كلامزدگي از دور به
شجاعت حماسه
:بختياري موسيقي
مردانگي و
كلامزدگي از دور به
"حشمت" نمايش اجراي مناسبت عظيمپور ، به وگوبابهرام گفت
چرا شده ، اجرا "قبلا حشمت نمايش شده ، نوشته بروشور در o
است؟ نداشته عمومي اجراي موقع همان
تهران مولوي تالار در شب سه مدت به تير 1373 در "حشمت" *
عرصه بسته فضاي علت به زمان آن در اما رفت ، صحنه به
از وقت مسئولان.نكرد پيدا عمومي اجراي اجازه نمايش ،
اصرار حتي كنيد نمي باور.گرفتند ايراد مورد نمايش 27
چيزي.بدهيم تغيير هم را نمايش تم و موضوع ما تا داشتند
.نداشت امكان كه
بدهيد؟ تغيير را موضوع و تم چطور يعني o
فاقد و شده استوار هويت بحران بر "حشمت" نمايش تم *
"حشمت".است نمايشي كلاسيك مشكل يا داستاني موضوع
تنهاي فرد يك.است فرد يك زندگي از تصويرهايي يا برشهايي
فردي ميشويم روبهرو او خصوصي خلوت با ما كه بحرانزده
.دارد عقيدهاي چه و كجاست اهل چيست؟ يا كيست نميداند كه
و فرد يك "حشمت".غيره و بنوشد چه يا بپوشد ، بايد چه
و دارد زنانه تظاهرات بودنش ، مرد عليرغم كه است شخصيتي
بيماري اين درواقعاست دوجنسيتي بيماري دچار نوعي به
.ميشود تلقي هويت بحران مفهوم انتقال براي مناسبي محمل
به هم تازهاي و غيرتكراري شكل و موضوع كه اين از غير
بود اين ارشاد وقت مسئولان ايرادهاي از يكي.ميدهد كار
ما نمايش بنياد يعني اين خب.نباشد دوجنسيتي فرد اين كه
.بردن بين از را آن موضوع و دادن تغيير را
يا است ويژه رفتارهاي با خاص فرد يك حشمت آيا o
دارد؟ هم عامتري مشخصههاي
شخصيت ، فردي ويژگيهاي حفظ با تا بوده اين بر ما تلاش *
بيماري يك عنوان به هويت بحران بر تاكيدهايي و اشارهها
و دگرگونيها تحت كه نسلي از بخشي.باشيم داشته اجتماعي
را خود تعادل اجتماعي و اقتصادي و سياسي گوناگون فشارهاي
گاه.ميرود چپ به گاه ميزند ، راست به گاه داده دست از
قلقلك را او غرب جاذبه گاه ميكند ، سحر را او شرق عرفان
اين نه و ابتذال "غالبا آن نتيجه كه تعادلي عدم.ميدهد
از خارج دنياي با ارتباط ايجاد در كه نسلي.است آن نه و
چندان بحرانها و ارتباط عدم اين مسئوليت دارد مشكل خود
است بيگناهي همين بهدليل شايد.نيست او خود عهده به هم
و شيرين تنهايي ، و بيماري همه با "حشمت" شخصيت كه
.است درآمده كار از سمپاتيك
است؟ شده داده تغييري سال 73 به نسبت اجرا اين در آيا o
عمق و سطح در شده ايجاد تغييرات به باتوجه.بله *
در كه تازهاي هواي به باتوجه و نظام فرهنگي سليقههاي
يك به نياز كارها كه است طبيعي يافته ، جريان كشور تئاتر
دوست اجازه با من خود.باشد داشته تازه برداشت و نگاه
مرتكب هستند اثر نويسنده كه چرمشير محمد همراه و عزيز
تاكيد پسياني آتيلا نقش به بايد البته.شدم بازنويسي
خلال از نمايش اين اوليه متن چون باشم داشته ويژه
عنوان به ما يعني.گرفت شكل قبلي نوشته بدون و تمرينات
مبناي بر تمرين جلسات از بعد روز هر جديد تجربه يك
كه است طبيعي و ميپرداختيم متن نوشتن به تمرينات پيشرفت
و خوب ذهن حضور با حرفهاي بازيگر يك بهعنوان آتيلا نقش
توجه قابل بسيار كلمه فني مفهوم به تجربي و جو نو روحيه
و ايدهها از بسياري هم متن بازنويسي از بعد.است
.است آتيلا حضور حاصل اجرا ظرافتهاي
پانتوميم اجراي يك انتظار ،"بيكلام نمايش" عنوان با o
است؟ "ميم" نمايش يك "حشمت" آيا ميآيد ذهن به
بايد بيكلام كار ميكند فكر بشر چرا نميدانم *
در.باشد - سابق رقص همان - موزون حركات يا پانتوميم
به نياز طبيعي بهطور تا بوده اين بر تلاش حشمت نمايش
شكل درواقع و.نشود احساس تماشاگر جانب از كلمه بردن كار
با نباشد مجبور بازيگر تا برود پيش بهنحوي صحنه عمل
.برساند را مطلبي غلوآميز رفتارهاي و بدني حركات
داشتيد؟ كلام كاربرد عدم بر خاصي دليل o
اين قالب در فرد اين يعني.كرد ديكته ما به نمايش خود *
افراد با ارتباطي او !نميكند پيدا گفتار به نيازي نمايش
زندگيش و وارد پراكندهاي و ناقص ارتباط با.ندارد ديگر
.است شده خلاصه پيرامون اشياء در
و خود خاص شرايط و لحظات زاييده "حشمت" رفتارهاي تمام
هرجا اگر ميكنم فكر.اوست گذراي هوسهاي و غريزهها نيز
درآيد ، حرف به او تا است لازم ميكرديم احساس ما كه
هم تماشاگر كه ندارم گمان ولي ميزد ، حرف خودش "حتما
و بيكلام كاري تجربه راستش.باشد شده نياز اين دچار
ميكنم فكر حدي تا بهويژهاست جذاب و وسوسهانگيز
گرفته را جاري نمايشهاي از بسياري گريبان "كلامزدگي"
از و ميمانند باقي "حرف" حد در اجراها از بسياري و است
.ميبرند را استفاده حداقل نمايش هنر بياني ابزار ديگر
بگوييد؟ بازي تئاتر گروه مورد در هم كمي o
سال 1368 از پسياني آتيلا سرپرستي به بازي تئاتر گروه *
برده صحنه به را نمايش گذشته 32 سال ظرف 9 و شده تشكيل
تئاتر گروه اعضايكمنظير و گسترده بسيار كاري.است
تشكيل ايران نمايش حرفه فعالان از تعدادي را "بازي"
چارچوب در مداوم و تجربي تئاتري ارائه ما هدف و ميدهند
تئاتر گروه.است نمايش جهاني زبان با پيوند و ملي تئاتر
سه با فجر تئاتر بينالمللي جشنواره هفدهمين در "بازي"
و (پسياني آتيلا) خون تبار حشمت ، .است كرده شركت اثر
.(عاطفي حسين) ويلون يعني موسيو
شجاعت حماسه
:بختياري موسيقي
مردانگي و
و غني فرهنگي از بهرهوري جهت به خوزستان استان موسيقي
از همواره متنوع طبيعتي از تاثير و پربار ادبياتي
ميان اين در و است بوده برخوردار خاص لطافتي و گوناگوني
.دارد ويژهاي جايگاه بختياري موسيقي
.است قومي شناسنامه و ايل تاريخ بختياري موسيقي و شعر
پيروزيها ، شرح ايل ، بزرگ و كوچك رويدادهاي شرح موسيقي اين
.شاديهاست شرح و دلتنگيها و غم ناكاميها ،
ميمانند ، زنده جنگاوران كه است ايل آهنگين دوبيتيهاي با
با خانها ابوالقاسم و ميشوند تجليل مردونها شيرعلي
.ميگردند جاودانه و شكوه
سختي همه آن و رود و دشت و كوه همه آن ايل ، زندگي طبيعت
هستههاي همه و همه بلند ، روح و پاك دل همه آن و مشقت و
تولدي.است شده سبب را بختياري موسيقي و شعر تولد اوليه
.يافت را نظيرش ميتوان قومي كمتر در كه
هميشگي و جاودانه پيوندي بختياري ايل در موسيقي و شعر
.داشتهاند يكسان و همزمان تولدي گفت ميتوان و دارند
انسانهاي ميراث معنويت ، از مالامال يادگاريهاي اين
و گذاشتهاند يادگار به اسمي خود از نه كه هستند گمنامي
همين نيزدر بختياري موسيقي و شعر عظمت.نشانهاي نه
ايل زنان و مردان كه غيرتي و تعهد در و است گمنامي
.داشتهاند پاس را آن كه سالهاست
كه چرا واميدارد انديشه به را انسان بيتها اين تك تك
و شجاعت مردانگي ، عاطفه ، عشق ، بختياري شعرگونه زبان در
.دارند معتبري و خاص جايگاه رشادت
معرفي بختياري بيتهاي نام به موسيقي اين مقامهاي
كه است مقام الي 30 حدود 25 در آنها تعداد و ميشوند
خان ، ابوالقاسم مقام برزگري ، مقام گلهداري ، مقام شامل
.ميباشد...و مردون شيرعلي مقام
موسيقي تحرك و تحول دهه بايد را هفتاد دهه بيگمان
تحرك از كمتر بسيار زمينه اين در تحول اما دانست بختياري
مقوله يك يا فرهنگ يك تحرك و گسترش "اساسا.است بوده
موسيقي عرصه در.نيست پديده آن تكامل نشانه "الزاما هنري
كيفي بازسازي و نوانديشگي شاهد آنكه از بيش بختياري
قابل كمي و سطحي جريان يك با باشيم شعري و موسيقيايي
موسيقي همانند بختياري موسيقي.بودهايم مواجه تعمق
هارموني داراي ساختمان لحاظ از ديگر اقوام از بسياري
مقوله اين بر زماني تا سادگي اين ولي است سادهاي بسيار
ارائه اوليهشان و بدوي سياق به ملوديها كه است حاكم
از خود ملوديك حوزه در موسيقي اين ديگر سوي ازشوند
سرشاري بالندگي و پويندگي انعطافپذيري ، قابليتهاي
تنظيمكننده و ملوديساز يك كه طوري به است ، برخوردار
در آثاري ساده نغمههاي همين از ميتواند سهولت به خلاق
اغلب در متاسفانه ولي كند عرضه سمفونيك و سونات رديف
كه هستيم بزرگ نقص اين شاهد اخير سالهاي موسيقيايي آثار
بومي شعر خصوص به و موسيقي غيرتخصصيپيرامون آثار
به علم بدون و دادهاند مخاطبان بهخورد را بختياري
از هراس با و موسيقي در خفته شاخصهاي و منشها
را پا جاري ساختارهاي بر حاكم اشكال با نوين آميزشهاي
و گذاشته ايلياتي گمنام گران آفرينش و سازندگان پاي جاي
كمتري ثمر نوين ابزارهاي داشتن اختيار در عليرغم
.داشتهاند
سالهاي شده ارائه آثار در كه آنچه از بيش بختياري موسيقي
به بدوي سطح از گذار در تا دارد قابليت ديدهايم اخير
شود تبديل پارآواها و آوايي چند اثر يك به نهايي شكل
قامت به خدشهاي ماهيت و اصالت نظر از اينكه بدون
.شود وارد اوليهاش
همشهري خبرنگار -اهواز
تا 25 كريمنصر نقاشي آثار نمايشگاه :برگ نگارخانه
دوم تا فروردين از 28 گروهي نقاشي نمايشگاه و فروردين
خيابان:نشاني.تا 19 و 16 تا 12 ساعت 9 ازارديبهشت
.تلفن8886659.شماره 1/12 دامنافشار ، كوچه وليعصر ،
نقاشي در سنت بازتاب نقاشي نمايشگاه :معاصر هنرهاي موزه
از برگزيدهاي نمايشگاه و شهريور هشتم تا ايران نوگراي
كارگر:نشاني.شهريور اول تا جهان برجسته نقاشان آثار
.لاله پارك جنب شمالي ،
تا 25 از 20 قيصري عسل نقاشي نمايشگاه :خورشيد نگارخانه
كردستان ، بزرگراه:نشاني.تا 20 ساعت 16 ازفروردين
:تلفن.شماره 3 تجاري ، بخش پرنس ، پارك تجاري مجتمع
.8038272
تا از 21 عليخانزاده سميرا نقاشي نمايشگاه :گلستان گالري
خيابان:نشاني.تا 19 و 16 تا 12 ساعت 10 از.فروردين 28
.تلفن2541589.پلاك 42 كماسايي ، شهيد دروس ،
|
|