسيج باعث كه است حياتي و خلاق
افزايش آن بر علاوه.ميگردد اجتماعي سياسي صحنههاي
ملي وحدت و يكپارچگي افزايش منبع مثابه به مردمي مشاركت
سياسي نظام قدرت تقويت باعث طريق اين از و ميشود محسوب
اگر اصل اين اساس بر.ميگردد ملي اقتدار افزايش و
و مردمي مشاركت از جلوهاي مثابه به را اسلامي شوراهاي
نمائيم ، محسوب جامعه مختلف صحنههاي در تودهها عيني حضور
مردم از زيادي تعداد شدن درگير و شوراها تشكيل طريق از
و علايق اظهار فرصت افراد جامعه ، امور اداره در
و خير طريق اين از و ميآورند دست به را خود خواستههاي
نظم و تضمين سياسي ثبات تامين ، جامعه اكثريت مصلحت
.مييابد افزايش اجتماعي
حكومت عمده اصل دو اسلامي شوراهاي تشكيل با آن بر علاوه
ديگري و "عمومي گفتگوي و بحث" يكي كه مردمي و دمكراسي
"اجتماعي و سياسي امور در شركت حق اعطاي و فراگيري" اصل
.يافت خواهد تحقق است ،
-سياسي تعارضات و تضادها حل به اسلامي شوراهاي -8
تضادهاي ميتواند و نمود خواهد كمك جامعه سطح در اجتماعي
و داده نظم را جامعه مختلف سطوح در افسارگسيخته و منتشره
:نمايند نظارت آنها بر
از و متنوع و پيچيده ساختار و بافت داراي ايران كشور
بودن جوان.ميباشد برخوردار بحرانزا امكاناتبالاي
كرده تحصيل گروههاي وجود و قومي تنوع جمعيت ، ساختار
بديهي.ميباشد پتانسيلها اين جمله از مشاركت خواستار
شكلگيري و ايجاد از جلوگيري جامعهاي چنين در است
و ابزار وجود عدم و اجتماعي -سياسي محافل و اجتماعات
در تودهاي نيروهاي عظيم موج سازماندهي جهت لازم شرايط
ايجاد موجب شده هدايت اجتماعي نهادهاي و تشكلها قالب
پتانسيل با پنهان اما افسارگسيخته و شده انباشته تضادهاي
-سياسي ناآراميهاي بروز براي را زمينه و شد خواهد بالا
فراهم دليل بدون گاه و ناگهاني شورشهاي شكل در اجتماعي
جمله از دانشمندان و متفكرين از بسياري.نمود خواهد
دارند ديدگاه از الهام با (1987) گمسون و (1985) آندرين
ظرفيت و پتانسيل از كه سوم جهان جوامع در معتقدند رف و
سازمانهاي و نهادها ايجاد برخوردارند بالايي تنشزاي
انجمنها سازمانها ، مردمي ، تشكلهاي مثل جو مشاركت و واسط
و شده انباشته تضادهاي بروز از ميتوانند احزاب و
علاقه آن بر علاوه و نموده جلوگيري جامعه در افسارگسيخته
را اجتماعي -سياسي امور در شركت به جامعه آحاد گرايش و
را گيسخته افسار و منتشره تعارضات طريق اين از و تقويت
شوراهاي.نمايد كنترل و مهار جوان قشر ميان در ويژه به
فعال عاملين و ميانجي و رابط عامل يك عنوان به اسلامي
اقتدار صاحبان و حاكمه هيات و سو يك از جامعه بدنه بين
نموده ايفا را مدني نهاد و ميانجي واسط ، نقش ديگر سوي از
افزايش وApathy)Political ) سياسي بيتفاوتي كاهش ضمن و
نظير بالا پتانسيل داراي گروههاي ميان در ويژه به مشاركت
كه كنشي) تاريخي كنش تحقق زمينه جوانان ، و تحصيلكردهها
فراهم را (ميشود جامعه منظور و دگرگوني و تحول موجب
احساسات ، غليان از ناشي ناپخته حركات بروز از و آورده
اجتماعي شورشهاي "نهايتا و نارضايتي انباشت و هيجانات
.نمايد جلوگيري
افزايش و جمعي خرد بروز تجليگاه اسلامي شوراهاي -9
:شد خواهند ملي اجتماع در جمعي سياسي شعور دهنده
بر علاوه جو مشاركت نهاد يك عنوان به اسلامي شوراهاي
آن اجتماعي ساختار و جامعه شناساندن در موءثري نقش آنكه
به اجتماعي حقايق تفهيم طريق از دارند ، خود اعضاي به
افراد پذيري جامعه در سزايي به سهم "اولا جامعه اعضاي
فردي استعدادهاي و قابليتها رشد طريق از "ثانيا و داشته
جامعه از عبور و انتقال مرحله در كه شرايطي در جمعي و
پذيرش براي را جامعه داريم قرار مدرن جامعه به سنتي
اجتماعي مشاركت از پيچيدهتري انواع و بيشتر مسئوليتهاي
آماده است مدرن و جديد جامعه اختصاصات از كه سياسي و
.ميسازد
اجرا تمركز عدم سياست اسلامي شوراهاي تشكيل با -10
:ميگردد
كثرت و آن جغرافيايي حدود و اسلامي جمهوري وسعت دليل به
سياست اجراي مختلف مليتهاي و اقوام تعدد و تكثر و جمعيت
.ميگردد ميسر و مقدور اسلامي شوراهاي تشكيل با تمركز عدم
:ميشود مردم به مردم كار شدن سپرده موجب شوراها -11
عهده بر كه مختلفي مسئوليتهاي و كارها بررسي با دولت
خود توسط و است مردم با رابطه در بيشتر كه را آنچه دارد
شوراها طريق از و ميكند انتخاب ميگيرد انجام بهتر مردم
.ميكند واگذار مردم به
در بخصوص مردم امور و كارها جريان به بخشيدن سرعت -12
:محلي امور
عمراني ، اقتصادي ، اجتماعي ، برنامههاي اجراي شك بدون
جدا هم از استانها و مناطق همه در...و فرهنگي بهداشتي ،
اجراي راه نمودن هموار و موانع كردن برطرف نيست ، يكسان و
محيطي شرايط و محلي مقتضيات بررسي به احتياج برنامه اين
كردن هموار و موانع اين رفع در ميتوانند شوراها دارد ،
.نمايند ياري را دولت برنامهها اين اجراي راه
:ميگردند تبعيض رفع موجب شوراها -13
از بودن دور و امكانات نداشتن دليل به كشور مختلف مناطق
دولت امكانات از بهرهمندي و استفاده به قادر مركز
كمتر دوردست منطقه يك سرشار درآمدهاي "اكثرا و نيستند
طريق از شوراها ميشود ، منطقه آن خود مردم عايد
ميتوانند مردم مشاركت و همياري سازماندهي و برنامهريزي
.كنند تبعيض رفع
:كشور نقاط كليه در اجتماعي نظارت از شبكهاي ايجاد -14
در مردم مستقيم حضور عيني جلوه عنوان به شوراها
نظر زير را امور اداره كشور نقاط دورافتادهترين
انحراف از خود ، محدود جامعه بر نظارت با و ميگيرند
امور جريان به و نموده جلوگيري اجرايي -اداري دستگاههاي
.ميبخشند سرعت
:منطقهاي و محلي امور رهبري و هدايت -15
از بهتر محل مقتضيات و شرايط با آشنايي دليل به شوراها
را خود به مخصوص امور جريان ميتوانند دولت مامورين
موجب كار اين.گيرند بدست را محلي رهبري و نمايند هدايت
توليد مردم ، در نفس به اعتماد و محلي ابتكارات تقويت
واقعي نيازهاي انعكاس و مردمي تلاشهاي سازماندهي انگيزش ،
.ميگردد
مشكلات و امور جريان به نسبت مردم نمودن آگاه -16
:مسئولين
نسبت را مردم طرفي از ميتواند مردم مشاركت گسترده جلب
و سازد آشنا مسئولين راه سر در موجود موانع و مشكلات به
ديگر طرفي از و باشد موانع آن رفع و حمل جهت در كمكي
و دستگاهها سوءاستفاده از ميتواند صحنه در مردم حضور
.نمايد جلوگيري دولتي سازمانهاي
:مردمي استعدادهاي رشد و نيروسازي -17
يكي "اولا اسلامي ، شوراهاي انتخاب قانون اجراي جريان در
سال قريب 15 از بعد كه اساسي قانون فصول مهمترين از
مردمي مشاركت "ثانياميپيوندند تحقق به بود مانده مسكوت
در كمك همچنين و كار نيروي و انساني نيروي تامين در
رفاهي عمراني ، طرحهاي اجراي و مالي منابع و بودجه تامين
و فكري نيروي "ثالثا.ميشود محسوب فرهنگي فعاليتهاي و
در مردمي استعدادهاي و ابتكارات خلاقيتها ، و علمي توان
استفاده مورد اولويتها تعيين و برنامهها و طرحها اجراي
افراد ، شخصيت احياء موجب شوراها "رابعا.ميگيرد قرار
مردم در نفس به اعتماد روحيه تقويت و استعدادها شكوفايي
.ميگردد محقق نيروسازي فرايند طريق اين از و ميگردد
و خاموش گروههاي مشاركت جلب طريق از اسلامي شوراهاي -18
حاشيهنشيني از سياسي و اجتماعي مسايل صحنه در ساكت
:ميكند جلوگيري نخبگان
جمله از را "نخبگان حاشيهنشيني" دانشمندان از بسياري
معتقدند آنان.ميدانند سوم جهان كشورهاي عمده معضلات
ساختار علت به توسعه حال در يا مانده عقب دركشورهاي
يا محدود گروههاي دست در سياسي قدرت جامعه ، سياسي متمركز
لازم شرايط و بستر آن بر علاوه و دارد قرار خاصي قشرهاي
از بسياري بنابراين و ندارد وجود سياسي تحرك تحقق براي
زمينههاي و شرايط وجود عدم علت به جامعه نخبگان و افراد
و اجتماعي سياسي ، فراشدهاي در مشاركت امكان و فرصت لازم
حاشيهنشيناني به واقع در نميآورند بدست را فرهنگي
آنان انديشههاي و نيرو توان ، دانش ، از كه ميشوند تبديل
"عملا سياسي و اجتماعي اقتصادي ، برنامهريزيهاي در
.نميآيد عمل به استفادهاي هيچگونه
در نخبه مختلف قشرهاي حضور عدم دانشمندان اين نظر طبق
چنين از بهرهگيري عدم و اجتماعي سياسي ، صحنههاي
از گروه اين بيشتر هرچه گوشهنشيني به تنها نه نيروهايي
سياسي بيتفاوتي دچار را آنان و ميزند دامن افراد
از آنان كنارهگيري بلكه ميسازد ، (Political Apothy)
از جامعه ميشود باعث برنامهريزيها و فعاليتها صحنه
اين.بماند محروم آنان پيشنهادات و انديشهها آراء ،
براي و مشكلات اين از جوامعي چنين رهايي براي دانشمندان
تشكيل و ايجاد بر نخبگان ، حاشيهنشيني از جلوگيري
و نموده تاكيد واسط و مدني نهادهاي و محلي سازمانهاي
بويژه مردم مختلف اقشار اجتماعي سياسي ، مشاركت افزايش
صورت به منسجم و كارا سياسي نهادهاي قالب در را نخبگان
اين ديگر عبارت به.ميكنند توصيه شده هدايت و ساماندهي
و سياسي بيتفاوتي شيوع از اجتناب براي معتقدند متفكرين
فراهم ضمن ميبايست جامعه در ساكت و خاموش گروههاي تشكيل
مردم مشاركت تحقق براي لازم شرايط و زمينه بستر ، ساختن
عموميت و گسترش پاي پابه اجتماعي ، سياسي ، فراشدهاي در
براي اجتماعي سياسي ، جديد نهادهاي مشاركت ، يافتن
مشاركت سپس و گردد ايجاد و خلق مردم مشاركت سازماندهي
نكته ، اين به توجه با.شوند سازماندهي آنها قالب در مردمي
به ايران كشور در ميتوان كه نهادهايي يا روشها از يكي
حاشيهنشيني يا و خاموش گروههاي شكلگيري از آن كمك
شوراها زيرا.است اسلامي شوراهاي نمود ، جلوگيري نخبگان
عموميت و گستردگي و وسعت علت به مدني نهاد يك عنوان به
مشاركت براي را زمينه تنها نه است ، برخوردار آن از كه
مختلف گروههاي و اقشار شده سازماندهي و داوطلبانه فعال ،
و قانوني مجراي و بستر شوراها بلكه ميسازد ، فراهم
مثل مدني نهادهاي ديگر با مقايسه در كه است شده پذيرفته
در آن ، نظاير و سنديكاها و احزاب غيررسمي ، سازمانهاي
برخوردار بيشتري مقبوليت از ايرانيان مذهبي -ملي فرهنگ
با لذا و برخاسته ايراني جامعه و فرهنگ بطن از و است
و دارد بيشتري سنخيت ايرانيان ملي شخصيت و فرهنگ روحيات ،
.است سازگارتر آنان روحيه با
ميرمحمدي داود
.است موجود روزنامه اجتماعي گروه در ماخذ و منابع
تشريح مطبوعات دادگاه تخلفات
شد
ماهه چند طول در مطبوعات دادگاه تخلفات:اجتماعي گروه
در منصفه هيات اعضاي از برخي تا شد باعث مجموع در اخير
.نكنند پيدا حضور دادگاه اخير جلسه
به خبرنگاران جمع در ديروز مطبوعات منصفه هيات عضو پنج
.پرداختند مطبوعات دادگاه تخلفات تشريح
مصاحبه اين در منصفه هيات اعضاي از يكي حجت مهدي
كنيم درخواست ما تا شد باعث اصلي موضوع دو:گفت مطبوعاتي
آن مورد در و بررسي مسائل جلسهاي در اخير دادگاه از قبل
كه بود جلسه در حاضر افراد راي حق نخست مسئله:شود توافق
اين.دارند راي حق اصلي اعضاي فقط بود كرده اعلام دادگاه
نظر قاضي مستندبود منصفه هيات كار رويه برخلاف امر
ماه شهريور در نامهاي طي كه بود قضائيه قوه حقوقي اداره
دادگاه جلسه تا اما بود ، شده ارائه مطبوعات دادگاه به
بوديم مجلس تفسير نظر خواستار مانشد اعلام ما به كيهان
كار به رويه اين با بايد كرد اعلام دادگاه رئيس اما
.بپردازيم
قاضي شده صادر راي بين هماهنگي عدم دوم مسئله:افزود حجت
شامل كه آرايي مورد در خصوص به بود ، منصفه هيات آراي با
خواستار ما شد باعث مورد دو اين.بود تشديد يا تخفيف
آن با كه باشيم مسائل اين درباره دادگاه از قبل مذاكره
.نكردهايم شركت دادگاه در ما دليل همين به و نشد موافقت
نظر به عجيب كه هست مسائلي هم دادگاه حكم در:افزود وي
تا داشتيم عمد شركت عدم در ما شده گفته اينكه يكي ميآيد
رئيس مستندي چه براساس.بيندازيم اكثريت از را جلسه
ازاكثريت را جلسه ميخواستيم ما كه گفتهاند دادگاه
باعث نفر از 12 نفر عدمحضور 5 كه اين بر مضاف بيندازيم ،
با منصفه هيات چون نميشود منصفه هيات افتادن اكثريت از
.دارد رسميت نفر 7
دو ما:گفت نيز منصفه هيات اعضاي از ديگر يكي خوشرو
را منصفه هيات كار روال قاضي چرا اينكه اول داشتيم سئوال
راي صدور در منصفه هيات نظرات چرا اينكه ودوم زد بهم
.نشد داده پاسخ ما سئوال دو اين به اما نميشود؟ لحاظ
ماده نه) ماده 35 متن در:گفت جلسه اين در نيز نوري اعظم
بدون چنانچه آمده نموده استناد آن به محترم قاضي كه (36
چند يعني جلسات فارسي درنشود حاضر جلسات در عذرموجه
غيرقانوني اساس از راي اينكه ديگر نكته.جلسه يك نه جلسه
اتهام به رسيدگي بديهيات حتي اصول از هيچكدام چون است
.است نشده رعايت
اين در گرفته صورت قانوني تخلفات اثبات براي:گفت وي
از گفت نوري.كرد خواهم شكايت ذيصلاح مراجع به دادگاه
مدعيالعموم شكايت يكي گرفته صورت تخلفات نمونههاي جمله
قانون صريح نص طبق كه پروندهاي در خصوصي شاكي جاي به
حقوقي شخص حقيقي ، شخص جاي به پروندهاي در يا و بود خلاف
.شد خواهد عنوان خود جاي در كه ديگري مواد و شد محكوم
.است اعجابآور صادره راي:گفت جلسه اين در نوروزي كامبيز
تلاشمان عمومي افكار نمايندگان عنوان به ما گفت وي
خلاف نيز ما خود با قاضي برخورد اما بود انصاف رعايت
نوروزي.است قانوني تشريفات رعايت بدون و قانون و انصاف
بود كاغذ روي سال كه 90 است نهادي منصفه هيات نهاد:گفت
بزرگ دستاورد اين حرمت بايد كرد پيدا تحقق اخير دهه در و
.داشت نگه را
جلسه اين در نيز منصفه هيات ديگر اعضاي از خانيكي هادي
ما داشت قانوني برخورد غيرقانوني رويههاي با بايد:گفت
باشد گفتگو فضاي دادگاه با منصفه هيات فضاي داشتيم سعي
.رفت بين از فضا اين اما
|