ربود بلاغت گوي سعدي كه..
جوانان سينماي انجمن حضور
كن فيلم جشنواره در ايران
ايران در كودك كتاب عجايب
ربود بلاغت گوي سعدي كه..
پاياني بخش - سعدي آثار شناسي دوران
اشاره o
مناسبت همين به بود ، سعدي روز گذشته هفته چهارشنبه
مصلحالدين شيخ مقبره در سعديشناسان حضور با كنگرهاي
ناصر" از مقالهاي كنگره اين در.شد برپا شيرازي سعدي
بخش.شد قرائت سعدي آثار دورانشناسي عنوان با "پورپيرار
خوانديد ، صفحه همين در گذشته هفته را مقاله اين نخست
:ميشود حضورتان تقديم آن پاياني بخش اكنون
كه ميشود گشوده مطلب اين سوم ، مفتاح با بالاخره و
قدرت ادبي ، ارزش فصاحت ، نظر از ميتوان را حافظ غزليات
مرداني نصرالله آقاي.كرد گروهبندي انديشه مضمون و بيان
غزل كرده ، 23 تقسيم دسته به 6 را خواجه غزليات "حافظ" در
خوب 1 ، 180 را غزل عالي 2 ، 135 را غزل و 43 عالي 1 را
را غزل بالاخره 29 و متوسط 1 را غزل خوب 2 ، 77 را غزل
كه را ، فوق دستهبندي بخواهيم اگر.شناختهاند متوسط 2
درآوريم ، صريحتري صورت به عصاست ، به دست و خجولانه كمي
غزليات كه ميرسيم بيابهامتر و آشكارتر نتيجهي اين به
غزليات و غزل متوسط 315 غزليات غزل ، خواجه 66 ديوان خوب
.است غزل آن 106 سست
ولي نميدانم ارزشگذاري اين در را ايشان اسلوب البته من
از ربعي كم دست خوشبينانه ، بررسي يك در كه ميدانم
ميآورم ، زير نمونهي دو يكي در كه چنان آن خواجه ، غزليات
سير كه ميكند معلوم و است سست جانبه همه گونهاي به
ظرفيت و عمر افزوني مقتضاي به حافظ ، در انديشه و فصاحت
و است فزوني و كمال به رو خواجه ، فراگيري و تجربه انبان
و جواني از خواجه سرايي غزل بر است ديگري حجت خود
.مرگ بازوان زور به زبان زوال تا ناپختگي
فرخ روي هواي در من دل
...فرخ موي همچون آشفته بود
گلي چنم تا دمي صبح باغ به رفتم
....بلبلي آواز ناگهام گوش به آمد
بزرگوار شيخ كليات در را مفاتيح همين و اسلوب همين اينك
صف در نوجواني از اگر سعدي.گيريم كار به نيز شيراز سعدي
دوران و نام از ردي او كليات در بايد ميرفت ، سخن صاحبان
سعد بن ابوبكر سعدبن و زنگي سعدبن ابوبكربن زنگي ، سعد
شيخ چندسالگي و پنجاه تا نوجواني فاصلهي در كه را ، زنگي
زمان كه گفتيم.بيابيم راندهاند ، حكم شيراز به بزرگوار
مطالب در تدقيق و شاعر تصريح به بوستان و گلستان تاليف
تحقيق چرخه از و است محول سعدي سالگي پنجاه از پس به آن
تاليف و رسمي تاريخ اگر همه اين با.ميماند بيرون ما
يك در سعدي كه ميشود معلوم بپذيريم ، را بوستان و گلستان
در متعددي مواضع در خلاقيت ، سالهي يك و كوتاه دوران
به يا پند ، به زنگي ، سعد ابوبكربن از بوستان و گلستان
مستطاب ، كتاب دو هر در و است برده نام و ياد تنبيه و تلطف
در.دارد اشاره زنگي سعد بن ابوبكر نام و آستانه به
:ميگويد بوستان
فلان نام به كردم نظم ولي
دلان صاحب گويند باز مگر
ربود بلاغت گوي كه سعدي كه
بود سعد بن بوبكر ايام در
چنان بنازم دورش به گر سزد
روان نوشين دوران به سيد كه
دادگر دينپرور بان جهان
عمر از بعد بوبكر چو نيامد
:ميآورد نيز گلستان مقدمهي در و
مقام قايم و زمان دايرهي قطب و جهان خداوند كه بل"
و مظفرالدنيا اعظم ، اتابك ايمان ، اهل ناصر و سليمان
رب ارضه ، في تعالي ظلالله زنگي ، سعدبن بن ابوبكر الدين ،
بليغ تحسين و است كرده نظر عنايت عين به ارضه ، و عنه ارض
".نموده صادق ارادت و فرموده
سلطنت و عمر اواخر در چند هر بوستان و گلستان ترتيب بدين
مانده اندي و سال دو فاصله در يعني سعدبنزنگي بن ابوبكر
هفت به قريب در لااقل هم باز شده ، تاليف ابوبكر مرگ به
رفته گوناگون وجوه به سلطان از ذكري كتاب دو اين از موضع
و قصايد در زنگي بن سعد ابوبكربن نام از چه آن و است
سال به بغداد خراب حادثهي از پس به نيز ، ميبينيم مراثي
مربوط است ، بوستان و گلستان تاليف از پس هم باز كه 656 ،
.ميشود
سعدبن از ذكري بابي هيچ از و "مطلقا شيخ غزليات در اما
اگر كه آن حال.است نيامده زنگي سعدبن بن ابوبكر و زنگي
بوستان و گلستان تاليف از پيش دوران حاصل را غزليات
زنگي ، سعدبن از نه اگر ياد ، مورد يك كم دست بايد بدانيم ،
در اما.بيابيم آن در زنگي بن سعد بن ابوبكر از لااقل
زنگي ، سعد ابوبكربن سعدبن از همه بر مقدم غزليات ، مجموعه
شنگي به شاهدي من دلبر ترك چو" مطلع با غزلي آخر بيت در
:است آمده نامي "نيست
سعدي چون كه عجب ندارد لطف به دوم
نيست سعدزنگي ابوبكر سعد غلام
سعدي كه گفت ميتوان نخست مفتاح سنجش به و قرينه اين به
از پس و بوستان و گلستان اتمام از پس را غزل سرودن
.است كرده آغاز زنگي سعد ابوبكربن درگذشت
جواني ، عمر ، گذر مختلف بابهاي جوي و جست ديگر ، مفتاح
و واهمه بيهيچاست شيخ كليات در پيري و سالي ميان
سعدي تاليفات سراسر در كه شد مدعي ميتوان تاخير و ترديد
ميانسالي يا و جواني از شاعر هرگز كبير ، كليات آن در و
و بيت هيچ.است نكرده ياد آن ، گذشت از دريغ به مگر خويش ،
و غزليات و قصايد و بوستان و گلستان در صراحتي و اشاره
و جواني مدعي ما شيخ آن در كه نمييابيم رباعيات و قطعات
كه اندازه همان به درست.باشد شده توانايي و قدرت حتي يا
ناپذير سيري شنگول سعدي خبيثات ، و مضاحك و هزليات در
ديگر بخشهاي در مييابيم ، را جسمي توان و دلي خوش مدعي
شكايت و گله كار در سعدي كه ميشنويم زبان صدها به كليات
.است عمر گذشت و پيري و سستي و ضعف از
برنايي عهد و جواني روز دريغ
خويشتنرايي عيش و كودكي نشاط
پيش در پيريم انداخت فروتني سر
بالايي دست و جواني غرور از پس
برپيچيد كه سرپنجگي بازي دريغ
توانايي ساعد فلك دور ستيز
(مواعظ سعدي ، )
برفت شست از عمرم اميد ماهي
برفت مست شب چون عمرم بيفايده
ارزد جاني به دمي او از كه عمري
برفت دست از رايگانم كه افسوس
نظرم در بگذرد كه قدي سرو هر
بصرم بماند خيره او هيئت در
باز گردم جوان كه ندارم چشم چون
نگرم جوانان در كه آن از كم آخر
ميگريم نهان و خلق همه ز تنها
ميگريم آسمان به دل غم از چشم
كند؟ گريه چون رفته مرغ پي از طفل
ميگريم چنان آن گذشته عمر بر
(رباعيات سعدي ، )
دادم عشق قضاي به تن من
كتاب به آمدم سر پيرانه
ميكند تمنا باري خوردنم جوانان با مي
...را آشام درد پير اين فتند پي در كودكان تا
بامداد برگرفتم صحرا راه جوانان با
...نشين خردمندان با پيري تو گفتا كودكي
خواهي چه جوان از محتسب اي
...پيرم كه نميكنم توبه من
كرد سپيد سر تجربتام و دهر دوران
...فضول همچنان نميرودم در به سر وز
پايان به عمر و رسيد آخر به دور
...زايل تو مهر و نگشت ساكن تو شوق
ميآيد عجبت من از سر پيرانه عشق
...پير دل ببردي دست از كه تو جواني چه
را سعدي عشق شور مگر بود شير به
...نميآيد او در تغير و گشت پير كه
سرم بر مينشيند پيري برف
...ميكند جواني طبعام همچنان
همين از ديگر بيت صدها و صدها و نمونهها اين دربرابر
شاعر سالي ميان و جواني بيان در مصرعي حتي دست ،
كليات در جواني صولت و قدرت به اشارهاي و نمييابيم
در سعدي كه نيست فراوان تامل محل مطلب اين آيا.نيست
و لاعلاجي بيچارگي ، ناتواني ، عجز ، شكستگي ، از جز كليات
انتظاري رقيب و حبيب از ترحم جز و نميگويد خويش افتادگي
و گردنكشي آينده ، به اميد كليات تمامي در ندارد؟
انسان تصوير كليات در شاعر سيماينمييابيم قدرتنمايي
.است رفته باد بر گذشته بر افسوس كار در كه است افتادهاي
ميكني پنجه اگر درافكن خودي چون با
...ما شكست باشد چه شكستهايم خود ما
عجب اي برنيايم قوت به مويي با كه من
...را زنجير بگسلد كو افتادهام يكي با
وجود از هست كه نيز رمقي اين
...هست گفت نتوان وجودت پيش
نماند بيش تنام ز خيالي كه يعلمالله
...ميپندارند كه است خيالي نيز آن كه بل
من و دردمندگان دستگيري است شرط
...دستگير دوست اي ناتوانترم روز هر
ما جانب به نظر ارادت چشم به او نه
...ناپديدارم ضعف از من كه نميكند ،
نماند خوردنم جفا سنگ احتمال بيش
شد جام چو ضعيفام اندرون رقت كز
(غزليات از مختلف ابيات سعدي ، )
جز كه است اندوختهاي تجربه پير خورده سال كليات ، سعدي
زبان و نميخواند نوايي تحذير ، و آرزو و تنبيه و هشدار
كام ناتواني ، فرط از كه ميگردد ، عشقي ستايش به فصيحاش
.ندارد باور خود به را آن در روايي
باشي من با تو كه نكردم انديشه هرگز
...بيش؟ حوصله از لقمهي اي آمدي دست به چون
زنند عشق نواي بلبل همه اين كه را تو
...زاغ منكر براداي بود التفات چه
وفاست طريق نه كاين مران خويشم در از
...گداست ملكي همه در غريب شهري همه در
مرنج ماه آن تو ياد نكند اگر سعديا
...كنند نيز ما انديشهي كه باشيم كه ما
باشم تو خريدار كه باشم كه بيمايه من
...باشم تو يار من و من يار تو كه باشد حيف
ارادت روزگار به را كس همه شود كهن
...زيادت و است اول عشق همان كه مرا مگر
ليكن نظرت اندر است آسان باختن جان
...قربانت شايستهي نميبينم لاشه اين
براني خدمتم ز كه ميتواني چه ار مكن
...نباشد دگر دري كه را سايلي نزنند
(غزليات از مختلف ابيات سعدي ، )
ناپيداست ، عمر كمان رنگين سعدي كليات در كه است چنين
در سعدي كه است اشكي به آماده گرفتهي خاكستر و ابر غروب
ميكند ناله ديدگي جفا و ناتواني از اجل ، انتظار به آن ،
.ميشمارد رفته ايام ياد و
گفتههاي و سرودهها يكدستي به بگذريم كه همه اينها ، از
پرده از بيرون بيگاه نغمهي كه است بلبلي.ميرسيم سعدي
كلام خلق به عمر از زماني به او كه چرا.است نخوانده
شده كارآمد و پخته بيان و گمان در تمامي به كه نشسته ،
است كاري شيخ سرودههاي در ديگر غزل بر غزلي گزينشاست
سعي سعدي ، آثار در.گزيننده هواي و حال به موكول و دشوار
كه چرااست عبث پست و ميانه و بلند رتبهي انتخاب در
به آكنده ، تجربهاي و دل و دست با و عمر بلنداي به شيخ
.است نشسته بيان
فقط صوفيانه ، بيرسناندازيهاي غزليات ، سراسر در سعدي
خاستهي و افتاده هر كه بهرهاي و حاصل است ، عشق منادي
كافي نشانه همه اين آيا.نميگيرد جد به را آن جز عمر ،
كهولت ، اوان از پيش:بيابيم پاره دو را شيخ عمر تا نيست
اجل كه آن ، از پس و است بينشان و خموش و نام گم شيخ كه
.است پارسي گويندگان
پورپيرار ناصر
جوانان سينماي انجمن حضور
كن فيلم جشنواره در ايران
سينماي انجمن بار نخستين براي امسال:هنر و ادب گروه
حضور فرانسه كشور در كن جهاني جشنواره در ايران جوانان
.دارد
انجمن در شده تهيه شيرواني محمد ساخته "دايره" فيلم
كوتاه فيلم هزار دو از بيش ميان از ايران جوانان سينماي
مسابقه بخش به جشنواره اين دبيرخانه به ارسالي بلند و
.است يافته راه "كن بينالمللي جشنواره منتقدين هفته"
و ايران جوانان سينماي انجمن عمومي روابط گزارش برپايه
هفت مجموع در كن جشنواره از واصله اطلاعات استناد به
نمايش به "منتقدين هفته" دوره وهشتمين سي در كوتاه فيلم
بازبيني مرحله سه از عبور از پس فيلمها اين كه ميآيد در
.شدهاند برگزيده مسابقه بخش براي ارزشيابي و
شده ارسال جشنواره اين به كوتاه فيلم دوازده ايران از
فيلمساز شيرواني محمد ساخته "دايره" فيلم تنها كه بود
مسابقه بخش در راهيابي به موفق كشورمان پرتلاش و جوان
.گرديد
سال ماه ارديبهشت الي 31 از 23 كن 1999 جهاني جشنواره
.ميشود برگزار فرانسه در جاري
ايران در كودك كتاب عجايب
!نميكنند تلقي جدي فعاليتي را كودك كتاب انتشار
به اختصاص دنيا ، كشورهاي همه در انتشارات ، از شاخهاي
موضوع اين از هم ما كشور "طبعا و دارد كودكان ادبيات
را ناشران فعاليت از بخشي كودك ، ادبيات و نيست مستثني
كودكان فكري پرورش كانون اينكه بر افزون و ميدهد تشكيل
مناسب خواندنيهاي توليد به دور گذشتههاي از نوجوانان ، و
هم ديگري متعدد ناشران دارد ، و داشته اشتغال كودكان براي
كتابهاي انتشار و چاپ را فعاليتشان عمده كه هستند
.ميدهد تشكيل كودكان
كودك كتاب ويژگي *
طولاني "نسبتا سابقهاي ايران در كودكان ادبيات اگرچه
صبحي فضلالله شريف ، يميني عباس نظير افرادي و دارد
فراواني زحمات...و آذريزدي مهدي كيانوش ، محمود مهتدي ،
يك در هنوز اما كردهاند ، آن رساندن بهسامان براي
در كودك كتاب براي را خاصي ويژگي نميتوان كلي جمعبندي
ناشران از يكي ،"انوري" گفته به هم ، علتشبرشمرد ايران
در كارشناسانه كاري هنوز تاكنون كه است اين كودك كتاب
و نشده انجام آن نبايدهاي و بايدها و كودك ادبيات زمينه
از كه نيز ، نوجوانان و كودكان فكري پرورش كانون حتي
عملكرد تاكنون است ، ايران در امر اين متوليان قديميترين
همين به نداشته ، كودكان خواندنيهاي توليد زمينه در مشخصي
نوعي چاپ به اقدام خود ، صلاحديد به ناشران از هركدام جهت
از عدهاي:افزود وي.ميكنند كودكان براي كتاب از
عدهاي.باشد مصور بايد كودك كتاب دارند عقيده ناشران
به اعتقاد سوم گروه معتقدند ، آن بودن رنگين به ديگر
يا شكل از صرفنظر و دارند كلام بودن آهنگين و بودن منظوم
محتواي درباره نيز سليقههايي اختلاف نگارش ، نوع
افسانههاي كسان برخي.دارد وجود كتابها اينگونه
افراد درحاليكه ميدانند ، جذاب كودكان براي را عاميانه
اين چون كه معتقدند و كشيده بطلان خط افسانهها بر ديگري
گمراهي باعث نيست ، يافتني تحقق واقع عالم در مطالب نوع
آنها بهجاي و ميشود كودكان انعطافپذير و ساده ذهن
اقدام اخلاقي و آموزنده داستانهاي چاپ به نسبت است بهتر
هدفمند نبايد كودكان ادبيات دارند عقيده عدهاي و شود
ساده ، عباراتي و تصوير و اشكال كمك به بايد بلكه باشد ،
و دلايل بههمين..و برانگيزد كودك در را خواندن شوق
متمايز و مشخص شكلي ايران در كودك ادبيات مشابه ، عللي
كه خانوادههايي دلنگرانيهاي از يكي و نكرده پيدا
فرزندانشان كتابخواني به علاقهمند و دارند خردسال فرزند
بر كه بخواند بايد را چيزي چه كودك:كه است همين هستند ،
پاسخي به "معمولا چون و نگذارد مخرب اثر افكارش و روحيه
!نخواند چيز هيچ فرزندشان ميدهند ترجيح نميرسند ، مناسب
ريشه كتابخواني ، به افراد بسياري بيرغبتي علت بسا چه و
.دارد زندگيشان از دوره همين در
قيمت گراني *
كودك ، كتاب فروشگاههاي از يكي مسئول نجفي ، رسول گفته به
در عجيب تنوعي باعث نويسندگان ، و ناشران فكري چندگانگي
كتابهاي انواع از بازار هماكنون و شده كودك كتاب زمينه
رنگ ميكنند تصور ناشران همه چون منتهي ، .است اشباع كودك
كودكان نزد كتاب جذابيت موجب ميتواند كه است عاملي تنها
مرغوب گلاسه كاغذ با چهاررنگ كتابهاي بهچاپ اصرار شود ،
و درميآيد ازكار گران توليداتشان علت ، بههمين كه دارند
پيداست نگفته كه ميشود ، عرضه گران قيمتي با بهاجبار ،
خريد تمايل و توان خانوادهها از بسياري كنوني ، شرايط در
ادامه در ،"نجفي رسول".ندارند را كتابها اينگونه
تجربه و نيست هم گريزي رنگ ، عامل از البته ، :گفت سخنانش
به خاصشان ، روحيات پشتوانه به كودكان كه كرده ثابت
.ميدهند نشان بيشتري علاقه رنگين و مصور كتابهاي
است لازم حمايت *
توليد اينكه بر تاكيد با راهنمايي ، و مشاوره كارشناس يك
بدون كه ميماند خودرويي گياه به ايران در كودك كتاب
هر از قبل:ميگويد است ، كرده رشد آگاه باغباني مراقبت
را كودكان براي كتاب انتشار گذشته از جديتر بايد كاري ،
خودشان تكليف نويسندگان و ناشران تا داد قرار بررسي مورد
ميكنند ، كار اين صرف كه سرمايهاي و سعي و بدانند را
كودكان جذب در رنگ عامل به كه كساني:افزود وي.نشود تلف
در كه هم ناشراني و نميكنند اشتباه معتقدند ، كتاب به
از گران كتابهايشان و فعالند كتابها نوع اين چاپ زمينه
كه اينجاست اصلي مشكل بلكهندارند گناهي درميآيد ، كار
را كودك كتاب انتشار كشور ، فرهنگي كارگزاران تاكنون
آن به را لازم بهاي و نكرده تلقي جدي چندان فعاليتي
توسعه همهكشورهاي در كارشناس ، اين گفته بهندادهاند
به دولتها كه امتيازاتي از يكي توسعه ، روبه يا نيافته ،
و است مطبوعات صنعت به يارانه اعطاي ميدهند ، فرهنگ بخش
رعايت امر اين ضعفهايي و شدت با تاكنون نيز ايران در
شخصيت شكلگيري در كودكي دوره اهميت به توجه با اما شده ،
ميتواند كودكي دوران در مطالعه شروع كه آنجا از و انسان
نوجواني ، دوره در مطالعه به اشخاص گرايش اساس و پايه
كودك كتاب نشر و طبع كار باشد ، ...و ميانسالي جواني ،
ميزان هر و ميطلبد را دولتي بخش بيشتر حمايت
نسلهاي بر مستقيم تاثيري خصوص ، اين در سرمايهگذاري
ناشران كه شود فراهم موجباتي چنانچه زيرا.دارد آينده
"طبعا باشند ، داشته را ارزانتر قيمت با كتاب چاپ امكان
خود كودكان براي كتاب خريد به بيشتري رغبت خانوادهها
را بهتر آيندهاي كودكان ، كتابخواني رشد و ميدهند نشان
.ميدهد نويد
آبكناري پروانه
:افرند گالري
از.ارديبهشت نهم تا اول از معتمدي بيتا نقاشي نمايشگاه
و اميراتابك بين مطهري ، خيابان:نشاني.تا 19 ساعت 15
.تلفن834944.پلاك 10 اورامان ، خيابان سهروردي ،
:تهران معاصر هنرهاي موزه
از.ايران گرافيك طراحان آثار سالانه دو نمايشگاه ششمين
:نشاني.تا 18 ساعت 9 از.خرداد تا 11 ارديبهشت 14
.تلفن655411.لاله پارك جنب شمالي ، كارگر خيابان
:نياوران فرهنگسراي
تا 21 اول از "كرواسي معاصر گرافيك هنر" نمايشگاه
.نياوران پارك پاسداران ، خيابان انتهاي:نشاني.ارديبهشت
:برگ نگارخانه
.ارديبهشت تا 16 از 9 آزاد صادقي پريسا نقاشي نمايشگاه
وليعصر ، خيابان:نشاني.تا 19 و 16 تا 12 ساعت 9 از
:تلفن.شماره 1/12 افشار ، دامن كوچه ميرداماد ، به نرسيده
.8886659
|
|