چين در اسلام
چين كشور به اسلام ميلادي سال 618 در :جستارگشايي
هويي ، ;گرويدند اسلام به چيني قوم ده آغاز در.درآمد
گزارش ميآيد پي از كه مطلبي...و شيانگ دانگ اويغور ،
داده انجام چين گوناگون بخشهاي به نويسنده كه است سفري
مسلمانان زندگي با را ما نوشتار اين در نويسندهاست
اقوام از خود كه نويسنده.ميسازد آشنا چين مختلف بخشهاي
مسلمانان آداب و مراسم بيان به است گرويده اسلام به چيني
جستار اين به را گرامي خوانندگان توجه.است پرداخته چين
.ميكنيم جلب
معارف گروه
درباره بيشك باشد ، ديده را نينيشيا منطقه كه شخصي هر
را نينگشيا خودمختار منطقه.كرد خواهد صحبت چين مسلمانان
"چين مكه" نام به هستند ، ساكن آن در هويي قوم كه
قوم است ، اسلام مترادف "هويي" چيني زبان در.ميشناسند
ميليون تعداد 2 اين از كه -نفر ميليون جمعيت 9 با هويي
و جوآن اقوام از پس -ميكنند زندگي نينگشيا منطقه در نفر
.ميشود محسوب چين در اقليت بزرگ قوم سومين منچو
:ميكند جلب خود به را مسافران توجه چيز دو نينگشيا در
منطقه 6000 اين مسجد باب ساختمان 3000 در.مناره و مقنعه
%شينهوا 10 خبرگزاري گزارش برطبق.است شده ساخته مناره
زندگي نينگشيا در چين مسلمانان جمعيت 20ميليوني از
است مراكزي مهمترين از يكي منطقه اين بنابراين ، .ميكنند
.ميروند آنجا به اسلام درباره مطالعه براي محققين كه
در را طولاني مدت امريكايي محقق Dore Klandy كلندي دور
كه كرد نتيجهگيري چنين و پرداخت تحقيق به منطقه اين
در دليل همين به و آميخته هم در هويي ويژگيهاي با مذهب
.است گرديده احداث مسجد يك دهكده هر مركز
ساير و نينيشيا وارد (907618) نستي سلسله زمان در اسلام
از شده انجام تحقيقات طبق بر.شد چين غربي شمال بخشهاي
مبلغ اولين عفان عثمانبن سال 651 در چيني ، محققين سوي
شانجي استان مركز شيان امروزه) فرستاد چين به را مسلمان
قزاق ، اويغور ، هويي ، -چين قوم ده زمان مرور به.(است
بونان و سالار شيانگ ، دانگ ازبك ، تاتار ، تاجيك ، قرگيز ،
.گرويدند اسلام دين به
بازرگانان نوادگان از را خود هويي قوم افراد از بسياري
به خود اسلامي تكليف انجام به پاسخ در كه عربي و ايراني
دارند عقيده علما از بسياري.ميدانند بودند ، آمده چين
است ، متداول بسيار هويي مردم بين در كه "ما" فاميل نام كه
مشخص "كاملا كه آنچه.است شده مشتق محمد عربي كلمه از
فرهنگ آميختن درهم با هويي قوم كه ميباشد نكته اين است
.آوردهاند بوجود را خود خاص فرهنگ چيني ، فرهنگ با اسلامي
نكردم پيدا كافي فرصت نينيشيا ، در كوتاهم اقامت مدت در
اطلاعاتي شدم موفق اما دهم ، انجام جامعي تحقيقات تا
بطور.آورم بدست منطقه اين در چين مسلمانان زندگي درباره
زنان پوشش نوع با ميپوشند محلي زنان كه مقنعهاي مثال ،
كه قطاري كه هنگامي.دارد تفاوت اسلامي كشورهاي ديگر در
متوجه شد ، خودمختار منطقه وارد ميكردم سفر آن با من
منطقه در مسلمان افراد وجود از نشانههايي كه شدم آثاري
و اسلامي پوشش با زنان منارهها ، و مساجد كلمات ، :بود
.آن نظاير
دريافتم رسيدم ، چوآن يين شهر استان ، مركز به كه هنگامي
و ندارد چنداني تفاوت چين ديگر شهرهاي با شهر اين كه
و شهر كنار و گوشه اسلامي رستورانهاي آن تفاوتهاي تنها
ديده آن مركزي منطقه در بندرت كه است محجبهاي زنان
فردي مشخصات عربي به ميتوانيد شما نينيشيا در.ميشوند
را خود پاسخ زبان همان به نيز اوقات اغلب و كنيد بيان را
مخاطب كه مييابيد در حيرت كمال در گاهي.كنيد دريافت
نفوذ نشاندهنده خود اين كه نيست مسلمان فرد يك حتي شما
در "مخصوصا اسلامي فرهنگ.است منطقه اين در اسلام عميق
.است هويدا شهر ، مسجد بزرگترين گوآن ، نان مسجد اطراف
و مسلمانان ويژه رستورانهاي اسلامي ، كتابفروشيهاي
آياتي از طومارهايي اسلامي ، قاليچههاي كه فروشگاههايي
فراوان كنار و گوشه در ميفروشند ، مقنعه و كلاه قرآن ، از
.ميخورند چشم به
تاثير همچنان اما شدهاند ، ساخته اسلامي سبك به مساجد
مسجد محوطه به ورود بدو در.دارند خود در را چيني فرهنگ
.ميشود جلب سبز گنبد روي بر ماه هلال به بيننده توجه
مركزي ، قسمت در استخر يك داراي مسجد اين وسيع حياط
را محوطه تمام كه است گلهايي و گوشه هر در منارههايي
.پوشاندهاند
گنجايش با آن بزرگ نمازخانه مسجد باز محوطه سوي آن در
امام اسكان محل راست سمت در.است گرفته قرار نفر 1400
محل همچنين و كارمندان و اداري امور مدير مسجد ، جماعت
كه مغازهاي چپ سمت در.است گرفته قرار مذهبي نسخ نگهداري
پشت قسمت در.گرفته قرار ميشود ، عرضه آن در مذهبي اشياء
و گنبد.است گرفته قرار وضوخانهها چپ سمت نمازخانه
حال با و عربي اسلامي اسلوب با نمازخانه داخلي قسمتهاي
و در نمونه عنوان به.است شده ساخته چيني هوايي و
دنيا مساجد تمام در مشترك عناصر جمله از گرد پنجرههاي
.هستند
او مذهبي نام) جينگويي باو مسجد ، جماعت امام گفته به
مينگ سلسله سلطنت دوران در مسجد اين ،(ميباشد يونس محمد
فرهنگي انقلاب دوران در.است شده ساخته (16441368)
.شد بازسازي سال 1981 در "مجددا و شد تخريب (19761966)
آمادهسازي جهت ساختمان اين تعميراتي كارهاي اكنون هم
خودمختاري اعطاي سال چهلمين جشن مراسم برگزاري براي
.است انجام حال در نينگشيا ، استان
و شور با دارد ، عمر سال به 70 نزديك كه يونس (1)امام
مسلمانان زندگي در كه تغييراتي درباره فراوان اشتياقي
به كه ميدهد توضيح وي ميگويد ، سخن آمده پديد منطقه اين
مذهبي ، عقايد از حمايت بر مبني دولت سياستگذاريهاي جز
و است مردم مذهبي فرايض انجام براي مكاني مسجد اين
همچنين.ميشود انجام آن در مذهبي گوناگون فعاليتهاي
.است برقرار آن در عربي و اسلامي دروس آموزشي دورههاي
برپا آنجا در مذهبي دروس كلاسهاي نيز رمضان ماه طي
يافته توسعه همچنان مسجد اين كه است اميدوار وي.ميباشد
.گردد برخوردار جامعي مركزيت از و
در هم موقرسري پيرمرد اين كه شدم متوجه گفتگو حين در
داشت قرار ما همسايگي در كه هتلي به او.دارد تجارت
را هتل اين دارند قصد مسجد متوليان كه گفت و كرد اشاره
كه نمايند احداث پلي مسجد و هتل بين و نمايند خريداري
.ميآيند اينجا به كه ميگردد زائرين حال رفاه موجب
.ميكند شركت بسياري نيكوكارانه فعاليتهاي در او همچنين
كوهستاني نواحي در كه را مسلمان دختر مالي 100 حمايت وي
به بتوانند آنان تا دارد عهده به ميكنند زندگي
براي يوآن هزار همچنين 300 دهند ، ادامه تحصيلاتشان
.است كرده گردآوري مسجد تعميرات
مورد اولين شدم ، ديگر مطلب دو متوجه يينچوآن ترك از قبل
سه در و تاكيا دهكده در واقع مسجدي در آرامگاهي وجود
مسلماني نخستين به بود متعلق كه بود يينچوآن كيلومتري
امامان اينكه دوم موضوع و آورد نينگشيا به را اسلام كه
.نميكنند صحبت عربي به آنجا مساجد جماعت
را شانس اين هواشا دهكده باشكوه سنگي تالار تماشاي هنگام
بر را اقتصادي بازار تاثير چگونگي كه آوردم دست به
اسلام به موزه اين تالارهاي از يكي.باشم شاهد ايدئولوژي
اين چوب تكه يك برروي آن مدخل در.است شده داده اختصاص
مدل تعدادي ".است الله دين اسلام":ميخورد چشم به عبارت
از مدلي آن زيباترين كه شده گذارده نمايش به مساجد از
شده ساخته دايره شكل به آن اطراف راهروهاي.است خدا خانه
تماشاي هنگام بازديدكنندگان تا ميشود باعث خود اين كه
محلي مسئول از من.كنند طواف آن اطراف در كعبه مدل اين
اينجا به هميشه منطقه مسلمانان آيا كه كردم سوءال موزه
.ميآيند اينجا به اغلب آنها كه داد پاسخ وي و ميآيند
را حج اعمال كنند ترك را دهكده آنكه بدون ترتيب بدين
.ميدهند انجام
%هويي 56 مردم كه جايي ووجوآنبود ، شهر در من بعدي توقف
مناسبترين شهر اين در.ميدادند تشكيل را شهر جمعيت از
جايي است ، دام فروش بازار اسلامي فرهنگ ديدن براي مكان
بيشتر و كردهاند سر به مقنعه زنان تمام "تقريبا كه
به سفيد عرقچينهاي و دارند بلندي سبيلهاي و ريش مردان
كالااست ، منحصربهيك اينجا در تجارت.گذاردهاند سر
در را دستانشان درحاليكه فروشندگان و خريداران
به سروصدا بدون دادهاند قرار لباسشان بلند آستينهاي
ذبح اسلامي قوانين برطبق احشام تمام.ميپردازند معامله
سال 1990 در كه كسي وانگچونشوان ، با من.ميشوند
و وانگ.كردم صحبت شدند ، مشرف مكه سفر به همسرش بهاتفاق
و ساده خانههاي با مقايسه در.دارند خوبي زندگي همسرش
وانگ.است زيبا بسيار او خانه حوالي ، آن معمولي "تقريبا
بود مردمي شهرداري انجمن دوازدهم و يازدهم دوره نماينده
در.ميكنند رجوع او به مشكلاتشان حل براي اغلب مردم و
خواب اتاق در.است شده پهن بزرگ فرش يك او منزل اتاق هر
منزل اينميخورد چشم به اسلامي كتب ساير و قرآن او
بيشاز 60 با وانگ.است مجهز "كاملا وضوخانه دو داراي
معاملات انجام ازطريق خود درآمد نحوه بيان هنگام سن ، سال
روح دارد ، كه زميني نيمهكتار در كشاورزي همچنين و پوست
اين مرد ثروتمندترين وانگ گرچه.گذاشت نمايش به را بزرگش
او.است آنان شريفترين "قطعا اما نميشود محسوب شهر
به سخت كارهاي انجام با ميتواند انسان كه داشت اظهار
قوانين از بايد حال درعين اما يابد ، دست روح سلامت
او خود زندگي كه كنم اضافه بايد.كند تبعيت نيز اسلامي
اين مستعار نام -تانشين در.است موضوع اين از خوبي مثال
موتورسوار بيشماري تعداد از من -است كوچك مكه شهر
رفاه از شهر اين ساكنين كه است مشخص "كاملا.جاخوردم
.برخوردارند ديگر مناطق ساكنين به نسبت بالايي "نسبتا
شهر ساكنين كه داد توضيح ما ، ميزبان جوپنگيون ، آقاي
گوسفند پوست تجارت بويژه موفقياند ، بازرگانان "عموما
جلبك پرورش به مردم از بسياري همچنين.است پررونق بسيار
آسياي در مردم موردعلاقه غذاهاي از يكي كه سياه
.مشغولند است جنوبشرقي
لباس با پيرزني.شدم بقالي يك وارد زدن قدم حين روز يك
به او از منبود نشسته گوشهاي در سفيد روسري و بلند
بيشتري سوءالات او از.داد را پاسخم او و كردم سوءال عربي
مال و نيست او به متعلق مغازه اين كه گفت وي.پرسيدم
.دارد پسر دو و دختر سه وي اينكه و ;است دامادش و دختر
صحبت حين او بذلهگوي تاحدي شيوه و زن اين رفتار آرامش
شايد كه كردم احساس.داد قرار تاثير تحت "عميقا را من
وقت متاسفانه اما بگذرانم او با را بيشتري مدت باشد بهتر
هنگام.بازگردم آنروز عصر كه گرفتم تصميم.نداشتم كافي
مشروبات فروش درحاليكه چرا پرسيدم او از مغازه ترك
آنها فروش به مغازهاش در او شده قدغن اسلام در الكلي
جوانان اما شده ، ممنوع بله ، " داد پاسخ او و ميپردازد
غمگين كلمات اين گفتن هنگام در ".دارند دوست آنرا
مسبب توسعه برنامه":داد توضيح همراهم.ميرسيد بهنظر
به ".است عقب به گام يك اين نه":داد پاسخ او و ".است آن
در پيشرفت براي بشريبرنامهريزيهايي جوامع":گفتم خودم
دارند ، مادي جنبههاي ساير و فنآوري و علمي زمينههاي
نيز اخلاقيات و معنويات ارتقاي براي برنامههايي آيا اما
"دارند؟
.بود رفته پيرزن اما بازگشتم ، مغازه به "مجددا شب همان
.كردم ملاقات را اميلا ، دخترش ، و اسماعيل ، او ، پسر
كوتاهي مدت در آنرا كه ميدانست عربي كلمه چند اسماعيل
يك در او اكنون.بود آموخته هنان ، ايالت مركز درجينگجو ،
براي كه است علاقهمند وي.ميكند كار دولتي اداره
از يكي در دانشگاهي به عربي زبان بيشتر هرچه يادگيري
تانشين ساكن جوانان از بسياريبرود عربي كشورهاي
فراگيرند ، گفته سخن بدان قرآن كه را زباني ميخواهند
تحصيل ادامه براي خودشان خرج به حتي افراد اين از بسياري
.هستند او با اميلا خردسال پسر و دختر.ميروند بهخارج
آيا كه ميپرسم او از من و ميكند صحبت عربي كمي او
با او دختر و خردسال پسر.هستند آشنا اسلام با او كودكان
.ميخوانند بر از را قرآن از آيه چند خجالت
از شهر جامع مسجد تانشين ، در واقع مسجد باب بين 19 در
بدون مسجد تنها مسجد اين.است برخوردار خاصي اهميت
شبيه بيشتر و ديدم نينيشيا منطقه در من كه است منارهاي
نام) ليزيمينگ امام.مسجد يك تا است بودايي معبد يك به
توسط مسجد اين كه داد توضيح (است وليالله محمد او مذهبي
اما شد ، ساخته مينگ سلسله حكومت دوران در مسلمانان
از نبود ، منطقه اين در مسجدي زمان آن در اينكه بهدليل
مسجد.شد الگوبرداري آن ساخت براي بوداييها معروف معبد
زيرا هست ، نيز بزرگ قصر يك به شبيه تاحدودي تانشين جامع
.است برگشته لبههاي داراي ساختمان بخشهاي تمام بام
.دارد را نفر هزار يك گنجايش مسجد اين نمازخانه
.ميشوند ديده مسجد جماعت امام اطراف در جوانان از گروهي
زبان فراگيري درحال آنها كه گفت وي كنجكاويم ، ديدن با
تحصيل سال بهمدت 7 پسر اسلامياند140 دروس و عربي
جماعت امام يك آنها خود مدت بعدازاين و خواهندكرد ،
.خواهندشد
ميداد ، نشان من به را مسجد اطراف علي امام كه همچنان
هر و ميكنند دنبال را ما دانشآموزان كه شدم متوجه
.ميقاپند هوا در ميآورد زبان به وي كه را كلمهاي
كه كرد وادارم وقت ضيق اما بود ، بسيارخوشي اوقات هرچند
.كنم ترك را آنجا
بودم ، گذرانده تانشين در را ساعت تنها 20 درحاليكه من
بار آخرين براي هنگاميكهكردم ترك را آنجا اتوبوس با
غليان دچار تاحدي درحاليكه كنم ، نگاه آن به كه برگشتم
تانشين ، خداحافظ":كردم زمزمه خودم با بودم ، شده احساسات
".نينيشيا خدانگهدار
: پانوشت
درمسجد وياست مسجد ، امام ، جماعت امام لقب چين در (1)
آموزش را اسلامي علوم دانشآموزان به و ميكند زندگي
.ميدهد
سپتامبر 1998 - امروز چين :منبع
اسماعيل حسين :نويسنده
محموديفر مسعوده :مترجم
|