فرهنگستان به سرگشادهاي نامه
فارسي ادبيات و زبان
"لطفا فرهنگستانيان ،
پاس را فارسي زبان دستور
بداريد
جناب قضائيه قوه محترم رياست
يزدي محمد آقاي
"پيشنهاد يك"
فرهنگستان به سرگشادهاي نامه
فارسي ادبيات و زبان
"لطفا فرهنگستانيان ،
پاس را فارسي زبان دستور
بداريد
هيچ كه سالهاست اما هستم قديمي روزنامهنويس يك من
چه آن اگر و ننوشتهام روزنامهاي هيچ براي مطلبي
طرحش خودم نظر از برسانم عرض به مختصر اين طي ميخواهم
طرح را آن "قبلا ديگري كسان اگر يا و نبود ضروري بسيار
زيرا ميدادم ، ترجيح را ماندن ساكت بازهم ميكردند ،
گذشته در ما كه كاري با اخير سالهاي در روزنامهنويسي
قديم تجربه با كه است كرده پيدا تفاوت قدر آن ميكرديم
.نهاد قدم پرغوغا "گود" اين در نميتوان
فعاليت سرگرم ديگر عرصه دو در حقير اين حاضر حال در اما
يك شكل به كه هستم واحدي مشكل گرفتار حرفه دو هر در و
مشكلاند اين مبتلاي نوعي به كه كساني همه گلوي در فرياد
به را همكارانم از بسياري و مرا فقط نه و است خورده گره
تكليف تعيين بدون گفت ميتوان كه رسانده ، كلافگي مرز
.بود نخواهد ممكن كار ادامه كمك كم آن ، براي روشني
و فارسي ادبيات تدريس من هميشگي و ثابت دوحرفه
قدري سخنم اگر كردم ياد آن از كه مشكلي و است رماننويسي
بر مرج و هرج نوعي حاكميت نشود تلقي جسارتآميز و تند
يا و هرسال.است اخير سالهاي در فارسي زبان دستور عرصه
كتابهاي نوشتن عهدهدار جديدي گروه بار يك سال هرچند
با منتها.هستند هم نظر صاحب يقين به كه ميشوند درسي
كرده ، نفي را پيشينيان دستورالعملهاي جديد نظرياتي
به ميآورند وجود به فارسي زبان دستور قواعد در تغييراتي
سال در تحصيلي 7877 سال همين در مثال عنوان به كه حدي
در !نيست سوم سال در است ، مشتق اسم "ترشي" دبيرستان ، اول
!مركب فعل سوم سال در است ، ساده فعل (بردن رنج) دوم سال
پايينتر سالهاي در ميچسبد قيد به "ب" سوم سال در
هركدام.ديگر طنزآميز و ذكر قابل مورد دهها و نميچسبد
مملكت جوانان به و تدريس چرا است غلط اگر قواعد اين از
!دارد؟ وجود خلافش چرا است درست اگر و ميشود آموخته
و صادقانه كه فارسي ادب و زبان فرهنگستان از من سوءال
آيا كه است اين بدارد پاس را فارسي ميخواهد دردمندانه
و ميبيند آسيب بيشتر دستورياش قواعد تخريب با زباني هر
.جديد واژههاي پذيرش راه از يا
جديد واژههاي نپذيرفتن يا و پذيرفتن برسر بحث هرحال به
خشوع نهايت در و فشرده بهطور مختصر ، اين طي چه آن.نيست
زبان دستاندركار استادان جنابان ، عالي حضور به ميخواهم
:كه است اين كنم عرض فارسي ادبيات و
دستور ميدانيد من از بهتر بسيار خود كه گونه همان -1
باشد ، جامع باشد ، برخوردار حتمي ويژگي سه از بايد زبان
آموزش وزارت مصوب برنامههاي اگر و باشد مانع باشد ، كامل
بود برخوردار ويژگي سه اين از زمينه اين در پرورش و
.نميآمد بهوجود تغيير همه اين و نفي همه اين امكان
كه نيست خيابان و كوچه نام يا و مدلباس زبان دستور -2
تغيير سال هرچند حتي يا و هرسال مختلف ، سلايق برمبناي
انساني نيروي و وقت و بودجه مبالغي تغيير ، هر با و پذيرد
بار همه كه بيآن شود ، كشور سراسر معلمان بازآموزي صرف
زمينه اين در مخالفتي هر به و آورده بار به مطلوبي نتيجه
".است داشته مخالف همواره نوآوري":كه بدهد پاسخ
نيست جايز و است ملت آن حقوق از مهمي بخش ملت يك زبان -3
.گيرد قرار (شخصي عقيده) انحصار در
فارسي زبان دستور موجود قواعد در است لازم اگر -4
با لطف ، و عنايت سر از محترم استادان شود ، داده تغييراتي
خدشهناپذير واحد نظريه و بگيرند واحدي تصميم هم مشورت
.دهند ارائه قبولي قابل
قدر هر دستورالعمل ، كه بگيرند نظر در قاعده هر وضع در -5
و نگهداشتن زنده در باشد ، برخوردار كمتري پيچيدگي از
شده برداشته مفيدتري و موءثرتر گام فارسي زبان داشتن پاس
.است
كه دارند مبذول ويژه عنايت درسي كتابهاي نوشتن در -6
كه است لازم و ميرود مملكت نقاط اقصا تا كتاب
خودش و ابهام به دهندهايرا تعليم هيچ ذهن حتيالامكان
به سردرگمي و ابهام اين كه نكند دچار سردرگمي به را
.است شده كه چه آن بشود و يابد انتقال هم دانشآموزان
به وضعي حاضر حال در بفرماييد مشاهده و كنيد تحقيق "لطفا
گيج همه ويراستار و نويسنده و محصل و معلم كه آمده وجود
به كلماتي چه "فرضا.كنند تبعيت قانوني چه از تا شدهاند
نوشته هم سر بايد بيبروبرگرد و علمي توجيه با و واقع
.جدا كلماتي چه و شود
(كردواني)گلبو فريده
جناب قضائيه قوه محترم رياست
يزدي محمد آقاي
بسمهتعالي
و بالقسط للهشهداء قوامين آمنوكونوا ياايهاالذين
اقرب هو اءعدلوا لاتعدلوا ، ان علي قوم شنان لايجرمنكم
تعملون بما خبير انالله اتقوالله و للتقوي
آيه 8 مائده سوره كريم ، قرآن
و تكاندهنده تاكيدي در قرآن پيام يادآوري و سلام با
;دادگري قربانيشدن در دشمنكاميها نقش بر افتخارآفرين
برداشتهشدن رمز چون دادگري به پايبندي بر مكرر تاكيد و
تقواي بر تاكيد سرانجام و تقوا ، گوهر و ما ميان فاصلهها
و كار از خداوند آگاهي با آن ژرف توجيه و الهي
آغاز در كه مشهور حديثي يادآوري با نيز و كارنامهها
چون:كه داشتند تاكيد آن بر راحل امام و بود زبانزد نهضت
به را خويش دانش كه است عالم بر شود ، نمايان بدعتها
يادآور شود ، كيفر خداوند لعنت با وگرنه ;گذارد نمايش
قضايي دستگاه در فراوان كاستيهاي از آگاهي با كه ميشوم
همه ، اين با ;ميشود گفته آن توجيه در چه آن از آگاهي و
ميگذرد اميرانتظام عباس آقاي دادگاه بر اينك چه آن
.اسلامي قضاوت تاريخ در بدعتيست
متخاصمين حضور به تنها نه خود سيرهي در (ص) اكرم پيامبر
مساويشان شرايط و جايگاه بر كه بودند پايبند محكمه در
تاريخ و حديث معتبر همهمتون درداشتند فراوان تاكيد
آلودگي از قضاوت دوري بر حضرت آن تاكيد معنوي تواني با
.است روشن و ثابت متخاصمين ميان تبعيضي شبهه كمترين به
از پس نخستين قرن نيم در بويژه -نيز (ص)پيامبر خلفاي
كه ميداشتند پاس چنان را فرهنگ و اصل اين -حضرت آن رحلت
حضور محكمه در متخاصمين از يكي عنوان به خليفه شخص بارها
خلافت روزگار در را عدالت حماسههاي چنين اوج و يافت
شريح محكمهي كه ميبينيم كوفه در اميرموءمنان مولايمان
و بود ذمي يهودي يك ديگرش طرف و حضرت آن پذيراي قاضي
تشرفش و هدايت زمينهي كه داد راي يهودي آن سود به شريح
جايگاهي صفين شهيدان شمار در سرانجام و گرديد اسلام به
بر نميتوان نيز را حماسهها چنان از فهرستي.يافت بلند
رابيحضور رسيدگي محكمه زماني تنها.كرد تحميل تنگنا اين
بيهيچ حضور از خود او كه ميكرد آغاز متخاصمين از يكي
چه با و ميكند ايجاب ضرورتي چه اينك داشت امتناع توجيهي
منع دادگاه در حضور از -هست كه هر -متهمي آشكارا توجيهي
.ميشود
ميدانم ضروري را تاريخي نكتهي اين يادآوري !يزدي جناب
-ناخلف يا خلف -فرزندان از يكي نامه اين نگارندهي كه
داور بهترين زمينه اين در خداوند كه است اسلامي انقلاب
بيهيچ اميرانتظام آقاي دادگاههاي نخستين در كه ;است
خاطر به تا يافت حضور دادگاه در داوطلبانه و مسئوليتي
مهدي مهندس مرحوم صداقت اعتبار هزينهشدن از پيشگيري
در. شود مانع عمومي افكار و دادگاه بر فشار در بازرگان
اين اعلام با و يافتم حضور شاهد قدح عنوان به دادگاه آن
خود كه نيستم مطلع چنان پرونده محتواي به نسبت كه نكته
از را رنجشهايي ديروزم عمل.بدانم مجاز اظهارنظري در را
قائل احترام برايشان هميشه كه -دوستان عزيزترين شماري
ديگري عزيزان هم امروز انتقاد و ; داشت پي در -بودهام
عمل و مواضع در نيز خطا احتمال.ميكند آزردهخاطر را
كوتاهي وظيفهشناسي مقدمات در اگر كه هست امروز و ديروز
نيالايد ، هوسآلود گرايشهاي را عمل و انگيزه و نشود
.داشت ميتوان خداوند مغفرت به اميد
در حضور از -هست كه هر -متهم محرومكردن !يزدي جناب
.كرد سكوت آن برابر در نميتوان كه است بدعتي دادگاه
محكوم را بدعتي چنين دين اولياء و پيامبر گفتار و رفتار
اسلامي جمهوري و انقلاب اسلام ، چهره كه بگذريم.ميكند
.ميشود معرفي زشت اقداماتي چنين با
بلغ ;يعودالسلام اءليك و منكالسلام ، و انتالسلام اللهم
وفقنا و مناالسلام اصحابه و آله و امينك و رسولك و عبدك
.عباداللهالصالحين علي و علينا السلام و لافشاالسلام
م.ع
"پيشنهاد يك"
ايران تفكر با كه قرني هستيم ، يكم و بيست قرن آستانه در
ديدن شرف در جهان و "تمدنها گفتگوي"ميشود ، اسلاميآغاز
اما.بود خواهد صنعت و علوم از ديگري شگفتيهاي و عجايب
گم سياسي بدبيني كوچههاي پس كوچه در هنوز كه افسوس
جنگ از پس آيا دركشور موجود جناحهاي تمامي اي.هستيم
تمامي و روسيه آلمان ، ژاپن ، همچون كشورهايي دوم جهاني
در هم آن جهان صنعتي ملل شمار در اكنون كه ديگر كشورهاي
جناحهايي آيا نشدند؟ چندجناحي آيا دارند قرار اول درجه
بهتر خود شما نگذاشتند؟ وجود عرصه به پا مختلف رهبران با
تفاوتهاي عليرغم كردند ، آنها چه ميدانيد قلم اين از
مخالفتهاي جاي به و دادند يكديگر دست در دست عقيدهاي ،
در روميآوردند ، كارساز و سازنده تزهاي ارائه به سياسي
كار خاصيروي حزب جمهوري رياست انتخابات در كه كشوري
ولي ندارند؟ وجود ديگري احزاب ميكنيد گمان آيا ميآيد
افكار فداي را مختلف زمينههاي رشد روبه روند هيچگاه
را حكومتي ماشين كنترل چه اگر نميكنند ، خود وعقيدههاي
نه انتخاباتي شكست از پس ولي دادهاند دست از تنهايي به
پيشنهادهاي با بلكه نميگذارند پيشرفت مقابل تنهامانعي
تمامي اي پس ميافزايند ، نيز آن قدرت بر خود سازنده
هم با را پيشنهاد و انتقاد بيائيد كشور در موجود جناحهاي
ايران نام به فاضله مدينه يك تشكيل درراستاي و بياميزيد
سرنوشت به بايستي خواهناخواه صورت اين غير بكوشيد ، در
.بپيونديم خود افغاني برادران
ساري - عمراني علي
|