دادگاه سوي از زن روزنامه
شد تعطيلي به تهديد انقلاب
دروني چگونه اخلاق و انضباط
ميشود؟
شما زندگي بر تلويزيون آيا
است؟ شده چيره
كودكانتان شادي در را خود
كنيد سهيم
شدن ترسرها بر چيرگي
جامعه به ويج ايران روزنامه
پيوست مطبوعاتي
دادگاه سوي از زن روزنامه
شد تعطيلي به تهديد انقلاب
به گذشته روز زن روزنامه مسئول مدير:اجتماعي گروه
انتشار از تا شد درخواست وي از و احضار انقلاب دادگاه
.كند خودداري ثانوي اطلاع تا زن روزنامه
براي جلسه اين در هاشمي فائزه:ما خبرنگار گزارش به
واقع قبول مورد كه شد رسمي ابلاغ خواستار روزنامه توقيف
عدم با نيز زن روزنامه مسئول مدير اساس اين بر و نشد
.كرد مخالفت نشريهاش انتشار
پلمپ به تهديد زن روزنامه مسئول مدير گزارش اين براساس
.است شده روزنامه دفتر محل
و نظارت هيات مطبوعات محتواي بر نظارت مسئول است گفتني
براساس نيز مطبوعاتي جرايم به رسيدگي و است ارشاد وزارت
هيات حضور با دادگستري عمومي محاكم عهده به اساسي قانون
.ميباشد علني بصورت و منصفه
به اقدام توضيحي هيچ بدون انقلاب دادگاه نيز پيش چندي
از بعد و نمود توس روزنامه مسئولان از تن سه دستگيري
.كرد آزاد را آنان دليل بدون "مجددا بازداشت مدتي
غير مراجع دخالت و مطبوعات به فشار تهديدو روند اين
براي تهديدي روزنامهنگاران را مطبوعات امر در مسئول
.ميكنند ارزيابي مطبوعات آزادي و خود حقوق
دروني چگونه اخلاق و انضباط
ميشود؟
اخلاقي هيچ بعد مدتي و دوسالگي تا اگر:ميگويد پياژه
علت اين به ندارد ، وجود باشد ، كودك واقعي قبول مورد كه
اجتماعي و نيافته توسعه هنوز او ذهني ساختمان كه است
پيروي دارد گرايش آن به خود آنچه از طفل و است نشده
.است "ناپيروي" دوره اخلاقي نظر از دوره اين.ميكند
را آنچه و ميپذيرد را بزرگسالان اخلاق طفل بعدها
جهت بههمين و است قبول قابل او براي ميگويند بزرگسالان
سالگي تا 12 حدود 7 از.ميكند تكرار را بزرگسالان اعمال
پيدا بروز "پيروي ديگر" بهصورت كه اخلاق نوع اين با
اخلاقي الگوهاي هرچه دوران اين در.هستيم روبهرو ميكند
كار باشد ، يكپارچهتر والدين "خصوصا كودك ، اطرافيان
غير در نميشود ، ايجاد كودك وضع در تعارضي و است آسانتر
از بهتدريج.ميشود ايجاد كودك در تزلزل نوعي صورت اين
كه ميشويم نزديك "پيروي خود" اخلاق به بعد به سالگي 12
.ميكند بنا را خود اخلاقي ملاكهاي كودك آن در
كه است كودكي دوران اواسط در كه است روشن بنابراين
.ميكنند پيدا دست خود اخلاق قضاوت رشد به ما فرزندان
اخلاق با بهنحوي كه را مسائلي و روابط ميتوانند آنها
برخي كرد تعجب نبايد اما.بفهمند و كرده درك دارد سروكار
هماهنگ آنها كرده كسب اخلاقي قضاوت با آنها رفتارهاي
پيچيده اخلاقي قضاوت به مجهز كه نيز بزرگسالان ما.نباشد
از دور و آزادگرانه رفتارهاي همزمان گاهي هستيم ، كاملي و
با كه شويم مرتكب را رفتاري يعني ميدهيم ، نشان را اخلاق
.باشد داشته مغايرت ما اخلاقي معيارهاي
بالا سطح شناختي مهارتهاي به بيشتري نياز اخلاقي رفتار
.است نادرست از درست تشخيص توانائي آنها از يكي كه دارد
:دارد تاثير اخلاقي رفتار بر كه ديگري عوامل
رفتار ايجاد در ضرورت اولين نادرست از درست شناخت
.نيست كافي تنهايي به خودش شناخت و دانش اما است ، اخلاقي
ميان در را خودش رفتار هميشه چگونه كه بداند بايد كودك
حياط كلاس ، شلوغي و سروصدا مثل زندگي مختلف موقعيتهاي
و بازبيني مورد بهتنهايي ، يا جمع در و محله يا بازي
عوامل توسط مدرسهاي كودكان رفتار.دهد قرار كنترل
انضباط ديگران ، رفتاري مدلهاي ;ميگيرد شكل بيشماري
والدين اخلاقي راهنمايي منطقي ، تشويق ، و تنبيه با همراه
ديدگاه درك و فهم در او جديد توانايي و آموزگاران و
.(همدلي) ديگران
تعامل همسالان با و ميشود بزرگتر كودك كه تدريج به
قدرتمند منبع همبازيان و دوستان ميكند ، پيدا اجتماعي
.شد خواهند كودك رفتار و نگرشها در تاثير و نفوذ
بهشكل صميمي و نزديك دوستان اخلاقي ارزشهاي بنابراين ،
.ميكنند رقابت منزل در حاكم ارزشهاي با اجتنابناپذيري
:برخود كنترل فراگرفتن براي تكنيكهايي
توسط نفس كنترل و خودداري آموزش در موءثر راهبرد چندين
كودك به را آنها ميتوان كه است شده شناخته روانشناسان
پريشانيها بر و كند مقاومت وسوسهها برابر در تا آموخت
شكل به كه است خود بر نظارت روشها اين از يكي.كند غلبه
صورت مناسب رفتار تكرار و رفتارها و مسائل يادداشت
دانشآموزان از گروه يك كه داد نشان مطالعهاي.ميگيرد
مورد را خود تحصيلي و درسي رفتار وقتي راهنمايي دوران
را خود توقفهاي و استراحت فاصله و ميدادند قرار بازبيني
اين از كه ديگران به نسبت بهتري عملكرد ميكردند ، ثبت
.آوردند بهدست نميكردند ، استفاده روش
پيشدبستاني كودكان براي "خصوصا حواس و تمركز برهمزدن
بهراحتي ميتوانيد شما كه بدانيد شايد است ، مناسب بسيار
به و كنيد پرت نامناسب رفتار يك از را خود فرزند حواس
آنها كه همانطور.كنيد معطوف داستان يا سرگرمي يك سوي
از خود كه بياموزيد آنها به ميتوانيد ميشوند بزرگتر
استفاده نامناسب رفتار برابر در مقاومت براي روش اين
.كنند
كنيد تربيت مسئول را خود كودكان
خودداري توانايي به آنها نوجواني ، مياني دوران در اگرچه
بزرگسالان فعال انضباطي رفتار اما.ميكنند پيدا دست
محسوب او اخلاقي رشد از مهمي بخش بهعنوان والدين بويژه
كودكتان ساختن منضبط براي شما تلاش كه است خوب.ميشود
تصميمگيريهاي چگونه بياموزد او كه باشد محور اين حول
در هميشه شما چراكه.كند اتخاذ خودش براي مسئوليتپذيري
.كنيد كنترل را او تا نيستيد دسترس
بر ويژهاي اثر انضباطي تكنيكهاي مورد در شما انتخاب
بين تمايز و مستقل قضاوت به رسيدن براي شما كودك توانايي
روانشناسان ، نظر برطبق.دارد نامناسب و مناسب رفتارهاي
-ميشود1 تقسيم مهم گروه سه به انضباطي سبكهاي
.آسانگير -توانا 3 -استبدادي 2
اعمال خود رفتار بر را بيشازحدي كنترل مستبد والدين
و ميكنند سركوب را آنها كنجكاويهاي و پرسشها ميكنند ،
درصورتيكه.ميكنند وضع را خاص محدوديتي رفتاري هر براي
به مناسب و محكم راهنمايي ارائه به بيشتر توانا والدين
دليل قانون هر براي ميكنند سعي دارند ، گرايش خود فرزند
تلاش و شوند يادآور خود فرزند به را آن قانعكننده
.كنند تشويق گفتوشنود به را خود فرزند تا ميكنند
رفتار براي را ناچيزي بسيار محدوديتهاي آسانگير والدين
رها خود حال رابه كودك.ميگيرند درنظر فرزندانشان
كاري هر و آورند بهدست ميخواهند هرچه خود تا ميسازند
الگوي و سبك كه دارند عقيده متخصصاندهند انجام را
بياموزند بهتر تا ميكند كمك كودكان به توانا والدين
خود رفتار عواقب به و كنند فكر مسئوليتبپذيرند ، چطور
خودش ، كودك كه است هدف اين بر رفتاري شيوه اين.بيانديشند
در":بگوئيم است بهتر بنابراين.كند كنترل را خودش
با اتومبيلها است ممكن چون است ، خطرناك كردن بازي خيابان
نكن ، بازي خيابان در":بگوئيم نهاينكه "كنند تصادف تو
".ميگويم من چون
توانائيهاي رابهوسيله كودك همكاري روح ميتوانيد شما
شكل او در بعد به سالگي تا 15 سنين 12 از كه استدلالي
آنقدر شما فرزند اگر مثال بهعنوان.كنيد جلب ميگيرد ،
ميتوانيد كند ، درك را بهمثل مقابله مفهوم كه كرده رشد
به بارها كه را خود دوستان از يكي كه كنيد تشويق را او
.كند دعوت خانه به رفته منزلشان
والدين رفتار كه است اين شود فراموش نبايد كه مهمي نكته
.باشد داشته هماهنگي او دلايل و كلامي نصايح با ميبايست
با دائم و است هويتيابي حال در شما فرزند كه آنجا از
و رفتارها از بسياري بنابراين همانندسازي ، حال در شما
شكل شما اعمال و گفتهها براساس او اخلاقي معيارهاي
.ميگيرد
و ميشود پذيرفته آنها از رفتاري چه بدانند بايد بچهها
براي بايد آن دلائل و انضباطي قوانيناست ممنوع چيز چه
نظارت مورد رفتارش كه بداند بايد او.باشد روشن فرزندان
و هميشگي عكسالعملهاي رفتارش درقبال شما از و شماست
دقيقه ده ميگوئيد او به اگرميبيند يكسان و هماهنگ
از پس بايد دارد ، فرصت اسباببازيهايش كردن جمع براي
او بهعهده كه كاري بر نظارت براي دقيقه گذشت 10
اگر اما.كنيد بازرسي را اوضاع و كنيد مراجعه گذاشتهايد
براي شما تلاش برويد او اتاق به سركشي براي بعد روز چند
.خواهدبود بيهوده او در انضباط و نظم ايجاد
وفاق بايد قوانين اجراي و ارائه سر بر مادر و پدر ميان
يكديگر تصميمگيريهاي از تا باشد داشته وجود هماهنگي و
.كنند حمايت
والديني حتي و نميباشد ايراد و بيعيب مادري و پدر هيچ
خود كنترل گاه ميكنند استفاده مناسب و بجا روشهاي از كه
روي استبدادي موقت شيوههاي به و ميدهند دست از را
فرزند هنوز شود داده نشان او به كه است آن مهم.ميآورند
بهخاطر صورت هر در.ميباشد آنها دوستداشتني و عزيز
بر هستند منطق پايه بر كه انضباطي روشهاي كه باشيد داشته
داد نشان مطالعات.ميشود منجر پختهتر رفتارهاي توليد
تاثير فرزندان تحصيلي عملكرد در روشهايي چنين اعمال كه
.است داشته چشمگيري
و مسئوليتپذيري به كودكان تشويق خوب نتايج از يكي
هوش و رشدشناختي بر آن بسزاي تاثير مستقل ، تصميمگيري
و جامعه قوانين قبول براي را آنها آن ، از گذشته.آنهاست
شد خواهند كساني اينان.ميسازد آماده زندگي محل اجتماع
در رابهخوبي اجتماعي انضباط و كار در مسئوليتپذيري كه
.داد خواهند نشان خود شغلي و اجتماعي رفتار
ابراهيمي بهمن:برگردان
تايم 1996 لايف: منبع
شما زندگي بر تلويزيون آيا
است؟ شده چيره
زماني ميشود؟ تلويزيون تماشاي صرف فقط شما زندگي آيا
استفاده مورد غذا از بعد دسر يك عنوان به تنها تلويزيون
كارهاي و شام صرف از پس زوجها كه دستگاهي ميگرفت قرار
به خانواده يك در لازم گفتگوهاي از پس نهايت در و روزانه
تلويزيون تماشاي به عادت امروزه ولي مينشستند آن تماشاي
را دسر كاربرد آن ديگر و شده تبديل كامل غذاي يك به
جايگزين جادويي جعبه اين تماشاي هنگام به سكوت و ندارد
.است شده محبتآميز گفتگوهاي
آزاد اوقات بر تلويزيون تا دادهايد اجازه هم شما آيا
شود؟ چيره شما زندگي
به نسبت شيرينتري حرفهاي شما گوش در تلويزيون آيا
.ميكند نجوا همسرتان حرفهاي
بايد متاسفانه است مثبت سئوال دو اين به شما پاسخ اگر
.ميكند تهديد را شما زيباي زندگي تلويزيون گفت
تماشاي كه باورند اين بر محققان و كارشناسان از بسياري
يك بر مخربي بسيار اثرات است ممكن تلويزيون حد از بيش
بدون را آن دارد عادت.باشد داشته جديد زندگي و ازدواج
ميتواند كه امري بگذارد روشن همينطوري و برنامهاي
يا يك از بيش شب هر شما اگر.شود صميميت و دوستي جايگزين
ممكن مينشينيد تلويزيوني برنامههاي تماشاي به ساعت دو
شريك و همسر به تا كنيد پيدا خو تلويزيون به بيشتر است
.زندگيتان
يك اينكه از قبل تلويزيون تماشاي: ميگويد مورنل دكتر
به نبايد زوجهاشود محسوب استثناء يك بايد باشد قاعده
آنها اينكه مثل شوند جدا هم از تلويزيون تماشاي هنگام
براي هميشه از زودتر يكديگر از شدن خلاص براي ميخواهند
.بروند رختخواب به استراحت
يك از پس كه است دستگاهي تلويزيون مردم از بسياري براي
دست نسبي آرامش به آن تماشاي با ميتوان سخت كاري روز
ميدهد نشان كارشناسي مطالعات و تحقيقات نتايج ، ولي يافت
و نگراني حس حتي و نيست خوبي آرامبخش تلويزيون كه
.ميدهد افزايش را خانواده اعضاي ميان بياعتقادي
در موجود ارقام و آمار به گذرا و كوتاه نگاهي با
اروپا در رايج طلاقهاي و جدائيها از بسياري كه مييابيم
. دارد تلويزيون حد از بيش تماشاي در ريشه امريكا و
است بهتر نشويد جدا خانواده از اينكه جاي به بنابراين
.كنيد جدا تلويزيون از را خود
فرصت فردي هر ميشود خاموش خانواده تلويزيون وقتي
در و كند مطرح خانواده خصوص در را مسئلهاي تا مييابد
دوستان و كودكان و همسر تا ميشود فراهم موقعيتي نهايت
.كنند عقيده اظهار بيشتر
و اقتصادي مشكلات داراي خانواده چنانچه ديگر سوي از
داشت خواهد آنان بر مخربتري تاثير تلويزيون است عاطفي
مشكلات حل به نميكنند فرصت ديگر خانواده اعضاي كه چرا
.كنند فكر
ميشود تلويزيون تماشاي صرف كه وقتي از جداي همچنين
به كمكي نميتواند تلويزيوني برنامههاي از برخي محتواي
.كند خانواده مشكلات حل
نفي هم كلي به را تلويزيون تماشاي مورنل دكتر حال اين با
سودمند اوقات بعضي در حتي را آن از استفاده بلكه نميكند
به خود وابستگي از كاستن براي نيست بد.ميداند نيز
خود زندگي كار دستور در را زير موارد اجراي تلويزيون
:دهيد قرار
خانه در تلويزيون دستگاه يك به تنها را خود كنيد سعي -
اتاق يا و خواب اتاق در كه را تلويزيونهايي.كنيد محدود
حائز بسيار كل در اتاق دو اين برداريد "حتما است غذاخوري
.است موفق زندگي و ازدواج يك براي اهميت
منبع يك يا و پرستار يك عنوان به تلويزيون از -
تماشا "واقعا اگر نكنيد استفاده سروصدا توليدكننده
.كنيد خاموش را آن نميكنيد
پخش منتظر كه كنيد روشن زماني را تلويزيون نمائيد عادت -
وگرنه كرد خواهد مشغول را شما كه هستيد خاصي برنامه
.بماند روشن استفاده بدون و طوري همين نبايد تلويزيون
و هم كنار در كنيد سعي است روشن تلويزيون كه زماني -
.بنشينيد تماشا به يكديگر دستان در دست "ترجيحا
دايجست ريدرز:منبع
مددي فرزاد:مترجم
كودكانتان شادي در را خود
كنيد سهيم
جاي آرامش از و بودم داده لم علاقهام مورد صندلي روي
خستهكنندهاي روز.ميبردم لذت بودم كرده پيدا كه دنجي
.بودم گذرانده فرزندم دو با را
خانه در بچهها رفتار.ميگذشت مدارس تعطيلي از هفته يك
تخت رويباشند شده رها اصطبل از كه بود وحشي اسبهاي مثل
اينكه سر بر و ميكشيدند سر را نوشيدنيها همه ميپريدند ،
و ميكردند دعوا بردارد را تلويزيون كنترل دستگاه كسي چه
هيچ اينكه يعني تابستاني تعطيلات هميشگي مشكل خاطر به
.ميكردند شكايت و ناله بدهند انجام تا ندارند كاري
ميدادم آب را بهارم هميشه گلهاي داشتم وقتي روز آن صبح
و بود شده خيس تنيسشان كفشهاي.كردند آب خيس را همديگر
زدم ، فرياد !بود تحمل غيرقابل.ميچكيد آب لباسهايشان از
".اتاقهايتان به برويد"
را بچهها بار چند روز در گذشت منوال اين به هفته همه
مفصل طور به رفتارشان درباره و ميايستاندم خود مقابل
.نداشت نتيجهاي هيچ اماميكردم سخنراني
او "!ببين بيا مامان" شكست را سكوت آني صداي ديگر بار
داده جاي من صندلي كنار خالي گوشه در را خودش آهسته خيلي
خانه بيرون سنجاب يك ببين ، بيا".بود كرده حبس را نفسش و
".ميكنم مطالعه دارم كه الان سنجاب؟":گفتم "!است
"...مامان ولي"
".نه حالا"
.آمد يادم.كنم گرم را او سر تا ميگشتم چيزي دنبال
"بنويسي؟ را انشايت نميروي چرا آني ، "
تكليف عنوان به آمد خانه به مدرسه از آني كه آخر هفته
آن در و ميكرد درست دفترچهاي بايد تابستاني كلاسهاي
معلم يا مادر پدر ، به محبت ابراز روش چهار درباره انشايي
نقاشي آن درباره و مينوشت را دوستانش از يكي يا و
.ميكرد
".چشم خوب ، خيلي":گفت آني
.ميشد شنيده زحمت به كه بود آهسته آنقدر صدايش اما
را انشايش كه ديدم و رفتم آني اتاق به غروب نزديكيهاي
.است كرده تمام تازه
"ببينم؟ را دفترچهات ميدهي اجازه":گفتم
.پيچاند انگشتش دور به را رنگش قهوهاي موهاي از تاري
و داد رضايت بالاخره ".ديگر باش زود":گفتم دوباره
.گذاشت دستم روي بر را دفترچه
.كيد آني نوشته "كودكان به محبت ابراز روش چهار"
براي را دفترچه كه فهميدم "فورا.خواندم دوباره را عنوان
اين براي انشا اين بگويم او به خواستم.است كرده درست من
به را محبتش ميتواند چطور دهد نشان او كه است بوده
او آيا.كردم سكوت امامن براي نه كند ، ابراز ديگران
اينطور.زدم ورق را اول صفحه داشت؟ نياز محبت به "واقعا
مثل چيزي هر يا سنجاب و برويد كودكتان همراه":بود نوشته
و خندان مادري از تصويري نوشتهها پائين ".ببينيد را آن
نگاه سنجابي به زيرچشمي درختي پشت از كه بچهاي دختر
براي تازه شدم ، خيره صحنه آن به.بود شده كشيده ميكرد
شروع از كه ميكردم فكر موضوع اين به كه بود بار اولين
انگار كه كردهام رفتار طوري بچهها با حالا تا تعطيلات
در بخواهم كه خانوادهاي اعضاي تا هستند مزاحمي فرد
.ببرم لذت آن از و باشم سهيم زندگيشان
نشوم متوجه من كه طوري آهستگي به او ولي گشتم آني دنبال
.زدم ورق را دوم صفحهبود شده خارج اتاق از
آغوش در را آنها ميكنند ، اشتباهي كودكانتان وقتي"
نوشته زير طرح ديدن با ".بدهيد دلگرمي آنها به و بگيريد
بغل را يكديگر كه فرزندي و مادر از طرحي.گرفت خندهام
نگرفته آغوش در را بچهها "اصلا هفته اينبودند كرده
ياد.بودند داده انجام اشتباهي كار كه موقعي بخصوص بودم ،
بودم گفته آنها به عصبانيت با كه افتادم روز همان صبح
اوقاتي همان شلوغكاريها زمان شايد اتاقهايشان به بروند
اطمينان آنها به و ميگرفتم آغوش در را آنها بايد كه بود
.دارم دوستشان كه ميدادم
نوشتههاي اين ".بدهيد كردن صحبت فرصت فرزندانتان به"
شده نوشته بدخطي و ناخوانا طور به كه بودند سوم صفحه
فكر اين به ميكردم نگاه آنها به كه همانطوري.بودند
بدون و ميايستاندم خودم مقابل را بچهها چطور كه بودم
كارهاي بعضي مورد در بزنند ، حرف كلمهاي بتوانند اينكه
آيا پرسيدم خود از.ميكردم نصيحت و سخنراني آنها بد
تا ميكردم ايجاد وقفهاي صحبت بين در نبود بهتر
را خود احساسات و نظرات و مييافتند فرصتي فرزندانم
در ".بخنديد هميشه".بود مانده باقي صفحه يك ميگفتند؟
اشاره برادرش و خودش بازي آب به آني آيا كه بودم حيرت
صورت به را اتفاق آن ميتوانست خنديدن يعني.ميكرد
رفته هم روي كه بفهمم تا كند كمك من به و آورد در ديگري
است؟ بوده ساده بازي آب يك فقط
هم من اما.بودند مشكلآفرين بچهها بله.بستم را دفترچه
آنها ، بدون وقت گذراندن.بودم كرده درست را مشكلاتي
حتي دادن ، گوش بدون كردن نصيحت ورزيدن ، عشق بدون تربيت
وقت همان.بودم سپرده فراموشي به را خودم شوخطبعي حس
حساس و كوتاه لحظات در عشق و محبت ابراز فهميدم كه بود
فراموش ميتواند بچهها مزاحمت و دعوا آببازي ، شكايت ،
وارد بيهدف آني.مهمترين البته و باشد محبتها شدهترين
در.شد خيره بود دستم در هنوز كه كتابچه به و شد اتاق
.زدم چشمكي و گرفتمش آغوش
به پنجره از چشمم كه ميكردم كار آشپزخانه در بعد روز
قلمموئي او.رفتم آني اتاق به سرعت به.افتاد آني سنجاب
باش زود":گفتم فرياد بابود برده فرو قرمز رنگ در را
".است برگشته سنجاب !بيا
واژگون را نقاشي رنگ كه برگشت شتابزده و تند آنقدر او
به را دستش ميشد سرازير ميزش روي رنگ كه همينطور.كرد
و شد ماليده رنگ روي آستينش كه كرد دراز رنگ ظرف طرف
كوره از داشتم ثانيهاي نيم براي.شد كثيفكاري حسابي
برابر در كه بينتيجهاي عصبانيتهاي همان از.درميرفتم
به موقع همان در اما.ميشود حاصل بچهها اعمال گونه اين
چهار همان افتادم ، "كودكان به محبت ابراز روش چهار" ياد
ميشد رفته هم رويدادم سر خندهاي عوض در و آني روش
اتاق بيرون آنجا عوض در و شده ريخته رنگ كمي فقط كه گفت
.ميگذشت سرعت به كوچكم دختر دل آوردن دست به براي زمان
سهيم كودكانتان شادي در را خود است ، باقي هنوز تعطيلات"
".كنيد
بيات افسانه:مترجم
ريدرزدايجست:منبع
آگوست 1998
شدن ترسرها بر چيرگي
بسازيد معجزه خود زندگي از
كردهايم ، شدن رها احساس زندگي آغازين روزهاي در چون
تنها از ترس.ميپايد ما ذهن در "غالبا شدن رها از ترس
.كنيم ناايمني احساس مناسباتمان در كه ميشود سبب ماندن
روابط تمامي در ميتواند آموختهايم بدينطريق كه ترسي
كه ميترسيم نكته اين از "احتمالا.شود احساس روزمرهمان
انجام نادرست كاري يا رانيم زبان بر ناصواب سخني اگر
.كنند طرد را ما عزيزانمان دهيم ،
و خود هويت از.مينهيم گام تخممرغ پوسته روي گويي
را ما كسي آنكه از پيش و ميكنيم صرفنظر خود به احترام
به او از ميكنيم ، آرام را او ميچسبيم ، او به كند طرد
به اقدامات اين همه.ميكنيم طرد را او يا ميآئيم ، خشم
حال به:داريم آن از را هراس بيشترين كه ميانجامد چيزي
مورد فرد دادن ازدست به انحصارگريها همه.رهاشدن خود
.ميشود منتهي علاقه
ايجاد را غلط باور اين خود كه درمييابيم را نكته اين
قديمي الگوهاي اين تمامي ميتوانيم هماكنون.كردهايم
احترام شايسته فردي را خود اينك.دهيم تغيير را
سخت كه ميكنيم ايجاد را خود ويژه ارزشهاي.ميپنداريم
"فائقهاي قدرت" به آنكه بهمحضميفشاريم پاي آنها بر
متروك از دوباره هيچگاه بپذيريم ، را آن و بياوريم ايمان
در زيرا داد ، نخواهيم راه دل به هراسي شدن تنها و ماندن
.نيستيم تنها هرگز رابطه اين
خود ، حقيقي خويشتن بودن با و خود حقيقي خويشتن يافتن با
كه را آنچه.ميكنيم غلبه ماندن متروك و رهاشدن احساس بر
احساس و ميانديشيم را ، همان مينمايد سالم و درست
.ميدهيم انجام و ميكنيم
دروني آرامش و ميشود ذوب ماندن متروك و شدن رها از ترس
.ميگيرد جاي وجودمان اعماق در
خود حقيقي خويشتن بودن با و خود حقيقي خويشتن يافتن با
.ميكنيم غلبه ماندن متروك و رهاشدن احساس بر
رابينسن ب ، دكتر
غيبي منوچهر دكتر ترجمه
جامعه به ويج ايران روزنامه
پيوست مطبوعاتي
در 14 "ويج ايران" روزنامه شماره نخستين:اجتماعي گروه
.شد منتشر جديد سال فروردين
ابوالقاسم مسئولي مدير و امتيازي صاحب به روزنامه اين
سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، مشي با صفحه در 12 گلباف
انتشار هدف روزنامه اين.است شده منتشر ورزشي فرهنگي ،
:است كرده بيان چنين شماره نخستين مقاله سر در را خود
بزرگ خانواده به هدف اين با ويج ايران مستقل روزنامه
قانون چارچوب در تا ميپيوندد ايران نوشتاري رسانههاي
يك همكاري از بهرهگيري با و كشور مطبوعات قانون و اساسي
ميهندوست و باشرف تجربه ، با روزنامهنگاران از گروه
و بيطرفي اصل به متكي و حرفهاي كار ضوابط براساس
تحليل و تجزيه به اطلاعرساني ، حيطه در امانتداري
.بپردازد جهان و منطقه ايران ، رويدادهاي
منتشر هفتگي صورت به را خود نخست شماره چند "ويج ايران"
.ميشود منتشر روزانه صورت به سپس و ميكند
عرصه به را جديد روزنامه اين ورود همشهري روزنامه
نشريه آن در مطبوعاتي همكاران براي و گفته تبريك مطبوعات
.ميكند موفقيت آرزوي
|