...ايران ملي اركستر با
آينده سينماي
...ايستادهايم زمان كجاي در
نسل كارگردان "باخمان اشتفان"
وحشت شكست از
:تئاتر جديد
ندارم
تئاترشهر مجموعه در نمايش هشت
است صحنه روي به
...ايران ملي اركستر با
فخرالديني فرهاد و "شجريان محمدرضا" با وگو گفت
از كه "فخرالديني فرهاد" رهبري به ايران ملي اركستر
روزهاي 13 ، 14 ، در ميگذرد ماه سه به قريب آن تشكيل تاريخ
را خود برنامه نخستين وحدت تالار در ماه اسفند و 16 15
آنچه.كرد خواهد اجرا "شجريان محمدرضا" حضور با
.است اركستر اين تمرين از گزارشي ميخوانيد
ميرمنتهايي مجيد
ميروم ، رودكي تالار در ايران ملي اركستر تمرين محل به
تمرين اين در كه اركستر اعضاي و است بعدازظهر ساعت 7
و ميرسند يكييكي هستند ، زهي سازهاي نوازندگان بيشتر
نيز فخرالديني آقاي استاد.ميشوند خود سازهاي كوك مشغول
رهبري جايگاه در بلافاصله ميرسدو راه از بعد اندكي
چهار ، پنج ، سه ، دو ، يك ، شماره با و ميگيرد قرار اركستر
از يكي تمرين حال در اركستر.ميشود شروع تمرين كار شش
نواخته ماهور دستگاه در كه است تجويدي علي استاد قطعات
اركستر نوازندگان به را نكاتي "فخرالديني".ميشود
دوباره و ميكند تصحيح را آنان اشتباهات و ميشود يادآور
اجراي بارها.ميكند تكرار اول از را قطعه اجراي اركستر
.بيايد بدست قطعه صحيح و مطلوب شكل تا ميشود قطع اركستر
.شش تا پنج چهار ، و سه دو ، يك ، :ميشود شروع دوباره تمرين
جمع در زود خيلي و ميرسد راه از هم شجريان استاد
همهچيز دقت و حوصله با اركستر همه.ميگيرد قرار اركستر
فخرالديني.ميشوند هماهنگ هم با و ميكنند مرور را
"تقريبا اركستر اين":ميگويد "ايران ملي اركستر" درباره
براي را خود و كرده شروع را خود تمرينات پيش ماه سه از
آماده هست نيز اركستر افتتاح واقع در كه اجرا اولين
بسيار كنسرت ما اجراي اولين كنم اضافه بايد.ميكند
از كشور برجسته استادان و هنرمندان آثار كه است مفصلي
در من خود از قطعه چند و عليزاده شجريان ، تجويدي ، جمله
".شد خواهد اجرا آن
اركستر يك ايران ملي موسيقي اركستر" كه ميكند تاكيد وي
بهعلاوه و نميگذرد ماه سه از بيش عمرش از كه است جوان
ولي ميدهند تشكيل جوانان هم را آن نوازندگان اگر
بيستسال كنسرت بزرگترين اركستر اين كه بگويم ميتوانم
بودن جوان علت به حال هر به ولي كرد خواهد اجرا را اخير
".كرد نگاه آن به اغماض ديده به بايد اركستر
:ميافزايد كنسرت برنامه جزئيات درباره همچنين فخرالديني
شامل اول قسمت:است شده تقسيم كلي قسمت دو به برنامه"
اجرا هم با كر و اركستر كه است قطعاتي و اركستري قطعات
آقايان از آثاري با اركستر نيز دوم قسمت در و كرد خواهند
برنامههاي شجريان صداي همراهي به بنده و شجريان تجويدي ،
".داد خواهد ارائه را خود
اجرايي قطعات هواي و حال درباره ملي موسيقي اركستر رهبر
قطعات خوشبختانه":ميدهد توضيح چنين آنها ويژگيهاي و
قطعات اول بخش در "مثلا.دارند متفاوتي بسيار هواي و حال
ايران مضامين با اما است بينالمللي موسيقي برمبناي
آفرينش ، قطعه در نمونه براياست شده فكر آنها درباره
از الهام با ولي است سمفوني شيوه به "كاملا موسيقي
از پندي براساس و مجيد قرآن شريفه آيات در آمده روايات
شده تنظيم ميشود ، خوانده كر گروه بهوسيله كه مولانا
خواهد متفاوت كار دوم بخش با آن سازبندي "طبيعتا كه است
آقاي كه است قطعهاي است پرشور بسيار كه ديگر قطعهبود
تنظيم را آن هارموني و اركستراسيون بنده و نوشته عليزاده
خواهيم شجريان از قطعههايي اجراي شاهد همچنين.كردهام
".بود
ملي موسيقي اركستر كار موانع و مشكلات درباره فخرالديني
حال هر به":ميگويد ايران موسيقي ويژگيهاي به اشاره با
ولي دارد را خود خاص مشكلات و مسائل آغاز در اركستري هر
"مثلا.كنيم كمتر روز به روز را مشكلات اين ميكوشيم ما
حس داشتن ايران ملي موسيقي ركن مهمترين كه ميدانيد
موسيقي اين بتوانند بايد نوازندگان كه است ايراني موسيقي
اعضاي از بعضي حال هر به.كنند اجرا آن درست حس با را
موسيقي كه نداشتهاند را تجربه اين حال تابه اركستر
نيز بعضي البتهكنند اجرا آن درست فواصل با را ايراني
و "تجويدي" آقايان وجود و هستند تجربهاي چنين داراي
.ميكند كمك حسي چنين انتقال به نيز "شجريان"
مسلط خود كار به نوازندگان كه نيست معني بدان اين البته
.نداشتهاند را تجربه اين كه اينست منظورم بلكه نيستند
بسيار آن جوانان بهخصوص و اركستر اعضاي تمام حال هر به
زياد شوق و شور و انرژي با و هستند مستعد و علاقهمند
و اميدوارم بسيار اركستر اين آينده به من و ميكنند كار
و پرشورتر اجراهاي آينده در دوستانم كمك به دارم يقين
".داشت خواهيم بهتري
.ميدهد پاسخ سئوالاتم به گشادهرويي با نيز شجريان استاد
تفاوتهاي اخيرتان باكارهاي كار اين ميپرسم او از
آن انجام تا شد موجب دليلي و انگيزه چه دارد زيادي
اركستر شد گفته كه گونه همان":ميگويد رابپذيريد؟
به را خود برنامههاي كه است بزرگي اركستر ملي ، موسيقي
و اركستر اين تشكيل شوق به نيز من.است كرده آغاز تازگي
را اركستر اين مسئوليت و رهبري فخرالديني استاد اينكه
راه اين در قدمي تا پذيرفتم مشتاقانه گرفتهاند بهعهده
كم و محدود بسيار تمرين براي زمان هرچند.باشم برداشته
بود سالها ولي كنم كار شبانهروز بودم مجبور گاهي و بود
كارهاي بتوانيم كه داشتم را اركستري چنين تشكيل آرزوي كه
تشكيل اركستر اين الحمدللهدهيم ارائه را خوبي و فاخر
شجريان ".است رفته پيش خوب خيلي آن جواني عليرغم و شده
آواز قطعههايي چه اساس بر كه سئوال اين به پاسخ در
كرد خواهم اجرا من كه قطعاتي":ميافزايد خواند ، خواهيد
"ترقي بيژن" را كلامش كه است تجويدي استاد از دوقطعه شامل
نامهاي با است فخرالديني آقاي از هم قطعه دو و گفته
.است مشيري فريدون نامآشنا شاعر از شعرش كه اوج و نيايش
در البته و است قطعات اين كنسرت اين اصلي ركن حال هر به
جواد آقاي شعر با من خود از كوچكي قطعه اينها لاي لابه
زيباي اركستري تنظيم كه شد خواهد اجرا "بيهمزمان" آذر
اين اميدوارم.دادهاند انجام فخرالديني استاد نيز را آن
بود ، كوتاه بسيار زمان هرچند برداشتهايم ، كه اولي گام
اركستر اين و گيرد قرار مردم پسند و قبول مورد اميدوارم
كارهاي آينده در و كند باز را خود پاي جاي بتواند
".كند عرضه را بهتري و درخشانتر
چنين براي وحدت تالار فضاي محدوديت باره در شجريان استاد
گنجايش 800 با وحدت تالار":گفت تاسف ابراز ضمن اجراهايي
خصوص به مردم و است كوچك بسيار اجرا اين براي خود نفري
خواهند روبرو مضيقه با ميآيند شهرستانها از كه افرادي
3200"تقريبا و داشت خواهيم رسمي برنامه شب چهار ماشد
تعداد اين و داشت خواهند را آن از استفاده امكان نفر
و است اندك بسيار كنسرتهايي چنين برگزاري براي ظرفيت
بيشتري مردم تا گرفت درنظر را بزرگتري سالنهاي بايد
فكر به مسئولان اميدوارم.كنند استفاده آن از بتوانند
كه سئوال اين به پاسخ در او "باشند آينده در موضوع اين
پاسخ شود ، تمديد برنامه اين اجراي زمان است ممكن آيا
ميشود ، اجرا متوالي شب چند در برنامه چون":ميدهد
بعدي شرايط به بستگي اين البته.است كم بسيار احتمالش
دليل به باشيم ، داشته را امكاني و توان چنين اگر دارد ،
".كرد خواهم را كار اين "حتما مردم اشتياق
آينده سينماي
...ايستادهايم زمان كجاي در
و ميزند قدم شهر خيابانهاي در هميشه مثل "غريبه"
.مينگرد حركتند ، در اسلوموشن مدتهاست كه آدمهايي بهحركت
گهگاهي حداقل يا بفهمند را او نيستند حاضر آنها
.كنند همراهياش
و خودش زندگي بود ، شده عادي زندگي اين "غريبه" براي
زمان از عقبتر بلكه نميروند ، پيش كه اسلوموشن آدمهاي
مفهوم به را "پيشرفت" و "هنر" معناي كه آنهاييدرحركتند
و شده دور هنر از تدريج به و سپردهاند فراموشي به واقعي
اينكه بدون "غريبه" !كشاندهاند توهم ورطه به را آن
به وقتي او.ميبرد سر به تفكرات همين در شود كند سرعتش
دارد قصد.است رسيده سينمايي مقابل به ميآيد ، خودش
ميشود ، منصرف اما بنشيند ، فيلم تماشاي به و بخرد بليتي
آمده سينما به كه قبل روز چند نرفته يادش هنوز كه چرا
.بود تعجبآور حدي تا برايش كه بود پيبرده چيزي به بود
آدمهاي و دارد متعادل حركت كه است "فيلم" تنها گويا
.ميشوند سرعت توهم دچار فيلم تماشاي هنگام در اسلوموشن
اين.ميبرد خيال دنياي به را آنها فقط كه كاذب توهمي
كه است علت همين به شايد و بود ، لذتبخش آدمها ، براي حالت
اگر.مينشينند فيلم تماشاي به تاريك سالن در را مدتي
تصاوير ، تند ريتم سريع ، كاتهاي ديدن با آدمها اين
ديگر ترفند دهها و عجيب نورپردازيهاي خيالي ، فضاهاي
در "غريبه".دارد تعجب جاي نشوند ، دچار توهم به سينمايي
او مدل آخرين اتومبيلي بوق صداي كه است تفكرات اين اوج
است خيابان عرض از گذر حال در كه او.ميآورد خود به را
او به سرعت با گويي كه مياندازد اتومبيل به نيمنگاهي
نشان خود از عكسالعملي هيچ اما "غريبه".ميشود نزديك
اندازه به او به اتومبيل رسيدن ميداند كه چرا !نميدهد
عرض هميشگي آرامش با پس.ميكشد طول قطوري رمان خواندن
ذهن در شايد ، اعتبار به را جملاتي و ميكند طي را خيابان
:ميكند مرور
!ميهراسند مرگ از آدمها شايد
!ندارد مفهومي آنها براي آينده كه شايد
صاحب افرادي كه است جملات اين براي پاسخي يافتن پي در
او.ميكنند احساس كنارش در خودش با همزمان را خرد
آنها فقط و ميشناسد را افراد اين كه است دراز ساليان
فرزند سه حتي و ميدانند ، خوبي به را غريبه نام كه هستند
و ميشناسند را هستند "آينده" و "حال" ،"گذشته" كه او
.ميفهمند
تعجب هميشه افراد اين ديدن با كه اسلوموشن آدمهاي
جمله گفتن با كنند فكر آن علت به اينكه بدون كردهاند ،
آنها گويا.ميسازند راضي را خود "!نابغهاند آنها"
و ميپيمايد را خود راه زمان كه كنند باور نميخواهند
!ماندهاند عقب او از كه هستند آنها اين
وقايع اين ديدن با نيست و نبوده غريبه هيچگاه كه "غريبه"
چشمانش در اشك و ميفشارد را گلويش بغض ميشود ، غمگين
مانند به اشك قطرهاي ريختن كه ميداند او.ميزند حلقه
اينحال با اما !ميكند غرق را آدمها تمامي اقيانوسي
بر آن از قطرهاي ريختن كه چرا نميگيرد را اشكش جلوي
اشك آسوده خيالي با پس.كشيد خواهد طول سال صدها زمين ،
انسانها كه اميد اين به و شود آرام تا ميريزد و ميريزد
...!ايستادهاند؟ زمان كجاي در فهميد خواهند
ضميري ناصر
نسل كارگردان "باخمان اشتفان"
وحشت شكست از
:تئاتر جديد
ندارم
اين.است زوريخ در سال 1966 متولد ،"باخمان اشتفان"
زمينه در موفقيتهايي به سال 1988 از سوئيسي هنرمند
سال 1992 در و يافت دستBerliner-offszeneجمله از تئاتر
سال 1998 از ،"مان باخ".كرد تاسيس را"Affekt" تئاتر
شده اجرا نمايشهاي از.است شده عهدهدار را نمايش مديريت
برلين در"Baal" تئاتر به ميتوان سوئيسي هنرمند اين توسط
،(1995) زوريخ تئاتر در "گوته با خويشاوندي" ،(1991)
و هامبورگ 1997 تماشاخانه در "باطل خيال پيروزي"
،(1998) سالزبورگ جشنواره در "Trouilusima Cressida"
.كرد اشاره
بهشمار جوان نسل تئاتر كارگردانان از ،"باخمان اشتفان"
جمعآوري به ميتواند كه است استوار فردي او.ميرود
.بپردازد استعداد
از كه نهاد بنا افرادي همراهي با را "Affekt" تئاتر او
بيل" خانم شامل افراد اينميشناخته را آنها سال 1992
"والبورگ اوله لارس" تئاتر ، صحنهآراي ،"هارتن
پس.ميشوند تئاتر ، سازمانده تين تام و نمايشنامهنويس
"باسل" در دوباره هم از دورافتاده گروه اين سالها اين از
روي اين از.شدهاند جمع هم گرد سوئيس ، شهرهاي از يكي
ندارم وحشت شكست از هرگز":ميگويد اطمينان با "باخمان"
".است تئاتر در مسئله مهمترين شجاعت
"Lila" قبيل از نمايشهايي اجراي و "Affekt" تئاتر كمك با
از يكي و شد شروع تئاتر كار گوته ، از نوشتهاي براساس
سهولت ، " عناوين با را سهجانبهاي آكورد ،"باخمان" افراد
نمايشنامه اينبرد صحنه روي بر و كرد خلق "شعر شوخي ،
و زوريخ تئاتر هامبورگ ، تماشاخانه برلين ، ملي صحنه در
.شد اجرا سالزبورگ جشنواره
و ميكند كار درمانشناسي رشته در مادرش كه مان ، باخ
يك شهر ، يك بر تمركز است ، شده شناخته روزنامهنگاري پدرش
كارگردان اينميبيند را همهچيز خلاصه و گروه يك خانه ،
رك است ، ديگري فرصت آوردن بدست خواستار اكنون تئاتر موفق
تنها نه او.ندهد دست از را چيزي تا ميكند صحبت صريح و
"يوخر اشتفان" مانند خود سال و همسن افراد همكاري از
،"دولگين ورنر" با او كنار در بلكه ميبرد ، بهره
در.ميكند همكاري نيز باسل اهل تئاتر داستاننويس
از بعضي متوجه ميتوان "باخمان" نمايشي برنامه
هامبورگ ، در حكومتهايي از گرفته تاسي كه شد پروژههايي
.است زوريخ و برلين
دوش بر تنهايي به باخمان را سنگين بار اين حال هر به
نمايش و ميكند حمايت"Merlin" تاريخي نقطه از او.ميكشد
خاك زير از سالها از پس را بيست دهه Gershwin موزيكال
.ميبخشد تازه رويي و رنگ آن به و ميكشد بيرون
مانند و نميكشد خجالت دادن نمايش از "باخمان اشتفان"
راحت نيز انتقاد مقابل در و است مردم علاقه مورد كسي هر
.ميايستد
معاوني - ميراندا:ترجمه
فوكوس مجله:منبع
تئاترشهر مجموعه در نمايش هشت
است صحنه روي به
در ايراني كارگردانان آثار از نمايش هشت :هنر و ادب گروه
.است رفته صحنه به شهر تئاتر سالنهاي مجموعه
در "مرزبان هادي"كارگرداني به "سنگفرش روي شب نمايش"
ويژه"وميش گرگ" نمايش شهر ، تئاتر اصلي تالار در ساعت 18
ساعت در "حاجيان آزيتا" كارگرداني به نوجوانان و كودكان
قطبالدين" كارگرداني به "آرش" نمايش و و30/16 صبح 10
.ميشود اجرا تالارچهارسو در ساعت 30/18 در "صادقي
"امجد حميد" كار و نوشته "نيلوفرآبي" نمايشهاي همچنين
نوشته "جارچي كلاغ جوجه" نمايش سايه ، تالار ساعت 18در در
به "گودو انتظار در" نمايش و ساعت16 در "قراگزلو نازنين"
و قشقايي تالار ساعت 30/18در در "وحيدرهباني" كارگرداني
و "محمديعقوبي"كار و نوشته "زمستان 66" نمايشهاي
تالار در "محمدي بابك" كار و نوشته "پيپي مادام"نمايش
.است صحنه روي نمايشيبه مجموعه اين كوچك
|