نوروز عيد تا نيكوكاري جشن از
مطبوعات صنفي انجمن نگراني
هيات
استقلال از جلوگيري درباره
منصفه
نوروز عيد تا نيكوكاري جشن از
از بخشي و دارد ما مذهب و فرهنگ در ريشه نيكوكاري جشن
و ياريگري نوعدوستي امر در را ايران مردم خلقيات و منش
ميسازد متجلي همياري
سال طول در مختلفي آئينهاي و جشنها اعياد ، ما ميهن در
كاركرد مذهبي ، فرهنگي تاريخي ، لحاظ به كه ميشوند برگزار
و دستهبندي قابل و اهميت حائز تاخر و تقدم اجتماعي ،
.هستند شناختي مردم و شناختي جامعه بررسي
در است ، نوروز جشن ايرانيان مهم اعياد و جشنها از يكي
جشن نو سال روز اولين واقع در و بهار اول روز ما سرزمين
سنت يك طبق سال تحويل از قبل مدتها از و ميشود گرفته
.ميروند بهار پيشواز و استقبال به ما هموطنان ديرپا
خانواده ، اعضاي براي نو پوشاك تهيه عيد ، خريد تكاني ، خانه
و آجيل انواع تهيه بازديد ، و ديد و سفر برنامه تنظيم
با بلورين تنگهاي عرضه مادربزرگها ، و مادران توسط تنقلات
خود زيباي تابهاي و پيچ و حركتها با كه قرمز ماهيهاي
و كوزهها ميكنند ، تداعي را اميد و حركت پويائي ، نوعي
و رنگي تخممرغهاي روئيدهاند ، سبزه برآنها كه بشقابهايي
و همه نو ، سال تبريك الوان كارتهاي سين ، هفت سفره اسباب
همراه كه باستانياند بزرگ جشن اين فرهنگي عناصر از همه
هوا ، شدن ملايم و روستاها ، مطبوع و شهرها چهره تغيير با
و پرواز و طبيعت طراوت درختان ، دادن شكوفه و زدن جوانه
بهار آمدن آسمان نيلگون پهنه در چلچلهها دلانگيز آواي
.ميدهند نويد را
و جالب رسم "معمولا ديگري عيد و جشن هر و نوروز اما
يا گرفتن هديه و دادن هديه آن و دارد هم ديگري پرمعناي
و خوب احساس نميتواند هيچكس.است دادن عيدي "اصطلاحا
اگر حتي -گرفتن هديه يا دادن هديه هنگام را خويش خوشايند
را لحظات اين ما اكثر نمايد ، انكار -باشد تبريك كارت يك
بزرگترها ايام اين در.كردهايم تجربه مختلف درجات به
و فرزندان خانواده ، اعضاي به پدربزرگها و پدرها بويژه
هستند روزي چنين براه چشم بچهها و ميدهند عيدي نوهها
.ميكنند شماري لحظه آن رسيدن فرا براي و
از برخي ما كشور جمله از و مختلف كشورهاي در كه ميدانيم
از نميتوانند يا نتوانستهاند مختلف دلائل بنابه مردم
و گيرند بهره لازم حد در جامعه اقتصادي و اجتماعي منابع
اقتصادي مسائل و مشكلات با كه است شده باعث امر همين
و خود متعارف نيازهاي نتوانند "نهايتا و شوند مواجه
و آنان ولي نمايند تامين را خانوادهشان اعضاي
همان نوجوانانشان و كودكان بهويژه خانوادههايشان
جامعه بالاتر اقشار نوجوانان و كودكان كه را نيازهايي
.هستند دارا ميشود ، برآورده سهلتري شرايط با و دارند
نو كفش و پوشاك جديد سال در كه دارند آرزو نيز آنها
جشن رسوم و آداب بتوانند خود خانههاي در و باشند داشته
.كنند تجربه نيز را گرفتن عيدي و دارند برپا را نوروز
مهربان مردم همت با جشني سال 1369 از آرزو اين تحقق براي
از قبل روز چند و ماه اسفند در و كشورمان عاطفه با و
فراهم واقع در و ميشود برگزار نو سال و بهار فرارسيدن
خانوادههاي اينكه براي است امكاني و زمينه آوردن
خويش هموطنان ساير همچون فرزندانشان بهويژه نيازمند
.دارند برجاي و برپا را نوروز عيد مراسم
از بخشي و دارد ما مذهب و فرهنگ در ريشه نيكوكاري جشن
و ياريگري نوعدوستي امر در را ايران مردم خلقيات و منش
و تكافل اسلامي اصل بر 2 ناظر و ميسازد متجلي همياري
نسبت را مسلمانان متقابل مسئوليت كه است اجتماعي توازن
تاثير و مينمايد گوشزد اسلامي جامعه و يكديگر به
توسعه و مستمندان از اجتماعي امداد و حمايت بر ارزندهاي
در نيكوكاري و احسان انفاق ، قرآني مفهوم بيشتر تعميم و
در سبحان خداوند نيكوكاري و نيكي اهميت در.دارد جامعه
:ميفرمايد عمران آل سوره آيه 92
از آنكه مگر رسيد نخواهيد نيكوكاران مقام به هرگز شما
انفاق هرچه و كنيد انفاق خدا راه در ميداريد دوست آنچه
است آگاه برآن خداوند"محققا ميكنيد
بيائيد" پيام با ماه اسفند بيستم در نيز امسال جشن اين
جمعآوري پايگاه هزاران در "كنيم تقسيم را شاديهايمان
زيبا چه و شد خواهد برگزار كشور سراسر در هدايا و كمكها
جشن اين در مردم مختلف اقشار حضور است يادماندني به و
و طبع علو با كه نوجواناني و كودكان مشاركت بخصوص
دست به رساندن براي را خود هداياي دلانگيز معصوميتي
از پيامي با همراه كشور نقاط دورترين در همسالانشان
ميگيرند ياد سنين همين در و ميكنند تقديم مهر و دوستي
اعتقاد و باور يعني اجتماعي مناسبات و اجتماع در حضور كه
من ، و دارند وجود جامعه در نيز ديگراني جزمن ، اينكه به
شدن اجتماعي و اجتماعي زندگي شديم ما وقتي ديگران ، با
درسهاي اولين از واقع در اين و است يافته مصداق
طور به عزيزان اين كه است فرهنگپذيري و جامعهپذيري
.ميكنند تجربه عيني
عيد و جشن تعريف
در كه روز هر معني به عيد و شادماني و شور معني به جشن
.باشد بزرگي حادثه يا فضيلتمند بر تذكار يا انجمن آن
شادي هرسال كه است شده خوانده نام بدين رو آن از گويند
و جشن روز ديگر عبارت به است عود آن اصل و بازآرد نويني
يكديگر به و كنند شادي مردم روز آن در كه است مباركي
.بگويند تبريك
عيد چون تو روز همه و همايون تو عيد
خوشتر و خرمتر تو عيد از تو نوروز
عيبها ميآيد عيد كه است آمده چنين دهخدا حكم و امثال در
چون آنكه مراد و است فقرا متداول مثل ميكند آشكار را
براي شيريني و كودكان و زنان براي نو لباس نوروز عيد
نيازمندان بينوايي و درويشي بايد ، ديگر چيزهاي و مهمان
.باشد "است عيب نيست ، عيد" نظير آن و ميشود آشكار آنگاه
(رقابت با توام بخشش) پتلاچهاي و جشنها كهنترين از
امروزين جشنوارههاي و جشنها تا ابتدائي اقوام و جوامع
و غذادادن گرفتن ، هديه و دادن هديه گردهمايي ، شادماني ،
و شغلي برنامههاي و جدي كارهاي سپردن فراموشي به نيز
.است اساسي نقشهاي و ويژگيها از روزانه
تلاش در مردم كه ماههايي نيز و هفتهها روزها ، كنار در
به را اجتماعي ضابطههاي و قانونها بايد و معاشاند
ممنوعيتهاي و محدوديتها ناگزير به و كنند رعايت جدي صورت
تا قراردارد جشن روزهاي است ، دربرگرفته را آنان فراوان
را روزانه تكليف از بخشي بشكنند ، را محدوديتها از مقداري
جشن زمان از غير در كه را رفتارهايي برخي و كنند فراموش
.روادارند نارواست ،
جشنها مشترك وجوه
اجتماعي ، فرهنگي ، ويژگيهاي به آئينها و جشنها برگزاري
كمتر دارد ، بستگي جامعه اعتقادي و جغرافيايي تاريخي ،
دو يا و كشور دو جامعه ، دو در كه يافت ميتوان را جشني
ويژگيهاي از يكي به امر اين كه.شود برگزار يكسان شهر ،
كه دارد دلالت هرسكويتس مشهور ، مردمشناس نظر از فرهنگ ،
جوامع همه در يعني است خاص ولي عام فرهنگ است معتقد
وجود متنوعي و متعدد سنتي و فرهنگي آئينهاي و جشنها
و مذهبي قومي ، شرايط اقتضاي بنابه جامعهاي هر ليكن دارد
با ميكند برگزار خاص شيوهاي به را جشن آن خويش اجتماعي
:قائلند جشنها براي را زير مشترك وجوه برخي وجود اين
گرفتن هديه يا دادن هديه -1
آشاميدن و خوردن در زيادهروي -2
كردن قرباني -3
عادتها برخي شدن دگرگون -4
پايكوبي و شادي و گروهي هيجان و شور -5
...و
ايران در جشنها دستهبندي
كشور و جامعه هر مانند ايران در را آيينها و جشنها
:كرد طبقهبندي ترتيب بدين ميتوان ديگري
مانند فصلي و اسطورهاي باستاني ، آيينهاي و جشنها -1
سده و مهرگان نوروز ،
پيامبر ميلاد نظير مذهبي و ديني آيينهاي و جشنها -2
قربان ، عيد غدير ، عيد فطر ، عيد (ص)محمد حضرت اسلام مكرم
...و (ع)حسين امام ولادت
بهمن جشن 22 مانند ميهني و ملي آيينهاي و جشنها -3
اسلامي انقلاب پيروزي سالروز
تولد ، جشنهاي مانند خانوادگي آيينهاي و جشنها -4
...و ازدواج
برگزار شهرها همه در كه منطقهاي آيينهاي و جشنها -5
.است روستا يا شهر يك ويژه و نميشود
و مناسبتها به آباديها و شهرها از بسياري در
آغاز چيني ، انگور خرمن ، برداشت و درو چون انگيزههايي
ديگر و ديني رويدادهاي يا...و آب تقسيم ماهيگيري ، زمان
ميشود برگزار جشنهايي و آيينها مناسبتها ، و انگيزهها
آباديهاي و شهرها در و است معيني محل و منطقه ويژه كه
.نميشود ديده ديگر
بتدريج نيز عاطفهها جشن و نيكوكاري جشن امروز ايران در
.ميگيرند قرار ملي جشنهاي رديف در
نوروز جشن
و باستاني جشنهاي رده در كه نوروز جشن اهميت به توجه با
داراي اجتماعي لحاظ به و ميگيرند قرار اسطورهاي
تقويت و مذهبي و قومي ملي هويت حفظ يعني اساسي دوكاركرد
اجمال به آن مختلف ابعاد است ملي وحدت و اجتماعي انسجام
نكته براين تاكيد و اذعان با ميگيرد ، قرار بررسي مورد
و نوروز مورد در مختلف ديدگاههاي و نظريهها كه
و مجال بدانها پرداختن و است بسيار آن به مربوط آيينهاي
.ميطلبد را ديگري مغتنم فرصت
برخي و فردوسي شاهنامه بيروني ، ابوريحان الباقيه آثار در
پادشاهان از يكي كه جمشيد به را نوروز جشن ديگر كتابهاي
:ميگويند و ميدهند نسبت است پيشدادي
را آن ديوان نشست ، آن بر و ساخت طلا از تختي جمشيد
به دماوند از طلا تخت با را جمشيد روز يك در و برداشته
داشت نام هرمزد كه بود فروردين اول روز اين.بردند بابل
.كردند شادي و گرفتند جشن را آن مردم و
مينويسد نوروز جشن به راجع نوروزنامه در عمرخيام حكيم
هر 365 در آفتاب كه است بوده آن نوروز نهادن نام سبب"
جمشيد چون و بازآيد حمل دقيقه اول به ربعي و شبانهروز
و پادشاهان آن از پس نهاد ، نام نوروز يافت آگاهي آن از
و گرفتند جشن را آنروز و كردند اقتدا او به مردمان ديگر
تاريخ آن و بدانند را آن همگان تا دادند خبر جهانيان به
و سال اول در كردن خرمي و مباركي بهر از..نگهدارند را
شادي در عمر ديگر نوروز تا كند جشن نوروز در هركس
".گذراند
مانند ماهيانه ، گاه ريتميك مقدس زمان به مربوط جشنهاي
و مهرگان و نوروز مانند بود سالانه گاه و ماه هلال رويت
ماهيتي كه جشنها اينگونه از بعضي برگزاري اما سده جشن
و دقيق برگزاري.داشتند نيز اضافي هدفي دارند ، فصلي
نامقدس زمان تا ميساخت قادر را ايشان جشنها اين مناسب
سر پشت را خود گذشته اجتماعي و فردي خطاهاي و گذشته
.بسازند نو روزگاري و نو روزي و بردارند ميان از بگذارند ،
دوره يك سالانه و فصلي جشنهاي اين برگزاري واقع در
به و ميگشود را تازه دوره و مينوشت در را زماني
.ميرساند ياري ديگر تولدي و ديگر زماني باززايي
به نو سال يا زماني دوره شدن نو امر در خاص پديده اين
بر علاوه انسان معنوي زندگي در كه عمقي و اهميت سبب
پديد سبب است ، داشته آن به تنيده هم در مادي جنبههاي
كه است گشته غني و پربار سنتهاي و آيينها رشته يك آمدن
است مشترك بشري گوناگون جوامع ميان در شگفتآور نحوي به
به نسبت بشري جوامع همانند واكنش واقع در اشتراك اين و
سنن و آيينها اين جمله از.است پيرامون طبيعت واحد كنش
:كرد اشاره موارد اين به ميتوان
بيرون گناهان ، به اقرار خويشتن ، تطهير محيط ، پاكسازي -1
ياري به روستا و كاشانه و خانه از وشيطان ديوان راندن
آن جز و ادعيه و اوراد
آتشها مجدد برافروختن و كشتن فرو -2
به رفتن و سياه صورتكهاي با دستههايي افتادن راه -3
به رودخانه يا دريا سوي به و روستا و خانه مرزهاي سوي
راهپيمايي پايان هنگام
آن جز و كشتي چون پهلوانانه مسابقات آمدن پديد -4
.نظم آشفتن هم بر و شادماني و سور عيش ، كردن برپا -5
برخي نوروز هنگام به ايران در هم هنوز و باستان ايران در
آن كه وكاشانه خانه ساختن پاكيزهمجراست آيينها اين از
شب در هم هنوز حتي.دارد عموميت ميناميم تكاني خانه را
آغاز در مگر تا است مشتري از پر گرمابهها عيد از پيش
يا عيد سفره سر بر تازه شمع افروختن باشند ، مطهر سال
.است بوده آتش افروختن آيين بازمانده چراغ كردن روشن
تحويل مراسم دينيدر كتابهاي ديگر يا قرآن فراخواندن
بيرون شهر و روستا و خانه محيط از شيطان و ديوان تا سال
را گناهان بخشايش سال تحويل هنگام به درست و شوند رانده
.است نو حياتي آغاز و گذشته ترك معناي به خواستن
مهدوي الدين سيدقوام
ماخذ منابع
مجيد قرآن -
تهران ، روز فكر ايران ، فرهنگ در جستاري مهرداد ، بهار ، -
1373
باستان ، ايرانيان دينهاي و نسب و اصل عبدالعظيم ، رضايي -
تهران ، 1372 موج نشر
(اول جلد) ايران ساله هزار ده تاريخ عبدالعظيم ، رضايي -
تهران ، 1373 اقبال پنجم ، چاپ
ايران در كهن جشنهاي و آيينها محمود ، الاميني ، روح -
تهران ، 1376 آگاه امروز ،
دهخدا نامه لغت -
مطبوعات صنفي انجمن نگراني
هيات
استقلال از جلوگيري درباره
منصفه
صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن:اجتماعي گروه
هيات استقلال حفظ براي شده ايجاد مشكلات از بيانيهاي
.كرد نگراني ابراز منصفه
اتهامات به رسيدگي:است زير شرح به بيانيه اين متن
اشكال با هميشه گذشته ، قرن يك طي ما جامعه در مطبوعاتي
.است ميگرفته صورت قدرت اصحاب نفوذ تحت و بوده مواجه
اين كنوني و پيشين اساسي قانون صريح نص طبق چه اگر
منصفه هيات حضور با و عمومي محاكم در ميبايست محاكمات
سپرده فراموشي محاق به آن اجراي همواره ليكن شود ، انجام
انقلاب شوراي تصويب با و انقلاب از پس كه اين تا ميشد
چندين و شد گذاشته تاييد مهر منصفه هيات حضور ضرورت بر
با مطبوعاتي رسيدگيهاي مشكلاتي وجود عليرغم كه است سال
راه در مباركي قدم اين و ميشده انجام منصفه هيات حضور
.هست و بوده قانون حاكميت
عقيده به كه مشكلاتي سبب به اخير هفتههاي طي متاسفانه
وجود رسيدگيها روند در منصفه هيات محترم اعضاي از برخي
اختلال با مطبوعاتي پروندههاي رسيدگي و تشكيل داشت ،
دستاندركاران نگراني موجب امر همين و است شده مواجه
.است كرده فراهم را مطبوعات
حفظ ضرورت ضمن كه است معتقد روزنامهنگاران صنفي انجمن
ميبايد فشاري هرگونه از بودن فارغ و منصفه هيات استقلال
و شود برطرف هيات اين تشكيل راه سر بر موجود مشكلات
.كند پيدا را خود عادي روال مطبوعاتي اتهامات به رسيدگي
دادگستري محترم دستاندركاران از صنفي انجمن منظور بدين
با كه ميخواهد اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت نيز و تهران
زودتر هرچه منصفه هيات محترم اعضاي همفكري و همكاري
طرف بر مطبوعاتي دادگاههاي تشكيل براي را موجود موانع
.نمايند
|