بيش هزاران خرد شمار وز
و بازي شب خيمه عروسكها ،
انساني احساسات
تئاتر خانه مديره هيات اولين
شدند انتخاب
بيش هزاران خرد شمار وز
پژوهشگر بيرجندي احمدي احمد دكتر استاد ياد به
معاصر اديب و
كم تن يك چشم دو شما از"
"بيش هزاران خرد شمار وز
در هرچند ميرسد ، گوش به خرد اهل عزاداري نجواي باز و
كاخ رواق بر هجر داغ اما بيمعناست مرگ واژه خرد وادي
.است نمايان هميشه علم
اين برگداز -عشق تبار از مردي -احمدي احمد بار اين و
بيرجند علمپرور خطه به چشم سال 1301 به اوبيفزود آتش
.گردانيد منور را روحانيت خانه چراغ و گشود
مكتب در يقين به رسيدن بنيان و علم مهد بر وي گام اولين
كه همانجا شد ، گذارده سال 1306 در "تختكش آخوند" خانه
(1)"دانشمند خدمتگزاري" و خراسان براي "برومند فرزندي"
.كرد تربيت ايران براي
يك نمونه" كه بسيط دانشمندي و اديب عالمي فقط نه احمدي
در" خودش گفته به كه معلمي (2)"بود بااخلاق مرد دانشي
(3)"كنم مطالعه كه بودم فكر به هميشه مدرسه ، و خانه
هزاران پرورش در معلم يك تربيت با"حقيقت در كه استادي
استاد نه را او شاگردانش كه شخصيتي (4)"داشت نقش شاگرد
ايران دانشآموزان تمامي كه پدري ميدانستند ، پدر كه
.اويند فرزندان
واژههامان شمع با"
(5)"پيوستيم دگر نسل به را نسل يك
نقشي پارسيگوي محصلين اخلاقي و علمي شاكله پرورش در وي
صفحات پشت در را پدر چهره مملكت اين فرزندان داشت ، بسزا
.ميكردند احساس خود فارسي و ادبيات كتاب
وقوف امروز ، معلم ولي بود گذشتگان يافته ، پرورش احمدي
تلاش از نمونهاي خود انگليسي و فرانسه زبانهاي بر وي
مكتب دانستههاي به محدود را خود كه اوست والاي همت و
سنگ دل گونه فرهاد عشق جرعهاي دنبال به و نكند خانه
.بيابد را معرفت و علم گنج شكسته را زمانه
است صاحبنظر كه گفت نتوان را هركسي"
(6)"هنرند صاحب مردم جهان ، بيخار گل
عالي دانشسراي از ليسانس مدرك اخذ از پس سال 1328 در
فتح بر را عزم و گزيد بيرجند بلاد در را ترقي راه تهران
.نمود جزم انسانيت قلل
و افكار بررسي" به عزلت كنج در كه مردي وارسته
كه كرد ثابت اقدام اين با و پرداخت "ولتر انديشههاي
است ميسر علم مواج درياي در فكر سير با انديشه پروراندن
.تن نه
كمال رسيدگان دليل است فروتني"
(7)"شود پياده رسد منزل به سوار چون كه
و پيوست بدستان قلم خيل به كتاب اين با بيرجندي احمدي
.گسترانيد را معرفت و تربيت علم ، eپهنه آن بر سوار
(8)"آوردهست دست به همايون مقام كنون"
و مذهبي ادبي ، زمينههاي در بيشتر بيرجندي احمدي آثار
-معاصر پژوهشگر و اديب -ياحقي دكتر.ميباشد تربيتي
كتاب احمدي احمد نويسندگي و انشاء كتاب":ميگويد
يافتم دست احمدي دستور كتاب به بعدها...بود من باليني
اين از را مثالها بهترين و تعاريف روشنترين هميشه و
(9)"...ميسپردم خاطر به كتاب
و نقد به "فرزان سيدمحمد" استادش روش به بيرجندي احمدي
ادب" و "درس ادب" آن در و ميپرداخت ديگران آثار بررسي
خلق":بود معتقد وي.ميبست كار به "تواما را (10)"نفس
قضاوت و انتقاد قدرت از عاليتر بس منزلتي داراي اثر يك
براي خصوصي را خود نظر و نقد" نتيجه در (11)".است
(12)".ميفرستاد موءلفان
و زبان به استاد":ميگويد -دانشگاه استاد -ناصح دكتر
و بود معتقد سخت فارسيانديشي و فارسينويسي فارسي ، ادب
چون ميشنيد ، دلنشيني و نغز سخن جاي هر در و پايبند ،
(13)".ميكرد باز تحسين به زبان و ميشكفت گل
جامع كتابخانه سرپرستي سال 1362 در بيرجندي احمدي
همراه بامدادان روز هر و شد عهدهدار را گوهرشاد
در خوردن غوطه با حضرتش گنبد كنار بر (ع)رضا كبوتران
اين غواصان هدايت با و شده بارور ادب و علم گنجينههاي
.ميساخت متجلي خود وجود در را عشق زايش عرصه
ميآمدم مشهد به وقت هر كه ميكند نقل عادل حداد دكتر
نوشيدن شوق به درنورديده را گوهرشاد مسجد تاريخي پلكان
.ميسپردم احمدي كمال سفره به را دل عشق ، شراب
زندگاني بيكران اقيانوس مد و جزر در شدن غوطهور راستي
آنهايي نزد مگر نميشود يافت كه ميطلبد مقامي معصومين
سالها بلكه نيالود را دلشان نفس هواي زنگار تنها نه كه
صيقل ربوبيت محضر در ديده ، آب الماس به را دل آيينه
در احمدي استاد خامه از كه آثاري جمله از.دادهاند
مستور تاريخ اوراق بر گوهرشاد مسجد كتابخانه تصدي زمان
چون كه اوست "تابناك اختر چهارده" كتاب است ، گرديده
را احمدي اخلاص و ميدرخشد معرفت و علم آسمان در شهابي
كه مينماياند گونهاي به "اطهار ائمه به عشق در"
.ميسازد متبلور ذهن در (14)"را مرادي و مريدي ارتباط"
فعاليت و است مطبوعات قلم ارباب جولان عرصههاي از يكي
در ارزشمند ترجمههاي و تاليف با استاد مطبوعاتي
و قلم پرورش "دانشكده مجله" و "فرهنگ نامه" چون نشرياتي
لغات از استفاده با استاد قلم.داشت پي در را ذهن ترغيب
.ميآفريد را بديعي تصاوير ساده تعابير و
راز گويي ميگويد ، سخن شعرا و ادبا تعهد كه آنجا
ضابطهاي و دانسته بيان آزادي در را ادبي اثر ماندگاري
مظروف و اسلام بلورين ظرف ميكند معرفي آن براي كه
و تعهد آن در كه را شعري استاد.است پارسي ادب دلنشين
ظرف در كه ميداند مهلكي سم" مانند نباشد مسئوليت
".باشند ريخته كريستال
پرسم آسمان ، هفته اين زير در.."
(15)"بود؟ خواهد چه آيا بيآرمان ، آسمان ، و زمين كه
و ميخواند "جامعه چراغداران" را ادبا بيرجندي احمدي
از و ميداند "ذوق وادي در ادبيات حضور" را آن علت
:كه كساني
و دادند نام عقيده را عقدههاشان"
(16)"رفتند "من" سوي ها"ما" ز
آنان فعاليت براي زمينه ايجاد از را جامعه كرده گله
.است داشته برحذر
.است ادب و علم مقام از تجليل بيرجندي احمدي از تقدير
و كتاب چند و سي علم گستره در حضورش و وجود با كه مردي
.گذاشت جاي بر مقاله اندي و دويست
شكل خلف ادباي پرورش و آثار اين آفرينش در احمدي شخصيت
نه احمدي شده "احمدي" تمام جديت و سعي با احمدي.گرفت
.شد گنجينهاي كه شخصيت
به كتابخانه راه سر بر خود موقت منزلگاه" در كه گنجي
و داد جاي خود در را درد روز چهارده (17)"ابدي آرامگاه
.شد سپرده خاك دل به آذر 77 در 24
زندهست و فزاينده شعله آن همه اين با"
وزندهست دهر ، همه به بهاران ، بوي چون
و شماييد جمله در
شماييد
(18)".مرديد كه
.ميبايد يافتنش براي فرهادي و
عليزاده مهدي
مركز كوشش به -بيرجندي احمدي احمد استاد يادنامه -1
فرهنگستان پيام -رضوي قدس آستان انتشارات -خراسانشناسي
ص 62.ش 1377-فارسي ادب و زبان
حداد دكتر سخنراني -بيرجندي احمدي احمد استاد يادمان -2
ش.ماه 1377 بهمن -عادل
ص 44 -چهارم مقاله..يادنامه -3
همان يادمان ، -4
انتشارات -كدكني شفيعي دكتر -كوهي آهوي دوم هزاره -5
ص 326.علمي 1376ش
سعدي -6
تبريزي صائب -7
ص 333...كوهي آهوي دوم هزاره -8
ص 33 سوم مقاله -يادنامه -9
ص 43.همان -10
كتاب ، بررسي و نقد و اطلاعرساني تخصصي ماهنامه -11
ص -بيرجندي احمدي احمد استاد يادمان شماره 14 -ماه كتاب
16
همان -12
ص 9 -همان -13
همان -14
ص 329 -كوهي آهوي دوم هزاره -15
ص 328 همان -16
ص 36 -سوم مقاله -يادنامه -17
كوهي آهوي دوم هزاره -18
و بازي شب خيمه عروسكها ،
انساني احساسات
سنتي عروسكي نمايش رايجترين و مشهورترين شببازي خيمه
كه است ديرزماني.دارد طولاني قدمتي كه است ايران
براي سرگرمي يك همچون دورافتاده روستاهاي در "خصوصا
اين داشتهاند ، خنده براي عاملي كمتر كه است بوده كساني
در تولد و عروسي مناسبت به "معمولا عروسكي نمايش نوع
به عمومي مراكز و قهوهخانه در همگان براي خانههاو
به 500 شببازي خيمه شروع تاريخ.است درميآمده نمايش
بهنام پادشاهي كه زماني از.بازميگردد پيش سال
بهنام بود كرده استخدام را سبزهرويي سليمخانغلام
.درميآورد تنهايي از را او كه مبارك
در ، عروسكها بودن سيار علت به بازي شب خيمه در
دارند كافي كارايي اما ميشوند ساخته اندازه كوچكترين
علت همين به.درميآيند حركت به نخ دو يا يك با وتنها
.است بينظير آن حركت نوع
و ميپرند بلكه نميروند راه عروسكها نمونه عنوان به
.سازند جلوهگر را انساني احساسات عميقترين قادرند
معرفي يك به يك) دارد نام خان سليم بارگاه اصلي نمايش
يك در.ميگذرد بارگاه اين در حوادث تمام (ميشوند
.مييابد ادامه صبح سپيده تا غروب از كه كامل نمايش
نمايش اين در.ميآفرينند مختلفي حوادث شخصيت حدود 120
هم مقابل در بدي و نيكي مختلف سرگرميهاي از جدا
در آنكه ميشود نهي بدي و داشته پاس نيكي.ميايستند
است مبارك ميكوشد نيكي برقراري راه در بازي شب خيمه
امور تمام خان سليم و سياه غلام يك مبارك اصلي شخصيت
.ميكند شوخي مردم همه با و دارد عهده به را بارگاه
ترهگز ، كاسپرل ، پانچ ، ) عروسكياش برادران همچون مبارك
آنان حقوق از و است جامعه محرومان نماينده (پتروشكا
تمام مرشد يا نقال.ميتازد ظالمان بر و ميكند دفاع
صحنه هدايت به همزمان و ميكند تفسير را گفتهها
.ميپردازد
پسر به پدر از سنتي هنرهاي ديگر همچون بازي شب خيمه
آموختهها يعني ميآموزد شاگرد به استاد يا ميرسد
تا ميدهد انجام را وظايف سادهترين شاگرد و است تجربي
پدر جانشين بعد و دستيار اول بياموزد بايد كه را چه آن
شببازان خيمه مشهورترين از "ممد كاكا" شود استاد يا
اين شاگردش چند و فرزندان به كه است ايران اخير سال 200
از كاكاممد نوه ساله احمدي 70 اصغر.است آموخته را هنر
شببازي خيمه اجراي به پدرش و پدربزرگ نزد سالگي 13
اجراي به قهوهخانه و تولد و عروسي در او.است پرداخته
درباره احمدي اصغر علي.ميپردازد شببازي خيمه نمايش
سپرده فراموشي به شببازي خيمه:ميگويد شببازي خيمه
در.است بيشتر هم قديم زمان از آن رونق بلكه نشده
شهرها هماكنون اما بود كوچك شهرها گذشته ، روزگاران
خيمهشببازي تئاتر به مردم علاقه اما كرده ، پيدا گسترش
.است شده بيشتر
شببازي خيمه با تئاترها تمام:ميگويد ادامه در وي
"شببازي خيمه" كه گفت ميتوان واقع در يعني شده ، آغاز
و شيرين نمايشنامههاي و مبارك است امروز تئاتر در ما
و مبارك شخصيت از درويش چهار و زليخا و يوسف فرهاد ،
.آمده وجود به شببازي خيمه تئاتر در سليمخان
:ميگويد شببازي خيمه مشكلات درباره احمدي علياصغر
كند تربيت را افرادي كه است دانشگاهي نبود ما اصلي مشكل
وزارت بايد باره اين در كه نشود فراموش شببازي خيمه تا
:ميگويد ادامه در احمدي استاد.كند تصميمگيري ارشاد
آخرين ما رسيده ما به نسل اندر نسل شببازي خيمه
.هستيم ايران در سنتي تئاتر اين بازماندگان
تئاتر خانه مديره هيات اولين
شدند انتخاب
"تئاتر خانه" عمومي مجمع جلسه نخستين :هنر و ادب گروه
ماه اسفند تئاتر 10 دستاندركاران و هنرمندان حضور با
قرائت از پس و شد تشكيل شهر تئاتر در موءسس هيات دعوت به
آراء با موءسس هيات گزارش و شكلگيري فعاليتهاي عملكرد
.كردند انتخاب را مديره هيات "تئاتر خانه" اعضاء كتبي
.ميشوند انتخاب ماه شش مدت براي مذكور مديره هيات
در موءسس هيات عضو و نمايشي هنرهاي مركز رئيس سليمي حسين
به را نمايشي هنرهاي مركز و خود جدي حمايت سخناني طي
صنفي اهداف تحقق جهت در تئاتر اركان از ركني عنوان
خانه:گفت و كرد اعلام نمايش هنر اجتماعي و تشكيلاتي
هنرهاي مركز سوي از ولي نبوده دولتي مجمع يك تئاتر
خواهد قرار جدي معنوي و مادي حمايتهاي مورد نمايشي
در نهاد اين ملزومات و امكانات نزديك آتيه در و گرفت
.گرفت خواهد قرار آنها اختيار
راد ، ايرج:از عبارتند تئاتر خانه مديره هيات اعضاء
محمد دكتر عزيزي ، محمود دكتر اصغرهمت ، پسياني ، آتيلا
.رضاخاكي
عنوان به بيگي فتحعلي داود و بهروزغريبپور همچنين
عنوان نيزبه آريا داود.شدند انتخاب عليالبدل اعضاء
.شد انتخاب عليالبدل عضو عنوان به طهمورث سياوش و بازرس
|