برو ، زردي ;بيا شادي برو ، غم
بيا سرخي
نمايشگاه دوازدهمين در
واگذاري تهران كتاب بينالمللي
تاريخ براساس ناشران به غرفه
ميگيرد صورت آنها ثبتنام
برو ، زردي ;بيا شادي برو ، غم
بيا سرخي
آن آداب و سوري چهارشنبه تاريخچه پيرامون بحثي
مردم فرهنگ
و آجيل و شيريني خوردن آن ، روي از پريدن و آتش افروختن *
در اسفنددانه و اسفند بخور بازي ، تخممرغ مختلف ، اغذيه
كوزه ، فال و گذاردن كليد و ايستادن فالگوش انداختن ، آتش
هديه شالاندازان ، يا شالاندازي كاسهزني ، يا قاشقزني
دور و شكستن و خانهتكاني دوستان ، و خويشان به دادن
ساقههاي يا و بوته آوردن فراهم و كهنه وسايل بعضي ريختن
چهارشنبهسوري آئينهاي مهمترين از آتشافروزي براي برنج
.است
نشاني و نام با.است نوروز پيامآور سال ، آخر چهارشنبه
و شادي از نشان و ميناميمش "چهارشنبهسوري" كه كهن
چون.دارد بهار و نوروز فرارسيدن و شادماني
ميكنيم خانهتكاني نهتنها ميرسد ، فرا چهارشنبهسوري
و ميپالائيم تيرگيها و كدورتها از نيز را دل خانه كه
روز روز ، خجسته اين نوروز استقبال به دلشاد و روشن و پاك
روستا ، و شهر در ايرانيان شب ، اين در.ميرويم بهار آغاز
تا ميروند ، چهارشنبهسوري استقبال به جنوب تا شمال از
به را سنتي بلكه سازند ، فراهم را خود وشادي جشن نهتنها
و آداب گرچهدارد سابقه سال صدها از بيش كه آورند جاي
كنار اغلب چهارشنبهسوري جشن مختلف و متعدد آئينهاي
فرصت مردم به گوناگون ، مشغلههاي امروز و است شده گذاشته
اما نميدهد ، گذاردن كيلد و ايستادن فالگوش قاشقزني ،
است باقي خود قوت به همچنان چهارشنبهسوري جشن آئين اساس
از چون و ميكنند جستجو را خوشدلي و شادي آن ، در مردم و
;بيا بروشادي غم برميآورند ، فرياد ميپرند ، آتش روي
.بيا سرخي برو ، زردي
چهارشنبهسوري سابقه
تشكيل "سور" و "چهارشنبه" كلمه دو از چهارشنبهسوري نام
و است سال آخر چهارشنبه چهارشنبه ، از منظور.است شده
به همچنين و سرخ گل يا سرخ رنگ معني به فارسي در "سور"
پيدايي درباره.دارد نيز ديگر معني چند و است جشن معني
ازجمله.است شده نقل گوناگوني روايتهاي چهارشنبهسوري ،
دانسته نحس روايتها بعضي در سال آخر چهارشنبه چون اينكه
از را پليديها و نحوست تا ميافروختند آتش است ، شده
بهنظر منطقيتر تاحدي كه ديگر ، روايتي در.ببرند ميان
به ثقفي مختار (ع)حضرتامامحسين شهادت از پس ميآيد ،
و انصار با مختار.كرد قيام يارانش و امام خوانخواهي
توجه بامها ، بر آتش افروختن با گذاشت قرار خود متحدين
سركوبي براي و دارند معطوف خود مقدس نهضت به را مردم
و طلبند خود ياري به را مسلمانان (ع)امامحسين قاتلين
نيز مختار و بود چهارشنبه شب با مصادف آتشافروزي آن چون
در كه شد چنان آئين پس ، آن گرديد ، از موفق خود قيام در
خود خانههاي بام در مسلمانان هرسال ، چهارشنبه شب آخرين
را اسلام دين ايرانيان چون و كنند شادي و افروخته آتش
در آتشافزوزي آئين تثبيت با بودند پذيرفته قلبي بهطور
بخاراي تاريخ كتاب.كردند موافقت سال آخر چهارشنبه شب
چون و..":مينويسد صفحه 32 در چهارشنبه درباره نرشحي
سال شوال ماه اندر بنشست ، ملك به نوح ، منصوربن سديد امير
عمارت ديگربار را سرايها آن تا فرمود موليان بهجوي 350
حاصل به آنچه از بهتر بود ، شده ضايع و هلاك هرچه و كردند
تمام سال هنوز بنشست ، سراي به سديد امير آنگاه.كردند
عظيم آتش است ، قديم عادت چنانكه سوري شب چون كه بود نشده
سراي ديگرباره و درگرفت سراي سقف آتش پاره افروختند ،
آن در هم تا رفت موليان جوي به شب در سديد امير و بسوخت
".برد بيرون را دفينه و خزئيه شب
آدينه و شنبه ايرانيان":مينويسد داود پور استاد
سي كاست و بيكم آنان نزد ماه دوازده از يك هر نداشتند ،
فرد هر":مانند ميشد ، خوانده نامي به روز هر و بود روز
روز اينها ، جز و "روز ارديبهشت" "روز بهمن" ،"روز
بسيار و شوم روز عربها نزد يومالاربعاء يا چهارشنبه
صفحه در مصر چاپ الاضداد و المحاسن در حافظبود نحسي
همين براي و "نحس و ضنك يوم والاربعاء":مينويسد 277
شب به را سال پايان آتشافروزي آئين ايرانيان كه است
.بمانند محفوظ آسيبها از تا انداختند چهارشنبه آخرين
كه "سيمون سن" عيد شب در ايراني ارمنيان همينطور
زبان به و است (ع)مسيح حضرت ازطرف سيمون شدن پذيرفته
شب برابر و مينويسند "تاراج تيارنان" را آن ارمني
فراوان شادي و ميكنند روشن آتش است ، فوريه چهارده
جشن مشابه مراسمي نيز يونان و تركيه در.ميكنند
تركيه در كه ميشود برپا ايرانيان چهارشنبهسوري
.ميشود ناميده "سنژان" عيد يونان در و "اودگچهسي"
چهارشنبهسوري آئينهاي
نقاط اغلب در تفاوتهايي ، با چهارشنبهسوري آئينهاي
:عبارتنداز آئينها اين مهمترين.ميشود برگزار ايران
كپههاي چيدن و برنج ساقههاي يا و بوته آوردن فراهم
.آتشافروزي براي يكديگر با فاصله با بوتهها
و آجيل و شريني خوردن ;آن روي از پريدن و آتش افروختن
در اسفنددانه و اسفند بخور بازي ، تخممرغ مختلف ، اغذيه
كوزه ، فال و گذاردن كليد و ايستادن فالگوش انداختن ، آتش
هديه شالاندازان ، يا شالاندازي كاسهزني ، يا قاشقزني
دور و شكستن و تكاني خانه دوستان ، و خويشان به دادن
در آب آوردن چشمه ، سر بر رفتن كهنه ، وسايل بعضي ريختن
...و شگون و بركت براي نو كوزههاي
در":مينويسد آئين اين درباره شيرازي ، انجوي آقاي
مردم سال ، چهارشنبه آخرين بامداد آذربايجان روستاهاي
مظهر آب چون) روند نهري سر به بزرگ و كوچك از دهكده
آب در را قيچي و ميبرند قيچي خودشان با و (است روشني
در يعني.ميكنند قيچي را آب حقيقت در و ميدهند تكان
و تلخيها و كدورتها و غمها نمادين ، رسم اين با واقع
شب.ميسپرند روان آب به و ميكنند قيچي را اندوههايشان
روستاهاي بيشتر در اسفندماه چهارشنبه تا چهار هر
در چهارشنبه تا چهار اين و ميكنند روشن آتش آذربايجان
دارند ، را اربعه عناصر اسامي آذربايجان مناطق بسياري
"چهارشنبه ئيل" اول چهارشنبه.آب و آتش خاك ، باد ، :يعني
آتش افروختن با كه معتقدند و دارد نام "باد چهارشنبه" يا
و ميكند گرم را زمين كه ميوزد بادي چهارشنبه ، اين در
توپراق" اسفند دوم چهارشنبهميروياند سبزه و علف
معتقدند و ميشود ناميده "خاك چهارشنبه" يعني "چهارشنبه
جان خاك كه ميشود باعث چهارشنبه اين در آتش افروختن كه
سومين.بسوزد خاك ناپاكيهاي و بكشد نفس زمين و بگيرد
آتش چهارشنبه يا "چهارشنبه اود" اسفندماه ، چهارشنبه
اين در آتش افروختن با كه دارند عقيده و مينامند
وداع زمستاني آتش گرماي و حرارت با حقيقت در چهارشنبه
.بود نخواهد آتش به نيازي و ميشود گرم هوا چون ميكنند ،
چهارشنبه يا "سوچهارشنبه" هم را اسفند چهارشنبه چهارمين
كه معتقدند و ميكنند روشن آتش باز و مينامند آب
و رودخانهها همه آب چهارشنبه ، اين در آتش افروختن
نهرها سر به چهارشنبه صبح ميكند ، زياد را چشمهها
به ميپرند ، آب جوي يا رود روي از مرتبه سه و ميروند
احشامشان ، سلامتي نيت به همچنين.خودشان سلامتي نيت
آب از و ميبرند آب نهر سر به خود با هم را آنها
تا چهار خاص اسامي.ميشويند آب با يا ميگذرانند
تفاوتهايي آدربايجان مختلف نقاط در اسفندماه چهارشنبه
قره اسفند چهارشنبه اولين به تبريز در "مثلا.دارد هم با
چهارشنبه ، اين و ميگويند سياه چهارشنبه يا چهارشنبه
به.است خانه ديوارهاي كردن سفيد و تكاني خانه مخصوص
يعني ميگويند ، "چهارشنبه خبرچي" اسفند ، دوم چهارشنبه
نان زيادي مقدار چهارشنبه اين در خبردهنده چهارشنبه
دانههاي و عدس و جو و گندم نوروز ، سبزه براي و ميپزند
"چهارشنبه كوله" را چهارشنبه سومين.ميكنند خيس ديگر
روز ، اين در و كوتاه و كوتوله چهارشنبه يعني مينامند ،
را ناخنهايشان و ميچينند را سرشان موي از تعدادي مردم
و مبارك خيلي روز اين در را كار دو اين و ميكنند كوتاه
"چهارشنبه آخير" هم را چهارم چهارشنبه.ميدانند يمن خوش
.آخر چهارشنبه يعني مينامند ،
تركي زبان در يا شالاندازي" رسم زيبا ، مراسم از يكي
عدهاي شام ، از بعد سوري چهارشنبه شب كه است "آتما شال"
ريسماني و شال و ميروند خانهها بام پشت به جوانان از
به خانه نه روز از است ، شده بسته دستمالي آن سر به كه را
بيآنكه ميدانند ، را رسم كه هم مردم و مياندازند پائين
تخممرغ تا دو يكي و ميكنند باز را دستمال بپرسند چيزي
توي شيريني و سوري چهارشنبه آجيل مقداري يا كرده رنگ
كه كند خدا و بكش را شالت ":ميگويند و ميبندند دستمال
"!برسي مرادت و مطلب به
دارد ، مادرش و پدر از توقعي كه جواني روستاها ، از بعضي در
مطرح شنيدني بسيار سنتي با سوري چهارشنبه روز در را آن
و عروس براي مادرها و پدر كه است رسم همچنين.ميسازد
"معمولا كه ميفرستند (خوانچه) طبق خود ، تازه داماد يا
يا و النگو گوشواره ، پارچه ، شيريني ، پلوخورش ، شامل
.است ديگري هداياي
رسم ميشود ، برگزار درچهارشنبهسوري كه مراسمي از
سوري چهارشنبه آتش كه است آن از پريدن و آتش افروختن
حياط در يا آتشها اين و باشد كپه هفت يا و پنج سه ، بايد
دفع براي آتش درميشود افروخته خانهها بام در يا و
را آن آتش ، شدن خاكستر از بعد و ميريزند اسپند زخم ، چشم
خانه در طرف دو به و ميبرند بيرون و ميكنند جارو
و ميبندند فرد روي به را خانه در هم خانه اهل.ميريزند
هستم ، من":ميگويد "هستي؟ كي":ميپرسند وي از بازگشت در
:ميگويد "ميآئي؟ كجا از":ميپرسند ".كنيد باز را در
ميدهد جواب "آوردهاي؟ چه":ميپرسند "!ميآيم عروسي از
.ميكنند باز او روي به را در بعد و "تندرستي"
فالگوش رسمفالگوش و قاشقزني از عبارتند ديگر رسمهاي
دل در ميايستد ، فالگوش كه كسي.است شادي و اميد مظهر
سخن به و ميايستد گذري يا چهارراهي سر بر و ميكند نيتي
است ، كرده نيتي كه فردي و ميدهد ، گوش روندگان و آيندگان
جملات ، آن از و ميكند تعبير نوعي به را آنها جملات
.خير يا ميرسد مراد به كه ميكند استنباط
به را نان سفره و آب كوزه افروختن آتش هنگام طالقان ، در
محصول پرباري و فراواني و بركت نيت به خانه بام بالاي
نو لباس سوري چهارشنبه روز در و ميبرند آيندهشان سال
مشغول تاببازي به بزرگ و كوچك مرد ، و زن و ميپوشند
.ميشوند
آتش بايد "حتما سوري چهارشنبه شب كه معتقدند گيلان در
"چهارشنبه گل گل":ميگويند سوري چهارشنبه به و كرد روشن
هم گلي كاسههاي و گماجدان يا "گمج" خريد روز اين در
و شهرها همه در "تقريبا.ميكند پيدا رواج بسيار
آب كمي كهنهاي كوزه در كه است رسم ايران روستاهاي
آن توي بلا و قضا رفع نيت به سكه دو يكي و ميريزند
از و ميبرند خانه پشتبام به را كوزه و مياندازند
و غم ميگويند و ميكنند پرتاب كوچه به خانه در سر بالاي
هم ، را سكه آن و ميشكند كوزهسپرديم تو به را غصهمان
.برميدارد فقيري
و گلاب و كندر و اسپند سوري ، چهارشنبه شب در گيلان ، در
دود را كندر و اسپند.باشد خانه در بايد "حتما شمع
نيت به را شمع و ميزنند خود صورت به را گلاب.ميكنند
شب آتشافروزي خاكستر گيلانيها.ميكنند روشن روشنايي ،
و ميريزند درختها پاي چهارشنبه صبح هم را چهارشنبهسوري
سفر به نيت كه كسانيميشوند بارور درختها كه معتقدند
بيرون خانه از دارند ، متبرك اماكن ساير و كربلا و مشهد
كه او "خودت نيت دنبال برو" ميگويند او به و ميكنند
"ميآيي؟ كجا از":ميپرسند او از زد ، در و برگشت
".آمدهام كربلا از آمدهام ، مشهد از !منم":ميگويد
قسمت خانواده افراد بين را گلاب خانواده ، عروس سرشب ،
پدر به بايد همه از قبل و ميپاشد گلاب آنها به و ميكند
الهي" كه ميكند دعا و بدهد گلاب خود شوهر مادر و شوهر
پدر "روشن و پاك جان و دلخوشي با سالها ، اين به سال هزار
آجيل و ميكنند دعا خود ، عروس حق در هم مادرشوهر و شوهر
در سبزيفروشيها شيراز ، در.ميكنند شادي و ميخورند
سبزيهاي.ميگيرد خود به ديگري رونق كارشان روز اين
هم آنها لابلاي و ميچينند دكان منبر روي را مختلف
پيازچه سفيد ريشههاي.ميچينند زيبا و خوشرنگ نارنجهاي
ميزنند بنفش و سبز و زرد و قرمز مثل شاد رنگهاي هم را
به و ميدهند قرار سبزيها لابلاي دستهدسته را آنها و
.ميكنند ايجاد طبيعت از زيبائي تابلوي ترتيب اين
مرسوم ايران جاي همه در كه هم چهارشنبهسوري مخصوص آجيل
و زيبا و رنگارنگ آجيل اين اجزاء.دارد عميقي فلسفه است ،
بشر كه است رستنيهائي و خوردني دانههاي از همه خوشمزه ،
اين و ميگيرد طبيعت و زمين از پيش سال هزاران از
آجيل مجموعه واقع ، در.هستند او حيات مايه دانهها
خاك دهشهاي و هدايا از آراسته است طبقي سوري ، چهارشنبه
.ميكند تاكيد و تائيد را طبيعت و انسان رابطه كه
خامنه مجيدي فريده
نمايشگاه دوازدهمين در
واگذاري تهران كتاب بينالمللي
تاريخ براساس ناشران به غرفه
ميگيرد صورت آنها ثبتنام تاريخ
نمايشگاه يازدهمين در متخلف ناشران ثبتنام نحوه *
شد اعلام دوازدهم نمايشگاه تهراندر بينالمللي
دوازدهمين داخلي ناشران كميته :علميفرهنگي گروه
:كرد اعلام اطلاعيهاي طي تهران كتاب بينالمللي نمايشگاه
صورت آنها ثبتنام تاريخ براساس ناشران به غرفه واگذاري
.ميپذيرد
كتاب بينالمللي نمايشگاه دوازدهمين خبري ستاد گزارش به
بودن محدود به باتوجه است ، آمده اطلاعيه اين در تهران ،
كثرت همچنين و تهران بينالمللي نمايشگاه غرفههاي تعداد
واگذاري نمايشگاه ، اين در شركت براي ناشران تقاضاي
به.ميپذيرد صورت ناشران ثبتنام تاريخ براساس غرفهها
اولويت در كردهاند ، ثبتنام زودتر كه ناشراني دليل همين
.ميگيرند قرار
و فرهنگ وزارت فرهنگي روابط و مراكز كل اداره همچنين
ناشران ثبتنام شرايط اطلاعيهاي ، طي نيز اسلامي ارشاد
در را تهران كتاب بينالمللي نمايشگاه يازدهمين در متخلف
.كرد اعلام دوازدهم نمايشگاه
نمايشگاه در را خود غرفه كه ناشراني اطلاعيه ، اين براساس
عنوان هيچ به كردهاند ، واگذار ديگران به يازدهم
تهران كتاب بينالمللي نمايشگاه دوازدهمين در نميتوانند
.كنند شركت
يازدهم نمايشگاه در ثبتنام هنگام كه ناشراني همچنين
كتابهاي كه ناشراني يا و دادهاند نادرست اطلاعات
به باتوجه كردهاند عرضه بازديدكنندگان به را ديگران
ارائه تهران ، با كتابفروشان و ناشران اتحاديه درخواست
دوازدهم نمايشگاه مقررات كليه رعايت بر مبني كتبي تعهد
.كنند ثبتنام ميتوانند
همه رعايت با كردهاند عمل پخش صورت به كه هم ناشراني
در ميتوانند نمايندگي ، اخذ بدون نمايشگاه ضوابط
ارائه را خود كتابهاي تنها و كرده ثبتنام نمايشگاه
.كنند
تا چهاردهم از تهران كتاب بينالمللي نمايشگاه دوازدهمين
دائمي محل در آينده سال ارديبهشت چهارم و بيست
.ميشود برگزار تهران بينالمللي نمايشگاههاي
|